رابطه انتظار با آینده جهان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۶: خط ۲۶:
::::::و ظاهرترین مصداق این [[آیه]] در [[تاریخ]] همان انقلابی است که به [[رهبری]] [[حضرت مهدی]]، [[قائم آل محمد]] {{ع}} بر پا می‌شود. انقلابی که حتماً واقع خواهد شد و خواست [[خدا]] و [[سنت الهی]] است. {{متن قرآن|وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۲.</ref>.
::::::و ظاهرترین مصداق این [[آیه]] در [[تاریخ]] همان انقلابی است که به [[رهبری]] [[حضرت مهدی]]، [[قائم آل محمد]] {{ع}} بر پا می‌شود. انقلابی که حتماً واقع خواهد شد و خواست [[خدا]] و [[سنت الهی]] است. {{متن قرآن|وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۲.</ref>.
::::::بنابر آنچه بیان شد، معلوم می‌شود که [[انتظار]] و [[عقیده]] به [[ظهور مهدی]] [[فکر]] و [[اندیشه]] را چگونه آینده‌گرا می‌سازد و [[مسلمان]] را برای [[مقاومت]]، [[استقامت]]، [[پایداری]]، [[مبارزه]] با [[باطل]] و [[جهل]] و [[فساد]]، آماده و مصمم می‌کند و او را با این [[فلسفه]] مهم [[تاریخ]] در ضمن اصطلاحات [[دینی]] و [[قرآنی]] که کامل‌تر و صحیح‌تر از هر منطق دیگر بازگو کرده است، آشنا می‌نماید»<ref>[[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی، لطف‌الله]]، [[سلسله مباحث امامت و مهدویت (کتاب)|سلسله مباحث امامت و مهدویت]]،ج۲، ص۳۴-۴۰.</ref>.
::::::بنابر آنچه بیان شد، معلوم می‌شود که [[انتظار]] و [[عقیده]] به [[ظهور مهدی]] [[فکر]] و [[اندیشه]] را چگونه آینده‌گرا می‌سازد و [[مسلمان]] را برای [[مقاومت]]، [[استقامت]]، [[پایداری]]، [[مبارزه]] با [[باطل]] و [[جهل]] و [[فساد]]، آماده و مصمم می‌کند و او را با این [[فلسفه]] مهم [[تاریخ]] در ضمن اصطلاحات [[دینی]] و [[قرآنی]] که کامل‌تر و صحیح‌تر از هر منطق دیگر بازگو کرده است، آشنا می‌نماید»<ref>[[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی، لطف‌الله]]، [[سلسله مباحث امامت و مهدویت (کتاب)|سلسله مباحث امامت و مهدویت]]،ج۲، ص۳۴-۴۰.</ref>.
==پاسخ‌های دیگر==
{{جمع شدن|۳. آیت‌الله مطهری؛}}
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[مرتضی مطهری]]]]
::::::[[آیت‌الله]] [[مرتضی مطهری]] در کتاب ''«[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]»'' در اين باره گفته است:
::::::«درباره [[آینده]] [[بشریت]] نظرها مختلف است؛ بعضی معتقدند که [[شر]] و [[فساد]] و [[بدبختی]] لازمه لا ینفک حیات بشری است و بنابراین [[زندگی]] بی‌ارزش است و عاقلانه‌ترین [[کارها]] خاتمه دادن به حیات و [[زندگی]] است‌<ref>رجوع شود به کتاب جدال با مدعی، اسماعیل خویی.</ref>.
::::::بعضی دیگر اساساً حیات [[بشر]] را ابتر می‌دانند؛ معتقدند که [[بشر]] در اثر [[پیشرفت]] حیرت‌آور تکنیک و [[ذخیره]] کردن انبارهای وحشتناک وسایل تخریبی، رسیده به مرحله‌ای که به اصطلاح با گوری که با دست خود [[کنده]] یک گام بیشتر فاصله ندارد.
::::::[[راسل]] در امیدهای نو می‌گوید:" ... اشخاصی هستند- و از آن جمله اینشتین- که به زعم آنها بسیار محتمل است که [[انسان]] دوره حیات خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین معدودی موفق شود با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خویشتن را نابود سازد"
::::::بنا بر این نظریه، [[بشر]] در نیمه راه [[عمر]] خود بلکه در آغاز رسیدن به [[بلوغ]] [[فرهنگی]]، به احتمال زیاد نابود خواهد شد. البته اگر تنها به قرائن و شواهد ظاهری [[قناعت]] کنیم، این احتمال را نمی‌توان نفی کرد.
::::::نظریه سوم این است که [[شر]] و [[فساد]]، لازم لا ینفک [[طبیعت]] [[بشر]] نیست. [[شر]] و [[فساد]] و [[تباهی]] معلول مالکیت فردی است. تا این ام الفساد هست، [[شر]] و [[فساد]] هم هست. مالکیت فردی معلول درجه‌ای از [[تکامل]] ابزار تولید است و با خواسته [[انسان‌ها]] این ام الفساد از بین نمی‌رود، ولی [[تکامل]] ابزار تولید و [[جبر]] ماشین روزی ریشه این ام الفساد را جبراً خواهد کند. پس آنچه مایه و پایه [[خوشبختی]] است [[تکامل]] ماشین است.
::::::نظریه چهارم این است که ریشه [[فسادها]] و تباهیها [[نقص]] روحی و [[معنوی]] [[انسان]] است. [[انسان]] هنوز [[دوره جوانی]] و ناپختگی را طی می‌کند و [[خشم]] و [[شهوت]] بر او و [[عقل]] او [[حاکم]] است. [[انسان]] بالفطره در راه [[تکامل]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] و [[معنوی]] پیش می‌رود. نه [[شر]] و [[فساد]] لازم لا ینفک [[طبیعت]] [[بشر]] است و نه [[جبر]] [[تمدن]] فاجعه خودکشی دسته‌جمعی را پیش خواهد آورد. آینده‌ای بس روشن و [[سعادت]] بخش و انسانی که در آن [[شر]] و [[فساد]] از بیخ و بن برکنده خواهد شد در [[انتظار]] [[بشریت]] است.
::::::این نظریه الهامی است که [[دین]] می‌کند. نوید [[مقدس]] [[قیام]] و [[انقلاب]] [[مهدی موعود]] در [[اسلام]] در زمینه این [[الهام]] است:
:::::#خوشبینی به [[آینده]] [[بشریت]]
:::::#[[پیروزی]] نهایی [[صلاح]] و [[تقوا]] و [[صلح]] و [[عدالت]] و [[آزادی]] و [[صداقت]] بر [[زور]] و [[استکبار]] و استعباد و [[ظلم]] و اختناق و دجل (دجّالگری و [[فریب]]).
:::::#[[حکومت جهانی]] [[واحد]].
:::::#[[عمران]] تمام [[زمین]] در حدی که نقطه خراب و آباد ناشده [[باقی]] نماند.
:::::#[[بلوغ]] [[بشریت]] به [[خردمندی]] کامل و [[پیروی]] از [[فکر]] و [[ایدئولوژی]] و [[آزادی]] از [[اسارت]] شرایط طبیعی و [[اجتماعی]] و [[غرایز]] حیوانی.
:::::#حد اکثر بهره‌گیری از مواهب [[زمین]].
:::::#برقراری [[مساوات]] کامل میان [[انسان‌ها]] در امر [[ثروت]].
:::::#منتفی شدن کامل [[مفاسد اخلاقی]] از قبیل [[زنا]]، [[ربا]]، شرب خمر، [[خیانت]]، دزدی، آدمکشی و غیره، و خالی شدن روان‌ها از عقده‌ها و [[کینه‌ها]].
:::::#منتفی شدن [[جنگ]] و [[برقراری صلح]] و [[صفا]] و [[محبت]] و [[تعاون]].
:::::#[[سازگاری]] [[انسان]] و [[طبیعت]]»<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص ۵۱-۵۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{پرسمان انتظار فرج}}
{{پرسمان انتظار فرج}}
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش