توصیف: تفاوت میان نسخهها
←توصیف قلب
جز (جایگزینی متن - '''']]؛' به '''']]') |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
*شایعترین معنای توصیف، [[وصف]] کردن است. آنچه در معنای توصیف در [[نهج البلاغه]] به کار رفته بیشتر متوجه [[وصف]] در معنای [[نعمت]] و [[ستایش]] و شرح است. شیوه [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] بیشتر از ابعاد روشن در نزد مخاطب است برای نشان دادن و توصیف ابعاد [[پنهان]] و مجهول. از این توصیفهاست<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 226.</ref>: | *شایعترین معنای توصیف، [[وصف]] کردن است. آنچه در معنای توصیف در [[نهج البلاغه]] به کار رفته بیشتر متوجه [[وصف]] در معنای [[نعمت]] و [[ستایش]] و شرح است. شیوه [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] بیشتر از ابعاد روشن در نزد مخاطب است برای نشان دادن و توصیف ابعاد [[پنهان]] و مجهول. از این توصیفهاست<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 226.</ref>: | ||
==توصیف [[قلب]]== | ==توصیف [[قلب]]== | ||
*[[دل]]، [[لوح]] دیده است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰۹</ref>. در این عبارت، [[کلام]] [[حضرت]] {{ع}} با معیارهای توصیف سازگار است. از رگهای [[آدمی]] پارهگوشتی آویزان است که شگفتانگیزترین عضو کالبد او بهشمار میآید. این قطعه گوشت، [[قلب]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۸</ref>. بدیهی است که در این [[کلام]] [[امام]] {{ع}}، حدّ و رسم<ref>"حدّ" و "رسم" دوگونه از تعریفاند که در علم منطق از آنها و ویژگیهایشا سخن گفته میشود.</ref> را به معنای منطقی نمیتوان جستوجو کرد. امّا یکی از شیوههای [[امام]] {{ع}} در توصیف و تعریف، بیان گزارههای معلوم برای روشنگری و رفع مجهولات است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 226.</ref> | *[[دل]]، [[لوح]] دیده است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰۹: {{متن حدیث|"الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ"}}</ref>. در این عبارت، [[کلام]] [[حضرت]] {{ع}} با معیارهای توصیف سازگار است. از رگهای [[آدمی]] پارهگوشتی آویزان است که شگفتانگیزترین عضو کالبد او بهشمار میآید. این قطعه گوشت، [[قلب]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۸: {{متن حدیث|"لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ [هُوَ] ذَلِكَ الْقَلْبُ"}}</ref>. بدیهی است که در این [[کلام]] [[امام]] {{ع}}، حدّ و رسم<ref>"حدّ" و "رسم" دوگونه از تعریفاند که در علم منطق از آنها و ویژگیهایشا سخن گفته میشود.</ref> را به معنای منطقی نمیتوان جستوجو کرد. امّا یکی از شیوههای [[امام]] {{ع}} در توصیف و تعریف، بیان گزارههای معلوم برای روشنگری و رفع مجهولات است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 226.</ref> | ||
==توصیف [[دین]] و [[معرفت خداوند]]== | ==توصیف [[دین]] و [[معرفت خداوند]]== | ||
*از نمونههای جذاب جذاب توصیف در [[نهج البلاغه]]، عبارات [[امام]] {{ع}} در [[خطبه]] اول در بیان [[توحید]] الهی است. در این دسته از عبارات، کلمه اول معَرَّف (تعریفشده) و کلمه دوم معرِّف (تعریفکننده) است: آغاز و اساس [[دین]]، [[شناخت]] خداست. و کمال [[شناخت]] او، [[تصدیق]] و گواهی به وجود اوست. و کمال [[تصدیق]] ذات الهی، رسیدن به مرحله [[توحید]] است. و [[کمال توحید]] او، [[اخلاص]] به [[مقام]] کبریایی اوست. و کمال [[اخلاص]] به او، نفی صفات از ذات اوست<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 226-227.</ref> | *از نمونههای جذاب جذاب توصیف در [[نهج البلاغه]]، عبارات [[امام]] {{ع}} در [[خطبه]] اول در بیان [[توحید]] الهی است. در این دسته از عبارات، کلمه اول معَرَّف (تعریفشده) و کلمه دوم معرِّف (تعریفکننده) است: آغاز و اساس [[دین]]، [[شناخت]] خداست. و کمال [[شناخت]] او، [[تصدیق]] و گواهی به وجود اوست. و کمال [[تصدیق]] ذات الهی، رسیدن به مرحله [[توحید]] است. و [[کمال توحید]] او، [[اخلاص]] به [[مقام]] کبریایی اوست. و کمال [[اخلاص]] به او، نفی صفات از ذات اوست<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 226-227.</ref> |