ویژگیهای علم امام: تفاوت میان نسخهها
←جامعیت و فعلیت
(←منابع) |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
[[حضرت امام رضا]]{{ع}} [[وظیفه]] و [[تکلیف]] [[مردم]] هنگام تحیر در [[باب ]][[معارف]] و [[احکام]] را [[رجوع]] به [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان اهل [[استنباط]] و افرادی که صلاحیت [[استنباط]] از [[قرآن]] دارند، میدانند و برای [[تبیین]] این [[وظیفه]] به [[آیه کریمه]] مورد بحث استناد فرمودهاند: {{متن حدیث|كَانَ الْفَرْضُ عَلَيْهِمْ وَ الْوَاجِبُ لَهُمْ مِنْ ذَلِكَ الْوُقُوفَ عِنْدَ التَّحَيُّرِ وَ رَدَّ مَا جَهِلُوهُ مِنْ ذَلِكَ إِلَى عَالِمِهِ وَ مُسْتَنْبِطِهِ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ {{متن قرآن|وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> يَعْنِي آلَ مُحَمَّدٍ{{ع}} وَ هُمُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَ مِنْهُمُ الْقُرْآنَ- وَ يَعْرِفُونَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ هُمُ الْحُجَّةُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ}}<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۶۰.</ref>. | [[حضرت امام رضا]]{{ع}} [[وظیفه]] و [[تکلیف]] [[مردم]] هنگام تحیر در [[باب ]][[معارف]] و [[احکام]] را [[رجوع]] به [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان اهل [[استنباط]] و افرادی که صلاحیت [[استنباط]] از [[قرآن]] دارند، میدانند و برای [[تبیین]] این [[وظیفه]] به [[آیه کریمه]] مورد بحث استناد فرمودهاند: {{متن حدیث|كَانَ الْفَرْضُ عَلَيْهِمْ وَ الْوَاجِبُ لَهُمْ مِنْ ذَلِكَ الْوُقُوفَ عِنْدَ التَّحَيُّرِ وَ رَدَّ مَا جَهِلُوهُ مِنْ ذَلِكَ إِلَى عَالِمِهِ وَ مُسْتَنْبِطِهِ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ {{متن قرآن|وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> يَعْنِي آلَ مُحَمَّدٍ{{ع}} وَ هُمُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَ مِنْهُمُ الْقُرْآنَ- وَ يَعْرِفُونَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ هُمُ الْحُجَّةُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ}}<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۶۰.</ref>. | ||
و در [[حدیث]] دیگری از [[امام باقر]]{{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|وَ مَنْ وَضَعَ وَلَايَةَ اللَّهِ وَ أَهْلَ اسْتِنْبَاطِ عِلْمِ اللَّهِ فِي غَيْرِ أَهْلِ الصَّفْوَةِ مِنْ بُيُوتَاتِ الْأَنْبِيَاءِ فَقَدْ خَالَفَ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَعَلَ الْجُهَّالَ وُلَاةَ أَمْرِ اللَّهِ وَ الْمُتَكَلِّفِينَ بِغَيْرِ هُدًى وَ زَعَمُوا أَنَّهُمْ أَهْلُ اسْتِنْبَاطِ عِلْمِ اللَّهِ فَكَذَّبُوا عَلَى اللَّهِ وَ زَاغُوا عَنْ وَصِيَّةِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ فَلَمْ يَضَعُوا فَضْلَ اللَّهِ حَيْثُ وَضَعَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَلُّوا وَ أَضَلُّوا أَتْبَاعَهُمْ فَلَا تَكُونُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۱۸؛ کافی، ج ۸، ص ۱۱۸.</ref>. هر که [[ولایت الهی]] و اهل [[استنباط]] [[علم الهی]] را در غیر برگزیدگان از [[خاندان]] [[پیامبران]] قرار دهد با [[فرمان]] [[خداوند تعالی]] [[مخالفت]] ورزیده و نادانان و [[متکلمان]] را بدون آنکه راه [[هدایت]] را یافته باشند [[والیان]] امرالهی قرار داده است و میپندارند که آنها [[شایستگی]] [[استنباط]] [[علم]] [[خدا]] را دارند. اینان بر [[خدا]] [[دروغ]] بستند و از سفارش و توصیه او [[منحرف]] شدند و [[فضل الهی]] را در جایگاهی که [[خدا]] معین فرموده قرار ندادند پس [[گمراه]] شدند و [[پیروان]] خود را نیز [[گمراه]] کردند و [[روز قیامت]] [[حجت]] و عذری ندارند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۸۱-۸۶</ref>. | و در [[حدیث]] دیگری از [[امام باقر]]{{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|وَ مَنْ وَضَعَ وَلَايَةَ اللَّهِ وَ أَهْلَ اسْتِنْبَاطِ عِلْمِ اللَّهِ فِي غَيْرِ أَهْلِ الصَّفْوَةِ مِنْ بُيُوتَاتِ الْأَنْبِيَاءِ فَقَدْ خَالَفَ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَعَلَ الْجُهَّالَ وُلَاةَ أَمْرِ اللَّهِ وَ الْمُتَكَلِّفِينَ بِغَيْرِ هُدًى وَ زَعَمُوا أَنَّهُمْ أَهْلُ اسْتِنْبَاطِ عِلْمِ اللَّهِ فَكَذَّبُوا عَلَى اللَّهِ وَ زَاغُوا عَنْ وَصِيَّةِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ فَلَمْ يَضَعُوا فَضْلَ اللَّهِ حَيْثُ وَضَعَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَلُّوا وَ أَضَلُّوا أَتْبَاعَهُمْ فَلَا تَكُونُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۱۸؛ کافی، ج ۸، ص ۱۱۸.</ref>. هر که [[ولایت الهی]] و اهل [[استنباط]] [[علم الهی]] را در غیر برگزیدگان از [[خاندان]] [[پیامبران]] قرار دهد با [[فرمان]] [[خداوند تعالی]] [[مخالفت]] ورزیده و نادانان و [[متکلمان]] را بدون آنکه راه [[هدایت]] را یافته باشند [[والیان]] امرالهی قرار داده است و میپندارند که آنها [[شایستگی]] [[استنباط]] [[علم]] [[خدا]] را دارند. اینان بر [[خدا]] [[دروغ]] بستند و از سفارش و توصیه او [[منحرف]] شدند و [[فضل الهی]] را در جایگاهی که [[خدا]] معین فرموده قرار ندادند پس [[گمراه]] شدند و [[پیروان]] خود را نیز [[گمراه]] کردند و [[روز قیامت]] [[حجت]] و عذری ندارند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۸۱-۸۶</ref>. | ||
==[[جامعیت]] و فعلیت== | ==[[جامعیت علم امام|جامعیت]] و [[فعلیت علم امام|فعلیت]]== | ||
از دیگر ویژگیهای [[علم امام]] [[جامعیت]] و فعلیت آن است یعنی [[امام]] باید به همه [[احکام]] و [[معارف | از دیگر ویژگیهای [[علم امام]] [[جامعیت علم امام|جامعیت]] و[[فعلیت علم امام|فعلیت]]آن است یعنی [[امام]] باید به همه [[احکام]] و [[معارف دین]] آن هم به صورت بالفعل (نه بالقوه) [[علم]] و [[آگاهی]] داشته باشد و ندانستن برخی از [[احکام]] و [[معارف]] و عدم [[فعلیت علم امام|فعلیت]] [[علم]]، شخص را از صلاحیت برای [[زعامت]] [[امت اسلامی]] و [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}} سلب میکند. | ||
[[دانشمندان]] [[عامه]] هم در مباحث نظری، [[علم]] و [[دانایی]] برای [[امام]] و [[حاکم]] را لازم میدانند و به این نکته توجه دارند که بدون معلومات [[دینی]]، | [[دانشمندان]] [[عامه]] هم در مباحث نظری، [[علم]] و [[دانایی]] برای [[امام]] و [[حاکم]] را لازم میدانند و به این نکته توجه دارند که بدون معلومات [[دینی]]، [[حکمرانی اسلامی]] معنی پیدا نمیکند و مهمترین اهداف و فوائد [[نصب امام]] که عبارت از حفظ [[عقائد]] و حل و فصل معضلات [[اجتماعی]] است، بدون [[امام]] [[دانا]] و [[آگاه]] به [[دین]] و [[احکام شرعی]] قابل تحقق نیست<ref>ر.ک: شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۴۹ و، ص ۳۵۷.</ref>. | ||
البته [[علم امام]] و [[خلیفه]] [[مسلمانان]] نزد [[اهل سنت]] از نوع [[علم اجتهادی]] و ظنی است برخلاف [[امامیه]] که [[علم]] خاص و [[دانایی]] خدادادی و مطابق با واقع را لازم میدانند. از سوی دیگر در [[کلام]] [[اهل سنت]]- برخلاف [[امامیه]]- [[لزوم]] [[علم]] به جمیع [[احکام]] آن هم به صورت بالفعل نه بالقوه و اشتراط اعلمیت به روشنی نفی شده است. | البته [[علم امام]] و [[خلیفه]] [[مسلمانان]] نزد [[اهل سنت]] از نوع [[علم اجتهادی]] و ظنی است برخلاف [[امامیه]] که [[علم]] خاص و [[دانایی]] خدادادی و مطابق با واقع را لازم میدانند. از سوی دیگر در [[کلام]] [[اهل سنت]]- برخلاف [[امامیه]]- [[لزوم]] [[علم]] به جمیع [[احکام]] آن هم به صورت بالفعل نه بالقوه و اشتراط [[اعلمیت]] به روشنی نفی شده است. | ||
مستند آنان برای این نظریه عبارت است از آنچه بر [[امت اسلامی]] بعد از [[سقیفه]] گذشته است یعنی چون خلفای [[حاکم]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}} فاقد چنین ویژگیهایی بودند پس اشتراط آن در [[امام]] و [[خلیفه]] را ناتمام میدانند<ref>ر.ک. شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۵۰ و، ص ۳۵۷.</ref>. | مستند آنان برای این نظریه عبارت است از آنچه بر [[امت اسلامی]] بعد از [[سقیفه]] گذشته است یعنی چون خلفای [[حاکم]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}} فاقد چنین ویژگیهایی بودند پس اشتراط آن در [[امام]] و [[خلیفه]] را ناتمام میدانند<ref>ر.ک. شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۵۰ و، ص ۳۵۷.</ref>. | ||
لازم به [[تذکر]] است که با نگاه زمینی به [[جایگاه امام]] و تنزل این [[منصب]] در حد یک [[حاکم]] معمولی که صرفاً موظف به [[برقراری نظم]] است. [[انتظار]] نمیرود نزد [[اهل سنت]] هم لازم باشد [[امام]] [[علم خدادادی]] داشته باشد. بلکه آنچه در [[مقام عمل]] اتفاق افتاده بسیار نازلتر از چیزی است که در مباحث نظری مطرح کردهاند. [[التزام]] به [[تعیین امام]] از راه [[قهر]] و [[غلبه]] بدون [[رضایت]] [[امت اسلامی]] و [[لزوم اطاعت]] از [[حاکم]] [[جائر]] و [[فاسق]] و به رسمیت شناختن او آن هم به عنوان [[جانشین پیامبر]]{{صل}}<ref>توضیح بیشتر در درس ۲۳ با عنوان راههای دیگر تعیین امام خواهد آمد.</ref> نشانگر تنزل [[مقام]] و [[منصب امامت]] حتی نازلتر از یک عالم معمولی با [[دانش]] و صفات حداقلی است. | لازم به [[تذکر]] است که با نگاه زمینی به [[جایگاه امام]] و تنزل این [[منصب]] در حد یک [[حاکم]] معمولی که صرفاً موظف به [[برقراری نظم]] است. [[انتظار]] نمیرود نزد [[اهل سنت]] هم لازم باشد [[امام]] [[علم خدادادی]] داشته باشد. بلکه آنچه در [[مقام عمل]] اتفاق افتاده بسیار نازلتر از چیزی است که در مباحث نظری مطرح کردهاند. [[التزام]] به [[تعیین امام]] از راه [[قهر]] و [[غلبه]] بدون [[رضایت]] [[امت اسلامی]] و [[لزوم اطاعت]] از [[حاکم]] [[جائر]] و [[فاسق]] و به رسمیت شناختن او آن هم به عنوان [[جانشین پیامبر]]{{صل}}<ref>توضیح بیشتر در درس ۲۳ با عنوان راههای دیگر تعیین امام خواهد آمد.</ref> نشانگر تنزل [[مقام]] و [[منصب امامت]] حتی نازلتر از یک عالم معمولی با [[دانش]] و صفات حداقلی است. | ||
در نقد این | در نقد این [[نظریه]] کافی است بدانیم در مباحث [[امامت]] باید از [[قرآن]] و [[سنت]] قطعی [[رسول خدا]]{{صل}} ملاک و معیار را به دست آورده سپس آنچه بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} اتفاق افتاده را با آن ملاک و ضابطه مورد سنجش و بررسی قراردهیم. بنابراین نمیتوان از "ما وقع" که اعتبار و شرعی بودنش اول الکلام است [[میزان]] و ضابطه به دست آورد. | ||
==اعلمیت== | ==اعلمیت== | ||
در سخن [[متکلمان امامیه]] به [[ضرورت عقلی]] و [[لزوم]] [[علم امام]] به عنوان ابزار [[انجام وظیفه]] [[امامت]] توجه شده است و گفتهاند: از [[ویژگیهای امام]] آن است که از میان [[امت]] [[داناترین]] افراد نسبت به [[احکام شرع]] و جنبههای [[سیاسی]] و [[مدیریت]] [[اجتماعی]] باشد<ref>ر.ک: الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۲۹ و الاقتصاد فی مایتلق بالاعتماد، ص ۳۱۰ و تخلیص المحصل المعروف بنقد المحصل، ص ۴۳۰.</ref>. | در سخن [[متکلمان امامیه]] به [[ضرورت عقلی]] و [[لزوم]] [[علم امام]] به عنوان ابزار [[انجام وظیفه]] [[امامت]] توجه شده است و گفتهاند: از [[ویژگیهای امام]] آن است که از میان [[امت]] [[داناترین]] افراد نسبت به [[احکام شرع]] و جنبههای [[سیاسی]] و [[مدیریت]] [[اجتماعی]] باشد<ref>ر.ک: الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۲۹ و الاقتصاد فی مایتلق بالاعتماد، ص ۳۱۰ و تخلیص المحصل المعروف بنقد المحصل، ص ۴۳۰.</ref>. |