پرش به محتوا

ضرورت بحث از امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:


اهتمام ویژه [[رسول خدا]]{{صل}} به مسأله [[امامت]] و [[جانشینی]] در ابتدای [[دعوت]] به [[اسلام]] نیز نشانگر پیوند وثیق بین [[نبوت]] و [[امامت]] است؛ زیرا آن [[حضرت]] در اولین [[دعوت علنی]] به [[اسلام]] موضوع [[جانشینی]] و [[امامت]] را هم مطرح کرد<ref>در مباحث امامت خاصه حدیث یوم الدار (حدیث بدء الدعوه) را توضیح خواهیم داد.</ref>. این [[ضرورت]] و اهمیت با نگاه به [[اختلاف]] و تشتتی که در میان [[مسلمانان]] بعد از [[رحلت]] [[رسول خدا]]{{صل}} اتفاق افتاد وضوح و روشنی بیشتری می‌‌یابد.
اهتمام ویژه [[رسول خدا]]{{صل}} به مسأله [[امامت]] و [[جانشینی]] در ابتدای [[دعوت]] به [[اسلام]] نیز نشانگر پیوند وثیق بین [[نبوت]] و [[امامت]] است؛ زیرا آن [[حضرت]] در اولین [[دعوت علنی]] به [[اسلام]] موضوع [[جانشینی]] و [[امامت]] را هم مطرح کرد<ref>در مباحث امامت خاصه حدیث یوم الدار (حدیث بدء الدعوه) را توضیح خواهیم داد.</ref>. این [[ضرورت]] و اهمیت با نگاه به [[اختلاف]] و تشتتی که در میان [[مسلمانان]] بعد از [[رحلت]] [[رسول خدا]]{{صل}} اتفاق افتاد وضوح و روشنی بیشتری می‌‌یابد.
[[امام رضا]]{{ع}} در اهمیت [[امامت]] می‌‌فرماید: {{متن حدیث|وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ}}<ref>مولی صالح مازندرانی ذیل این جمله می‌‌گوید: {{عربی|هَذَا مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ بَيْنَ اَلْخَاصَّةِ وَ اَلْعَامَّةِ وَ لِذَلِكَ بادروا بَعْدَ مَوْتِ اَلنَّبِيِّ{{صل}} قَبْلَ دَفْنِهِ إِلَيَّ نَصْبُ خَلِيفَةٍ و اعتذروا عَنْ ذَلِكَ بِأَنْ نَصَبَ اَلْإِمَامُ أَهُمَّ مِنْ دَفْنِهِ لِئَلاَّ يَخْلُوَ اَلزَّمَانُ بِلاَ إِمَامٍ}}؛ شرح اصول کافی، ج ۵، ص ۱۹۶.</ref>. و [[امام]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[جایگاه]] مهم و تاثیرگذار [[امام]] در [[هدایت]] [[مسلمانان]] را چنین [[تبیین]] فرموده‌اند:
[[امام رضا]]{{ع}} در اهمیت [[امامت]] می‌‌فرماید: {{متن حدیث|وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ}}<ref>مولی صالح مازندرانی ذیل این جمله می‌‌گوید: {{عربی|هَذَا مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ بَيْنَ اَلْخَاصَّةِ وَ اَلْعَامَّةِ وَ لِذَلِكَ بادروا بَعْدَ مَوْتِ اَلنَّبِيِّ{{صل}} قَبْلَ دَفْنِهِ إِلَيَّ نَصْبُ خَلِيفَةٍ و اعتذروا عَنْ ذَلِكَ بِأَنْ نَصَبَ اَلْإِمَامُ أَهُمَّ مِنْ دَفْنِهِ لِئَلاَّ يَخْلُوَ اَلزَّمَانُ بِلاَ إِمَامٍ}}؛ شرح اصول کافی، ج ۵، ص ۱۹۶.</ref>. و [[امام]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[جایگاه]] مهم و تاثیرگذار [[امام]] در [[هدایت]] [[مسلمانان]] را چنین [[تبیین]] فرموده‌اند: {{متن حدیث|إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ}}<ref>نهج البلاغة خطبه ۱۵۲. پیشوایان دین مدیران الهی بر مردمند، و رؤسا و عارفان او بر بندگانش. هیچ کس داخل بهشت نمی‌شود، مگر کسی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند و هیچ کس وارد دوزخ نمی‌شود، مگر کسی که آنها را انکار کند و آنان نیز انکارش نمایند.</ref>.
{{متن حدیث|إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ}}<ref>نهج البلاغة خطبه ۱۵۲. پیشوایان دین مدیران الهی بر مردمند، و رؤسا و عارفان او بر بندگانش. هیچ کس داخل بهشت نمی‌شود، مگر کسی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند و هیچ کس وارد دوزخ نمی‌شود، مگر کسی که آنها را انکار کند و آنان نیز انکارش نمایند.</ref>.
بنابراین مسأله‌ای که از یک سو [[سعادت]] و تعالی [[انسان]] در گرو آن است و از سوی دیگر سقوط و حضیض [[انسان]]، به [[لغزش]] در آن وابسته است، [[شایسته]] تامل و دقت و ژرف‌اندیشی می‌‌باشد<ref>علامه حلی (م ۷۲۶) در مقدمه کتاب منهاج الکرامه به این نکته اساسی در اهمیت مسأله امامت تذکر داده است: {{عربی|فَهَذِهِ رِسَالَةٌ شَرِيفَةٌ وَ مَقَالَةٌ لَطِيفَةً اشْتَمَلَتْ عَلَى أَهْمِّ اَلْمَطَالِبِ فِي أَحْكَامِ اَلدِّينِ وَ أَشْرَفِ مَسائِلِ الْمُسْلِمِينَ وَ هِيَ مَسْأَلَةُ الْإِمَامَةِ الَّتي يَحصُلُ بِسَبَبِ إدْراكِهَا نِيلَ دَرَجَةِ الْكَرَامَةِ وَ هِيَ أَحَدُ أَرْكَانِ الْإِيمَانِ الْمُسْتَحِقِّ بِسَبَبِهِ الْخُلُودُ فِي اَلْجِنَانِ وَ اَلتَّخَلُّصُ مِنْ غَضَبِ اَلرَّحْمَنِ فَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ{{صل}}:}} {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ منهاج الکرامة، ص ۲۷.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۷-۲۳</ref>.
بنابراین مسأله‌ای که از یک سو [[سعادت]] و تعالی [[انسان]] در گرو آن است و از سوی دیگر سقوط و حضیض [[انسان]]، به [[لغزش]] در آن وابسته است، [[شایسته]] تامل و دقت و ژرف‌اندیشی می‌‌باشد<ref>علامه حلی (م ۷۲۶) در مقدمه کتاب منهاج الکرامه به این نکته اساسی در اهمیت مسأله امامت تذکر داده است: {{عربی|فَهَذِهِ رِسَالَةٌ شَرِيفَةٌ وَ مَقَالَةٌ لَطِيفَةً اشْتَمَلَتْ عَلَى أَهْمِّ اَلْمَطَالِبِ فِي أَحْكَامِ اَلدِّينِ وَ أَشْرَفِ مَسائِلِ الْمُسْلِمِينَ وَ هِيَ مَسْأَلَةُ الْإِمَامَةِ الَّتي يَحصُلُ بِسَبَبِ إدْراكِهَا نِيلَ دَرَجَةِ الْكَرَامَةِ وَ هِيَ أَحَدُ أَرْكَانِ الْإِيمَانِ الْمُسْتَحِقِّ بِسَبَبِهِ الْخُلُودُ فِي اَلْجِنَانِ وَ اَلتَّخَلُّصُ مِنْ غَضَبِ اَلرَّحْمَنِ فَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ{{صل}}:}} {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ منهاج الکرامة، ص ۲۷.</ref>.
==پیشینه موضوع==
==پیشینه موضوع==
گفتیم که موضوع [[امامت]] از همان روزهای آغازین [[بعثت]] و [[دعوت علنی]] به [[دین اسلام]] مطرح شد<ref>ر.ک: امامت خاصه، حدیث یوم الانذار.</ref> اما بحث و گفت وگو و [[نزاع]] در مسأله [[جانشینی پیامبر اکرم]]{{صل}} - به طور جدی و [[آشکار]]- بعد از [[ارتحال]] [[رسول خدا]]{{صل}} شدت گرفت. [[امام]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[نامه]] به [[اهل مصر]] بعد از [[تسبیح]] [[خداوند تعالی]] و توصیف [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌‌نویسد: {{متن حدیث|فَلَمَّا مَضَى{{ع}} تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۲.</ref>. هنگامی که آن [[حضرت]] که [[درود]] [[خدا]] بر او [[باد]] از [[جهان]] رفت [[مسلمانان]] درباره [[خلافت]] و [[امارت]] پس از او به [[نزاع]] برخاستند.
موضوع [[امامت]] از همان روزهای آغازین [[بعثت]] و [[دعوت علنی]] به [[دین اسلام]] مطرح شد است<ref>ر.ک: امامت خاصه، حدیث یوم الانذار.</ref> اما بحث و گفت وگو و [[نزاع]] در مسأله [[جانشینی پیامبر اکرم]]{{صل}} - به طور جدی و [[آشکار]]- بعد از [[ارتحال]] [[رسول خدا]]{{صل}} شدت گرفت. [[امام]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[نامه]] به [[اهل مصر]] بعد از [[تسبیح]] [[خداوند تعالی]] و توصیف [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌‌نویسد: {{متن حدیث|فَلَمَّا مَضَى{{ع}} تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۲.</ref>. هنگامی که آن [[حضرت]] که [[درود]] [[خدا]] بر او [[باد]] از [[جهان]] رفت [[مسلمانان]] درباره [[خلافت]] و [[امارت]] پس از او به [[نزاع]] برخاستند.
[[نزاع]] پیرامون مسأله [[امامت]] به صورت جدی در تمام دوره‌ها ادامه داشته است و این خود شاهدی است بر اهتمام [[مسلمانان]] به موضوع [[امامت]] و [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}}<ref>شهرستانی در ملل و نحل می‌‌گوید: {{عربی|و أعظم خلاف بين الأمّة خلاف الإمامة إذ ما سلّ سيف في الإسلام على قاعدة دينيّة مثلما سلّ على الإمامة في كلّ زمان...}}؛ الملل و النحل، ج ۱، ص ۳۱.</ref>.
[[نزاع]] پیرامون مسأله [[امامت]] به صورت جدی در تمام دوره‌ها ادامه داشته است و این خود شاهدی است بر اهتمام [[مسلمانان]] به موضوع [[امامت]] و [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}}<ref>شهرستانی در ملل و نحل می‌‌گوید: {{عربی|و أعظم خلاف بين الأمّة خلاف الإمامة إذ ما سلّ سيف في الإسلام على قاعدة دينيّة مثلما سلّ على الإمامة في كلّ زمان...}}؛ الملل و النحل، ج ۱، ص ۳۱.</ref>.
با توجه به اهمیّت ویژه [[امامت]] در [[معارف دینی]]، [[امامت]] پژوهی در بین [[دانشمندان]] [[امامیه]] سابقه قابل توجه یافته است. به گونه‌ای که- علاوه بر پرداختن به [[امامت]] در منابع تفسیری و [[حدیثی]] و [[تاریخی]]- از عصر [[امامان شیعه]] تاکنون تک نگاره‌های فراوانی نیز در این مسأله به رشته تحریر در آمده است<ref>ر.ک: معجم ما کتب عن الرسول و اهل البیت که فهرستی از ۱۳۰۵۹ اثر درباره امامت به دست می‌‌دهد. و امامت پژوهی، ص ۲۲.</ref>.
با توجه به اهمیّت ویژه [[امامت]] در [[معارف دینی]]، [[امامت]] پژوهی در بین [[دانشمندان]] [[امامیه]] سابقه قابل توجه یافته است. به گونه‌ای که- علاوه بر پرداختن به [[امامت]] در منابع تفسیری و [[حدیثی]] و [[تاریخی]]- از عصر [[امامان شیعه]] تاکنون تک نگاره‌های فراوانی نیز در این مسأله به رشته تحریر در آمده است<ref>ر.ک: معجم ما کتب عن الرسول و اهل البیت که فهرستی از ۱۳۰۵۹ اثر درباره امامت به دست می‌‌دهد. و امامت پژوهی، ص ۲۲.</ref>.
[[ابن ندیم]] (م ۳۸۴) فهرست نگار و کتاب شناس [[معروف]]، [[علی بن اسماعیل]] بن [[میثم تمار]] را نخستین فردی می‌‌داند که در [[باب ]][[امامت]] رساله‌ای نوشت و نام دو اثر از وی به نام‌های "الامامه" و "الاستحقاق" به میان می‌‌آورد. وی [[هشام بن حکم]] [[صحابی]] و [[شاگرد]] [[معروف]] [[امام صادق]]{{ع}} را از جمله دانشمندانی می‌‌داند که در [[امامت]] رساله‌های متعددی نگاشته است<ref>ر.ک: الفهرست، ص ۳۲۷ (فن ۲، مقاله ۵).</ref>. [[ابوجعفر]] [[احمد]] بن [[حسین]] [[صقیل]] کوفی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} و [[امام کاظم]]{{ع}} و نیز [[خلیل بن احمد فراهیدی]] از [[اصحاب امام]] ششم{{ع}} رساله‌ای در [[امامت]] نوشته‌اند<ref>ر.ک: الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۷۳ و، ج ۲۰، ص ۳۹۰.</ref>.
[[ابن ندیم]] (م ۳۸۴) فهرست نگار و کتاب شناس [[معروف]]، [[علی بن اسماعیل]] بن [[میثم تمار]] را نخستین فردی می‌‌داند که در [[باب ]][[امامت]] رساله‌ای نوشت و نام دو اثر از وی به نام‌های "الامامه" و "الاستحقاق" به میان می‌‌آورد. وی [[هشام بن حکم]] [[صحابی]] و [[شاگرد]] [[معروف]] [[امام صادق]]{{ع}} را از جمله دانشمندانی می‌‌داند که در [[امامت]] رساله‌های متعددی نگاشته است<ref>ر.ک: الفهرست، ص ۳۲۷ (فن ۲، مقاله ۵).</ref>. [[ابوجعفر]] [[احمد]] بن [[حسین]] [[صقیل]] کوفی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} و [[امام کاظم]]{{ع}} و نیز [[خلیل بن احمد فراهیدی]] از [[اصحاب امام]] ششم{{ع}} رساله‌ای در [[امامت]] نوشته‌اند<ref>ر.ک: الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۷۳ و، ج ۲۰، ص ۳۹۰.</ref>.
شمار فراوانی از [[عالمان]] [[شیعی]] در محبث [[امامت]] به تالیف رساله‌های مستقل [[همت]] گماشته‌اند همانند رساله [[عصمت]] از [[سید مرتضی]] (م ۴۳۶) و رساله فرق بین [[نبی]] و [[امام]] از [[شیخ مفید]] (م ۴۱۳). در طبقات بعد نیز از این شیوه در اهتمام به مسأله [[امامت]] دیده می‌‌شود و آثار ارزشمند خواجه [[طوسی]] (م ۶۷۲) و [[علامه حلی]] (م ۴۱۳). در طبقات بعد نیز از این شیوه درا هتمام به مسأله [[امامت]] دیده می‌‌شود و آثار ارزشمند خواجه [[طوسی]] (م ۶۷۲) و [[علامه حلی]] (م ۷۲۶) و در دوره‌های بعد تالیفات [[میر]] [[سید]] [[حامد]] [[حسین]] (م ۱۲۶۴) و [[علامه امینی]] (م ۱۳۴۹) را می‌‌توان به عنوان نمونه‌ای از تراث [[علمی]] [[شیعه]] در موضوع [[امامت]] نام برد.
شمار فراوانی از [[عالمان]] [[شیعی]] در محبث [[امامت]] به تالیف رساله‌های مستقل [[همت]] گماشته‌اند همانند رساله [[عصمت]] از [[سید مرتضی]] (م ۴۳۶) و رساله فرق بین [[نبی]] و [[امام]] از [[شیخ مفید]] (م ۴۱۳). در طبقات بعد نیز از این شیوه در اهتمام به مسأله [[امامت]] دیده می‌‌شود و آثار ارزشمند خواجه [[طوسی]] (م ۶۷۲) و [[علامه حلی]] (م ۴۱۳). در طبقات بعد نیز از این شیوه درا هتمام به مسأله [[امامت]] دیده می‌‌شود و آثار ارزشمند خواجه [[طوسی]] (م ۶۷۲) و [[علامه حلی]] (م ۷۲۶) و در دوره‌های بعد تالیفات [[میر]] [[سید]] [[حامد]] [[حسین]] (م ۱۲۶۴) و [[علامه امینی]] (م ۱۳۴۹) را می‌‌توان به عنوان نمونه‌ای از تراث [[علمی]] [[شیعه]] در موضوع [[امامت]] نام برد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۷-۲۳</ref>.
==[[امامت]] و [[تقریب بین مذاهب]] [[اسلامی]]==
==[[امامت]] و [[تقریب بین مذاهب]] [[اسلامی]]==
ممکن است گفته شود: بازبینی و بررسی آنچه در [[صدر اسلام]] پس از [[وفات]] [[نبی اکرم]]{{صل}} اتفاق افتاده در زمان ما چه چیزی را تغییر خواهد داد؟ و چه فایده و ثمری جز عمیق‌تر کردن [[دشمنی‌ها]] بر آن مترتب می‌‌گردد؟ آن هم در زمانی که [[وحدت]] کلمه و [[انسجام]] [[مسلمانان]] در [[اولویت]] بالایی قرار دارد و [[اسلام]] ستیزی [[دشمنان]] مشترک به اوج رسیده است.
ممکن است گفته شود: بازبینی و بررسی آنچه در [[صدر اسلام]] پس از [[وفات]] [[نبی اکرم]]{{صل}} اتفاق افتاده در زمان ما چه چیزی را تغییر خواهد داد؟ و چه فایده و ثمری جز عمیق‌تر کردن [[دشمنی‌ها]] بر آن مترتب می‌‌گردد؟ آن هم در زمانی که [[وحدت]] کلمه و [[انسجام]] [[مسلمانان]] در [[اولویت]] بالایی قرار دارد و [[اسلام]] ستیزی [[دشمنان]] مشترک به اوج رسیده است.


در پاسخ می‌‌گوییم:  
در پاسخ:  


'''اوّلاً'''- [[منازعه]] و انشقاق نتیجه پیمودن راه [[نادرست]] و برخورد دور از [[تعقل]] و همراه با [[عصبیت]] و [[کینه‌توزی]] است. اگر [[انسان]] تشنه، [[آب]] زلال را با ظرف آلوده بنوشد آیا می‌‌توان او را به خاطر نوشیدن [[آب]] [[سرزنش]] نموده و از خوردن [[آب]] منع کرد؟ واضح است که [[انتخاب]] شیوه [[نادرست]] و گاه مهلک در نوشیدن [[آب]] مجوز ممنوعیت یک ماده حیاتی برای [[انسان]] نمی‌شود بلکه [[ضرورت]] تنبه و [[بیداری]] را دو چندان می‌‌گرداند.
'''اوّلاً'''- [[منازعه]] و انشقاق نتیجه پیمودن راه [[نادرست]] و برخورد دور از [[تعقل]] و همراه با [[عصبیت]] و [[کینه‌توزی]] است. اگر [[انسان]] تشنه، [[آب]] زلال را با ظرف آلوده بنوشد آیا می‌‌توان او را به خاطر نوشیدن [[آب]] [[سرزنش]] نموده و از خوردن [[آب]] منع کرد؟ واضح است که [[انتخاب]] شیوه [[نادرست]] و گاه مهلک در نوشیدن [[آب]] مجوز ممنوعیت یک ماده حیاتی برای [[انسان]] نمی‌شود بلکه [[ضرورت]] تنبه و [[بیداری]] را دو چندان می‌‌گرداند.
خط ۳۴: خط ۳۳:
'''ثانیاً'''- مطالعه و بحث پیرامون مسأله [[امامت]] از جنبه [[تاریخی]] صرف به این معنی که گذشته را تغییر دهیم هرگز مورد نظر هیچ محققی در [[باب ]][[امامت]] نیست. بلکه بررسی وقایع [[صدر اسلام]] صرفاً یک ارزیابی و سنجش "ماوقع" است با معیارهای به دست آمده از [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[قطعیه ]][[رسول خدا]]{{صل}} تا اینکه بدانیم آنچه بعد از آن [[حضرت]] اتفاق افتاده مطابق با [[تعالیم]] و [[ضوابط اسلامی]] بوده یا مغایر آن.
'''ثانیاً'''- مطالعه و بحث پیرامون مسأله [[امامت]] از جنبه [[تاریخی]] صرف به این معنی که گذشته را تغییر دهیم هرگز مورد نظر هیچ محققی در [[باب ]][[امامت]] نیست. بلکه بررسی وقایع [[صدر اسلام]] صرفاً یک ارزیابی و سنجش "ماوقع" است با معیارهای به دست آمده از [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[قطعیه ]][[رسول خدا]]{{صل}} تا اینکه بدانیم آنچه بعد از آن [[حضرت]] اتفاق افتاده مطابق با [[تعالیم]] و [[ضوابط اسلامی]] بوده یا مغایر آن.


'''ثالثاً'''- [[نیاز]] مبرم به بحث [[امامت]] برای تعیین [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]]، مربوط به همه [[مسلمان‌ها]] و در همه زمان‌ها است تا با [[تعالیم]] و [[آموزه‌های اسلامی]] به صورت درست به دور از [[انحراف]] آشنا شوند<ref>ر.ک: محاضرات فی الالهیات، ص ۳۴۰ الفصل الاول لماذا نبحث عن الامام.</ref>. نقش بی بدیل [[امام]] در [[معرفت]] [[دینی]] و [[تبیین]] صحیح از [[عقاید]] و [[معارف]] و [[احکام اسلامی]] و نیز جنبه [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[امام]]، اهمیت پرداختن به بحث از [[امامت]] را به وضوح [[آشکار]] می‌‌سازد<ref>در درس‌های آینده با عنوان شئون و مسوولیّت‌های امام به تفصیل سخن می‌‌گوییم.</ref>.
'''ثالثاً'''- [[نیاز]] مبرم به بحث [[امامت]] برای تعیین [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]]، مربوط به همه [[مسلمان‌ها]] و در همه زمان‌ها است تا با [[تعالیم]] و [[آموزه‌های اسلامی]] به صورت درست به دور از [[انحراف]] آشنا شوند<ref>ر.ک: محاضرات فی الالهیات، ص ۳۴۰ الفصل الاول لماذا نبحث عن الامام.</ref>. نقش بی بدیل [[امام]] در [[معرفت]] [[دینی]] و [[تبیین]] صحیح از [[عقاید]] و [[معارف]] و [[احکام اسلامی]] و نیز جنبه [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[امام]]، اهمیت پرداختن به بحث از [[امامت]] را به وضوح [[آشکار]] می‌‌سازد<ref>در درس‌های آینده با عنوان شئون و مسوولیّت‌های امام به تفصیل سخن می‌‌گوییم.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۷-۲۳</ref>.


==[[جایگاه]] مباحث [[امامت]]==
==[[جایگاه]] مباحث [[امامت]]==
خط ۴۲: خط ۴۱:
[[اهل سنت]] برای [[تبیین]] [[جایگاه]] بحث [[امامت]] و این که از [[فروع]] و مسائل [[فقهی]] است نه [[اعتقادی]] و [[کلامی]] می‌‌گویند: از آنجا که [[نصب امام]] به عنوان یک [[واجب شرعی]] بر عهده [[مکلفان]] است، مسأله [[امامت]] در [[فروع فقهی]] قرار می‌‌گیرد زیرا موضوع [[علم]] [[فقه]] فعل [[مکلف]] است<ref>ر.ک: شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۴۴.</ref>.
[[اهل سنت]] برای [[تبیین]] [[جایگاه]] بحث [[امامت]] و این که از [[فروع]] و مسائل [[فقهی]] است نه [[اعتقادی]] و [[کلامی]] می‌‌گویند: از آنجا که [[نصب امام]] به عنوان یک [[واجب شرعی]] بر عهده [[مکلفان]] است، مسأله [[امامت]] در [[فروع فقهی]] قرار می‌‌گیرد زیرا موضوع [[علم]] [[فقه]] فعل [[مکلف]] است<ref>ر.ک: شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۴۴.</ref>.
نقد سخن [[اهل سنت]]: اوّلاً صغرای این [[استدلال]] ناتمام است زیرا با توجه به [[جایگاه]] ویژه [[امام]] [[نصب]] او به وسیله [[مکلفان]] ممکن نیست. بنابراین ابتدا باید مفهوم و [[حقیقت امامت]] را بررسی کنیم و از [[آیات قرآن]] و [[سنت]] قطعیه [[جایگاه]] واقعی [[امامت]] را [[استنباط]] نماییم آنگاه سخن از شیوه [[انتخاب امام]] را مطرح کنیم.
نقد سخن [[اهل سنت]]: اوّلاً صغرای این [[استدلال]] ناتمام است زیرا با توجه به [[جایگاه]] ویژه [[امام]] [[نصب]] او به وسیله [[مکلفان]] ممکن نیست. بنابراین ابتدا باید مفهوم و [[حقیقت امامت]] را بررسی کنیم و از [[آیات قرآن]] و [[سنت]] قطعیه [[جایگاه]] واقعی [[امامت]] را [[استنباط]] نماییم آنگاه سخن از شیوه [[انتخاب امام]] را مطرح کنیم.
ثانیاً قرار دادن بحث [[امامت]] در کتاب‌های [[کلامی]] خود حاکی از آن است که [[متکلمان]] [[اهل سنت]] بحث [[امامت]] را یک بحث فرعی نمی‌دانند. بلکه بعضی از محققان [[اهل سنت]] مانند [[قاضی]] بیضاوی (م ۶۸۲) در کتاب "المنهاج فی الوصول الی [[علم]] الاصول" صریحاً [[امامت]] را از اصول دانسته‌اند<ref>الابهاج فی شرح المنهاج، ج ۲، ص ۲۹۶، و نیز ر.ک: شرح اصول الکافی، ج ۵- پاورقی، ص ۲۴۰.</ref>.
ثانیاً قرار دادن بحث [[امامت]] در کتاب‌های [[کلامی]] خود حاکی از آن است که [[متکلمان]] [[اهل سنت]] بحث [[امامت]] را یک بحث فرعی نمی‌دانند. بلکه بعضی از محققان [[اهل سنت]] مانند [[قاضی]] بیضاوی (م ۶۸۲) در کتاب "المنهاج فی الوصول الی [[علم]] الاصول" صریحاً [[امامت]] را از اصول دانسته‌اند<ref>الابهاج فی شرح المنهاج، ج ۲، ص ۲۹۶، و نیز ر.ک: شرح اصول الکافی، ج ۵- پاورقی، ص ۲۴۰.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۷-۲۳</ref>.
==دیدگاه [[امامیه]]==
==دیدگاه [[امامیه]]==
با تأمل و توجّه به آنچه [[گذشت]] پاسخ این پرسش روشن است که بحث از [[مقام]] و [[جایگاه]] رفیع و مهمی که نازل منزله [[نبوت]] است و در [[هدایت]] [[مسلمانان]] بعد از [[رحلت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} نقش و تاثیر اساسی دارد با [[علم کلام]] که از [[اعتقادات]] سخن می‌‌گوید تناسب دارد نه با [[علم]] [[فقه]] که از [[افعال]] [[مکلفان]] بحث می‌‌کند. برخلاف گروهی که- با فروکاستن از [[مقام]] رفیع [[امامت]] و تنزل دادن آن به [[امارت]] و [[حکومت]] معمول و رایج بر [[مردم]]- [[نصب امام]] را [[وظیفه]] [[مردم]] دانسته و بالتبع [[جایگاه]] آن را [[علم]] [[فقه]] و [[فروع]] [[علمی]] می‌‌دانند نه [[علم کلام]] و [[اعتقادات]].
با تأمل و توجّه به آنچه [[گذشت]] پاسخ این پرسش روشن است که بحث از [[مقام]] و [[جایگاه]] رفیع و مهمی که نازل منزله [[نبوت]] است و در [[هدایت]] [[مسلمانان]] بعد از [[رحلت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} نقش و تاثیر اساسی دارد با [[علم کلام]] که از [[اعتقادات]] سخن می‌‌گوید تناسب دارد نه با [[علم]] [[فقه]] که از [[افعال]] [[مکلفان]] بحث می‌‌کند. برخلاف گروهی که- با فروکاستن از [[مقام]] رفیع [[امامت]] و تنزل دادن آن به [[امارت]] و [[حکومت]] معمول و رایج بر [[مردم]]- [[نصب امام]] را [[وظیفه]] [[مردم]] دانسته و بالتبع [[جایگاه]] آن را [[علم]] [[فقه]] و [[فروع]] [[علمی]] می‌‌دانند نه [[علم کلام]] و [[اعتقادات]].
به [[بیان]] دیگر تامّل در [[حقیقت امامت]] و [[منزلت]] [[عظیم]] آن، سوال از روش [[نصب]] و [[جایگاه]] بحث از آن را هم جواب می‌‌دهد. [[میزان]] سنجش در این مسأله، [[قرآن کریم]] و [[سنّت]] [[قطعیه ]][[نبی اکرم]]{{صل}} است و ما با عرضه آراء بر این [[میزان]] مورد قبول طرفین می‌‌توانیم پاسخ این پرسش مقدماتی و بلکه پرسش‌های دیگری را هم در مسائل [[امامت]] به دست آوریم.
به [[بیان]] دیگر تامّل در [[حقیقت امامت]] و [[منزلت]] [[عظیم]] آن، سوال از روش [[نصب]] و [[جایگاه]] بحث از آن را هم جواب می‌‌دهد. [[میزان]] سنجش در این مسأله، [[قرآن کریم]] و [[سنّت]] [[قطعیه ]][[نبی اکرم]]{{صل}} است و ما با عرضه آراء بر این [[میزان]] مورد قبول طرفین می‌‌توانیم پاسخ این پرسش مقدماتی و بلکه پرسش‌های دیگری را هم در مسائل [[امامت]] به دست آوریم.
در اینجا توجه به یک سخن [[رسول خدا]]{{صل}} می‌‌تواند راهگشای این معضل باشد که فرمود: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}. این [[حدیث]] که با نقل‌های گوناگون و محتوای [[واحد]] مورد قبول [[فریقین]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از وحدت مضمون و محتوای احادیث من مات ر.ک: راز رهائی از مرگ جاهلی و بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین.</ref>، [[جایگاه]] رفیع بحث [[امامت]] را روشن می‌‌سازد. [[دانشمندان]] [[امامیه]] برای [[بیان]] [[جایگاه]] بحث از [[امامت]] و اینکه از اصول است نه از [[فروع]] به دلایلی استناد کرده‌اند<ref>ر.ک: الاصول العامه لمسائل الامامه، ص ۸۷ و امامت پژوهی، ص ۶۱.</ref>. از جمله مستندات آنان این [[حدیث]] است زیرا لازمه [[وجوب]] [[معرفت امام]] به گونه‌ای که تخلف از او مستوجب [[مرگ جاهلی]] باشد و عذری از متخلف پذیرفته نخواهد شد، آن است که [[امامت]] را مانند [[نبوت]] از اصول [[عقائد]] بدانیم نه از [[فروع]] و مسائل [[فقهی]]. در [[فرهنگ دینی]] [[مرگ جاهلی]] مردن در [[بی دینی]] و [[شرک]] و [[کفر]] است بنابراین تخلف از [[امام]] همانند تخلف از [[رسول خدا]]{{صل}} و عدم پذیرش او موجب [[کفر]] است و این با اصلی بودن [[امامت]] سازگار است نه فرعی بودن آن<ref>شیخ طوسی (م ۴۶۰) می‌‌گوید: {{عربی|وَ دَفعُ الْإِمَامَةِ عِنْدَهُمْ وَ جَحدُهَا كَدَفْعِ النُّبُوَّةِ وَ جَحدُهَا سَوَاءُ، بِدَلَالَةِ قَوْلِهِ{{صل}}:}} {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}. الاقتصاد، ص ۲۲۶. و قاضی نورالله در کتاب الصوارم المهرقه: {{عربی|انَّ النبی{{صل}} قَالَ:}} {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}} {{عربی|فَإِنَّهُ صریحٌ في أَنَّ الْإِمَامَةَ فی الإصولِ ضَرُورَةً إِنَّ الْجَاهِلَ بشیءٍ مِنَ الْفُرُوعِ وَ إِنْ کان وَاجِباً لایکون میتَتُه میتَةً جاهلیةً وَ لَا یَقدَحُ ذلک في إِسْلَامِهِ}} و ر.ک: احقاق الحق، ص ۲۹۴، و گوهر مراد، ص ۴۶۷ و مراة العقول، ج ۱۱، ص ۱۹۱ و بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸. برای آگاهی بیشتر درباره نقل‌های گوناگون و دلالت حدیث من مات ر.ک: بررسی معرفت امام از منظر فریقین.</ref>.
در اینجا توجه به یک سخن [[رسول خدا]]{{صل}} می‌‌تواند راهگشای این معضل باشد که فرمود: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}. این [[حدیث]] که با نقل‌های گوناگون و محتوای [[واحد]] مورد قبول [[فریقین]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از وحدت مضمون و محتوای احادیث من مات ر.ک: راز رهائی از مرگ جاهلی و بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین.</ref>، [[جایگاه]] رفیع بحث [[امامت]] را روشن می‌‌سازد. [[دانشمندان]] [[امامیه]] برای [[بیان]] [[جایگاه]] بحث از [[امامت]] و اینکه از اصول است نه از [[فروع]] به دلایلی استناد کرده‌اند<ref>ر.ک: الاصول العامه لمسائل الامامه، ص ۸۷ و امامت پژوهی، ص ۶۱.</ref>. از جمله مستندات آنان این [[حدیث]] است زیرا لازمه [[وجوب]] [[معرفت امام]] به گونه‌ای که تخلف از او مستوجب [[مرگ جاهلی]] باشد و عذری از متخلف پذیرفته نخواهد شد، آن است که [[امامت]] را مانند [[نبوت]] از اصول [[عقائد]] بدانیم نه از [[فروع]] و مسائل [[فقهی]]. در [[فرهنگ دینی]] [[مرگ جاهلی]] مردن در [[بی دینی]] و [[شرک]] و [[کفر]] است بنابراین تخلف از [[امام]] همانند تخلف از [[رسول خدا]]{{صل}} و عدم پذیرش او موجب [[کفر]] است و این با اصلی بودن [[امامت]] سازگار است نه فرعی بودن آن<ref>شیخ طوسی (م ۴۶۰) می‌‌گوید: {{عربی|وَ دَفعُ الْإِمَامَةِ عِنْدَهُمْ وَ جَحدُهَا كَدَفْعِ النُّبُوَّةِ وَ جَحدُهَا سَوَاءُ، بِدَلَالَةِ قَوْلِهِ{{صل}}:}} {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}. الاقتصاد، ص ۲۲۶. و قاضی نورالله در کتاب الصوارم المهرقه: {{عربی|انَّ النبی{{صل}} قَالَ:}} {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}} {{عربی|فَإِنَّهُ صریحٌ في أَنَّ الْإِمَامَةَ فی الإصولِ ضَرُورَةً إِنَّ الْجَاهِلَ بشیءٍ مِنَ الْفُرُوعِ وَ إِنْ کان وَاجِباً لایکون میتَتُه میتَةً جاهلیةً وَ لَا یَقدَحُ ذلک في إِسْلَامِهِ}} و ر.ک: احقاق الحق، ص ۲۹۴، و گوهر مراد، ص ۴۶۷ و مراة العقول، ج ۱۱، ص ۱۹۱ و بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸. برای آگاهی بیشتر درباره نقل‌های گوناگون و دلالت حدیث من مات ر.ک: بررسی معرفت امام از منظر فریقین.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۷-۲۳</ref>.


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
* [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]


==[[:رده:آثار امامت|منبع‌شناسی جامع امامت]]==
==[[:رده:آثار امامت|منبع‌شناسی جامع امامت]]==
۷۳٬۳۶۴

ویرایش