پرش به محتوا

نفس زکیه کیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۳: خط ۹۳:
:::::#قتل [[نفس زکیه]] بین [[رکن و مقام]] است، در حالی که [[محمد بن عبدالله محض]] در نزدیکی [[مدینه]] و منطقه [[احجار الزیت]] به قتل رسیده است.
:::::#قتل [[نفس زکیه]] بین [[رکن و مقام]] است، در حالی که [[محمد بن عبدالله محض]] در نزدیکی [[مدینه]] و منطقه [[احجار الزیت]] به قتل رسیده است.
:::::#[[نفس زکیه]] یعنی نفسی [[پاک]] و [[طاهر]]، اما این شخص را نمی‌توان با چنین صفتی معرفی کرد و او را مورد تأیید [[اهل بیت]] {{عم}} دانست؛ چرا که او خود را [[مهدی]] می‌دانست و [[مردم]] را برابر [[اهل بیت ]]{{عم}}، به خود [[دعوت]] می‌کرد.
:::::#[[نفس زکیه]] یعنی نفسی [[پاک]] و [[طاهر]]، اما این شخص را نمی‌توان با چنین صفتی معرفی کرد و او را مورد تأیید [[اهل بیت]] {{عم}} دانست؛ چرا که او خود را [[مهدی]] می‌دانست و [[مردم]] را برابر [[اهل بیت ]]{{عم}}، به خود [[دعوت]] می‌کرد.
:::::#در [[روایات]] وارد شده است که فاصله میان [[ظهور]] تا قتل این شخص، پانزده روزاست که این دسته از [[روایات]] به زمان [[قیام]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} اشاره دارد؛ لذا با [[محمد بن عبدالله محض]] مطابقت نمی‌کند و این مطلب، هنوز رخ نداده است<ref>تحقیق: مقدمه ۱. آیت الله سید محمد صدر  در کتاب تاریخ غیبت کبری پس از ذکر نکاتی در باره معنای اصطلاحی و لغوی [[نفس زکیه]] و احتمالاتی که در باره این نشانه داده شده است، نظر خود را چنین بیان فرموده است: انطباق این روایت بر [[محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب]]، ابوعبدالله ملقب به نفس زکیه که در زمان ابوجعفر خلیفه عباسی قیام کرد. در این جا به طور جدی باید ادعا کنیم شواهدی در دست داریم که مقصود از نفس زکیه، همین شخص انقلابی از خاندان [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} باشد؛ و اگر بتوانیم قرائنی که در ردّ این نظریه آمده است را باطل کنیم، می‌شود ملتزم به این مطلب بشویم. تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمه سیدحسین افتخارزاده، ص۶۳۰). وی سپس به شش قرینه اشاره می‌کند که با توجه به آنها، نفس زکیه‌ای که در روایات آمده است، غیر از محمد بن عبدالله محض می‌باشد؛ اما آنها را نقد کرده و پس از آوردن دلایلی، نظر نهایی خود را چنین بیان می‌کند: بنابراین، نفس زکیه شخصی جز همین محمد بن عبدالله نیست. به جان خودم سوگند که آن، نشانه‌ای مهم و جالب نظر بود؛ زیرا نهضتش ادامه داشته، به اندازه‌ای که منصور دوانیقی از او به وحشت افتاده است. این مسأله، برای هر کس که به کتاب مقاتل الطالبیین مراجعه کند، روشن و واضح می‌شود و ما فعلا نمی‌خواهیم در جزئیات آن وارد شویم. ([[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص ۶۳۵).[[ابوالفرج اصفهانی]] در مورد [[محمد بن عبدالله محض]] می‌گوید: {{عربی|"محمّد بن عبد الله بن الحسن بن الحسن بن علی بن أبی طالب {{ع}} و یکنی أبا عبد الله... وکان یقال له: صریح قریش لأنه لم یقم عنه أم ولد فی جمیع آبائه و أمهاته وجداته. وکان أهل بیته یسمونه المهدی، ویقدرون أنه الذی جاءت فیه الروایه.وکان علماء آل أبی طالب یرون فیه أنه النفس الزکیه، وأنه المقتول بأحجار الزیت"}}. «کنیه‌اش اباعبدالله بود و او را از خالص ترین افراد قریش از حیث نسب می‌دانستند، چرا که در هیچ کدام از اجدادش کنیز و بنده‌ای نبوده است، خانواده‌اش او را همان مهدی موعود می‌دانستند که در روایات به او اشاره گردیده است. ولی علمای آل ابی طالب اعتقاد داشتند که او نفس زکیه بوده و او در منطقه احجار الزیت کشته شده است». مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص۲۰۷.</ref><ref>[[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم الدین]]، [[تأملی نو در نشانه‌های ظهور ج۲ (کتاب)|تاملی نو در نشانه‌های ظهور ]]، ص۱۱، ۱۲.</ref>.
:::::#در [[روایات]] وارد شده است که فاصله میان [[ظهور]] تا قتل این شخص، پانزده روزاست که این دسته از [[روایات]] به زمان [[قیام]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} اشاره دارد؛ لذا با [[محمد بن عبدالله محض]] مطابقت نمی‌کند و این مطلب، هنوز رخ نداده است<ref>تحقیق: مقدمه ۱. آیت الله سید محمد صدر  در کتاب تاریخ غیبت کبری پس از ذکر نکاتی در باره معنای اصطلاحی و لغوی [[نفس زکیه]] و احتمالاتی که در باره این نشانه داده شده است، نظر خود را چنین بیان فرموده است: انطباق این روایت بر [[محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب]]، ابوعبدالله ملقب به نفس زکیه که در زمان ابوجعفر خلیفه عباسی قیام کرد. در این جا به طور جدی باید ادعا کنیم شواهدی در دست داریم که مقصود از نفس زکیه، همین شخص انقلابی از خاندان [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} باشد؛ و اگر بتوانیم قرائنی که در ردّ این نظریه آمده است را باطل کنیم، می‌شود ملتزم به این مطلب بشویم. تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمه سیدحسین افتخارزاده، ص۶۳۰). وی سپس به شش قرینه اشاره می‌کند که با توجه به آنها، نفس زکیه‌ای که در روایات آمده است، غیر از محمد بن عبدالله محض می‌باشد؛ اما آنها را نقد کرده و پس از آوردن دلایلی، نظر نهایی خود را چنین بیان می‌کند: بنابراین، نفس زکیه شخصی جز همین محمد بن عبدالله نیست. به جان خودم سوگند که آن، نشانه‌ای مهم و جالب نظر بود؛ زیرا نهضتش ادامه داشته، به اندازه‌ای که منصور دوانیقی از او به وحشت افتاده است. این مسأله، برای هر کس که به کتاب مقاتل الطالبیین مراجعه کند، روشن و واضح می‌شود و ما فعلا نمی‌خواهیم در جزئیات آن وارد شویم. ([[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص ۶۳۵).[[ابوالفرج اصفهانی]] در مورد [[محمد بن عبدالله محض]] می‌گوید: {{عربی|محمّد بن عبد الله بن الحسن بن الحسن بن علی بن أبی طالب {{ع}} و یکنی أبا عبد الله... وکان یقال له: صریح قریش لأنه لم یقم عنه أم ولد فی جمیع آبائه و أمهاته وجداته. وکان أهل بیته یسمونه المهدی، ویقدرون أنه الذی جاءت فیه الروایه.وکان علماء آل أبی طالب یرون فیه أنه النفس الزکیه، وأنه المقتول بأحجار الزیت}}. «کنیه‌اش اباعبدالله بود و او را از خالص ترین افراد قریش از حیث نسب می‌دانستند، چرا که در هیچ کدام از اجدادش کنیز و بنده‌ای نبوده است، خانواده‌اش او را همان مهدی موعود می‌دانستند که در روایات به او اشاره گردیده است. ولی علمای آل ابی طالب اعتقاد داشتند که او نفس زکیه بوده و او در منطقه احجار الزیت کشته شده است». مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص۲۰۷.</ref><ref>[[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم الدین]]، [[تأملی نو در نشانه‌های ظهور ج۲ (کتاب)|تاملی نو در نشانه‌های ظهور ]]، ص۱۱، ۱۲.</ref>.
:::::*معنای زکیه درلغت از کلمه «زکی» به معنای نمو و [[پاک]] گرفته شده وبه معنای این است که انسانی دارای [[نفس]] [[پاک]] و طیب باشد. در اینکه مراد از [[نفس زکیه]] چیست؟ دو احتمال گفته شده است؛
:::::*معنای زکیه درلغت از کلمه «زکی» به معنای نمو و [[پاک]] گرفته شده وبه معنای این است که انسانی دارای [[نفس]] [[پاک]] و طیب باشد. در اینکه مراد از [[نفس زکیه]] چیست؟ دو احتمال گفته شده است؛
:::::*'''احتمال اول:''' مراد شخص خاصی است که دارای این [[ویژگی]] است. طبق این احتمال مراد انسانی کامل یا در مسیر [[تکامل]] است ودر [[علم]] واخلاص وجهاد درجامعه منشا اثر است. هنگامی‌که چنین شخصی کشته می‌شود، طبیعی است که [[شهادت]] او در [[جامعه]] موج ایجاد کرده و تأثیر می‌گذارد.
:::::*'''احتمال اول:''' مراد شخص خاصی است که دارای این [[ویژگی]] است. طبق این احتمال مراد انسانی کامل یا در مسیر [[تکامل]] است ودر [[علم]] واخلاص وجهاد درجامعه منشا اثر است. هنگامی‌که چنین شخصی کشته می‌شود، طبیعی است که [[شهادت]] او در [[جامعه]] موج ایجاد کرده و تأثیر می‌گذارد.
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
::::::از این [[حدیث]] و [[حدیث]] بعدی که در همین زمینه از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده چنین فهمیده می‌شود که علاوه بر این خواهر و برادر، یک [[سید]] دیگر نیز در [[مدینه]] کشته می‌شود. زیرا در روایتی که از آن حضرت [[نقل]] شده چنین آمده است که فرمود: ناچار باید در [[مدینه]] سیدی از [[آل محمد]] {{صل}} کشته شود، از آن حضرت پرسیدند یا بن [[رسول الله]] آیا این "[[سید]]" همان نیست که لشکریان [[سفیانی]] او را به قتل می‌رسانند؟! فرمود: نه، و لکن لشکریان (بنی فلان) یعنی: اتباع [[بنی عباس]]، آنهایی که در عراق [[حکومت]] می‌کنند وی را می‌کشند یکی از آنها می‌آید و وارد [[مدینه]] می‌شود و [[مردم]] نمی‌دانند به چه منظوری به [[مدینه]] آمده است پس آن [[سید]] را می‌گیرند و او را به قتل می‌رسانند و زمانی که او را از روی [[ظلم]] و [[ستم]]، و تجاوز و دشمنی کشتند دیگر [[خداوند]] به آنها مهلت نمی‌دهد و پس از این ماجرا متوقع [[فرج]]، و [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} باشید<ref>غیبت نعمانی، ص ۱۶۶ ط- صدوق و منتخب الاثر، ص ۵۰۱.</ref>.
::::::از این [[حدیث]] و [[حدیث]] بعدی که در همین زمینه از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده چنین فهمیده می‌شود که علاوه بر این خواهر و برادر، یک [[سید]] دیگر نیز در [[مدینه]] کشته می‌شود. زیرا در روایتی که از آن حضرت [[نقل]] شده چنین آمده است که فرمود: ناچار باید در [[مدینه]] سیدی از [[آل محمد]] {{صل}} کشته شود، از آن حضرت پرسیدند یا بن [[رسول الله]] آیا این "[[سید]]" همان نیست که لشکریان [[سفیانی]] او را به قتل می‌رسانند؟! فرمود: نه، و لکن لشکریان (بنی فلان) یعنی: اتباع [[بنی عباس]]، آنهایی که در عراق [[حکومت]] می‌کنند وی را می‌کشند یکی از آنها می‌آید و وارد [[مدینه]] می‌شود و [[مردم]] نمی‌دانند به چه منظوری به [[مدینه]] آمده است پس آن [[سید]] را می‌گیرند و او را به قتل می‌رسانند و زمانی که او را از روی [[ظلم]] و [[ستم]]، و تجاوز و دشمنی کشتند دیگر [[خداوند]] به آنها مهلت نمی‌دهد و پس از این ماجرا متوقع [[فرج]]، و [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} باشید<ref>غیبت نعمانی، ص ۱۶۶ ط- صدوق و منتخب الاثر، ص ۵۰۱.</ref>.
::::::از این [[حدیث]] استفاده می‌شود که این [[سید]] مظلوم به دست عراقی‌ها کشته می‌شود. و البته ناگفته نماند که از برخی [[اخبار]] چنین استفاده می‌شود که دو [[سید]] در [[مکه]] و دو [[سید]] در [[مدینه]] کشته می‌شوند اما دو سیدی که در [[مکه]] کشته می‌شوند یکی همان "[[نفس زکیه]]" است- که پیشتر گفتیم [[سید]] [[حسینی]] است- و دیگری سیدی است که [[اهل مکه]] بر او یورش می‌برند و او را می‌کشند و سرش را به [[شام]] می‌فرستند و او [[سید حسنی]] است<ref>بشارة الاسلام، ص ۱۳۹، روضه کافی، ص ۲۲۵ ح ۶۶ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.</ref>.و اما آن دو [[سید]] دیگر که در [[مدینه]]، کشته می‌شوند، یکی برادر [[نفس زکیه]] و دیگری پسر عموی اوست<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷- ۲۰۸ ح ۴۵ و غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۹.</ref>.
::::::از این [[حدیث]] استفاده می‌شود که این [[سید]] مظلوم به دست عراقی‌ها کشته می‌شود. و البته ناگفته نماند که از برخی [[اخبار]] چنین استفاده می‌شود که دو [[سید]] در [[مکه]] و دو [[سید]] در [[مدینه]] کشته می‌شوند اما دو سیدی که در [[مکه]] کشته می‌شوند یکی همان "[[نفس زکیه]]" است- که پیشتر گفتیم [[سید]] [[حسینی]] است- و دیگری سیدی است که [[اهل مکه]] بر او یورش می‌برند و او را می‌کشند و سرش را به [[شام]] می‌فرستند و او [[سید حسنی]] است<ref>بشارة الاسلام، ص ۱۳۹، روضه کافی، ص ۲۲۵ ح ۶۶ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.</ref>.و اما آن دو [[سید]] دیگر که در [[مدینه]]، کشته می‌شوند، یکی برادر [[نفس زکیه]] و دیگری پسر عموی اوست<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷- ۲۰۸ ح ۴۵ و غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۹.</ref>.
::::::جریان [[شهادت]] سومین سیدی که به حسب برخی از [[روایات]]، در [[مدینه]] به وقوع می‌پیوندد، و او پسر عموی [[نفس زکیه]] می‌باشد، و شهادتش نیز از جمله [[علائم متصل]] به [[ظهور]] است، آن چنان که [[امام صادق]]{{ع}} فرموده چنین است: [[زراره]] گفت: شنیدیم که [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود: [[امام]] [[قائم]]{{ع}} را پیش از آنکه [[قیام]] کند، غیبتی است. عرض کردم: چرا؟ فرمود برای اینکه می‌ترسد و با دست خود به شکمش اشاره نمود- یعنی او را می‌کشند- سپس فرمود:‌ای [[زراره]] اوست کسی که [[مردم]] در انتظارش بسر می‌برند و اوست همان کس که در ولادتش تردید خواهند نمود و بعضی خواهند گفت پدرش مرد در حالی که [[جانشین]] و فرزندی نداشت، و بعضی خواهند گفت در شکم مادر بود، و برخی خواهند گفت دو سال یا چند سال پیش از [[وفات]] پدرش به [[دنیا]] آمده است و اوست که در انتظارش هستند ولی [[خداوند]] [[دوست]] دارد که دل‌های [[شیعه]] را [[آزمایش]] کند و در زمان [[غیبت]] اوست‌ای [[زراره]]، که باطل‌گرایان به تردید می‌افتند. [[زراره]] می‌گوید: عرض کردم: فدایت شوم اگر من به آن دوران رسیدم چکار کنم؟ فرمود:‌ای [[زراره]] هرگاه به آن دوران رسیدی این [[دعا]] را بخوان:{{متن حدیث|" اللَّهُمَ‏ عَرِّفْنِی‏ نَفْسَکَ‏ فَإِنَّکَ‏ إِنْ‏ لَمْ‏ تُعَرِّفْنِی‏ نَفْسَکَ‏ لَمْ‏ أَعْرِفْ‏ نَبِیَّکَ‏ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی من رسولت را نخواهم شناخت، خدایا پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر پیغمبرت را به من نشناسانی من حجت تو را نخواهم شناخت. خدایا حجت خودت را به من بشناسان، زیرا اگر حجتت را به من نشناسانی من از دینم دور، و گمراه میشوم.</ref> سپس فرمود:‌ای [[زراره]] بناچار باید جوانی در [[مدینه]] کشته شود، عرض کردم: فدایت شوم این که در [[مدینه]] کشته می‌شود همان نیست که سپاهیان [[سفیانی]] وی را می‌کشند؟ فرمود: نه. ولی او را [[سپاه]] بنی فلان (یعنی بنی العباس و در نسخه‌ای، [[سپاه]] آل بنی فلان) می‌کشند. یکی از آنها می‌آید تا به [[مدینه]] داخل می‌شود و [[مردم]] نمی‌دانند به چه علت و انگیزه و منظوری به [[مدینه]] آمده است. پس آن [[سید]] را می‌گیرند و می‌کشند همین که او را از روی [[ستم]] و تعدی به قتل رسانیدند دیگر [[خدا]] مهلتشان نمی‌دهد و در این هنگام است که امید [[فرج]] می‌رود و باید [[منتظر]] بود<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۳۷ و بحار، ج ۵۲، ص ۱۴۷ و منتخب الاثر، ص ۵۰۱ و غیبت نعمانی ط صدوق، ص ۱۶۶، حدیث ۶.</ref>. به حسب ظاهر این سیدی که در [[مدینه]] کشته می‌شود، مطابق خبری که از [[سطیح کاهن]] در کتاب "بحار" ج ۵۱ ص ۱۶۳ [[نقل]] شده- اگر آن [[خبر]] اعتباری داشته باشد- وی پسر عموی [[نفس زکیه]] است، چه آنکه در آن [[خبر]] می‌گوید:{{عربی|" وَ ذَلِکَ إِذَا قُتِلَ الْمَظْلُومِ بِیَثْرِبَ وَ ابْنِ عَمِّهِ فِی الْحَرَمِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref> ظهور صاحب الامر {{ع}} زمانی صورت خواهد گرفت که آن سید مظلوم در مدینه کشته شود و پسر عمویش در مکه و حرم امن خدا به قتل برسد؛ الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۷۰.</ref>. و البته لازم هم نیست که این [[سید]]، پسر عموی حقیقی "[[نفس زکیه]]" باشد، زیرا بطوری که می‌دانیم همه [[سادات]] چه [[حسنی]] و چه [[حسینی]] بنی عم‌اند، و از این‌رو ممکن است منظور سطیح از ابن عمه [[سید]] بودن این فرد باشد»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۸۰، ۸۱، ۲۶۹، ۲۷۰، ۲۷۱.</ref>.
::::::جریان [[شهادت]] سومین سیدی که به حسب برخی از [[روایات]]، در [[مدینه]] به وقوع می‌پیوندد، و او پسر عموی [[نفس زکیه]] می‌باشد، و شهادتش نیز از جمله [[علائم متصل]] به [[ظهور]] است، آن چنان که [[امام صادق]]{{ع}} فرموده چنین است: [[زراره]] گفت: شنیدیم که [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود: [[امام]] [[قائم]]{{ع}} را پیش از آنکه [[قیام]] کند، غیبتی است. عرض کردم: چرا؟ فرمود برای اینکه می‌ترسد و با دست خود به شکمش اشاره نمود- یعنی او را می‌کشند- سپس فرمود:‌ای [[زراره]] اوست کسی که [[مردم]] در انتظارش بسر می‌برند و اوست همان کس که در ولادتش تردید خواهند نمود و بعضی خواهند گفت پدرش مرد در حالی که [[جانشین]] و فرزندی نداشت، و بعضی خواهند گفت در شکم مادر بود، و برخی خواهند گفت دو سال یا چند سال پیش از [[وفات]] پدرش به [[دنیا]] آمده است و اوست که در انتظارش هستند ولی [[خداوند]] [[دوست]] دارد که دل‌های [[شیعه]] را [[آزمایش]] کند و در زمان [[غیبت]] اوست‌ای [[زراره]]، که باطل‌گرایان به تردید می‌افتند. [[زراره]] می‌گوید: عرض کردم: فدایت شوم اگر من به آن دوران رسیدم چکار کنم؟ فرمود:‌ای [[زراره]] هرگاه به آن دوران رسیدی این [[دعا]] را بخوان:{{متن حدیث|" اللَّهُمَ‏ عَرِّفْنِی‏ نَفْسَکَ‏ فَإِنَّکَ‏ إِنْ‏ لَمْ‏ تُعَرِّفْنِی‏ نَفْسَکَ‏ لَمْ‏ أَعْرِفْ‏ نَبِیَّکَ‏ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی من رسولت را نخواهم شناخت، خدایا پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر پیغمبرت را به من نشناسانی من حجت تو را نخواهم شناخت. خدایا حجت خودت را به من بشناسان، زیرا اگر حجتت را به من نشناسانی من از دینم دور، و گمراه میشوم.</ref> سپس فرمود:‌ای [[زراره]] بناچار باید جوانی در [[مدینه]] کشته شود، عرض کردم: فدایت شوم این که در [[مدینه]] کشته می‌شود همان نیست که سپاهیان [[سفیانی]] وی را می‌کشند؟ فرمود: نه. ولی او را [[سپاه]] بنی فلان (یعنی بنی العباس و در نسخه‌ای، [[سپاه]] آل بنی فلان) می‌کشند. یکی از آنها می‌آید تا به [[مدینه]] داخل می‌شود و [[مردم]] نمی‌دانند به چه علت و انگیزه و منظوری به [[مدینه]] آمده است. پس آن [[سید]] را می‌گیرند و می‌کشند همین که او را از روی [[ستم]] و تعدی به قتل رسانیدند دیگر [[خدا]] مهلتشان نمی‌دهد و در این هنگام است که امید [[فرج]] می‌رود و باید [[منتظر]] بود<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۳۷ و بحار، ج ۵۲، ص ۱۴۷ و منتخب الاثر، ص ۵۰۱ و غیبت نعمانی ط صدوق، ص ۱۶۶، حدیث ۶.</ref>. به حسب ظاهر این سیدی که در [[مدینه]] کشته می‌شود، مطابق خبری که از [[سطیح کاهن]] در کتاب "بحار" ج ۵۱ ص ۱۶۳ [[نقل]] شده- اگر آن [[خبر]] اعتباری داشته باشد- وی پسر عموی [[نفس زکیه]] است، چه آنکه در آن [[خبر]] می‌گوید:{{متن حدیث|وَ ذَلِکَ إِذَا قُتِلَ الْمَظْلُومِ بِیَثْرِبَ وَ ابْنِ عَمِّهِ فِی الْحَرَمِ}}<ref> ظهور صاحب الامر {{ع}} زمانی صورت خواهد گرفت که آن سید مظلوم در مدینه کشته شود و پسر عمویش در مکه و حرم امن خدا به قتل برسد؛ الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۷۰.</ref>. و البته لازم هم نیست که این [[سید]]، پسر عموی حقیقی "[[نفس زکیه]]" باشد، زیرا بطوری که می‌دانیم همه [[سادات]] چه [[حسنی]] و چه [[حسینی]] بنی عم‌اند، و از این‌رو ممکن است منظور سطیح از ابن عمه [[سید]] بودن این فرد باشد»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۸۰، ۸۱، ۲۶۹، ۲۷۰، ۲۷۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۲۰۶: خط ۲۰۶:
[[پرونده:151888.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مهدی اکبرنژاد]]]]
[[پرونده:151888.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مهدی اکبرنژاد]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[مهدی اکبرنژاد]]'''، در کتاب ''«[[ بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت (کتاب)|بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[مهدی اکبرنژاد]]'''، در کتاب ''«[[ بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت (کتاب)|بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«کشته شدن [[نفس]] زکیه از نشانه‏‌های حتمی [[ظهور]] برشمرده شده و در [[اصل]] تحقق چنین حادثه‏‌ای به‌عنوان نشانه [[ظهور]]، تردیدی نیست؛ ولی در تعیین مشخصه‌‏ها و جزئیات این کشته شدن مطالب زیادی در [[احادیث]] نیامده و تنها چند نکته جزئی که نمی‌تواند روشن‏ کننده [[اصل]] موضوع باشد، اشاره شده است؛ از جمله این‏که وی از [[آل محمد]]{{عم}} است: {{عربی|"و قتل غلام من آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}}... اِسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ...."}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۳۰، ح۷.</ref>. و یا: {{عربی|"إِنَّ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ هُوَ غُلاَمٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ"}}<ref>راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۵۴.</ref>. در این [[احادیث]]، وی [[محمد بن الحسن]] معرفی شده، ولی روشن نیست که منظور از این «[[حسن]]» چه کسی است؟ آیا منظور این است که وی از نسل [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}} است یا نام پدر وی [[حسن]] می‌باشد؟
::::::«کشته شدن [[نفس]] زکیه از نشانه‏‌های حتمی [[ظهور]] برشمرده شده و در [[اصل]] تحقق چنین حادثه‏‌ای به‌عنوان نشانه [[ظهور]]، تردیدی نیست؛ ولی در تعیین مشخصه‌‏ها و جزئیات این کشته شدن مطالب زیادی در [[احادیث]] نیامده و تنها چند نکته جزئی که نمی‌تواند روشن‏ کننده [[اصل]] موضوع باشد، اشاره شده است؛ از جمله این‏که وی از [[آل محمد]]{{عم}} است: {{متن حدیث|و قتل غلام من آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}}... اِسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۳۰، ح۷.</ref>. و یا: {{متن حدیث|"إِنَّ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ هُوَ غُلاَمٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ"}}<ref>راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۵۴.</ref>. در این [[احادیث]]، وی [[محمد بن الحسن]] معرفی شده، ولی روشن نیست که منظور از این «[[حسن]]» چه کسی است؟ آیا منظور این است که وی از نسل [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}} است یا نام پدر وی [[حسن]] می‌باشد؟
::::::از دیگر ویژگی‏‌های ذکر شده برای [[نفس زکیه]] این است که وی در میان [[رکن و مقام]] کشته می‌شود: {{عربی|إِنَّ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ هُوَ غُلاَمٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ اِسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ یُقْتَلُ بِلاَ جُرْمٍ فَإِذَا قُتِلَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَبْعَثُ اَللَّهُ قَائِمَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۳۳۰، ح۱۶.</ref>. (از نشانه‏‌های [[ظهور]])... کشته شدن جوانی از [[آل محمد]]{{عم}} در میان [[رکن و مقام]] است که نام وی [[محمد بن الحسن]] [معروف به‏] [[نفس زکیه]]... که در این هنگام [[قائم]] ما [[خروج]] خواهد کرد. بیش از آن‏چه یاد شد، ویژگی دیگری در معرفی [[نفس زکیه]] و ماجرای کشته شدن او، ذکر نشده و تنها با همین عبارت کشته شدن [[نفس زکیه]] در [[روایات]] مطرح شده است.
::::::از دیگر ویژگی‏‌های ذکر شده برای [[نفس زکیه]] این است که وی در میان [[رکن و مقام]] کشته می‌شود: {{متن حدیث|إِنَّ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ هُوَ غُلاَمٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ اِسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ یُقْتَلُ بِلاَ جُرْمٍ فَإِذَا قُتِلَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَبْعَثُ اَللَّهُ قَائِمَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۳۳۰، ح۱۶.</ref>. (از نشانه‏‌های [[ظهور]])... کشته شدن جوانی از [[آل محمد]]{{عم}} در میان [[رکن و مقام]] است که نام وی [[محمد بن الحسن]] [معروف به‏] [[نفس زکیه]]... که در این هنگام [[قائم]] ما [[خروج]] خواهد کرد. بیش از آن‏چه یاد شد، ویژگی دیگری در معرفی [[نفس زکیه]] و ماجرای کشته شدن او، ذکر نشده و تنها با همین عبارت کشته شدن [[نفس زکیه]] در [[روایات]] مطرح شده است.
::::::برخی احتمال داده‏‌اند که منظور از [[نفس زکیه]]، همان [[محمد پسر عبداللّه بن الحسن]]<ref>سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الکبری، ص۵۳.</ref>. معروف به [[نفس]] زکیه است، که در زمان [[امام صادق]]{{ع}} با [[حمایت]] برخی از [[بنی هاشم]] و بنی [[عباس]] [[قیام]] کرد و نیز مدعی [[مهدویت]] شد و بسیاری با او [[بیعت]] کردند که [[امام صادق]]{{ع}} از این کار [[نهی]] کرد و فرمود: این کار را نکنید، چه آن‏که اگر [[بیعت]] شما با [[محمد]] ([[نفس زکیه]]) به تصور آن است که او همان [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است، این گمان خطاست و او [[مهدی]] [[موعود]] نیست و این زمان، زمان [[خروج]] او نیست....<ref>ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۲۰۵- ۲۰۸ و مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۲، ص۱۹۲.</ref>.
::::::برخی احتمال داده‏‌اند که منظور از [[نفس زکیه]]، همان [[محمد پسر عبداللّه بن الحسن]]<ref>سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الکبری، ص۵۳.</ref>. معروف به [[نفس]] زکیه است، که در زمان [[امام صادق]]{{ع}} با [[حمایت]] برخی از [[بنی هاشم]] و بنی [[عباس]] [[قیام]] کرد و نیز مدعی [[مهدویت]] شد و بسیاری با او [[بیعت]] کردند که [[امام صادق]]{{ع}} از این کار [[نهی]] کرد و فرمود: این کار را نکنید، چه آن‏که اگر [[بیعت]] شما با [[محمد]] ([[نفس زکیه]]) به تصور آن است که او همان [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است، این گمان خطاست و او [[مهدی]] [[موعود]] نیست و این زمان، زمان [[خروج]] او نیست....<ref>ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۲۰۵- ۲۰۸ و مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۲، ص۱۹۲.</ref>.
::::::ولی باید گفت که این تطبیق یک تطبیق غیرصحیح است چون:
::::::ولی باید گفت که این تطبیق یک تطبیق غیرصحیح است چون:
۲۴٬۴۶۴

ویرایش