دعا در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←موانع پذیرش دعا
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
:*{{متن قرآن|فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref>. | :*{{متن قرآن|فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref>. | ||
*با این همه اما، چون دعا خود در شمار امور [[نیکو]] و [[پسندیده]] است، دست بردن به آن خود از ثوابی [[عظیم]] برخوردار است. از اینرو [[قرآن کریم]] [[شهادت]] میدهد که اگر دعائی پذیرفته نشود، [[خداوند]] به جای آن خیر دیگری برای انسان مقدر خواهد فرمود: {{متن قرآن|فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا}}<ref>«پس، خواستیم که پروردگارشان برای آنان فرزندی (دیگر) پاکجانتر و مهربانتر از او، جایگزین کند» سوره کهف، آیه ۸۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۵-۳۰۶.</ref>. | *با این همه اما، چون دعا خود در شمار امور [[نیکو]] و [[پسندیده]] است، دست بردن به آن خود از ثوابی [[عظیم]] برخوردار است. از اینرو [[قرآن کریم]] [[شهادت]] میدهد که اگر دعائی پذیرفته نشود، [[خداوند]] به جای آن خیر دیگری برای انسان مقدر خواهد فرمود: {{متن قرآن|فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا}}<ref>«پس، خواستیم که پروردگارشان برای آنان فرزندی (دیگر) پاکجانتر و مهربانتر از او، جایگزین کند» سوره کهف، آیه ۸۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۵-۳۰۶.</ref>. | ||
*موانعی که میتوانند [[مانع]] پذیرش [[دعا]] شوند بسیارند؛ ما در اینجا به شماری از آنها اشاره میکنیم: | |||
===۱. [[صفات ]][[رذیلت]]=== | |||
*که به صورت بسیار شدیدی از رسیدن [[دعا]] به [[حریم]] [[پاک]] [[الهی]] جلوگیری مینماید، همانگونه که بند پای پرنده را بسته او را از پرواز در [[آسمان]] [[ناپیدا]] کرانه باز میدارد: | |||
:*{{متن قرآن|وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ}}<ref>«و اگر میخواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا میبردیم اما او به دنیا گرایید» سوره اعراف، آیه ۱۷۶.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ}}<ref>«ما غلهایی بر گردنهایشان تا (زیر) چانه نهادهایم چنان که سرشان بالا مانده است» سوره یس، آیه ۸.</ref>. | |||
*[[خداوند متعال]] در موارد بسیاری اشاره فرموده که [[رحمت]] خود را ویژه [[پاکان]] ساخته، آنان را به [[لطف]] خود مخصوص میدارد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی میدهد» سوره بقره، آیه ۱۰۵.</ref>. | |||
*در برخی از [[آیات]] همین [[کتاب آسمانی]]، {{متن قرآن|مَنْ يَشَاءُ}} را به [[نیکوکاران]] و [[صالحان]] [[تفسیر]] فرموده است: | |||
:*{{متن قرآن|إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۶.</ref>. | |||
*اینان کسانی هستند که از [[رحمت]] ویژه او برخوردار شده ندایشان به [[آسمان]] میرسد، و زان پس به [[اجابت]] مقرون میگردد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "زمانی [[حضرت موسی]]{{ع}} [[یاران]] خود را [[موعظه]] میفرمود. در میان [[موعظه]] ایشان، مردی برخاست و گریبان خود را چاک نمود، در این حال [[خداوند]] به [[حضرت موسی]] [[وحی]] فرستاد که: ای [[موسی]]! به آن مرد بگو پیراهن خود را چاک نده، بلکه [[قلب]] خود را برای من گشاده گردان!. [[امام صادق]]{{ع}} ادامه دادند: [[حضرت موسی]]{{ع}} بر یکی از یارانش که در [[سجده]] بود گذر کرد و به دنبال حاجتی رفت. زان پس چون بازگشت آن مرد را دید که همچنان در حال [[سجده]] است، آن [[حضرت]] به آن مرد فرمود: اگر برآوردن خواسته تو در [[اختیار]] من بود آن را [[اجابت]] میکردم؛ در این حال [[خداوند]] به او [[وحی]] فرمود که: ای [[موسی]]! این مرد اگر آنقدر [[سجده]] کند که گردنش قطع شود من دعایش را قبول نمیکنم، تا روش خود را عوض کند و از آنچه من ناخوش میدارم به آنچه من [[دوست]] میدارم [[گرایش]] پیدا کند" <ref>{{متن حدیث|بَيْنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ{{ع}} يَعِظُ أَصْحَابَهُ إِذْ قَامَ رَجُلٌ فَشَقَ قَمِيصَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى قُلْ لَهُ لَا تَشُقَّ قَمِيصَكَ وَ لَكِنِ اشْرَحْ لِي عَنْ قَلْبِكَ ثُمَّ قَالَ مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ{{ع}} بِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ فَانْصَرَفَ مِنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ عَلَى حَالِهِ فَقَالَ لَهُ مُوسَى{{ع}} لَوْ كَانَتْ حَاجَتُكَ بِيَدِي لَقَضَيْتُهَا لَكَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلْتُهُ حَتَّى يَتَحَوَّلَ عَمَّا أَكْرَهُ إِلَى مَا أُحِبُّ}}؛ روضه کافی، ج۸، ص۱۲۹.</ref>. | |||
*نیز [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "[[خداوند]] دعائی که از قلبی سخت و سنگین براید را نمیپذیرد" <ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَسْتَجِيبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۷.</ref>. | |||
*[[امام باقر]]{{ع}} نیز در [[حدیثی]] میفرمایند: "[[خداوند]] به [[حضرت عیسی]]{{ع}} فرمود: برخی از [[بندگان]] من از راهی غیر از راهی که باید از آن وارد شد به نزد من میآیند؛ او [[دعا]] میکند در حالی که در قلبش نسبت به تو شکّی نهفته است. این فرد اگر آن [[قدر]] مرا بخواند که گردنش قطع شود و سرانگشتانش فرو ریزد، من هرگز دعایش را [[اجابت]] نمیکنم"<ref>{{متن حدیث|قَالَ سَیِّدُنَا أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} فِي حَدِيثٍ يَا عِيسَى إِنَّ عَبْدِي أَتَانِي مِنْ غَيْرِ الْبَابِ الَّذِي أُوتَى مِنْهُ إِنَّهُ دَعَانِي وَ فِي قَلْبِهِ شَكٌّ مِنْكَ فَلَوْ دَعَانِي حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ وَ تَنْتَثِرَ أَنَامِلُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۰۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۸.</ref>. | |||
===۲. [[گناه]]=== | |||
*[[گناه]] نیز همچون [[صفات ]][[رذیلت]]، مانعی بزرگ برای [[اجابت دعا]] به شمار میرود؛ چه [[خداوند متعال]] بارها [[عهد]] فرموده که [[کافران]]، [[فاسقان]] و [[ظالمان]] را مشمول [[هدایت]] خود نکرده به آنان علاقهای نداشته باشد. از اینرو نه خود آنان را میپذیرد نه عملشان را و نه دعایشان را؛ | |||
:*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمیکند» سوره منافقون، آیه ۶.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«خداوند تنها از پرهیزگاران میپذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۸.</ref>. | |||
*در این زمینه به این [[حدیث شریف]] -که یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} از ایشان [[نقل]] میکند-، توجّه کنید: | |||
:*"یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} میگوید: [[خدمت]] ایشان گفتم: دو [[آیه]] در [[کتاب خدا]] هست، که من [[حقیقت]] آن را درنمی یابم!. آن [[حضرت]] فرمودند: آن دو [[آیه]] کدام است؟ گفتم: یکی [[آیه]] {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>، چه ما [[دعا]] میکنیم امّا در پی آن اجابتی نمیبینیم!. آن [[حضرت]] فرمودند: آیا [[گمان]] میکنی که [[خداوند]] از [[وعده]] خود تخلّف فرموده است؟ گفتم: نه! فرمودند: پس چرا دعای شما [[اجابت]] نمیشود؟ گفتم: نمیدانم! فرمودند: اما من تو را از [[راز]] این موضوع باخبر میسازم. هر کس [[خداوند]] را در آنچه بدان امر کرده [[اطاعت]] کند، آنگاه به صورت صحیح [[دعا]] کند [[خداوند]] دعای او را خواهد پذیرفت. گفتم: [[دعا]] به صورت صحیح کدام است؟ فرمودند: روش صحیح [[دعا]] آن است که در آغاز [[خداوند]] را ثنا گوئی و نعمتهای او بر خود را برشماری، آنگاه بر آن [[نعمتها]] شکرش گوئی، پس از آن بر [[پیامبر]] [[صلوات]] فرستی، آنگاه [[گناهان]] خود را به یاد آوری و بدان [[اقرار]] کنی، آنگاه از آن به [[خداوند]] [[پناه]] بری - و یا فرمودند: از آن [[استغفار]] کنی-؛ این روش صحیح [[دعا]] است. آنگاه فرمودند: آن [[آیه]] دیگر کدام است؟ گفتم: این [[آیه]] که میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ}}<ref>«و هر چیزی را هزینه کنید او جایگزین آن را میدهد؛ و او بهترین روزیدهندگان است» سوره سبأ، آیه ۳۹.</ref>، در حالی که من [[انفاق]] میکنم اما به جای آن چیزی به دست نمیآورم!. آن [[حضرت]] فرمودند: آیا [[گمان]] میکنی که [[خداوند]] از [[وعده]] خود تخلّف فرموده است؟ گفتم: نه! فرمودند: پس چرا چنین است؟ گفتم: نمیدانم! فرمودند: اگر هر یک از شما [[مال]] [[حلال]] به دست آورد و آن را در راه [[حلال]] [[انفاق]] کند، حتی درهمی [[انفاق]] نمیکند مگر آنکه به جای آن [[مالی]] به دست میآورد"<ref>{{متن حدیث|قَالَ: قُلْتُ آيَتَانِ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا قَالَ وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: "ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ فَنَدْعُوهُ" وَ لَا نَرَى إِجَابَةً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِكَ قُلْتُ لَا أَدْرِي قَالَ لَكِنِّي أُخْبِرُكَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِيمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ قُلْتُ وَ مَا جِهَةِ الدُّعَاءِ قَالَ تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْكُرُ نِعَمَهُ عِنْدَكَ ثُمَّ تَشْكُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} ثُمَّ تَذْكُرُ ذُنُوبَكَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِيذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ ثُمَّ قَالَ وَ مَا الْآيَةُ الْأُخْرَى قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ-: "وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ" وَ إِنِّي أُنْفِقُ وَ لَا أَرَى خَلَفاً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِكَ قُلْتُ لَا أَدْرِي قَالَ لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمُ اكْتَسَبَ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ وَ أَنْفَقَهُ فِي حِلِّهِ لَمْ يُنْفِقْ دِرْهَماً إِلَّا أُخْلِفَ عَلَيْهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۹.</ref>. | |||
:*نیز از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که به ایشان گفته شد: آیا شما [[اعتقاد]] ندارید که [[خداوند]] فرموده است: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>، در حالی که ما میبینیم که [[انسان]] مضطرّی او را میخواند اما اجابتش نمیکند؟، و نیز [[مظلوم]] از او در برابر [[ظالم]] [[طلب یاری]] میکند امّا او یاریش نمیفرماید؟!؛ آن [[حضرت]] فرمودند: وای بر تو! هیچکس به درگاه او دعائی نکرد مگر آنکه او اجابتش فرمود، امّا فرد [[ظالم]] دعایش قبول نمیشود تا وقتی که به سوی [[خداوند]] [[توبه]] کند"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ أَيْضاً أَنَّهُ قِيلَ لَهُ: أَ لَسْتَ تَقُولُ يَقُولُ اللَّهُ "ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ" وَ قَدْ نَرَى الْمُضْطَرَّ يَدْعُوهُ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُ وَ الْمَظْلُومَ يَسْتَنْصِرُهُ عَلَى عَدُوِّهِ فَلَا يَنْصُرُهُ قَالَ{{ع}} وَيْحَكَ مَا يَدْعُوهُ أَحَدٌ إِلَّا اسْتَجَابَ لَهُ أَمَّا الظَّالِمُ فَدُعَاؤُهُ مَرْدُودٌ إِلَى أَنْ يَتُوبَ إِلَيْهِ...}}؛ بحارالأنوار، ج۱۰، ص۱۷۴.</ref>. | |||
:*نیز [[امام باقر]]{{ع}} میفرمایند: "[[بنده]] از [[خداوند]] درخواستی میکند که مقتضای آن درخواست، آن است که تا زمانی نزدیک یا زمانی دور حاجتش برآورده شود. پس از آن، آن [[بنده]] گناهی میکند، در این حال [[خداوند]] به [[فرشته]] [[مأمور]] این [[حاجت]] میفرماید: حاجتش را برآورده نساز و من او را از آن [[محروم]] میکنم، چه او [[خشم]] مرا برانگیخت و مستوجب آن شد که از سوی من ناکام گردد"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: إِنَّ الْعَبْدَ يَسْأَلُ اللَّهَ الْحَاجَةَ فَيَكُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضَاؤُهَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ أَوْ إِلَى وَقْتٍ بَطِيءٍ فَيُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَكِ لَا تَقْضِ حَاجَتَهُ وَ احْرِمْهُ إِيَّاهَا فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِي وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّي}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۷۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۰.</ref>. | |||
===٣. [[مال]] مُشتبَه=== | |||
*[[مال]] مشتبه، همان چیزی است که در عُرف [[مردم]]، آن را "مظلمه" میخوانند. مظلمه هرچند خود فردی از افراد [[گناه]] است، امّا از آنجا که از بارزترین مصادیق آن است، ما به تبعیّت از [[قرآن کریم]] و [[احادیث]] منقول از [[اهل بیت]]{{عم}}، آن را جداگانه یاد و پیرامون آن توضیح میدهیم؛ چه [[مال]] مشتبه / مظلمه خود در شمار [[گناهان]] کبیرهای است که در [[قیامت]] رهائی از آن سخت دشوار میباشد. از اینرو این توضیح را اضافه میکنیم که:[[اهل دل]] برآنند که لقمهای کوچک از [[مال]] [[شبهه]]، چنان در [[قلب]] اثر میگذارد، که تأثیر آن تا [[چهل]] روز [[باقی]] میماند. نیز مشهور است که [[حضرت]] [[سیدالشهداء]]{{ع}} درجواب [[خواهر]] بزرگوارشان که در [[کربلا]] از ایشان علّت تأثیر نگذاردن سخنان آن [[حضرت]] در [[دل]] [[قوم]] جفاکار را سؤال کردند، پاسخ فرمودند: "شکمهای اینان از [[حرام]] انباشته شده است" <ref>{{متن حدیث|إِنَّ بُطونَهم مُلِئَتْ مِنَ الْحَرَامِ}}</ref> | |||
*تجربه [[اهل دل]] نیز نشان میدهد، که یک لقمه از [[مال]] مشتبه تا چندین شب [[انسان]] را از [[نماز شب]] باز میدارد؛ حال خود [[حکم]] لقمه [[حرام]] در این میانه چگونه است!؟. اینان به عیان مینگرند که لقمه [[حرام]]، آتشی است که در شکم حرامخواران وارد میشود، از اینرو حقیقت [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که داراییهای یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref> را مشاهده میکنند. در این زمینه، [[روایات]] بسیاری نیز به چشم میآید؛ ما در اینجا تنها به چند نمونه از این [[روایات]] اشاره میکنیم: | |||
:*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "کسب خود را [[حلال]] کن تا دعایت [[اجابت]] شود، چرا که [[انسان]] لقمهای که در آن [[حرام]] است را فقط به سوی دهانش میبرد، از اینرو تا [[چهل]] روز دعایش [[مستجاب]] نمیشود" <ref>{{متن حدیث|أَطِبْ كَسْبَكَ تستجاب تُسْتَجَبْ دَعْوَتُكَ فَإِنَّ الرَّجُلَ يَرْفَعُ اللُّقْمَةَ إِلَى فِيهِ حَرَاماً فَمَا تُسْتَجَابُ لَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً}}؛ | |||
بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۵۸.</ref>. | |||
:*مردی نزد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمد و گفت: "[[خداوند]] را بخوان که دعای مرا [[مستجاب]] کند؛ آن [[حضرت]] فرمودند: اگر چنین میخواهی کسب و کار خود را [[حلال]] کن"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ رَجُلًاً أَتَى النَّبِيَّ{{صل}} فَقَالَ ادْعُ اللَّهَ أَنْ يَسْتَجِيبَ دُعَائِي فَقَالَ{{صل}} إِذَا أَرَدْتَ ذَلِكَ فَأَطِبْ كَسْبَكَ}}؛ بحارالأنوار، ج۱۰، ص۳۷۱.</ref>. | |||
:*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "هرکس [[دوست]] دارد که دعایش [[اجابت]] شود، باید [[غذا]] و کسب و کار خود را [[حلال]] گرداند"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَاؤُهُ فَلْيُطَيِّبْ مَطْعَمَهُ وَ مَكْسَبَهُ}}؛بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۲.</ref>. | |||
:*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کسی که به ایشان عرض کرد: [[دوست]] دارم که دعایم [[اجابت]] شود، فرمودند: "غذای خود را [[پاک]] و [[حلال]] گردان، و هیچ حرامی به شکم خود وارد نکن"<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ{{صل}} لِمَنْ قَالَ لَهُ أُحِبُّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَائِي طَهِّرْ مَأْكَلَكَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَكَ الْحَرَامَ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref>. | |||
:*در [[حدیثی قدسی]] آمده است که [[حضرت]] [[حق]] میفرماید: "[[بنده]] من! [[دعا]] از توست و [[اجابت]] بر عهده من است، هیچ دعائی از من پوشیده نمیماند مگر دعای کسی که [[حرام]] بخورد"<ref>{{متن حدیث|وَ فِي الْحَدِيثِ الْقُدْسِيِ فَمِنْكَ الدُّعَاءُ وَ عَلَيَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تُحْجَبُ عَنِّي دَعْوَةٌ إِلَّا دَعْوَةُ آكِلِ الْحَرَامِ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref>. | |||
:*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "ترک یک لقمه [[حرام]] نزد [[خداوند]]، محبوبتر از دو هزار رکعت [[نماز]] مستحبّی است"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} تَرْكُ لُقْمَةِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ صَلَاةِ أَلْفَيْ رَكْعَةٍ تَطَوُّعاً}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۲.</ref>. | |||
*این، چند شماره از [[روایات]] این مسأله بود. در پایان این مبحث به شماری دیگر از همین [[روایات]] اشاره خواهیم کرد. | |||
*در اینجا باید هشدار دهیم، که [[حق]] النّاس در شمار [[گناهان]] نابود کنندهای است، که همچون شعلهای از [[آتش]] برمی افروزد و خود [[انسان]]، بلکه [[فرزندان]]، [[خانواده]]، [[نزدیکان]] و [[یاران]] او را میسوزاند. این نتیجهای است که لقمه [[حرام]] و آنچه از [[حقّ]] النّاس به دست آید، در این [[دنیا]] برای [[انسان]] به دنبال خواهد داشت؛ | |||
*در [[قیامت]] امّا، اثر چنین [[مالی]] عذابهای درنادکی است که از [[وصف]] بیرون است. یکی از آن عذابها، آن است که [[گناهان]] کسانی که در این [[دنیا]] حقّشان به تصرّف در آمده را به فرد [[ظالم]] انتقال میدهند، و نیکیها و ثوابهای او را به آنان میبخشند!: | |||
:*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مردم! ستم شما به زیان خودتان است، (چند روزی) بهره زندگانی این جهان را میبرید سپس به سوی ما باز میگردید و شما را از آنچه انجام میدادید آگاه میگردانیم» سوره یونس، آیه ۲۳.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا}}<ref>«و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا}}<ref>«و به هر کاری که کردهاند میپردازیم و آن را (چون) غباری پراکنده میگردانیم» سوره فرقان، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۳.</ref>. | |||
*در خبر است که تمامی [[اعمال صالح]] کسی که مظلمهای بر دوش دارد، به آن کس که حقّش در [[دنیا]] پایمال شده، داده میشود؛ آنگاه او به تمسخر گرفته شده با اشاره به او میگویند: "این کسی است خانوادهاش اعمالش را خوردهاند". منظور از این حرف آن است که: او در [[دنیا]] به جمع [[حرام]] پرداخت و از آن با خانوادهاش استفاده کرد، از اینرو هیچ عمل شایستهای برای امروزش [[باقی]] نماند". | |||
===۴. ناهماهنگی میان زبان و [[قلب]]=== | |||
*پیش از این، اشاره کردیم که [[حقیقت]] [[دعا]]، [[توبه]] و یاد [[خداوند]]، همان دعای قلبی، [[توبه]] قلبی و ذکر قلبی است. چون این حالت در کسی پدید آید، [[دعا]]، [[توبه]] و ذکر زبانی نیز با آن همراه خواهد شد؛ *همانگونه که دعای قلبی ارتباط میان [[بنده]] و معبود، [[توبه]] قلبی [[نیّت]] بر [[ترک گناهان]]، و ذکر قلبی انجام [[واجبات]] و ترک محرّمات را به دنبال خواهد آورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۴.</ref>. | |||
*دعای زبانی اما به تنهائی تأثیری نخواهد بخشید. [[توبه]] و ذکر زبانی نیز همینگونه است، هرچند این امور نیز از ثوابی چند برخوردار است- که در همین صفحات به آن اشاره کردیم-؛ | |||
*امّا پذیرفته شدن [[دعا]] در گرو هماهمنگی آن با دعای قلبی است. | |||
*در برخی از [[روایات]] تصریح شده است که [[خداوند]] دعای کسی که با قلبی غافل به [[دعا]] پرداخته را نمیپذیرد؛ در این شمار است: | |||
:*[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "[[خداوند]] دعائی که از قلبی غافل برخیزد را نمیپذیرد؛ از اینرو چون دست به [[دعا]] برداشتی، با [[قلب]] خود به [[دعا]] بپرداز و بعد از آن نسبت به برآورده شدن آن [[یقین]] داشته باش"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَسْتَجِيبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ سَاهٍ فَإِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ ثُمَّ اسْتَيْقِنْ بِالْإِجَابَةِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۳.</ref>. | |||
:*[[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمودند: "[[خداوند]] دعائی که از قلبی غافل برخیزد را نمیپذیرد"<ref>{{متن حدیث|عَنْهُ{{ع}} قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{صل}} لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دُعَاءَ قَلْبٍ لَاهٍ }}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۳.</ref>. | |||
:*"[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: چون دست به [[دعا]] برداشتی با قلبت متوجّه [[دعا]] باش، و [[حاجت]] را نزدیک ۔ گویا کنار درب منزل! - بینگار"<ref>{{متن حدیث|عَنْهُ أَيضَاً{{ع}} قَالَ: إِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ وَ ظُنَّ حَاجَتَكَ بِالْبَابِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۴-۳۱۵.</ref>. | |||
===۵. تکیه و [[اعتماد بر غیر خداوند]] [[متعال]]=== | |||
*در [[دعا]] لازم است که حالت روی کردن به [[خداوند]] و بریدن از غیر او حاصل شود. در این هنگام حتّی باید [[انسان]] از خود نیز [[ناامید]] شود، از اینرو هرکس بر غیر [[خداوند]] تکیه کند و در این زمینه حتّی خود را مدّ نظر آورد، از دعائی پذیرفته شده برخوردار نخواهد بود؛ [[حضرت]] [[حق]] خود میفرماید: {{متن قرآن|وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا}}<ref>«و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه ۸.</ref>. | |||
*در [[روایات]] بسیاری وارد شده، که [[خداوند]] [[امید]] [[امیدواری]] که به غیر او [[امید]] بندد را [[ناامید]] خواهد کرد، و دعایش را نیز نخواهد پذیرفت. | |||
*آیاتی که در همین صفحات از آنها یاد کردیم نیز، بر همین مطلب دلالت مینماید؛ به این چند [[آیه]] [[مبارک]] نیز بنگرید: | |||
:*{{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ}}<ref>«یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد و بلا را (از او) میگرداند؟» سوره نمل، آیه ۶۲.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«اگر راست میگویید آیا جز خداوند را میخوانید؟» سوره انعام، آیه ۴۰.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: چه کس شما را از تاریکناهای خشکی و دریا میرهاند؟ در حالی که او را به لابه و در نهان میخوانید که اگر از این (ورطه) رهاییمان دهد از سپاسگزاران خواهیم بود بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی میبخشد باز هم شما شرک میورزید» سوره انعام، آیه ۶۳-۶۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۶.</ref>. | |||
===۶. ناهماهنگی میان [[دعا]] و عمل [[انسان]]=== | |||
*توضیح آنکه [[انسان]] گاه خود دست به عملی میبرد، که آثاری از پی آن برایش پدید میآید. این آثار میتواند [[آشکار]] و یا مخفی، مادّی و یا [[معنوی]] و... باشد. به عنوان نمونه [[اسراف]] در [[مال]] بدون تردید به [[فقر]] منجر میشود، از همین رو است که [[حضرت]] [[حق]] [[آدمی]] را امر فرموده که در مخارج خود [[میانهروی]] را پیشه نماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>. | |||
*حال اگر کسی این [[فرمان]] [[حضرت]] [[حق]] را نادیده انگاشت و دست به [[اسراف]] بُرد، ناگزیر به [[گناه]] [[مبتلا]] شده است: | |||
:*{{متن قرآن|إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ}}<ref>«چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند و بر گناه بزرگ پای میفشردند» سوره واقعه، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان میدهیم و در آن نافرمانی میورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب میگردد ، آنگاه یکسره نابودش میگردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>؛ | |||
*[[اسراف]] به [[فقر]]، [[ناتوانی]] و قرض کشیده میشود، تا آنجا که [[انسان]] به بدترین [[بندگان خدا]] نیز محتاج میشود. احتیاج [[مسلمانان]] به [[کافران]] - که حتّی گاه به حکمرانی کفّار بر اینان میانجامد-، در همین شمار است، که آنان را به گناهی نابخشودنی دچار میسازد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ}}<ref>«ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref>. | |||
*حال اگر کسی خود را به [[فقر]]، گناه و [[بردگی]] اَجانب [[مبتلا]] ساخت، و زان پس دست به [[دعا]] برداشت که: "خدایا! مرا به واسطه حلالت از حرامت، و به واسطة اطاعتت از گناهت، و به واسطة فضلت از دیگران بینیاز ساز"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ أَغْنِنِي بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاك}}</ref>، دعای او [[اجابت]] نخواهد شد؛ مگر آنکه به سوی [[حضرت]] [[حق]] بازگردد و از آنچه انجام داده [[توبه]] نماید: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>. | |||
*در این زمینه [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری وارد شده، که با توجّه به آنها میتوان [[تکلیف]] دیگر [[گناهان]] [[انسان]]، که [[مانع]] از پذیرش دعایش میشود، را نیز دانست<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۷-۳۱۸.</ref>. | |||
===۷. فراهم نساختن [[علل]] و اسباب لازم=== | |||
*بدون تردید، [[دعا]] خود در شمار اسباب و [[علل]] رسیدن به مقصود قرار دارد. با این همه امّا، [[دعا]] در شمار اسباب معنویای است که چون با دیگر [[علل]] [[معنوی]] کنار هم قرار گیرد، [[خداوند متعال]] خواسته [[انسان]] را [[مستجاب]] میسازد. | |||
*در این میان نمیتوان نقش اسباب و [[علل]] ظاهری را نیز نادیده گرفت، نقشی که کمتر از نقش [[علل]] [[معنوی]] نیست؛ چه [[خداوند]] چنین [[اراده]] فرموده که امور این عالم را در پرتو این هر دو دسته از [[علل]] و عوامل [[تدبیر]] فرماید، و [[اراده]] خود را اینگونه به [[اجرا]] در آورد. از اینرو هرکس اسباب و [[علل]] ظاهری خواسته خود را فراهم نکرده تنها دست به [[دعا]] بردارد، دعایش پذیرفته نخواهد شد. [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری بر این مطلب دلالت مینماید؛ ما در همین سطور به شماری از این [[روایات]] اشاره کردیم، اکنون به این چند [[آیه]] [[مبارک]] نیز اشاره مینمائیم: | |||
:*{{متن قرآن|فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ}}<ref>«و چون نماز گزارده شد در زمین پراکنده شوید و (روزی خود را) از بخشش خداوند فرا جویید» سوره جمعه، آیه ۱۰.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref>«و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref>. | |||
*بدین ترتیب بر [[انسان]] [[واجب]] است که با [[عقل]]، [[ادراک]]، [[قوه]] [[انتخاب]] و صحّت و تندرستی خود به طلب [[رزق]] از درگاه [[الهی]] بپردازد؛ همانگونه که میباید با [[دوری از گناه]]، [[دعا]] و [[تضرع]]، اسباب [[معنوی]] را در این راه فراهم ساخته روزی خود را به دست آورد. | |||
*به عبارت دیگر، پرواز به بلندای [[سعادت]] به دوبال ظاهر و [[باطن]] [[نیاز]] دارد، دو بالی که هر یک بدون آن دیگری مقصود را برآورده نساخته [[انسان]] را به [[هدف]] نخواهد رسانید. آری! چون اسباب ظاهری از میان برداشته شود و [[انسان]] [[امید]] خود را از آنها قطع نماید، تنها میتواند به [[علل]] [[باطنی]] همچون [[دعا]] روی نماید. | |||
*اکنون جای آن است که خواننده ارجمند را، از فروغلطیدن در اشتباهی [[آشکار]] باز داریم؛ و آن اینکه: برخی از سالکان، میان [[لزوم]] بریدن از خلق و روی کردن به [[حضرت]] [[حق]] از سوئی، و [[لزوم]] [[آمادهسازی]] [[علل]] و اسباب ظاهری از سوی دیگر، تنافی دیده نتوانستهاند این دو را یکسان در نظر آورند. تذکّر میدهیم که [[آمادهسازی]] اسباب امری است، و توجّه [[قلب]] به آن امری دیگر؛ از اینرو شخص دعاکننده میباید در عین [[آمادهسازی]] [[علل]] ظاهری به آنها امّید نداشته نظر خود را تنها به سوی [[حضرت]] [[حق]] معطوف سازد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۸-۳۱۹.</ref>. | |||
===۸. رسیدن به مراتب [[اولیاء]]=== | |||
*[[خدا]] رسیدن به مراتب خاصّی که در شمار [[عنایات]] ویژه [[حضرت]] [[حق]] بر [[اولیاء]] اوست نیز، در این شمار است. چه بسیاری از [[روایات]] و [[آیات]] بر این نکته دلالت میفرماید، که [[اولیاء]] [[خدا]] را منازل و منزلتی است که دستیابی به آن، تنها با [[بلاء]]، [[سختی]]، مشکلات و رد کردن دعای آنان ممکن خواهد بود. اینان در این وادی سهمگین قرار میگیرند و دعایشان رد میشود، تا به آن منازل بلند دست یابند. در میان [[عارفان]] [[مسلمان]] سخت مشهور است که: "[[بلاء]]، مخصوص مرتبه [[ولایت]] است، پس از آن به هر کس که در مرتبه از پی ولیِّ قبلی قرار گیرد اختصاص مییابد"<ref>{{عربی| إن البلاء للولاء ثم الأولی فالأولی}}.</ref> به این، [[آیات]] توجه بفرمائید: | |||
:*{{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ}}<ref>«آیا گمان میکنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی میگفتند: یاری خداوند کی در میرسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نز» سوره بقره، آیه ۲۱۴.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ}}<ref>«و به یقین برای امّتهایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره انعام، آیه ۴۲.</ref>؛ | |||
:*{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۰.</ref>. | |||
*[[روایات]] مربوط به این مطلب نیز از شدّت بسیاری به حدّ [[تواتر]] رسیده است. [[شیخ کلینی]] شماری از این [[روایات]] را در کتاب [[شریف]] "کافی" [[نقل]] کرده، و تنها در [[باب ]][[سختی]] [[ابتلاء]] و [[آزمایش]] [[مؤمنان]]، سی مورد از آنها را [[روایت]] کرده است؛ در این شمار است: | |||
:*"یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} به نام [[ابن ابی یعفور]] گوید: شکایت [[رنجها]] و دردهائی که داشتم را به [[امام صادق]]{{ع}} بردم - [[ابن ابی یعفور]] همواره مریض بود-. آن [[حضرت]] نیز به من فرمودند: ای [[بنده]] [[خدا]]! اگر [[مؤمن]] بداند که چه اجر و ثوابی در مقابل [[مصیبتها]] و سختیهایش نزد [[خداوند]] دارد، [[آرزو]] میکرد که با قیچیها تکّه تکّه شود!"<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ كَانَ مِسْقَاماً فَقَالَ لِي يَا عَبْدَ اللَّهِ لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِي الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۵۵.</ref>. | |||
#"[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: [[بنده]] را مقامی نزد [[پروردگار]] است، که به آن دست نمییابد مگر به واسطه یکی از این دو امر: یا آن که مالش از دستش برود، و یا آنکه [[مرضی]] در بدنش پدید آید"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّهُ لَيَكُونُ لِلْعَبْدِ مَنْزِلَةٌ عِنْدَ اللَّهِ فَمَا يَنَالُهَا إِلَّا بِإِحْدَى خَصْلَتَيْنِ إِمَّا بِذَهَابِ مَالِهِ أَوْ بِبَلِيَّةٍ فِي جَسَدِهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۵۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۱.</ref>. | |||
===۹. علاقه [[خداوند]] به شنیدن صدای بندهاش=== | |||
*این نیز مانعی از موانع پذیرش [[دعا]] است، که تنها مخصوص اَخصّ [[خواص]] میباشد. آنان کسانی هستند که او را بسیار [[دوست]] میدارند، همانگونه که او نیز آنان را بسیار [[دوست]] میدارد، از اینرو آنان از [[مناجات]] با او لذّت میبرند و او نیز از [[مناجات]] ایشان لذّت میبرد، آنان او را میخوانند و او آنان را میخواند؛ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[مناجات]] شعبانیه میفرمایند: "پروردگارا! مرا از آنان قرار ده که خواندیشان پس تو را پاسخ دادند، و بدانان نگریستی پس برای [[عظمت]] تو مدهوش شدند، زان پس در سِرّ آنان به [[مناجات]] با آنان پرداختی" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِكَ فَنَاجَيْتَهُ}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.</ref>. | |||
*در این هنگام، [[بنده]] عارف هیچ چیزی را لذّت بخشتر از ارتباط میان خود با پروردگارش نمییابد: {{متن قرآن|وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى}}<ref>«و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟ گفت: چوبدست من است که بر آن تکیه میکنم و با آن برای گوسفندانم برگ میریزم و مرا بدان نیازهایی دیگر است» سوره طه، آیه ۱۷-۱۸.</ref>. | |||
*آیا [[حضرت موسی]]{{ع}} در این بلندگوئی خود، هدفی غیر از سخن گفتن با [[حضرت]] [[حق]] داشت؟ سخن گفتنی که از آن لذّت میبرد و هیچ لذّتی را همچون آن نمیدانست؟!. چه بلندگوئی زیبا و به جائی!. از اینرو [[اهل دل]] این سخن آن [[حضرت]] را نه درازگوئی، که بلندگوئی میدانند؛ و آن را بهتر از کوتاهی در [[کلام]] میشمارند. | |||
*این مطلب، از نظر بندهای است که رو به سوی [[مناجات]] با [[حضرت]] [[حق]] مینهد؛ | |||
*[[حضرت]] [[حق]] امّا چون محبّتی بیشتر نسبت به بندهاش دارد، دعای او را [[اجابت]] نمیکند تا سخن [[بنده]] طولانی شود، و او بتواند در خفا و [[آشکار]] [[مناجات]] او را بشنود و به او التفات فرماید. از اینرو در خبر است که میان دعای [[حضرت موسی]]{{ع}} - {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و داراییهایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه میگردانند؛ پروردگارا! داراییهایشان را نابود و دلهاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۸-۸۹.</ref> - و [[اجابت]] دعای او -{{متن قرآن|قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا}}<ref>«دعای شما پذیرفته شد» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref>- [[چهل]] سال فاصله افتاد، تا آن [[اجابت]] به [[ظهور]] رسید. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "بین [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا}}<ref>«دعای شما پذیرفته شد» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref>، و [[غرق]] شدن [[فرعون]] [[چهل]] سال فاصله بود"<ref>{{متن حدیث|كَانَ بَيْنَ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا" وَ بَيْنَ أَخْذِ فِرْعَوْنَ أَرْبَعِينَ عَاماً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۹.</ref>. | |||
*کوتاه سخن آنکه این مطلب که [[مانع]] از [[اجابت]] دعای اَخصّ [[خواص]] میشود، تنها ویژه همینان است و لطفی است که او - جلَّ وعلا! - در [[حق]] آنان روا میدارد. به این چند [[روایت]] بنگرید: | |||
:* [[حضرت]] [[امام کاظم]]{{ع}} میفرمایند: "[[امام باقر]]{{ع}} میفرمودند: [[مؤمن]] گاه [[حاجت]] خود را از [[خداوند]] طلب مینماید، امّا [[اجابت]] آن [[دعا]] به خاطر آنکه [[خداوند]] صدای او را [[دوست]] دارد به تأخیر میافتد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ مَوْلَانَا مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ{{ع}} إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}} كَانَ يَقُولُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةً فَيُؤَخِّرُ عَنْهُ تَعْجِيلَ إِجَابَتِهِ حُبّاً لِصَوْتِهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۸.</ref>. | |||
:*[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "گاه [[بنده]] دعائی میکند امّا [[حضرت]] [[حق]] به آن دو فرشتهای که بر او گمارده شدهاند، میفرماید: دعای او را پذیرفتم، امّا دعایش و [[اجابت]] آن را نگهدارید چرا که من [[دوست]] دارم که صدای او را بشنوم"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّ الْعَبْدَ لَيَدْعُو فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمَلَكَيْنِ قَدِ اسْتَجَبْتُ لَهُ وَ لَكِنِ احْبِسُوهُ بِحَاجَتِهِ فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۹.</ref>. | |||
#نیز آن [[حضرت]]{{ع}} فرمودند: "[[مؤمن]] گاه به درگاه [[خداوند]] برای حاجتش [[دعا]] میکند، امّا [[خداوند]]- عزَّوجلّ!- میفرماید: [[اجابت]] دعای او را به تأخیر اندازید؛ این به جهت شوقی است که او به صدا و دعای بندهاش دارد. امّا چون [[روز قیامت]] فرا رسد، [[خداوند]] میفرماید: [[بنده]] من! به درگاه من [[دعا]] کردی امّا من [[اجابت]] تو را به تأخیر انداختم، اکنون [[ثواب]] تو فلان مقدار و فلان مقدار است، و تو مرا در فلان مطلب و فلان مطلب خواندی اما من [[اجابت]] تو را به تأخیر انداختم، و [[ثواب]] تو فلان مقدار و فلان مقدار است. آن [[حضرت]]{{ع}} ادامه دادند: در این هنگام [[مؤمن]] چون زیادی [[ثواب]] خود را مشاهده میکند، [[آرزو]] میکند که ای کاش هیچ دعائی از او در [[دنیا]] [[اجابت]] نمیشد!"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَى صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدِي دَعَوْتَنِي فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا وَ دَعَوْتَنِي فِي كَذَا وَ كَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ فَيَتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا مِمَّا يَرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۳-۳۲۴.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |