پرش به محتوا

همسرداری: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۹
خط ۲۵: خط ۲۵:
*یاد و نام [[خدیجه]]{{س}} برای [[حضرت]]، چندان [[عزیز]] بود که [[عایشه]] نیز برای [[تقرب]] به [[رسول خدا]]{{صل}} از نام و یادش [[بهره]] می‌جست<ref>علی بن عیسی، اربلی، کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۰۸.</ref>. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} بارها به یاد [[خدیجه]]{{س}} می‌گریستند و می‌فرمودند:  {{متن حدیث| أَيْنَ‌ مِثْلُ‌ خَدِيجَة{{س}}؟}}"<ref>بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۱۳۱.</ref> نهایت [[عشق]] و علاقه [[حضرت]]{{صل}} به [[خدیجه]]{{س}} را می‌توان در روز [[فتح مکه]] دریافت. در آن روز ایشان مسیر حرکت خود را به گونه‌ای تعیین فرمود که از کنار [[مزار]] [[خدیجه]]{{س}} عبور کند. ایشان در ‌حجون، در کنار [[قبر]] [[خدیجه]]{{س}} [[خیمه]] زد و از آنجا [[لشکر]] [[مسلمانان]] را [[فرماندهی]] کرد<ref>محمد الطبری بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۵۶ و البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۲۹۰.</ref>. علاقه [[پیامبر]]{{صل}} به [[خدیجه]] به حدی بود که از هر چیز و هر کسی که به نوعی یاد و نام [[خدیجه]]{{س}} را برایش تداعی می‌کرد، به [[شایستگی]] استقبال می‌کرد. [[نقل]] شده است، زمانی که [[ابوالعاص بن ربیع]]، [[همسر]] [[زینب]]، دختر [[رسول خدا]]{{صل}} در [[بدر]] به [[اسارت]] [[سپاه اسلام]] در آمد، [[زینب]] برای فدیه او اموالی که گردنبند یادگاری مادرش نیز در آن بود، برای [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] فرستاد. [[حضرت]] با دیدن این گردنبند، [[اشک]] در چشمانش حلقه بست و از [[مسلمانان]] خواست که اگر [[صلاح]] بدانند [[اسیر]] [[زینب]] را به [[احترام]] [[خدیجه]]{{س}} رها سازند و اموالی را هم که برای فدیه او فرستاده شده بود، به خودش برگردانند. [[مسلمانان]] نیز پذیرفتند و چنین کردند<ref>تاریخ الطبری، ج ۱۱، ص ۴۹۹؛ الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۶ و الذریة الطاهره، ص ۲۸.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۸۹.</ref>.
*یاد و نام [[خدیجه]]{{س}} برای [[حضرت]]، چندان [[عزیز]] بود که [[عایشه]] نیز برای [[تقرب]] به [[رسول خدا]]{{صل}} از نام و یادش [[بهره]] می‌جست<ref>علی بن عیسی، اربلی، کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۰۸.</ref>. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} بارها به یاد [[خدیجه]]{{س}} می‌گریستند و می‌فرمودند:  {{متن حدیث| أَيْنَ‌ مِثْلُ‌ خَدِيجَة{{س}}؟}}"<ref>بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۱۳۱.</ref> نهایت [[عشق]] و علاقه [[حضرت]]{{صل}} به [[خدیجه]]{{س}} را می‌توان در روز [[فتح مکه]] دریافت. در آن روز ایشان مسیر حرکت خود را به گونه‌ای تعیین فرمود که از کنار [[مزار]] [[خدیجه]]{{س}} عبور کند. ایشان در ‌حجون، در کنار [[قبر]] [[خدیجه]]{{س}} [[خیمه]] زد و از آنجا [[لشکر]] [[مسلمانان]] را [[فرماندهی]] کرد<ref>محمد الطبری بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۵۶ و البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۲۹۰.</ref>. علاقه [[پیامبر]]{{صل}} به [[خدیجه]] به حدی بود که از هر چیز و هر کسی که به نوعی یاد و نام [[خدیجه]]{{س}} را برایش تداعی می‌کرد، به [[شایستگی]] استقبال می‌کرد. [[نقل]] شده است، زمانی که [[ابوالعاص بن ربیع]]، [[همسر]] [[زینب]]، دختر [[رسول خدا]]{{صل}} در [[بدر]] به [[اسارت]] [[سپاه اسلام]] در آمد، [[زینب]] برای فدیه او اموالی که گردنبند یادگاری مادرش نیز در آن بود، برای [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] فرستاد. [[حضرت]] با دیدن این گردنبند، [[اشک]] در چشمانش حلقه بست و از [[مسلمانان]] خواست که اگر [[صلاح]] بدانند [[اسیر]] [[زینب]] را به [[احترام]] [[خدیجه]]{{س}} رها سازند و اموالی را هم که برای فدیه او فرستاده شده بود، به خودش برگردانند. [[مسلمانان]] نیز پذیرفتند و چنین کردند<ref>تاریخ الطبری، ج ۱۱، ص ۴۹۹؛ الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۶ و الذریة الطاهره، ص ۲۸.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۸۹.</ref>.
*[[عشق]] به [[خدیجه]]{{س}} باعث شده بود که [[دوستان]] [[خدیجه]]{{س}} نیز نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[محبوب]] باشند<ref>محمد بن حسن فتال نیشابوری؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۶۹ و کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۸.</ref>. ایشان هر گاه گوسفندی را سر می‌برید، قسمتی از آن را برای [[دوستان]] [[خدیجه]]{{س}} می‌فرستاد<ref>نهایة الأرب، ص۱۷۲؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۴؛ اسدالغابه، ج ۶، ص ۸۴ - ۸۵، المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص۱۲ و الذریعة الطاهره، ص۶۵.</ref> و می‌فرمود: "من هم [[دوستان]] [[خدیجه]]{{س}} را [[دوست]] می‌دارم"<ref>الاصابه، ج۸، ص۱۰۳.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۸۹.</ref>.
*[[عشق]] به [[خدیجه]]{{س}} باعث شده بود که [[دوستان]] [[خدیجه]]{{س}} نیز نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[محبوب]] باشند<ref>محمد بن حسن فتال نیشابوری؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۶۹ و کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۸.</ref>. ایشان هر گاه گوسفندی را سر می‌برید، قسمتی از آن را برای [[دوستان]] [[خدیجه]]{{س}} می‌فرستاد<ref>نهایة الأرب، ص۱۷۲؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۴؛ اسدالغابه، ج ۶، ص ۸۴ - ۸۵، المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص۱۲ و الذریعة الطاهره، ص۶۵.</ref> و می‌فرمود: "من هم [[دوستان]] [[خدیجه]]{{س}} را [[دوست]] می‌دارم"<ref>الاصابه، ج۸، ص۱۰۳.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۸۹.</ref>.
 
==رعایت [[مساوات]] بین [[همسران]]==
==رعایت [[مساوات]] بین [[همسران]]==
*[[رسول خدا]]{{صل}} میان [[همسران]] خود به [[عدالت]] [[رفتار]] می‌کرد. ایشان برای هر یک از [[همسران]]، نوبت خاصی را در نظر گرفته بودند و به نوبت به آنها سر می‌زدند<ref>البخاری، صحیح ، ج ۱، ص ۷۵ و مسند احمد، ج ۳، ص ۱۶۷.</ref>. آن [[حضرت]] در رعایت این نوبت بسیار پایبند بودند و حتی در ایام [[بیماری]]<ref>همان، بیماری که باعث وفاتشان شد.</ref> هم طبق نوبت به منازل هر یک از بانوان خود رفتند تا اینکه با شدت گرفتن [[بیماری]]، از بانوان خود اجازه گرفتند تا در منزل [[عایشه]] بمانند<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۳۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۵ و البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۹۲.</ref>.  آن بزرگوار با این همه دقت، بارها می‌فرمود: "خدایا! در [[حد ]][[توانایی]]، در رعایت نوبت آنان می‌کوشم؛ خدایا! در آن‌چه بیرون از [[قدرت]] من است، مرا ملامت نفرما!"<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۳۵؛ امتاع الاسماع، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ شرف المصطفی، ج ۴، ص ۲۵۹ و مسند احمد، ج ۶، ص ۱۴۴.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۹۰.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} میان [[همسران]] خود به [[عدالت]] [[رفتار]] می‌کرد. ایشان برای هر یک از [[همسران]]، نوبت خاصی را در نظر گرفته بودند و به نوبت به آنها سر می‌زدند<ref>البخاری، صحیح ، ج ۱، ص ۷۵ و مسند احمد، ج ۳، ص ۱۶۷.</ref>. آن [[حضرت]] در رعایت این نوبت بسیار پایبند بودند و حتی در ایام [[بیماری]]<ref>همان، بیماری که باعث وفاتشان شد.</ref> هم طبق نوبت به منازل هر یک از بانوان خود رفتند تا اینکه با شدت گرفتن [[بیماری]]، از بانوان خود اجازه گرفتند تا در منزل [[عایشه]] بمانند<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۳۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۵ و البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۹۲.</ref>.  آن بزرگوار با این همه دقت، بارها می‌فرمود: "خدایا! در [[حد ]][[توانایی]]، در رعایت نوبت آنان می‌کوشم؛ خدایا! در آن‌چه بیرون از [[قدرت]] من است، مرا ملامت نفرما!"<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۳۵؛ امتاع الاسماع، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ شرف المصطفی، ج ۴، ص ۲۵۹ و مسند احمد، ج ۶، ص ۱۴۴.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۹۰.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش