بیثباتی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'اینرو' به 'اینرو'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'اینرو' به 'اینرو') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*تردید و بیثباتی که از نظر معنی، مقابل [[یقین]] قرار دارد، در شمار صفاتی است که بدون تردید در فهرست رذائل قرار میگیرد. [[اضطراب]] و بیاطمینانی [[نفس]] بواسطة اوهام، وسوسهها، [[شک]] و ظنّی که عقلاً اعتباری ندارد، [[حسرت]]، [[خیال]]، و دیگر امور اینگونه، سراسر در شمار مصادیق بیثباتی و بلکه در شمار [[علل]] آن است. | *تردید و بیثباتی که از نظر معنی، مقابل [[یقین]] قرار دارد، در شمار صفاتی است که بدون تردید در فهرست رذائل قرار میگیرد. [[اضطراب]] و بیاطمینانی [[نفس]] بواسطة اوهام، وسوسهها، [[شک]] و ظنّی که عقلاً اعتباری ندارد، [[حسرت]]، [[خیال]]، و دیگر امور اینگونه، سراسر در شمار مصادیق بیثباتی و بلکه در شمار [[علل]] آن است. | ||
*طُرَیحی در "مجمع البحرین"، بی ثباتی / ریبه را [[اضطراب]] و دیگرگونی دائمی [[نفس]] دانسته است. از | *طُرَیحی در "مجمع البحرین"، بی ثباتی / ریبه را [[اضطراب]] و دیگرگونی دائمی [[نفس]] دانسته است. از اینرو میتوان گفت که [[نفس]] [[آدمی]]، گاه به حالت [[ثبات]] میرسد، این حالت را [[یقین]] میخوانند؛ در [[قرآن کریم]] نیز آمده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردهاند سپس تردید نورزیدهاند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref> و باز اینگونه آمده است:{{متن قرآن|أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ}}<ref>«آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرد» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۹۰.</ref>. | ||
*این صفت با یادکرد از [[حضرت]] [[حق]] و [[قدرت]] بیپایان او حاصل میگردد: {{متن قرآن|ِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>. اما گاه نیز به اصظراب، دیگرگونی، [[اندوه]]، [[ترس]] و تردیدها، توهّمها و تخیّلات دائمی [[مبتلا]] میشود. در این حالت، [[نفس]] را ثباتی نیست و پی در پی حالتی اندوهآور بر او عارض میشود. این حالت را ریبه / بیثباتی میخوانند. این حالت، بروشنی در [[آیه]] ذیل نموده شده است: {{متن قرآن|لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ}}<ref>«همواره بنیانی که بنا نهادهاند مایه تردید در دلهای آنان است تا آنکه دلهای آنها پارهپاره گردد و خداوند، دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۹۱.</ref>. | *این صفت با یادکرد از [[حضرت]] [[حق]] و [[قدرت]] بیپایان او حاصل میگردد: {{متن قرآن|ِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>. اما گاه نیز به اصظراب، دیگرگونی، [[اندوه]]، [[ترس]] و تردیدها، توهّمها و تخیّلات دائمی [[مبتلا]] میشود. در این حالت، [[نفس]] را ثباتی نیست و پی در پی حالتی اندوهآور بر او عارض میشود. این حالت را ریبه / بیثباتی میخوانند. این حالت، بروشنی در [[آیه]] ذیل نموده شده است: {{متن قرآن|لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ}}<ref>«همواره بنیانی که بنا نهادهاند مایه تردید در دلهای آنان است تا آنکه دلهای آنها پارهپاره گردد و خداوند، دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۹۱.</ref>. | ||
*و پر واضح است که از پی دوری [[بنده]] از منبع [[قدرت]] و ذات لایزال، پدید خواهد آمد: {{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ}}<ref>و کافران را پیوسته به سبب اعمالشان حادثهای رسد یا آن حادثه در نزدیکی خانههایشان فرود آید؛ سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>. به این [[آیه شریفه]] نیز بنگرید:{{متن قرآن|وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ}}<ref>«پاک آیینان برای خداوند باشید، نه شرکورزان به او و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.</ref>. | *و پر واضح است که از پی دوری [[بنده]] از منبع [[قدرت]] و ذات لایزال، پدید خواهد آمد: {{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ}}<ref>و کافران را پیوسته به سبب اعمالشان حادثهای رسد یا آن حادثه در نزدیکی خانههایشان فرود آید؛ سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>. به این [[آیه شریفه]] نیز بنگرید:{{متن قرآن|وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ}}<ref>«پاک آیینان برای خداوند باشید، نه شرکورزان به او و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.</ref>. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==انواع بیثباتی== | ==انواع بیثباتی== | ||
===تردیدهای دائمی=== | ===تردیدهای دائمی=== | ||
*تردیدهای دائمی، در شمار رذائلی است که [[دنیا]] و [[آخرت]] [[آدمی]] را به دست فنا خواهد سپرد. این صفت ناشایست، [[آدمی]] را در تردید دائمی مینهد و از | *تردیدهای دائمی، در شمار رذائلی است که [[دنیا]] و [[آخرت]] [[آدمی]] را به دست فنا خواهد سپرد. این صفت ناشایست، [[آدمی]] را در تردید دائمی مینهد و از اینرو [[قدرت]] تصمیمگیری را از او سلب مینماید.اینچنین کس، حتی در امور روزمره و عادی خود نیز [[قدرت]] [[انتخاب]] صحیح را از دست داده، نمیتواند آنچه به [[صلاح]] اوست را [[انتخاب]] و بر انجام آن مصمم شود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۹۲.</ref>. | ||
*فراتر از این، گاه گاه در امور غیر عادی و روزانه نیز، بعضی از [[مردمان]] دچار این صفت میشوند؛ تغییر دائم در رشته تحصیلی و یا شغل، در این شمار است. اینان با تغییر مدام [[مشاغل]] خود، [[توان]] [[پیشرفت]] را از خود سلب نموده همواره در مراحل ابتدائی امور [[باقی]] میمانند. از اینروست که تردید، میتواند [[انسان]] را در هر دو بُعد مادی و [[معنوی]]، از کمال بازداشته استعدادهای او را نابود سازد. [[اندوه]] آنگاه بر چنین افرادی [[هجوم]] میآورد، که آنان خود را در پایان [[عمر]]، اما در ابتدای راه مییابند؛ و دریغ که دیگر فرصتی نیست تا در ترمیم آن بکوشند و خویشتن را به مرتبتی که در پی آن بودهاند، برسانند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۹۲.</ref>. | *فراتر از این، گاه گاه در امور غیر عادی و روزانه نیز، بعضی از [[مردمان]] دچار این صفت میشوند؛ تغییر دائم در رشته تحصیلی و یا شغل، در این شمار است. اینان با تغییر مدام [[مشاغل]] خود، [[توان]] [[پیشرفت]] را از خود سلب نموده همواره در مراحل ابتدائی امور [[باقی]] میمانند. از اینروست که تردید، میتواند [[انسان]] را در هر دو بُعد مادی و [[معنوی]]، از کمال بازداشته استعدادهای او را نابود سازد. [[اندوه]] آنگاه بر چنین افرادی [[هجوم]] میآورد، که آنان خود را در پایان [[عمر]]، اما در ابتدای راه مییابند؛ و دریغ که دیگر فرصتی نیست تا در ترمیم آن بکوشند و خویشتن را به مرتبتی که در پی آن بودهاند، برسانند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۹۲.</ref>. | ||
*بدترین نوع تردید اما، نوعی است که گریبانگیر [[دین]] [[آدمی]] میشود. کسی که به تردید در [[دین]] دچار شود، [[آخرت]] خود را نیز - بهمراه دنیایش - از دست داده است:{{متن قرآن|مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً }}<ref>سرگشتگان میان کفر و ایمانند، نه با اینان و نه با آنان، آن که خدا گمراهش کند هیچ راهی برای او نخواهی یافت؛ سوره نساء، آیه ۱۴۳.</ref>. | *بدترین نوع تردید اما، نوعی است که گریبانگیر [[دین]] [[آدمی]] میشود. کسی که به تردید در [[دین]] دچار شود، [[آخرت]] خود را نیز - بهمراه دنیایش - از دست داده است:{{متن قرآن|مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً }}<ref>سرگشتگان میان کفر و ایمانند، نه با اینان و نه با آنان، آن که خدا گمراهش کند هیچ راهی برای او نخواهی یافت؛ سوره نساء، آیه ۱۴۳.</ref>. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
===توهّمها، گمانها و ظنهای بیاعتبار === | ===توهّمها، گمانها و ظنهای بیاعتبار === | ||
*حالت [[وهم]] و [[خیال]] که گاه بر [[نفس]] [[انسان]] [[هجوم]] میآورد، در شمار رذائلی است که [[شرع]] بر اجتناب از آن به [[سختی]] پای فشرده است. [[حضرت]] [[حق]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ}}<ref>«مرگ بر آنان که نادرست برآورد میکنند! آنان که در گردابی (از گمراهی) غافلند» سوره ذاریات، آیه ۱۰-۱۱.</ref>. | *حالت [[وهم]] و [[خیال]] که گاه بر [[نفس]] [[انسان]] [[هجوم]] میآورد، در شمار رذائلی است که [[شرع]] بر اجتناب از آن به [[سختی]] پای فشرده است. [[حضرت]] [[حق]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ}}<ref>«مرگ بر آنان که نادرست برآورد میکنند! آنان که در گردابی (از گمراهی) غافلند» سوره ذاریات، آیه ۱۰-۱۱.</ref>. | ||
*"خَرْص"، گمانی است که توهّم، تخیّل و [[گمان]] ناصواب را نیز در خود داشته باشد؛ از | *"خَرْص"، گمانی است که توهّم، تخیّل و [[گمان]] ناصواب را نیز در خود داشته باشد؛ از اینرو [[وحی الهی]] متّصفان به این صفت را، همچون آنان که در دریائی تیره دست و پا میزنند، بدور از صواب و دریافت واقع [[وصف]] میفرماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۹۳.</ref>. | ||
*این [[تشبیه]] در [[غایت]] [[بلاغت]] است؛ و به خوبی نشان از حالت اینگونه افراد دارد. به این [[آیات]] نیز بنگرید:{{متن قرآن|إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ}}<ref>«به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گما» سوره انعام، آیه ۱۴۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند در این جهان و در جهان واپسین بر شما نمیبود برای آنچه که در آن به سخن در آمدید عذابی سترگ به شما میرسید * آنگاه که آن را از زبان هم فرا میگرفتید و چیزی را که به آن دانشی نداشتید دهان به دهان میگفتید و آن را آسان میانگاشتید در حالی که آن نزد خداوند سترگ بود» سوره نور، آیه ۱۴-۱۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۹۴.</ref>. | *این [[تشبیه]] در [[غایت]] [[بلاغت]] است؛ و به خوبی نشان از حالت اینگونه افراد دارد. به این [[آیات]] نیز بنگرید:{{متن قرآن|إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ}}<ref>«به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گما» سوره انعام، آیه ۱۴۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند در این جهان و در جهان واپسین بر شما نمیبود برای آنچه که در آن به سخن در آمدید عذابی سترگ به شما میرسید * آنگاه که آن را از زبان هم فرا میگرفتید و چیزی را که به آن دانشی نداشتید دهان به دهان میگفتید و آن را آسان میانگاشتید در حالی که آن نزد خداوند سترگ بود» سوره نور، آیه ۱۴-۱۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۹۴.</ref>. | ||
*این حالت، سرانجام به تقویت توهّمها و تخیّلات انسانی ختم شده، [[آدمی]] را در دریائی از توهّمات بیاساس فرو میبرد [[انحطاط]]. در این حال، [[مصائب]] یکی از پی دیگری به سوی او روی کرده او را پلّه پلّه در مراتب [[انحطاط]] فرو میغلتاند. توهّم [[برتری]] بر دیگران در این شمار است؛ آیا فرعونها و دیگر مستکبرانی که در طول [[تاریخ]]، [[برتری]] بر دیگران را [[حقّ]] خود دانسته تمامی [[مردمان]] را [[بندگان]] خود میشمردند، جز از آن است که به چنین توهّمی دچار بودهاند؟. | *این حالت، سرانجام به تقویت توهّمها و تخیّلات انسانی ختم شده، [[آدمی]] را در دریائی از توهّمات بیاساس فرو میبرد [[انحطاط]]. در این حال، [[مصائب]] یکی از پی دیگری به سوی او روی کرده او را پلّه پلّه در مراتب [[انحطاط]] فرو میغلتاند. توهّم [[برتری]] بر دیگران در این شمار است؛ آیا فرعونها و دیگر مستکبرانی که در طول [[تاریخ]]، [[برتری]] بر دیگران را [[حقّ]] خود دانسته تمامی [[مردمان]] را [[بندگان]] خود میشمردند، جز از آن است که به چنین توهّمی دچار بودهاند؟. |