ایمان در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی « ==ایمان عقلی== ایمان عقلی، عبارت از مجموعه معارفی است که عقل انسانی به آن یقی...» ایجاد کرد)
 
خط ۱: خط ۱:


==ایمان عقلی==
==[[ایمان]] [[عقلی]]==
ایمان عقلی، عبارت از مجموعه معارفی است که عقل انسانی به آن یقین پیدا می‌‌کند. معارف مربوط به مبدأ، معاد، نبوّت، امامت و... در این شمار است. قرآن کریم به این مجموعه، عنوان عامّ "اسلام" را اطلاق فرموده است: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}}<ref>«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>.
*[[ایمان]] [[عقلی]]، عبارت از مجموعه معارفی است که [[عقل]] انسانی به آن [[یقین]] پیدا می‌‌کند. [[معارف]] مربوط به مبدأ، [[معاد]]، [[نبوّت]]، [[امامت]] و... در این شمار است.
پر واضح است که ایمان‌های عموم مردم، از همین نوع می‌‌باشد.
*[[قرآن کریم]] به این مجموعه، عنوان عامّ "[[اسلام]]" را اطلاق فرموده است: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}}<ref>«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>. پُر واضح است که ایمان‌های عموم [[مردم]]، از همین نوع می‌‌باشد.
این گونه از ایمان نیز، بدون تردید آدمی را از مخالفت اوامر الهی باز می‌‌دارد. وحی الهی به روشنی در این زمنیه دلالت می‌‌نماید، که حتّی گمان به وجود معاد – و نه یقین به آن -، انسان را از فروافتادن در دامن منهیّات باز می‌‌دارد: {{متن قرآن|وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ * أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ * لِيَوْمٍ عَظِيمٍ}}<ref>«وای بر کم‌فروشان! * آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند * و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند * آیا آنان نمی‌دانند که برانگیخته خواهند شد * در روزی بزرگ » سوره مطففین، آیه ۱-۵.</ref>.
*این گونه از [[ایمان]] نیز، بدون تردید [[آدمی]] را از [[مخالفت]] [[اوامر الهی]] باز می‌‌دارد. [[وحی الهی]] به روشنی در این زمنیه دلالت می‌‌نماید، که حتّی [[گمان]] به وجود [[معاد]] – و نه [[یقین]] به آن -، [[انسان]] را از فروافتادن در دامن منهیّات باز می‌‌دارد: {{متن قرآن|وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ}}<ref>«وای بر کم‌فروشان! آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند آیا آنان نمی‌دانند که برانگیخته خواهند شد در روزی بزرگ؛ سوره مطففین، آیه ۱-۵.</ref>.
از همین روست که بیشتر آنان که گه گاه در دادگاهها به مجازات می‌‌رسند، و نیز آنان که در زندانها روز را به شب و شب را به روز می‌‌رسانند، در شمار کسانی هستند که اعتقادی به مبدء و معاد آفرینش ندارند.  
*از همین روست که بیشتر آنان که گه گاه در دادگاهها به مجازات می‌‌رسند، و نیز آنان که در زندانها روز را به شب و شب را به روز می‌‌رسانند، در شمار کسانی هستند که [[اعتقادی]] به مبدء و [[معاد]] [[آفرینش]] ندارند.  
 این هفت مطلب - همانگونه که گذشت -، آدمی را از فروافتادن در دامن امور ناشایست باز می‌‌دارد. از همین روست که این امور، در دو حیطه عقل و شرع، سخت مورد ترغیب و ستایش واقع شده است.
*این هفت مطلب، [[آدمی]] را از فروافتادن در دامن امور ناشایست باز می‌‌دارد. از همین روست که این امور، در دو حیطه [[عقل]] و [[شرع]]، سخت مورد [[ترغیب]] و [[ستایش]] واقع شده است.
نکته‌ای که در اینجا می‌‌باید به آن اشاره نمود، آنست که کاربرد عملی این هفت مطلب، تا چه اندازه است؟؛
*نکته‌ای که در اینجا می‌‌باید به آن اشاره نمود، آنست که کاربرد عملی این هفت مطلب، تا چه اندازه است؟؛
آیا کاربرد عملی این امور، بیش از آن است که انسان راگه گاه، و نه در تمامی موارد، از انجام محرّمات عقلی و شرعی باز دارد؟؛  
*آیا کاربرد عملی این امور، بیش از آن است که [[انسان]] راگه گاه، و نه در تمامی موارد، از انجام محرّمات [[عقلی]] و شرعی باز دارد؟؛  
و اگر نه چنین است، پس چرا شرایع آسمانی اینگونه بر طبل این امور کوبیده بر آنها تأکید نموده‌اند؟.
*و اگر نه چنین است، پس چرا [[شرایع آسمانی]] اینگونه بر طبل این امور کوبیده بر آنها تأکید نموده‌اند؟.
توضیح آنکه: این امور تنها در صورتی کارائی خواهد داشت، که غرائز آدمی در حالت اعتدال بسر برده مهار خود را به کف عقل نهاده باشد. امّا چون همین غرائز به حالت طغیان وفوران درآید- آنگونه که شهوت جنسی در جوانان، و حب جاه و مال در میانسالان، و حسد در پیران نمایان می‌‌شود-، عقل به سوئی نهاده می‌‌شود؛ و این هفت مطلب نیز یکسر در طاق نسیان فروافتاده به هیچ وجه توان مقابله با انسان و خواست‌های او را نخواهند داشت!؛
*'''توضیح آنکه:''' این امور تنها در صورتی کارائی خواهد داشت، که [[غرائز]] [[آدمی]] در حالت [[اعتدال]] بسر برده مهار خود را به [[کف]] [[عقل]] نهاده باشد. امّا چون همین [[غرائز]] به حالت [[طغیان]] وفوران درآید- آنگونه که [[شهوت]] جنسی در [[جوانان]]، و [[حب]] [[جاه]] و [[مال]] در میانسالان، و [[حسد]] در [[پیران]] نمایان می‌‌شود-، [[عقل]] به سوئی نهاده می‌‌شود؛ و این هفت مطلب نیز یکسر در طاق [[نسیان]] فروافتاده به هیچ وجه [[توان]] مقابله با [[انسان]] و خواست‌های او را نخواهند داشت!؛
در این حال، نفس را گوشی کر و عقل را فریادی بس ضعیف است!
*در این حال، [[نفس]] را گوشی کر و [[عقل]] را فریادی بس ضعیف است!
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البتّه بجایی نرسد فریاد است!
*گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البتّه بجایی نرسد فریاد است!
از اینرو، آدمی در حالت طغیان و هیجان نفس، نیازمند به عاملی قویتر است که بتواند همچنان مهار نفس را در دست گرفته، او را به کنترل خویش در آورد.
*از این‌رو، [[آدمی]] در حالت [[طغیان]] و [[هیجان]] [[نفس]]، [[نیازمند]] به عاملی قویتر است که بتواند همچنان مهار [[نفس]] را در دست گرفته، او را به کنترل خویش در آورد.
ایمان قلبی، اکسیری است که قرآن کریم برای تبدیل مس نفس طغیانگر به طلای نفس کمال‌طلب، پیشنهاد نموده است؛ در این کتاب الهی می‌‌خوانیم: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref>.
*[[ایمان]] قلبی، اکسیری است که [[قرآن کریم]] برای تبدیل مس [[نفس]] [[طغیانگر]] به طلای [[نفس]] کمال‌طلب، پیشنهاد نموده است؛ در این [[کتاب الهی]] می‌‌خوانیم: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref>.
 این ایمان، نوری الهی و هدایتی ویژه است، که برای احیاء قلب انسان و جلاء دادن او، از سوی حضرت حق گسیل و در نفوس مؤمن مستقر می‌‌شود. این ایمان، با اجتناب از مراتب ضعیف محرّمات و انجام مراحل پائینتر واجبات، در قلب آغاز و اندک اندک رشد می‌‌نماید؛ تا سرانجام با حصول "ایمان قلبی"، آدمی از تمامی محرّمات و مکروهات- و گه گاه حتّی مباحات - اجتناب ورزد: {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ * كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ * كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}}<ref>«زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت، * تا با گورها دیدار کردید * هرگز! به زودی خواهید دانست، * دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست، * هرگز! اگر به "دانش بی‌گمان" بدانید، * به راستی دوزخ را خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۱-۶.</ref>.
*این [[ایمان]]، نوری [[الهی]] و هدایتی ویژه است، که برای [[احیاء]] [[قلب]] [[انسان]] و جلاء دادن او، از سوی [[حضرت]] [[حق]] گسیل و در [[نفوس]] [[مؤمن]] مستقر می‌‌شود. این [[ایمان]]، با اجتناب از مراتب ضعیف محرّمات و انجام مراحل پائینتر [[واجبات]]، در [[قلب]] آغاز و اندک اندک رشد می‌‌نماید؛ تا سرانجام با حصول "[[ایمان]] قلبی"، [[آدمی]] از تمامی محرّمات و مکروهات- و گه گاه حتّی مباحات - اجتناب ورزد: {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}}<ref>زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت، تا با گورها دیدار کردید هرگز! به زودی خواهید دانست، دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست، هرگز! اگر به "دانش بی‌گمان" بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۱-۶.</ref>.
در این حالت، هیچ طغیانی و هیچ هیجانی نمی‌تواند آدمی را از مسیر کمال بازداشته به این سوی و آن سوی متمایل نماید.  
*در این حالت، هیچ طغیانی و هیچ هیجانی نمی‌تواند [[آدمی]] را از [[مسیر کمال]] بازداشته به این سوی و آن سوی متمایل نماید.
 
== ایمان یکی از عوامل کنترل غرائز انسان==
== ایمان یکی از عوامل کنترل غرائز انسان==
ایمان از تمامی آنچه گذشت محکم‌تر بوده، وظیفه سدبودن در مقابل غرائز لجام گسیخته را، بهتر انجام میدهد. قرآن کریم حتّی ایمان ناقص و گمان به قیامت را نیز در این زمینه نافع میشمارد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که می‌دانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز می‌گردند» سوره بقره، آیه ۴۶.</ref>.
ایمان از تمامی آنچه گذشت محکم‌تر بوده، وظیفه سدبودن در مقابل غرائز لجام گسیخته را، بهتر انجام میدهد. قرآن کریم حتّی ایمان ناقص و گمان به قیامت را نیز در این زمینه نافع میشمارد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که می‌دانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز می‌گردند» سوره بقره، آیه ۴۶.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش