پرش به محتوا

شوق: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰
خط ۱۲: خط ۱۲:


==مقدمه==
==مقدمه==
* شوق توجه به امر غایبی که با [[هیجان]] فوق تصور و با نوعی [[جان]] کندن "نزوع النفس" همراه و با حرکتی هر چه سریعتر، به سوی مشوق در حرکت و خود را به او برساند. او می‌‌داند که هر [[قدر]] بیشتر تلاش کند، به [[علت]] قصوری که در ذات اوست به انتهای راه نرسیده و [[دیدار]] [[جمال]] [[محبوب]] که مقصد اصلی اوست، بعید به نظر می‌‌آید، اما [[لذت]] [[دیدار]] [[محبوب]]، تلاش او را گسترده تر نموده، [[آرامش]] را از او سلب و از خود بی [[نیاز]] می‌‌گرداند، تمام [[نیاز]] او به [[تجلی]] گاه [[جمال]] [[محبوب]] معطوف است. او مانند غریقی که در پهنای دریای پرموج [[اسیر]] است، گرچه [[نجات]] برایش در حد امکان وقوع نیست، اما آرزوی [[نجات]] او را به تلاش و حرکت وادار می‌‌نماید، شاید در این رهگذر به [[قرب]] [[روحانی]] دست یافته و به ساحل [[نجات]] برسد.
* شوق توجه به امر غایبی که با [[هیجان]] فوق تصور و با نوعی [[جان]] کندن "نزوع النفس" همراه و با حرکتی هر چه سریعتر، به سوی معشوق در حرکت و خود را به او برساند. او می‌‌داند که هر [[قدر]] بیشتر تلاش کند، به [[علت]] قصوری که در ذات اوست به انتهای راه نرسیده و [[دیدار]] [[جمال]] [[محبوب]] که مقصد اصلی اوست، بعید به نظر می‌‌آید، اما [[لذت]] [[دیدار]] [[محبوب]]، تلاش او را گسترده تر نموده، [[آرامش]] را از او سلب و از خود بی [[نیاز]] می‌‌گرداند، تمام [[نیاز]] او به [[تجلی]] گاه [[جمال]] [[محبوب]] معطوف است. او مانند غریقی که در پهنای دریای پرموج [[اسیر]] است، گرچه [[نجات]] برایش در حد امکان وقوع نیست، اما آرزوی [[نجات]] او را به تلاش و حرکت وادار می‌‌نماید، شاید در این رهگذر به [[قرب]] [[روحانی]] دست یافته و به ساحل [[نجات]] برسد.
* در اینجاست که در وجود خود، جز نقش [[جمال]] [[محبوب]] چیزی را نمی‌بیند. حالت تفرد و تجرد و در پی این دو [[الهامات]] قلبی، به او مژده ی وصول می‌‌دهد و در این راستا، جلوه ی انس بر او پرتو افکنده، سپس [[عظمت]] [[محبوب]]، سراسر وجودش را در بر گرفته و شعاع این [[حقیقت]]، دیده اش را خیره نموده و حالت [[خشیت]] در برابر [[شعور]] به این [[عظمت]]، او را در بر می‌‌گیرد، از این پس حالت [[خوف]] ناشی از احتمال سقوط اعتبار، بر اثر ذره ای خودنگری و یا احتمال عدم توجه به [[مقام]] [[محبوب]]، او را سخت در محاصره کشیده، قلبش مضطرب و با حالت نگرانی همیشه در سوز و گداز خواهد بود.
* در اینجاست که در وجود خود، جز نقش [[جمال]] [[محبوب]] چیزی را نمی‌بیند. حالت تفرد و تجرد و در پی این دو [[الهامات]] قلبی، به او مژده ی وصول می‌‌دهد و در این راستا، جلوه ی انس بر او پرتو افکنده، سپس [[عظمت]] [[محبوب]]، سراسر وجودش را در بر گرفته و شعاع این [[حقیقت]]، دیده اش را خیره نموده و حالت [[خشیت]] در برابر [[شعور]] به این [[عظمت]]، او را در بر می‌‌گیرد، از این پس حالت [[خوف]] ناشی از احتمال سقوط اعتبار، بر اثر ذره ای خودنگری و یا احتمال عدم توجه به [[مقام]] [[محبوب]]، او را سخت در محاصره کشیده، قلبش مضطرب و با حالت نگرانی همیشه در سوز و گداز خواهد بود.
* [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در فراز {{متن حدیث|وَ لَو لا الْاَجَلُ اَلَّذی کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ اَرْواحُهُمْ فی اَجْسادِهِمْ طَرْفَة عَیْنٍ، شَوْقاً اِلَی الثَّوابِ،‌ وَ خَوفاً مِنَ الْعِقابِ}}<ref>و اگر نبود مدتى كه خداوند براى اهل تقوا نوشته است، جانها و ارواح آنان در اين كالبد خاكى، به اندازه ى يك چشم به هم زدن استقرار نداشت، به دليل شوق به ثواب و ترس از عقاب.</ref> سخن از شوق آغاز نموده و به [[خوف]] پایان داده است. به این معنا که [[متقین]] آنچنان خود را در [[آتش]] شوق به [[جمال]] [[حق]]، در افکنده‌اند و رشته ی تعلق به خود و خواطر واردات و [[حاجات]] را گسسته‌اند که اگر وقت مقرر و [[اجل]] [[موعود]] نبود، برای یک چشم به هم زدن، [[باقی]] نمی‌ماندند، این از سویی و از سوی دیگر، [[خوف]] از [[عقاب]] و [[عذاب]] حرمان به وصل [[محبوب]] که نشانگر فقدان قابلیت است، قالب تهی نموده، از این [[جهان]] رخت برمی بستند<ref>[[سید مجتبى علوى تراکمه‌ای|علوى تراکمه‌ای، سيد مجتبى]]، [[شرح خطبه متقین در نهج البلاغه (کتاب)|شرح خطبه متقین در نهج البلاغه]]؛ [http://alhassanain.org/persian/?com=book&id=530].</ref>
* [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در فراز {{متن حدیث|وَ لَو لا الْاَجَلُ اَلَّذی کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ اَرْواحُهُمْ فی اَجْسادِهِمْ طَرْفَة عَیْنٍ، شَوْقاً اِلَی الثَّوابِ،‌ وَ خَوفاً مِنَ الْعِقابِ}}<ref>و اگر نبود مدتى كه خداوند براى اهل تقوا نوشته است، جانها و ارواح آنان در اين كالبد خاكى، به اندازه ى يك چشم به هم زدن استقرار نداشت، به دليل شوق به ثواب و ترس از عقاب.</ref> سخن از شوق آغاز نموده و به [[خوف]] پایان داده است. به این معنا که [[متقین]] آنچنان خود را در [[آتش]] شوق به [[جمال]] [[حق]]، در افکنده‌اند و رشته ی تعلق به خود و خواطر واردات و [[حاجات]] را گسسته‌اند که اگر وقت مقرر و [[اجل]] [[موعود]] نبود، برای یک چشم به هم زدن، [[باقی]] نمی‌ماندند، این از سویی و از سوی دیگر، [[خوف]] از [[عقاب]] و [[عذاب]] حرمان به وصل [[محبوب]] که نشانگر فقدان قابلیت است، قالب تهی نموده، از این [[جهان]] رخت برمی بستند<ref>[[سید مجتبى علوى تراکمه‌ای|علوى تراکمه‌ای، سيد مجتبى]]، [[شرح خطبه متقین در نهج البلاغه (کتاب)|شرح خطبه متقین در نهج البلاغه]]؛ [http://alhassanain.org/persian/?com=book&id=530].</ref>
==تلازم شوق و [[خوف]] ==
==تلازم شوق و [[خوف]] ==
* [[علت]] اینکه [[امام علی]]{{ع}} عبارت «شوقاً الی الثواب و خوفاً من العقاب» را با هم ذکر کرده، این است که هر جا شوقِ [[صادق]] باشد [[خوف]] هم هست و برعکس، [[خداوند]] در [[سوره]] [[یوسف]] [[آیه]] ۸۷ می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت  خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref>. [[انسان]] [[مؤمن]] هر [[قدر]] هم [[گناهکار]] و آلوده باشد،[[ناامید]] نیست و همیشه [[نشاط]] دارد چرا که [[ترس]] او با امیدش آمیخته است.
* [[علت]] اینکه [[امام علی]]{{ع}} عبارت «شوقاً الی الثواب و خوفاً من العقاب» را با هم ذکر کرده، این است که هر جا شوقِ [[صادق]] باشد [[خوف]] هم هست و برعکس، [[خداوند]] در [[سوره]] [[یوسف]] [[آیه]] ۸۷ می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت  خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref>. [[انسان]] [[مؤمن]] هر [[قدر]] هم [[گناهکار]] و آلوده باشد،[[ناامید]] نیست و همیشه [[نشاط]] دارد چرا که [[ترس]] او با امیدش آمیخته است.
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش