آیا امامت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا امامت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۳ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۳۵
، ۱۳ مارس ۲۰۲۰جایگزینی متن - ' وجود امام' به ' وجود امام'
جز (جایگزینی متن - 'حجت الاسلام والمسلمین' به 'حجت الاسلام و المسلمین') |
|||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
::::::نکته دیگر اینکه خواننده فاضل از این همه تأکید و اهتمام بر نقش [[مردم]] در عرصه [[سیاست]] و [[حکومت]]، مؤلفه دوم [[حکومت دینی]] را حس و درک میکند، اما مؤلفه اول [[حکومت دینی]] یعنی اصل دینی [[حکومت]] و [[تعیین]] [[حاکم]] [[معصوم]] توسط [[خداوند]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، جزء مؤلفه اول [[حکومت دینی]] است که [[مردم]] و شهروندان نه به اجبار و اکراه بلکه به دلیل باورهای دینی و اعتقادیشان باید آن را بپذیرند و چنانکه گفته شد، اگر از پذیرفتن آن استنکاف نمودند، از جهت دینی مرتکب [[معصیت]] شده و در عین حال [[حکومت دینی]] [[معصوم]] تحقق نخواهد یافت و [[معصوم]] نیز با اکراه و زور بر مسند [[حکومت]] نمینشیند. پس هیچ نوع تضادی بین نظریه [[سیاست|سیاسی]] [[شیعه]] با [[دموکراسی]] - به معنای روشی - وجود ندارد. | ::::::نکته دیگر اینکه خواننده فاضل از این همه تأکید و اهتمام بر نقش [[مردم]] در عرصه [[سیاست]] و [[حکومت]]، مؤلفه دوم [[حکومت دینی]] را حس و درک میکند، اما مؤلفه اول [[حکومت دینی]] یعنی اصل دینی [[حکومت]] و [[تعیین]] [[حاکم]] [[معصوم]] توسط [[خداوند]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، جزء مؤلفه اول [[حکومت دینی]] است که [[مردم]] و شهروندان نه به اجبار و اکراه بلکه به دلیل باورهای دینی و اعتقادیشان باید آن را بپذیرند و چنانکه گفته شد، اگر از پذیرفتن آن استنکاف نمودند، از جهت دینی مرتکب [[معصیت]] شده و در عین حال [[حکومت دینی]] [[معصوم]] تحقق نخواهد یافت و [[معصوم]] نیز با اکراه و زور بر مسند [[حکومت]] نمینشیند. پس هیچ نوع تضادی بین نظریه [[سیاست|سیاسی]] [[شیعه]] با [[دموکراسی]] - به معنای روشی - وجود ندارد. | ||
::::::'''نقد سوم: تمایز [[امامت]] و [[حکومت]]:''' | ::::::'''نقد سوم: تمایز [[امامت]] و [[حکومت]]:''' | ||
::::::منتقدان [[امامت]] با [[تفسیر]] ناقص و یک بعدی [[امامت]] یعنی [[تفسیر]] آن به مسئله [[حکومت]] و [[زعامت]] [[سیاست|سیاسی]] از طریق [[نصب]] [[پیامبر اسلام]]، [[امامت]] را مساوی [[حکومت]] [[منصوب]] انگاشته و آن را به دلیل تعارض با [[دموکراسی]] مورد هجمه قرار دادند. لکن منتقدان با حذف برخی از مدعای [[شیعه]] و به تعبیر دقیقتر حذف ارکان اصلی نظریه [[شیعه]] یعنی | ::::::منتقدان [[امامت]] با [[تفسیر]] ناقص و یک بعدی [[امامت]] یعنی [[تفسیر]] آن به مسئله [[حکومت]] و [[زعامت]] [[سیاست|سیاسی]] از طریق [[نصب]] [[پیامبر اسلام]]، [[امامت]] را مساوی [[حکومت]] [[منصوب]] انگاشته و آن را به دلیل تعارض با [[دموکراسی]] مورد هجمه قرار دادند. لکن منتقدان با حذف برخی از مدعای [[شیعه]] و به تعبیر دقیقتر حذف ارکان اصلی نظریه [[شیعه]] یعنی [[وجود امام]] [[معصوم]] دارای [[علم لدنی]] و صاحب [[الهام]] - که بحث آن گذشت - و تکیه بر قسمت تاریخی یعنی [[حکومت]] در صدد تضعیف و [[جرح]] [[تشيع]] از طریق مغالطه "حذف" برآمدند. چراکه آنچه [[شیعه]] بر [[تنصیص|تنصیصی]] بودن آن اصرار میورزد صرف [[تعیین]] [[حاکم]] و والی [[مسلمین]] بعد از حیات [[پیامبر]] نیست. مسئله مورد بحث فراتر از مقولهٔ [[حکومت]] و [[تعیین]] حکمران است، بلکه [[شیعه]] [[امامت]] را در دایرهٔ گستردهای میبیند و آن را والا و [[برتر]] از [[حکومت]] میداند که مشتمل بر [[مرجعیت دینی]] و علمی است. به این معنا کمه [[امام]] و [[جانشین پیامبر]] همانند وی دارای [[عصمت]] و مسئولیت الهی در بیان و حراست از [[دین]] است و رأی وی مانند رأی [[پیامبر]] در همهٔ زمینههای دینی، [[سیاست|سیاسی]] و اجتماعی [[فصل الخطاب]] [[امت]] خواهد بود. این [[شأن]] [[امام]] والاتر و مقدم بر [[شأن]] [[حکومت|حکومتی]] است. استاد [[مرتضی مطهری]] در اینباره میگوید: "در مورد مسئله [[امامت]]، آنچه که در درجهٔ اول اهمیت است مسئلهٔ [[جانشینی]] پیغمبر است... آیا بعد از پیغمبر [[انسان|انسانی]] وجود داشت که واقعاً [[مرجع]] [[احکام دین]] باشد آنطوری که ایشان [[مرجع]] و مبین و مفسر بودند<ref>امامت و رهبری، صص ۷۱ و ۷۲. </ref>. اگر [[امامت]] را به این شکل ساده و در سطح [[حکومت]] طرح کنیم و بگوییم [[امامت]] یعنی [[حکومت]]، آن وقت میبینیم جاذبهٔ آنچه [[اهل تسنن]] میگویند بیشتر از جاذبهٔ آن چیزی است که [[شیعه]] میگوید<ref>امامت و رهبری، ص۶۹. </ref>. ایشان چنین شیوهٔ بحث را اشتباه بزرگ میداند که بعضی از قدمای [[متکلمان]] هم مرتکب آن شدهاند<ref>امامت و رهبری، صص ۷۱.</ref>: "به دیگر سخن، اگر با ادلّهٔ متقن شایستگی [[امام علی]]{{ع}} بر نیابت و تصدی [[مقام]] [[مرجعیت دینی]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} ثابت شود، نیابت ایشان در امر [[حکومت]] هم خود به خود ثابت میشود"<ref>امامت و رهبری، صص ۸۰ و ۹۶.</ref> | ||
::::::'''نقد چهارم: [[امامان]] نخبگان انحصاری [[حاکمان]] شایسته:''' | ::::::'''نقد چهارم: [[امامان]] نخبگان انحصاری [[حاکمان]] شایسته:''' | ||
::::::در مباحث [[عصمت]] و [[علم]] و [[الهام]] [[امامان]] روشن شد که دارا بودن [[مقام امامت]] و [[زعامت]] و [[تعیین]] آن بر حسب لیاقت و شایستگی انجام گرفته است. و چون چنین شایستگی و به بیان دقیق علت مقتضیّه در صدر [[اسلام]] منحصر در وجود مبارک [[حضرت علی]]{{ع}} بود، از آن بر میآید که آن حضرت در [[مقام]] واقع و ثبوت، [[امام]] و [[جانشین]] حقیقی [[پیامبر]] بود و در همین حدّ هم نیازی به [[تنصیص]] [[پیامبر]] نبود و لذا [[نصب]]هایی که از [[پیامبر]] در خصوص [[امامت حضرت علی]]{{ع}} وارد شده همه جنبهٔ کاشفیت و ارشادی دارند. اینگونه نیست که [[حضرت علی]]{{ع}} با این [[نصوص]] مثلاً [[حدیث]] غیر به [[مقام امامت]] نائل گشته است. بلکه چون در واقع [[مقام]] و شایستگی [[امامت]] را داشته است این [[نصوص]] وارد شده است. بنابراین [[مقام امامت]] [[حضرت علی]]{{ع}} با [[تنصیص]] صورت نگرفته است تا اشکال شود که [[شیعه]] مسئله [[حکومت]] را از چهرهٔ [[دموکراسی]] و عقلانی خارج و آن را به صورت موروثی تبدیل کرده است. به دیگر سخن، [[امامان]] در عصر خودشان شایستگان و نخبگان واقعی و منحصر برای تصدی [[مقام امامت]] و [[حکومت]] بودند و [[شیعه]] نیز مدعی [[زعامت]] نخبگان واقعی بر امور سیاسی، اجتماعی، علمی و دینی است که آن با [[دموکراسی]] به مدل نخبهگرایی مطابق است. علاوه آنکه نظریه [[امامت]] ضمن تأکید بر اصل [[نصب]] [[امام]] شرط اعمال [[حاکمیت]] آن را مقبولیت و رضایت [[مردم]] اعلام کرده و در آن هیچ اکراه و اجباری نیست، پس نظریه [[امامت]] در هیچ بخشی با [[دموکراسی]] تعارض ندارد. | ::::::در مباحث [[عصمت]] و [[علم]] و [[الهام]] [[امامان]] روشن شد که دارا بودن [[مقام امامت]] و [[زعامت]] و [[تعیین]] آن بر حسب لیاقت و شایستگی انجام گرفته است. و چون چنین شایستگی و به بیان دقیق علت مقتضیّه در صدر [[اسلام]] منحصر در وجود مبارک [[حضرت علی]]{{ع}} بود، از آن بر میآید که آن حضرت در [[مقام]] واقع و ثبوت، [[امام]] و [[جانشین]] حقیقی [[پیامبر]] بود و در همین حدّ هم نیازی به [[تنصیص]] [[پیامبر]] نبود و لذا [[نصب]]هایی که از [[پیامبر]] در خصوص [[امامت حضرت علی]]{{ع}} وارد شده همه جنبهٔ کاشفیت و ارشادی دارند. اینگونه نیست که [[حضرت علی]]{{ع}} با این [[نصوص]] مثلاً [[حدیث]] غیر به [[مقام امامت]] نائل گشته است. بلکه چون در واقع [[مقام]] و شایستگی [[امامت]] را داشته است این [[نصوص]] وارد شده است. بنابراین [[مقام امامت]] [[حضرت علی]]{{ع}} با [[تنصیص]] صورت نگرفته است تا اشکال شود که [[شیعه]] مسئله [[حکومت]] را از چهرهٔ [[دموکراسی]] و عقلانی خارج و آن را به صورت موروثی تبدیل کرده است. به دیگر سخن، [[امامان]] در عصر خودشان شایستگان و نخبگان واقعی و منحصر برای تصدی [[مقام امامت]] و [[حکومت]] بودند و [[شیعه]] نیز مدعی [[زعامت]] نخبگان واقعی بر امور سیاسی، اجتماعی، علمی و دینی است که آن با [[دموکراسی]] به مدل نخبهگرایی مطابق است. علاوه آنکه نظریه [[امامت]] ضمن تأکید بر اصل [[نصب]] [[امام]] شرط اعمال [[حاکمیت]] آن را مقبولیت و رضایت [[مردم]] اعلام کرده و در آن هیچ اکراه و اجباری نیست، پس نظریه [[امامت]] در هیچ بخشی با [[دموکراسی]] تعارض ندارد. |