توحید ذاتی: تفاوت میان نسخهها
←دوم: نفی وحدت عددی و اثبات وحدت حقیقی
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
* [[قرآن کریم]] در پیامهای توحیدیاش بر این نکته تأکید کرده است که [[خداوند]] ذاتی بیمانند: {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref> پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref> و یگانه: {{متن قرآن|لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref> اگر خداوند میخواست فرزندی برگزیند از (میان) آنچه میآفریند هر چه میخواست برمیگزید، پاکا که اوست، او خداوند یگانه دادفرماست؛ سوره زمر، آیه: ۴.</ref> است و کسی همپایه و نظیر او نیست: {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref> و نه هیچ کس او را همانند است؛ سوره اخلاص، آیه: ۴.</ref> این [[اعتقاد]] در وضوح و روشنی به پایهای است که حتّی در [[عصر جاهلیت]] کسی بر خلاف آن نمیاندیشید و نمیپنداشت که در [[عالم هستی]] دو یا چند ذات [[واجب]] الوجود [[غنی]] بالذات وجود دارد<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۵۷۸ .</ref>. با این همه، [[قرآن]] برای تأکید، روشنگریهایی دارد و [[عالمان]] [[مسلمان]] نیز با روشها و مشربهای گوناگون در [[تبیین]] و اثبات آن کوشیدهاند. از جمله آنها بیان به تقریب جامعی است که با تکیه بر استحاله اجتماع نقیضین و [[لزوم]] بساطت، [[بینیازی]]، محدود نبودن و نظیر نداشتن [[واجب]] میتوان آن را چنین تنظیم کرد: در صورت وجود خدایان متعدد لازم است آنها دو جهت "ما به الاشتراک" و "ما به الا متیاز" داشته باشند، زیرا از سویی همه واجباند و از این نظر با هم شریک و از سویی دیگر با هم فرق دارند و بدین رو از هم ممتاز. این دو جهت به ۴ صورت تصوّرپذیر است: یا هر دو خارج از ذات آن هاست یا در ذات، یا "ما به الاشتراک" ذاتی و "مابه الامتیاز" خارج یا "ما به الامتیاز" ذاتی و "مابه الاشتراک" خارج از ذات است. صورت نخست را با اندک توجهی می [[توان]] [[باطل]] دانست، زیرا ذوات مفروض با توجه به اینکه ما به الاشتراک آن ها خارج از ذات است، نباید در [[هویت]] ذات خویش هیچ اشتراکی داشته باشند و با در نظر گرفتن اینکه ما به الامتیاز نیز خارج از ذات آن هاست، باید در [[هویت]] ذات با هم مشترک باشند و لازمه این دو اعتبار، اجتماع نقیضین است. صورت دوم نیز بدین رو که مستلزم ترکب ذات [[واجب]] از دو جهت "مابه الاشتراک" و "مابه الامتیاز" است، [[باطل]] است، زیرا لازمه ترکب، [[نیازمندی]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۴.</ref> و [[فقر]] و [[نیاز]] با غنای ذاتی [[واجب]] سازگار نیست: {{متن قرآن|وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref> و هر کس بکوشد تنها برای خویش میکوشد، بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است؛ سوره عنکبوت، آیه: ۶.</ref>، از این رو، [[قرآن]] ذات [[واجب]] تعالی را "اَحَد" میخواند که به معنای بسیط است: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ }}<ref> بگو او خداوند یگانه است؛ سوره اخلاص، آیه: ۱.</ref> و چون أحد است، [[واحد]] و یگانه است<ref>همان، ج ۳۲، ص ۱۸۰.</ref>. صورت سوم نیز [[باطل]] است، زیرا لازمه آن این است که ذوات [[واجب]] در یک نوع مندرج و فقط در عوارض از هم ممتاز باشند، در حالی که [[خداوند]] اوّلاً از ماهیت نوعی منزه است و ثانیا بر فرض که به نحوی بتوان برایش ماهیتی نوعی فرض کرد، به اقتضای {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref> پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref> و {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ }}<ref> و نه هیچ کس او را همانند است؛ سوره اخلاص، آیه: ۴.</ref> ماهیتی منحصر به فرد و بینظیر است. صورت چهارم که [[ابن کمونه]] آن را تصویر کرده<ref>شرح منظومه، سبزواری، ص ۱۴۹.</ref> و برخی دفع آن را بسیار سخت شمردهاند، نیز بطلانش واضح است، زیرا امتیاز چند ذات بسیط متباین، فرع بر محدودیت آن هاست، در حالی که [[خداوند]] به هیچ حدّی محدود نیست، بلکه او به همه چیز محیط است: {{متن قرآن|أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَاء رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ}}<ref> آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است؛ سوره فصلت، آیه: ۵۴.</ref><ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۲۴ - ۲۲۵؛ الالهیات، ج ۲، ص ۱۴ - ۱۷.</ref>. برخی از صرف الوجود بودن [[واجب]] تعالی برای [[استدلال]] سود جسته و چون صرف هر چیزی تعدّد بردار نیست، [[واجب]] الوجود بالذات را [[واحد]]، بینظیر و فارغ از هرگونه تعدّد و تکثرّ دانستهاند<ref>ر ک: تقویم الایمان، ص ۲۶۶؛ الالهیات، ص ۱۸ - ۲۰؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | * [[قرآن کریم]] در پیامهای توحیدیاش بر این نکته تأکید کرده است که [[خداوند]] ذاتی بیمانند: {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref> پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref> و یگانه: {{متن قرآن|لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref> اگر خداوند میخواست فرزندی برگزیند از (میان) آنچه میآفریند هر چه میخواست برمیگزید، پاکا که اوست، او خداوند یگانه دادفرماست؛ سوره زمر، آیه: ۴.</ref> است و کسی همپایه و نظیر او نیست: {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref> و نه هیچ کس او را همانند است؛ سوره اخلاص، آیه: ۴.</ref> این [[اعتقاد]] در وضوح و روشنی به پایهای است که حتّی در [[عصر جاهلیت]] کسی بر خلاف آن نمیاندیشید و نمیپنداشت که در [[عالم هستی]] دو یا چند ذات [[واجب]] الوجود [[غنی]] بالذات وجود دارد<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۵۷۸ .</ref>. با این همه، [[قرآن]] برای تأکید، روشنگریهایی دارد و [[عالمان]] [[مسلمان]] نیز با روشها و مشربهای گوناگون در [[تبیین]] و اثبات آن کوشیدهاند. از جمله آنها بیان به تقریب جامعی است که با تکیه بر استحاله اجتماع نقیضین و [[لزوم]] بساطت، [[بینیازی]]، محدود نبودن و نظیر نداشتن [[واجب]] میتوان آن را چنین تنظیم کرد: در صورت وجود خدایان متعدد لازم است آنها دو جهت "ما به الاشتراک" و "ما به الا متیاز" داشته باشند، زیرا از سویی همه واجباند و از این نظر با هم شریک و از سویی دیگر با هم فرق دارند و بدین رو از هم ممتاز. این دو جهت به ۴ صورت تصوّرپذیر است: یا هر دو خارج از ذات آن هاست یا در ذات، یا "ما به الاشتراک" ذاتی و "مابه الامتیاز" خارج یا "ما به الامتیاز" ذاتی و "مابه الاشتراک" خارج از ذات است. صورت نخست را با اندک توجهی می [[توان]] [[باطل]] دانست، زیرا ذوات مفروض با توجه به اینکه ما به الاشتراک آن ها خارج از ذات است، نباید در [[هویت]] ذات خویش هیچ اشتراکی داشته باشند و با در نظر گرفتن اینکه ما به الامتیاز نیز خارج از ذات آن هاست، باید در [[هویت]] ذات با هم مشترک باشند و لازمه این دو اعتبار، اجتماع نقیضین است. صورت دوم نیز بدین رو که مستلزم ترکب ذات [[واجب]] از دو جهت "مابه الاشتراک" و "مابه الامتیاز" است، [[باطل]] است، زیرا لازمه ترکب، [[نیازمندی]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۴.</ref> و [[فقر]] و [[نیاز]] با غنای ذاتی [[واجب]] سازگار نیست: {{متن قرآن|وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref> و هر کس بکوشد تنها برای خویش میکوشد، بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است؛ سوره عنکبوت، آیه: ۶.</ref>، از این رو، [[قرآن]] ذات [[واجب]] تعالی را "اَحَد" میخواند که به معنای بسیط است: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ }}<ref> بگو او خداوند یگانه است؛ سوره اخلاص، آیه: ۱.</ref> و چون أحد است، [[واحد]] و یگانه است<ref>همان، ج ۳۲، ص ۱۸۰.</ref>. صورت سوم نیز [[باطل]] است، زیرا لازمه آن این است که ذوات [[واجب]] در یک نوع مندرج و فقط در عوارض از هم ممتاز باشند، در حالی که [[خداوند]] اوّلاً از ماهیت نوعی منزه است و ثانیا بر فرض که به نحوی بتوان برایش ماهیتی نوعی فرض کرد، به اقتضای {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref> پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref> و {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ }}<ref> و نه هیچ کس او را همانند است؛ سوره اخلاص، آیه: ۴.</ref> ماهیتی منحصر به فرد و بینظیر است. صورت چهارم که [[ابن کمونه]] آن را تصویر کرده<ref>شرح منظومه، سبزواری، ص ۱۴۹.</ref> و برخی دفع آن را بسیار سخت شمردهاند، نیز بطلانش واضح است، زیرا امتیاز چند ذات بسیط متباین، فرع بر محدودیت آن هاست، در حالی که [[خداوند]] به هیچ حدّی محدود نیست، بلکه او به همه چیز محیط است: {{متن قرآن|أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَاء رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ}}<ref> آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است؛ سوره فصلت، آیه: ۵۴.</ref><ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۲۴ - ۲۲۵؛ الالهیات، ج ۲، ص ۱۴ - ۱۷.</ref>. برخی از صرف الوجود بودن [[واجب]] تعالی برای [[استدلال]] سود جسته و چون صرف هر چیزی تعدّد بردار نیست، [[واجب]] الوجود بالذات را [[واحد]]، بینظیر و فارغ از هرگونه تعدّد و تکثرّ دانستهاند<ref>ر ک: تقویم الایمان، ص ۲۶۶؛ الالهیات، ص ۱۸ - ۲۰؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
== | ==نفی [[وحدت]] عددی و اثبات [[وحدت]] [[حقیقی]]== | ||
* تردیدی نیست که [[قرآن کریم]] با بیانهای گوناگون [[انسانها]] را به واحدیت و یگانه بودن [[خدا]] فراخوانده است و نیز همه کسانی که به این [[دعوت]] پاسخ مثبت دادهاند به آن معترفاند؛ ولی محققان متعمّق در [[معارف]]، معتقدند [[درک]] و تصور [[حقیقت توحید]] از مشکلترین مسائل است و افق آن از سطح [[فهم]] افراد عامی و مسائل متعارف بسیار [[برتر]] است و بیشک عقلهایی که خود از نظر حدّت و کندی و [[استقامت]] و [[انحراف]] متفاوتاند در [[فهم]] چنین مسئلهای دچار [[اختلاف]] میگردند. برخی که [[فهم]] آنها معمولی است، [[واحد]] بودن [[خداوند]] را در [[حد ]][[وحدت]] عددی "در مقابل کثرت عددی" تلقّی میکنند و به اقتضای آن [[اعتقاد]] به تعدّد خدایان را نفی کرده و فقط به یک [[خدا]] میگروند. این برداشت گرچه در مقایسه با گرایش به خدایان متعدّد [[دفاع]] پذیر است؛ ولی [[وحدت]] عددی که بدون فرض محدودیت تصوّر نمیپذیرد، مقبول [[قرآن]] نیست، زیرا از دید این [[کتاب خداوند]] "[[واحد]] قهّار" و از هرگونه محدودیت پیراسته و منزّه است، عدم به هیچ وجه به او راه ندارد، حقّی است که بطلان بر او عروض نمییابد، زندهای است که هرگز نمیمیرد، [[دانایی]] است که [[جهل]] به او رخنه نمیکند و قادری است که عجز بر او غالب نمیآید. بنابراین، [[خدا]] از هر کمالی محض و [[خالص]] آن را داراست و برای تصور بهتر این [[حقیقت]]، لازم است امری متناهی را با امری نامتناهی مقایسه کنیم و در این صورت خواهیم دید امر نامتناهی بر امر متناهی محیط است؛ به گونهای که امر متناهی نمیتواند آن را از [[کمالات]] مفروض باز دارد، بلکه غیر متناهی است که بر متناهی [[غلبه]] دارد و مقوّم آن است. این گونه [[شناخت]] از عموم [[آیات]] مربوط به [[صفات ]][[خداوند]] که مفید معنای حصر است برمیآید؛ مانند{{متن قرآن|اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى }}<ref> خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست؛ نامهای نیکوتر از آن اوست؛ سوره طه، آیه: ۸.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ}}<ref> در آن روز، خداوند جزای راستین آنان را بیکم و کاست میدهد و خواهند دانست که خداوند همان حقّ آشکار است؛ سوره نور، آیه: ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ }}<ref> خداوند همان است که شما را ناتوان آفرید آنگاه از پس ناتوانی (در شما) توانی پدید آورد و آنگاه از پس توانمندی ناتوانی و پیری پدیدار کرد؛ هر چه بخواهد میآفریند و او دانای تواناست؛ سوره روم، آیه: ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ }}<ref> و برخی از مردم به جای خداوند همتایانی میگزینند و آنها را چنان دوست میدارند که خداوند را و مؤمنان، خداوند را دوستدارترند. و کاش کسانی (که با گزینش بتها) به خود ستم کردند آنگاه که عذاب را (در رستخیز) مینگرند، دریابند که تمام توان (ها) از آن خداوند است و اینکه خداوند سختکیفر است؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۵.</ref>، {{متن قرآن|يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، خداوند را به پاکی میستاید؛ فرمانفرمایی از آن اوست و سپاس، او راست و او بر هر کاری تواناست؛ سوره تغابن، آیه: ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref> گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند که عزّت یکسره از آن خداوند است، او شنوای داناست؛ سوره یونس، آیه: ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}}<ref> حق از (آن) پروردگار توست پس هیچگاه از دو دلان مباش!؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۷.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref> ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بینیاز ستوده است؛ سوره فاطر، آیه: ۱۵.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | * تردیدی نیست که [[قرآن کریم]] با بیانهای گوناگون [[انسانها]] را به واحدیت و یگانه بودن [[خدا]] فراخوانده است و نیز همه کسانی که به این [[دعوت]] پاسخ مثبت دادهاند به آن معترفاند؛ ولی محققان متعمّق در [[معارف]]، معتقدند [[درک]] و تصور [[حقیقت توحید]] از مشکلترین مسائل است و افق آن از سطح [[فهم]] افراد عامی و مسائل متعارف بسیار [[برتر]] است و بیشک عقلهایی که خود از نظر حدّت و کندی و [[استقامت]] و [[انحراف]] متفاوتاند در [[فهم]] چنین مسئلهای دچار [[اختلاف]] میگردند. برخی که [[فهم]] آنها معمولی است، [[واحد]] بودن [[خداوند]] را در [[حد ]][[وحدت]] عددی "در مقابل کثرت عددی" تلقّی میکنند و به اقتضای آن [[اعتقاد]] به تعدّد خدایان را نفی کرده و فقط به یک [[خدا]] میگروند. این برداشت گرچه در مقایسه با گرایش به خدایان متعدّد [[دفاع]] پذیر است؛ ولی [[وحدت]] عددی که بدون فرض محدودیت تصوّر نمیپذیرد، مقبول [[قرآن]] نیست، زیرا از دید این [[کتاب خداوند]] "[[واحد]] قهّار" و از هرگونه محدودیت پیراسته و منزّه است، عدم به هیچ وجه به او راه ندارد، حقّی است که بطلان بر او عروض نمییابد، زندهای است که هرگز نمیمیرد، [[دانایی]] است که [[جهل]] به او رخنه نمیکند و قادری است که عجز بر او غالب نمیآید. بنابراین، [[خدا]] از هر کمالی محض و [[خالص]] آن را داراست و برای تصور بهتر این [[حقیقت]]، لازم است امری متناهی را با امری نامتناهی مقایسه کنیم و در این صورت خواهیم دید امر نامتناهی بر امر متناهی محیط است؛ به گونهای که امر متناهی نمیتواند آن را از [[کمالات]] مفروض باز دارد، بلکه غیر متناهی است که بر متناهی [[غلبه]] دارد و مقوّم آن است. این گونه [[شناخت]] از عموم [[آیات]] مربوط به [[صفات ]][[خداوند]] که مفید معنای حصر است برمیآید؛ مانند{{متن قرآن|اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى }}<ref> خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست؛ نامهای نیکوتر از آن اوست؛ سوره طه، آیه: ۸.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ}}<ref> در آن روز، خداوند جزای راستین آنان را بیکم و کاست میدهد و خواهند دانست که خداوند همان حقّ آشکار است؛ سوره نور، آیه: ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ }}<ref> خداوند همان است که شما را ناتوان آفرید آنگاه از پس ناتوانی (در شما) توانی پدید آورد و آنگاه از پس توانمندی ناتوانی و پیری پدیدار کرد؛ هر چه بخواهد میآفریند و او دانای تواناست؛ سوره روم، آیه: ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ }}<ref> و برخی از مردم به جای خداوند همتایانی میگزینند و آنها را چنان دوست میدارند که خداوند را و مؤمنان، خداوند را دوستدارترند. و کاش کسانی (که با گزینش بتها) به خود ستم کردند آنگاه که عذاب را (در رستخیز) مینگرند، دریابند که تمام توان (ها) از آن خداوند است و اینکه خداوند سختکیفر است؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۵.</ref>، {{متن قرآن|يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، خداوند را به پاکی میستاید؛ فرمانفرمایی از آن اوست و سپاس، او راست و او بر هر کاری تواناست؛ سوره تغابن، آیه: ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref> گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند که عزّت یکسره از آن خداوند است، او شنوای داناست؛ سوره یونس، آیه: ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}}<ref> حق از (آن) پروردگار توست پس هیچگاه از دو دلان مباش!؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۷.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref> ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بینیاز ستوده است؛ سوره فاطر، آیه: ۱۵.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
*بنابر [[آیات]] مذکور، هر کمالی بالاصالة از آن خداست و دیگران را در آن نصیبی نیست، مگر آنکه وی آن را بدون انعزال و جدایی به آنها بخشیده باشد، براین اساس هر چیز که در مقابل [[خدا]] فرض شود تا در کمالی شریک او باشد، خود و کمالش هر دو بدو باز میگردند و فقط خداست که مالک همه چیز است و غیر او [[باطل]] است و حتی مالک خویش نیست: {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لّا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ ضَرًّا وَلا نَفْعًا وَلا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلا حَيَاةً وَلا نُشُورًا}}<ref> و به جای او خدایانی را برگزیدند که چیزی نمیآفرینند و خود آفریده میشوند و اختیار هیچ سود و زیانی برای خویش و اختیار مرگ و زندگی و برانگیختنی را ندارند؛ سوره فرقان، آیه: ۳.</ref> این همان معنایی از [[وحدت]] است که [[وحدت]] عددی را از [[خداوند]] نفی میکند، زیرا اگر او مانند دیگر موجوادت [[واحد]] به [[وحدت]] عددی و محدود و منعزل الذات از اغیار بود و بر آنها احاطه وجودی نداشت، [[عقل]] میتوانست نظیرش را فرض کند؛ خواه تحققش در خارج جایز باشد یا نباشد. پس [[خدا]] واحدی است که به هیچ حدّی محدود نمیگردد تا ورای آن برایش مصداق دیگری فرض شود و این معنا نیز از [[آیات]] سوره [[اخلاص]] استفاده میگردد{{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref> بگو او خداوند یگانه است.خداوند صمد است.نه زاده است و نه او را زادهاند.و نه هیچ کس او را همانند است؛ سوره اخلاص، آیه: ۱ - ۴.</ref> در این سوره کلمه {{متن قرآن|أَحَدٌ }} امکان فرض عدد را از [[خدا]] نفی میکند و {{متن قرآن|الصَّمَدُ}} که به معنای حقیقتی توپر است، هر گونه فقدان، خلوّ و نقصان را از او دور می سازد، چنان که عبارتهای {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ }}، {{متن قرآن|لَمْ يُولَدْ }} و {{متن قرآن|لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ}} اوصافی را رد میکنند که به گونهای مستلزم محدودیت و انعزال اند و سرّ منزّه بودن [[خدا]] از [[وصف]] کردن انسانهای عادی: {{متن قرآن|سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}<ref> پاکا که خداوند است از وصفی که میکنند.مگر (از وصف) بندگان ناب خداوند؛ سوره صافات، آیه: ۱۵۹- ۱۶۰.</ref> به همین سبب است که چنین وصفی مستلزم محدودیت<ref>المیزان، ج ۶، ص ۹۰ - ۹۱.</ref> و تقید است، در حالی که او از هر گونه محدودیت و تقید مبرّاست، از این رو وحدتی که [[نصارا]] بدان قائلاند و بر اساس آن [[خدا]] را سومین اُقنوم "ذات، شخص، اصل" از اقانیم سه گانه "اقانیم سه گانه" میدانند، [[باطل]] است و کسانی که درباره [[خداوند]] چنین [[اعتقادی]] داشته باشند کافرند و در صورتی که از آن بازنایستند از [[عذاب]] دردناک [[الهی]] در [[امان]] نیستند{{متن قرآن|لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref> به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید؛ سوره مائده، آیه: ۷۳.</ref>، از این رو [[قرآن]] به آنها توصیه میکند از این [[عقیده]] بازایستند که این به نفعشان است: {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref>، بنابراین [[راز]] بطلان [[اعتقاد]] به [[تثلیث]] آن است که طبق این [[عقیده]] باید [[وحدت]] [[خداوند]] را [[وحدت]] عددی و او را به عنوان سومین فرد دانست که از دو فرد دیگر منعزل وجداست، در حالی که [[وحدت]] [[خدا]] [[وحدت]] [[حقیقی]] است نه عددی و با چنین وحدتی جایی برای غیر نمیماند و هرچه به عنوان غیر فرض شود، به او باز میگردد، از این رو برخی آیاتی که [[خدا]] را به صفت [[وحدت]] [[وصف]] میکنند، پس از آن او را به صفت قهّاریت میستایند: {{متن قرآن|وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}<ref> و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ هُم بَارِزُونَ لا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِّمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref> روزی که آنان آشکارند و هیچ چیز از ایشان بر خداوند پوشیده نیست؛ فرمانفرمایی در این روز از آن کیست؟ از آن خداوند یگانه دادفرما؛ سوره غافر، آیه: ۱۶.</ref> تا نشان دهند [[وحدت]] [[خدا]] مجالی برای "فرض" شخص دوم نمیگذارد که مثل او باشد، چه رسد به اینکه آن شخص "ثبوت" داشته باشد<ref>المیزان، ج ۶ ، ص ۹۰.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | *بنابر [[آیات]] مذکور، هر کمالی بالاصالة از آن خداست و دیگران را در آن نصیبی نیست، مگر آنکه وی آن را بدون انعزال و جدایی به آنها بخشیده باشد، براین اساس هر چیز که در مقابل [[خدا]] فرض شود تا در کمالی شریک او باشد، خود و کمالش هر دو بدو باز میگردند و فقط خداست که مالک همه چیز است و غیر او [[باطل]] است و حتی مالک خویش نیست: {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لّا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ ضَرًّا وَلا نَفْعًا وَلا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلا حَيَاةً وَلا نُشُورًا}}<ref> و به جای او خدایانی را برگزیدند که چیزی نمیآفرینند و خود آفریده میشوند و اختیار هیچ سود و زیانی برای خویش و اختیار مرگ و زندگی و برانگیختنی را ندارند؛ سوره فرقان، آیه: ۳.</ref> این همان معنایی از [[وحدت]] است که [[وحدت]] عددی را از [[خداوند]] نفی میکند، زیرا اگر او مانند دیگر موجوادت [[واحد]] به [[وحدت]] عددی و محدود و منعزل الذات از اغیار بود و بر آنها احاطه وجودی نداشت، [[عقل]] میتوانست نظیرش را فرض کند؛ خواه تحققش در خارج جایز باشد یا نباشد. پس [[خدا]] واحدی است که به هیچ حدّی محدود نمیگردد تا ورای آن برایش مصداق دیگری فرض شود و این معنا نیز از [[آیات]] سوره [[اخلاص]] استفاده میگردد{{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref> بگو او خداوند یگانه است.خداوند صمد است.نه زاده است و نه او را زادهاند.و نه هیچ کس او را همانند است؛ سوره اخلاص، آیه: ۱ - ۴.</ref> در این سوره کلمه {{متن قرآن|أَحَدٌ }} امکان فرض عدد را از [[خدا]] نفی میکند و {{متن قرآن|الصَّمَدُ}} که به معنای حقیقتی توپر است، هر گونه فقدان، خلوّ و نقصان را از او دور می سازد، چنان که عبارتهای {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ }}، {{متن قرآن|لَمْ يُولَدْ }} و {{متن قرآن|لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ}} اوصافی را رد میکنند که به گونهای مستلزم محدودیت و انعزال اند و سرّ منزّه بودن [[خدا]] از [[وصف]] کردن انسانهای عادی: {{متن قرآن|سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}<ref> پاکا که خداوند است از وصفی که میکنند.مگر (از وصف) بندگان ناب خداوند؛ سوره صافات، آیه: ۱۵۹- ۱۶۰.</ref> به همین سبب است که چنین وصفی مستلزم محدودیت<ref>المیزان، ج ۶، ص ۹۰ - ۹۱.</ref> و تقید است، در حالی که او از هر گونه محدودیت و تقید مبرّاست، از این رو وحدتی که [[نصارا]] بدان قائلاند و بر اساس آن [[خدا]] را سومین اُقنوم "ذات، شخص، اصل" از اقانیم سه گانه "اقانیم سه گانه" میدانند، [[باطل]] است و کسانی که درباره [[خداوند]] چنین [[اعتقادی]] داشته باشند کافرند و در صورتی که از آن بازنایستند از [[عذاب]] دردناک [[الهی]] در [[امان]] نیستند{{متن قرآن|لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref> به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید؛ سوره مائده، آیه: ۷۳.</ref>، از این رو [[قرآن]] به آنها توصیه میکند از این [[عقیده]] بازایستند که این به نفعشان است: {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref>، بنابراین [[راز]] بطلان [[اعتقاد]] به [[تثلیث]] آن است که طبق این [[عقیده]] باید [[وحدت]] [[خداوند]] را [[وحدت]] عددی و او را به عنوان سومین فرد دانست که از دو فرد دیگر منعزل وجداست، در حالی که [[وحدت]] [[خدا]] [[وحدت]] [[حقیقی]] است نه عددی و با چنین وحدتی جایی برای غیر نمیماند و هرچه به عنوان غیر فرض شود، به او باز میگردد، از این رو برخی آیاتی که [[خدا]] را به صفت [[وحدت]] [[وصف]] میکنند، پس از آن او را به صفت قهّاریت میستایند: {{متن قرآن|وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}<ref> و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ هُم بَارِزُونَ لا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِّمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref> روزی که آنان آشکارند و هیچ چیز از ایشان بر خداوند پوشیده نیست؛ فرمانفرمایی در این روز از آن کیست؟ از آن خداوند یگانه دادفرما؛ سوره غافر، آیه: ۱۶.</ref> تا نشان دهند [[وحدت]] [[خدا]] مجالی برای "فرض" شخص دوم نمیگذارد که مثل او باشد، چه رسد به اینکه آن شخص "ثبوت" داشته باشد<ref>المیزان، ج ۶ ، ص ۹۰.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. |