هرمنوتیک: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{خرد}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"></div> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*واژه "هرمنوتیک" از ریشه یونانی است که آن را به معنای "[[تأویل]]" بازگرداندهاند. این واژه در قرون وسطی به معنای [[هنر]] یا [[دانش]] [[تفسیر]] و فهم کتاب مقدس بود. شلایرماخر آن را عبارت از روش [[فهم]] مطلق متون دانسته است و دیلتای به معنای روششناسی [[علوم انسانی]] پنداشته است. هیدگر آن را در [[هستیشناسی]] به کار گرفته است و گادامر، این کلمه را برای [[هستیشناسی]] [[فهم]] به [[خدمت]] گرفته است<ref>فرهنگ واژهها، ۵۷۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص | *واژه "هرمنوتیک" از ریشه یونانی است که آن را به معنای "[[تأویل]]" بازگرداندهاند. این واژه در قرون وسطی به معنای [[هنر]] یا [[دانش]] [[تفسیر]] و فهم کتاب مقدس بود. شلایرماخر آن را عبارت از روش [[فهم]] مطلق متون دانسته است و دیلتای به معنای روششناسی [[علوم انسانی]] پنداشته است. هیدگر آن را در [[هستیشناسی]] به کار گرفته است و گادامر، این کلمه را برای [[هستیشناسی]] [[فهم]] به [[خدمت]] گرفته است<ref>فرهنگ واژهها، ۵۷۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۰.</ref>. | ||
==[[تاریخ]] هرمنوتیک را سه دوره دانستهاند== | ==[[تاریخ]] هرمنوتیک را سه دوره دانستهاند== | ||
#'''کلاسیک:''' رواج [[اندیشه]] پروتستانتیسم و بالا گرفتن [[نهضت]] [[اصلاح]] مذهبی در قرن ۱۶ م. و از میان رفتن [[مرجعیت]] کلیسای رم در [[تفسیر]] کتاب مقدس، [[نیاز]] به تنظیم قواعدی برای [[تفسیر]] را [[آشکار]] ساخت. چون در این دوره [[معتقد]] بودند که [[فهم]] [[حقیقت]] ممکن است، هرمنوتیک در پی آن بود تا روشی برای [[تفسیر]] کتاب مقدس پیش کشد و ابهام را بزداید<ref>معرفت دینی، ۱۳۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص | #'''کلاسیک:''' رواج [[اندیشه]] پروتستانتیسم و بالا گرفتن [[نهضت]] [[اصلاح]] مذهبی در قرن ۱۶ م. و از میان رفتن [[مرجعیت]] کلیسای رم در [[تفسیر]] کتاب مقدس، [[نیاز]] به تنظیم قواعدی برای [[تفسیر]] را [[آشکار]] ساخت. چون در این دوره [[معتقد]] بودند که [[فهم]] [[حقیقت]] ممکن است، هرمنوتیک در پی آن بود تا روشی برای [[تفسیر]] کتاب مقدس پیش کشد و ابهام را بزداید<ref>معرفت دینی، ۱۳۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۰.</ref>. | ||
#'''رمانتیک:''' هرمنوتیک جدید با نظریههای شلایر ماخر، از روش فهم متون مقدس به روش [[فهم]] مطلق متون ادبی مبدل گشت. او بر آن بود که "[[فهم]]" امری طبیعی و عادی نیست؛ بلکه "بدفهمی" است که عادی و طبیعی است<ref>فرهنگ واژهها، ۵۸۰؛ کتاب نقد، ۲۳/ ۱۲۰.</ref> و هرمنوتیک، وسیلهای برای پرهیز از بدفهمی است که از فاصله زمانی میان [[مفسر]] و متن سرچشمه میگیرد. فهمِ معنای نهایی متن ناممکن نیست. برای رسیدن به آن باید افزون بر [[فهم]] دستوری متن، به [[فهم]] روانشناختی ذهنیت مؤلف متن نیز پرداخت و [[اندیشه]] او را بازساخت<ref>کتاب نقد، ۲۳/ ۱۲۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص | #'''رمانتیک:''' هرمنوتیک جدید با نظریههای شلایر ماخر، از روش فهم متون مقدس به روش [[فهم]] مطلق متون ادبی مبدل گشت. او بر آن بود که "[[فهم]]" امری طبیعی و عادی نیست؛ بلکه "بدفهمی" است که عادی و طبیعی است<ref>فرهنگ واژهها، ۵۸۰؛ کتاب نقد، ۲۳/ ۱۲۰.</ref> و هرمنوتیک، وسیلهای برای پرهیز از بدفهمی است که از فاصله زمانی میان [[مفسر]] و متن سرچشمه میگیرد. فهمِ معنای نهایی متن ناممکن نیست. برای رسیدن به آن باید افزون بر [[فهم]] دستوری متن، به [[فهم]] روانشناختی ذهنیت مؤلف متن نیز پرداخت و [[اندیشه]] او را بازساخت<ref>کتاب نقد، ۲۳/ ۱۲۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۱.</ref>. | ||
#'''[[فلسفی]]:''' نظریههای هیدگر، هرمنوتیک [[فلسفی]] را آغاز کرد و به جای روش [[فهم]]، به [[درک]] معنای هستی روی آورد. در نظر هیدگر، [[فلسفه]] [[حقیقی]] باید معنای هستی را به [[فهم]] آوَرَد و این [[هدف]]، از گذر تحلیل پدیدارشناسانه وجود انسانی به دست میآید. هستی [[انسان]] از دو طریق بر [[انسان]] [[آشکار]] میشود: نخست از طریق احوال و احساسات و دیگر، از طریق [[فهم]]. فهمیدن، امکان رسیدن و شدن را فراهم میآورد<ref>کتاب نقد، ۲۳/ ۱۲۳.</ref>. پیش فرضها و تفسیرهایی که از وجود [[انسان]] داریم، در [[تفسیر]] متون دخیلاند. زبان، ابزار بیان نیست؛ بلکه نمود هستی است و واژگان را معانی ثابت و واحدی مستقل از کاربرد و استعمال آنها نیست<ref>فرهنگ واژهها، ۵۸۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص | #'''[[فلسفی]]:''' نظریههای هیدگر، هرمنوتیک [[فلسفی]] را آغاز کرد و به جای روش [[فهم]]، به [[درک]] معنای هستی روی آورد. در نظر هیدگر، [[فلسفه]] [[حقیقی]] باید معنای هستی را به [[فهم]] آوَرَد و این [[هدف]]، از گذر تحلیل پدیدارشناسانه وجود انسانی به دست میآید. هستی [[انسان]] از دو طریق بر [[انسان]] [[آشکار]] میشود: نخست از طریق احوال و احساسات و دیگر، از طریق [[فهم]]. فهمیدن، امکان رسیدن و شدن را فراهم میآورد<ref>کتاب نقد، ۲۳/ ۱۲۳.</ref>. پیش فرضها و تفسیرهایی که از وجود [[انسان]] داریم، در [[تفسیر]] متون دخیلاند. زبان، ابزار بیان نیست؛ بلکه نمود هستی است و واژگان را معانی ثابت و واحدی مستقل از کاربرد و استعمال آنها نیست<ref>فرهنگ واژهها، ۵۸۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۱.</ref>. | ||
*گادامر از هرمنوتیک [[فلسفی]] هیدگر [[پیروی]] کرد. هرمنوتیک در [[باور]] او، کاوشی است در ماهیت [[فهم]] و [[تبیین]] شرایط وجودی و نیز عوامل مؤثر بر آن. او [[معتقد]] است که هیچ فهمی بدون پیش فرض نیست و گرایشها و دیدگاهها و انتظارات [[مفسر]] در فرآیند [[فهم]] دست دارند<ref>کتاب نقد، ۲۳/ ۱۲۸.</ref>. فرآیند [[فهم]] از طریق گفت و گویی میان [[مفسر]] و متن به دست میآید. در این گفت و گو، افق [[فکری]] [[مفسر]] با افق معنایی متن درمیآمیزد و معانی جدیدی از آن میان برمیخیزند که حتی مورد نظر مؤلف متن نیز نبودهاند. افق [[فکری]] [[مفسر]]، پیوسته تغییر میپذیرد و از این رو است که هیچ تفسیری کامل نیست<ref>درآمدی بر هرمنوتیک، ۲۶۷.</ref>. [[فهم]] متن، همواره فهمی است عصری و به فضای ویژه روزگار خود وابسته است. هیچ گاه نمیتوان به صورت قطعی معنای یک متن را دریافت<ref>مبانی کلامی اجتهاد، ۲۳۴.</ref>. بنابر مبانی هرمنوتیک [[فلسفی]]، [[هدف]] [[تفسیر]] متن، دریافتن مراد مؤلف آن نیست. [[تفسیر]] متن، فرآیندی بی پایان است و متن قابلیت قرائتهای گوناگون دارد. پیشداوریهای [[مفسر]]، شرط وجودی فهماند و معیاری یگانه برای [[داوری]] میان قرائتها و تفسیرهای متعدد وجود ندارد<ref>مبانی معرفت دینی، ۱۳۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص | *گادامر از هرمنوتیک [[فلسفی]] هیدگر [[پیروی]] کرد. هرمنوتیک در [[باور]] او، کاوشی است در ماهیت [[فهم]] و [[تبیین]] شرایط وجودی و نیز عوامل مؤثر بر آن. او [[معتقد]] است که هیچ فهمی بدون پیش فرض نیست و گرایشها و دیدگاهها و انتظارات [[مفسر]] در فرآیند [[فهم]] دست دارند<ref>کتاب نقد، ۲۳/ ۱۲۸.</ref>. فرآیند [[فهم]] از طریق گفت و گویی میان [[مفسر]] و متن به دست میآید. در این گفت و گو، افق [[فکری]] [[مفسر]] با افق معنایی متن درمیآمیزد و معانی جدیدی از آن میان برمیخیزند که حتی مورد نظر مؤلف متن نیز نبودهاند. افق [[فکری]] [[مفسر]]، پیوسته تغییر میپذیرد و از این رو است که هیچ تفسیری کامل نیست<ref>درآمدی بر هرمنوتیک، ۲۶۷.</ref>. [[فهم]] متن، همواره فهمی است عصری و به فضای ویژه روزگار خود وابسته است. هیچ گاه نمیتوان به صورت قطعی معنای یک متن را دریافت<ref>مبانی کلامی اجتهاد، ۲۳۴.</ref>. بنابر مبانی هرمنوتیک [[فلسفی]]، [[هدف]] [[تفسیر]] متن، دریافتن مراد مؤلف آن نیست. [[تفسیر]] متن، فرآیندی بی پایان است و متن قابلیت قرائتهای گوناگون دارد. پیشداوریهای [[مفسر]]، شرط وجودی فهماند و معیاری یگانه برای [[داوری]] میان قرائتها و تفسیرهای متعدد وجود ندارد<ref>مبانی معرفت دینی، ۱۳۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۲.</ref>. | ||
==هرمنوتیک در [[ایران]]== | ==هرمنوتیک در [[ایران]]== | ||
خط ۲۴: | خط ۱۹: | ||
#[[فهم]]، فرآیندی است متحول و نسبی؛ | #[[فهم]]، فرآیندی است متحول و نسبی؛ | ||
#[[معرفت]] [[دینی]]، عصری است؛ | #[[معرفت]] [[دینی]]، عصری است؛ | ||
#قرائت متعدد از متون [[دینی]] ممکن است، بی آنکه معیاری برای بازشناختن [[فهم]] درست از [[نادرست]] در دسترس باشد<ref>کتاب نقد، ۲۳/ ۸۹؛ فرهنگ واژهها، ۵۹۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص | #قرائت متعدد از متون [[دینی]] ممکن است، بی آنکه معیاری برای بازشناختن [[فهم]] درست از [[نادرست]] در دسترس باشد<ref>کتاب نقد، ۲۳/ ۸۹؛ فرهنگ واژهها، ۵۹۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۲.</ref>. | ||
==[[تفسیر]] و [[فهم]] متون [[دینی]] در [[اسلام]]== | ==[[تفسیر]] و [[فهم]] متون [[دینی]] در [[اسلام]]== | ||
*[[هدف]] در [[تفسیر]] و [[فهم]] متن- به ویژه متن [[دینی]]- رسیدن به مراد مؤلف است. [[خداوند]] [[قرآن]] را برای [[هدایت]] [[انسان]] نازل کرده است<ref>{{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}؛ سوره بقره، آیه ۱۸۵؛ {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۹.</ref> و او را به [[تدبر]] و [[اندیشه]] در آن فرا خوانده است<ref>{{متن قرآن|أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا }}؛ سوره نساء، آیه ۸۲؛ {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ }}؛ سوره ص، آیه ۲۹.</ref>. [[آیات قرآنی]] حکایت از آن دارند که مقصود از [[نزول قرآن]] و دیگر [[کتب آسمانی]] این است که [[انسان]] در آن بیندیشد و به مراد [[خداوند]] برسد و آن را به کار گیرد. بنابراین، [[تفسیر]] باید "مؤلف محور" باشد. [[تفسیر]] در نظرگاه علمای [[اسلام]]، جنبه روشی دارد، نه [[فلسفی]]. بدین روی، [[مفسران]] بزرگ [[قرآن]]، برای "[[مفسر]]" شرطها و ویژگیهایی را لازم شمردهاند و تنها در این صورت است که میتوان به مراد [[خداوند]] پی بُرد<ref>هرمنوتیک، جعفر سبحانی/ ۱۲.</ref>. [[تفسیر قرآن]] با [[هدف]] دست یافتن به مقصود [[خداوند]] صورت میپذیرد و از این رو نمیتوان پیوند آن را با مؤلف- که [[خداوند متعال]] است- نادیده انگاشت. نمیتوان متن [[دینی]] را همچون [[شعر]] یک شاعر پیش رو نهاد و به [[تفسیر]] آزاد آن پرداخت که گونهای بازی با متن است<ref>مبانی معرفت دینی، ۱۴۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص | *[[هدف]] در [[تفسیر]] و [[فهم]] متن- به ویژه متن [[دینی]]- رسیدن به مراد مؤلف است. [[خداوند]] [[قرآن]] را برای [[هدایت]] [[انسان]] نازل کرده است<ref>{{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}؛ سوره بقره، آیه ۱۸۵؛ {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۹.</ref> و او را به [[تدبر]] و [[اندیشه]] در آن فرا خوانده است<ref>{{متن قرآن|أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا }}؛ سوره نساء، آیه ۸۲؛ {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ }}؛ سوره ص، آیه ۲۹.</ref>. [[آیات قرآنی]] حکایت از آن دارند که مقصود از [[نزول قرآن]] و دیگر [[کتب آسمانی]] این است که [[انسان]] در آن بیندیشد و به مراد [[خداوند]] برسد و آن را به کار گیرد. بنابراین، [[تفسیر]] باید "مؤلف محور" باشد. [[تفسیر]] در نظرگاه علمای [[اسلام]]، جنبه روشی دارد، نه [[فلسفی]]. بدین روی، [[مفسران]] بزرگ [[قرآن]]، برای "[[مفسر]]" شرطها و ویژگیهایی را لازم شمردهاند و تنها در این صورت است که میتوان به مراد [[خداوند]] پی بُرد<ref>هرمنوتیک، جعفر سبحانی/ ۱۲.</ref>. [[تفسیر قرآن]] با [[هدف]] دست یافتن به مقصود [[خداوند]] صورت میپذیرد و از این رو نمیتوان پیوند آن را با مؤلف- که [[خداوند متعال]] است- نادیده انگاشت. نمیتوان متن [[دینی]] را همچون [[شعر]] یک شاعر پیش رو نهاد و به [[تفسیر]] آزاد آن پرداخت که گونهای بازی با متن است<ref>مبانی معرفت دینی، ۱۴۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۲.</ref>. | ||
==پیش فرضهای [[تفسیر]]== | ==پیش فرضهای [[تفسیر]]== | ||
خط ۳۶: | خط ۳۱: | ||
#[[صاحب]] متن [[حکیم]] است و از این رو، خلاف غرض خویش کاری نمیکند؛ | #[[صاحب]] متن [[حکیم]] است و از این رو، خلاف غرض خویش کاری نمیکند؛ | ||
#[[صاحب]] متن خلاف قواعد زبانی سخن نگفته است؛ | #[[صاحب]] متن خلاف قواعد زبانی سخن نگفته است؛ | ||
#[[صاحب]] متن، هر واژه را در معنای خود به کار برده و چنانچه در معنایی دیگر به کار برده است، آن را با قرینه همراه کرده است<ref>هرمنوتیک، جعفر سبحانی/ ۶۸ و ۶۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص | #[[صاحب]] متن، هر واژه را در معنای خود به کار برده و چنانچه در معنایی دیگر به کار برده است، آن را با قرینه همراه کرده است<ref>هرمنوتیک، جعفر سبحانی/ ۶۸ و ۶۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۳.</ref>. | ||
==پیشدانستههای [[مفسر]]== | ==پیشدانستههای [[مفسر]]== | ||
*برای راه یافتن به مراد مؤلف پیشدانستههایی برای [[مفسر]] لازم است که عبارتاند از: | *برای راه یافتن به مراد مؤلف پیشدانستههایی برای [[مفسر]] لازم است که عبارتاند از: | ||
خط ۴۲: | خط ۳۸: | ||
#معلوماتی که زمینه طرح پرسش از متن را فراهم میسازند و پاسخهای متن به آن [[پرسشها]] را معلوم میسازند. | #معلوماتی که زمینه طرح پرسش از متن را فراهم میسازند و پاسخهای متن به آن [[پرسشها]] را معلوم میسازند. | ||
#[[آگاهی]] از ویژگیهای شخصیتی مؤلف؛ آن ویژگیها که [[مفسر]] را در [[فهم]] مراد مؤلف [[یاری]] میبخشند؛ | #[[آگاهی]] از ویژگیهای شخصیتی مؤلف؛ آن ویژگیها که [[مفسر]] را در [[فهم]] مراد مؤلف [[یاری]] میبخشند؛ | ||
#[[آگاهی]] از برخی پیشدانستههای یقینی که در [[فهم]] مراد [[متکلم]] دخالت دارند<ref>مبانی معرفت دینی، ۱۵۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص | #[[آگاهی]] از برخی پیشدانستههای یقینی که در [[فهم]] مراد [[متکلم]] دخالت دارند<ref>مبانی معرفت دینی، ۱۵۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۳.</ref>. | ||
==[[تفسیر]] تحمیلی== | ==[[تفسیر]] تحمیلی== | ||
*گاه [[مفسر]] میکوشد تا گرایشها و فضای خاص ذهنی خویش را در فرآیند [[تفسیر]] دخالت دهد و آرای ظنی و مقصود خود را بر متن تحمیل کند. در این صورت است که فضای [[فهم]] به [[تاریکی]] و ناراستی میگراید و دست یافتن به مراد مؤلف ناممکن میشود. این فرآیند، در [[حقیقت]]، تطبیق متن بر آرا و [[عقاید]] [[مفسر]] است، نه [[تفسیر]] متن و در [[روایات]] [[دینی]] از آن با عنوان "[[تفسیر به رأی]]" یاد شده است<ref>المیزان، ۱/ ۱۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص | *گاه [[مفسر]] میکوشد تا گرایشها و فضای خاص ذهنی خویش را در فرآیند [[تفسیر]] دخالت دهد و آرای ظنی و مقصود خود را بر متن تحمیل کند. در این صورت است که فضای [[فهم]] به [[تاریکی]] و ناراستی میگراید و دست یافتن به مراد مؤلف ناممکن میشود. این فرآیند، در [[حقیقت]]، تطبیق متن بر آرا و [[عقاید]] [[مفسر]] است، نه [[تفسیر]] متن و در [[روایات]] [[دینی]] از آن با عنوان "[[تفسیر به رأی]]" یاد شده است<ref>المیزان، ۱/ ۱۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۳.</ref>. | ||
==[[علل]] [[اختلاف]] [[مفسران]] [[قرآن]]== | ==[[علل]] [[اختلاف]] [[مفسران]] [[قرآن]]== | ||
خط ۵۲: | خط ۴۹: | ||
#تفاوت [[میزان]] دقت و [[تیزهوشی]] [[مفسران]]؛ | #تفاوت [[میزان]] دقت و [[تیزهوشی]] [[مفسران]]؛ | ||
#طرح پرسشهای نوین از متن و گرفتن پاسخهای مناسب از آن<ref>قبسات، ۱۷/ ۲۹ و ۳۰.</ref>. | #طرح پرسشهای نوین از متن و گرفتن پاسخهای مناسب از آن<ref>قبسات، ۱۷/ ۲۹ و ۳۰.</ref>. | ||
*با این حال، [[مفسران]] [[مسلمان]]، فهمهای مشترک فراوانی به ویژه در مدلول لفظی [[آیات]] و [[روایات]] دارند و [[فهم]] متون [[دینی]] در [[اسلام]]، روشمند و منظم است<ref>قبسات، ۲۵، ۲۹، ۳۰.</ref>. در [[تفسیر]] متون [[دینی]] همانند دیگر متون، بسیاری از پیشفرضها نقشآفریناند؛ ولی با [[پیروی]] از روش درست میتوان از دخالت ذهنیت [[مفسر]] در فرآیند [[تفسیر]] جلوگیری کرد. [[مفسران]] [[قرآن]] در پی [[فهم]] مقاصد مؤلفاند و مشترکات فراوانی دارند و وجود پارهای [[اختلافات]] میان آنان، [[دلیل]] بر جواز قرائتهای گوناگون و بیضابطه از [[دین]] را فراهم نمیآورد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص | *با این حال، [[مفسران]] [[مسلمان]]، فهمهای مشترک فراوانی به ویژه در مدلول لفظی [[آیات]] و [[روایات]] دارند و [[فهم]] متون [[دینی]] در [[اسلام]]، روشمند و منظم است<ref>قبسات، ۲۵، ۲۹، ۳۰.</ref>. در [[تفسیر]] متون [[دینی]] همانند دیگر متون، بسیاری از پیشفرضها نقشآفریناند؛ ولی با [[پیروی]] از روش درست میتوان از دخالت ذهنیت [[مفسر]] در فرآیند [[تفسیر]] جلوگیری کرد. [[مفسران]] [[قرآن]] در پی [[فهم]] مقاصد مؤلفاند و مشترکات فراوانی دارند و وجود پارهای [[اختلافات]] میان آنان، [[دلیل]] بر جواز قرائتهای گوناگون و بیضابطه از [[دین]] را فراهم نمیآورد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۴.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |