نجف: تفاوت میان نسخهها
←شناسنامه نجف
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
'''نجف:''' از شهرهای مذهبی [[عراق]]، که [[قبر مطهر]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در آنجاست و با [[کربلا]] حدود ۷۵ کیلومتر فاصله دارد. [[علی]]{{ع}} که در [[کوفه]] [[زندگی]] میکرد، پس از شهادتش در سال ۴۰ هجری در محل فعلی در نجف به [[خاک]] سپرده شد. مدفن او که از [[کوفه]] فاصله زیادی داشت، تا سالها مخفی بود. از زمان [[هارون الرشید]] به بعد از خفا در آمد سالها بعد بقعهای بر روی [[قبر]] [[علی]]{{ع}} ساخته شد و به تدریج به شهری تبدیل گشت که از همه سوی به زیارتش میرفتند. [[شیخ طوسی]] که از علمای برجسته [[شیعه]] بود، در قرن پنجم [[حوزه علمیه]] [[نجف اشرف]] را تأسیس کرد و در طول هزار سال، هزاران عالم [[شیعی]] در این [[حوزه]] پرورش یافتند و [[مراجع تقلید]]، در این [[حوزه]] به [[تربیت شاگردان]] بسیار پرداختند. [[قبر]] علمای بسیاری در این [[شهر]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)| فرهنگنامه دینی]]، ص۲۳۱.</ref>. | '''نجف:''' از شهرهای مذهبی [[عراق]]، که [[قبر مطهر]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در آنجاست و با [[کربلا]] حدود ۷۵ کیلومتر فاصله دارد. [[علی]]{{ع}} که در [[کوفه]] [[زندگی]] میکرد، پس از شهادتش در سال ۴۰ هجری در محل فعلی در نجف به [[خاک]] سپرده شد. مدفن او که از [[کوفه]] فاصله زیادی داشت، تا سالها مخفی بود. از زمان [[هارون الرشید]] به بعد از خفا در آمد سالها بعد بقعهای بر روی [[قبر]] [[علی]]{{ع}} ساخته شد و به تدریج به شهری تبدیل گشت که از همه سوی به زیارتش میرفتند. [[شیخ طوسی]] که از علمای برجسته [[شیعه]] بود، در قرن پنجم [[حوزه علمیه]] [[نجف اشرف]] را تأسیس کرد و در طول هزار سال، هزاران عالم [[شیعی]] در این [[حوزه]] پرورش یافتند و [[مراجع تقلید]]، در این [[حوزه]] به [[تربیت شاگردان]] بسیار پرداختند. [[قبر]] علمای بسیاری در این [[شهر]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)| فرهنگنامه دینی]]، ص۲۳۱.</ref>. | ||
== شناسنامه | == شناسنامه نجف== | ||
*در کناره [[کوفه]]، در قدیم دریایی بوده که خشکیده است. بر کرانه آن دریا، سرزمین بلندی بوده که میگویند در [[طوفان نوح]]، [[کشتی نوح]] بر آن منطقه استقرار یافته است. آن سرزمین بلند را که [[آب]] آن را فرا نمیگرفت و به [[کوفه]] وصل بود، | *در کناره [[کوفه]]، در قدیم دریایی بوده که خشکیده است. بر کرانه آن دریا، سرزمین بلندی بوده که میگویند در [[طوفان نوح]]، [[کشتی نوح]] بر آن منطقه استقرار یافته است. آن سرزمین بلند را که [[آب]] آن را فرا نمیگرفت و به [[کوفه]] وصل بود، نجف میگفتهاند. نجف، در کنار آن سراشیبی ژرف، واقع بوده که قبلًا دریا بوده و بعداً خشک شده است و باغاتی را پدید آورده است. به این منطقه، در زبان [[روایات]] و [[فرهنگ]] [[اهل بیت]]{{عم}}، نجف، غَریّ، [[مشهد]] و ظهرالکوفه گفته شده است. طبق [[روایات]]، نجف مهبط [[اولیای خدا]] و خانه [[هجرت]] [[انبیا]] و محلّ قرار [[کشتی نوح]] بوده، و [[اولاد]] [[نوح]] از اینجا پراکنده شدهاند و [[ابراهیم خلیل]] در این سرزمین زیسته است. [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} نگاهی به آن وادی مرتفع [[پشت کوفه]] (ظهرالکوفه) افکند و فرمود: "چقدر منظرهات زیبا و ژرفای درونت [[پاکیزه]] و معطّر است، خدایا [[قبر]] مرا در این [[زمین]] قرار بده"<ref>بحار الأنوار، چاپ بیروت، جلد ۹۷، ص ۲۳۷.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۷۹-۱۸۴</ref>. | ||
*نخستین [[شهید محراب]] و کشته [[عدالت]]، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در ۲۱رمضان سال ۴۰ هجری، در پی ضربت ناجوانمردانه [[ابن ملجم]] به [[شهادت]] رسید. نسبت به محلّ [[دفن]]، خود آن [[امام]] [[شهید]]، [[دستور]] لازم را داده بود. [[فرزندان]] [[امام علی|علی]]{{ع}} آن [[حضرت]] را شبانه تشییع کردند و در بقعه و [[مرقد]] پاکش در | *نخستین [[شهید محراب]] و کشته [[عدالت]]، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در ۲۱رمضان سال ۴۰ هجری، در پی ضربت ناجوانمردانه [[ابن ملجم]] به [[شهادت]] رسید. نسبت به محلّ [[دفن]]، خود آن [[امام]] [[شهید]]، [[دستور]] لازم را داده بود. [[فرزندان]] [[امام علی|علی]]{{ع}} آن [[حضرت]] را شبانه تشییع کردند و در بقعه و [[مرقد]] پاکش در نجف، به [[خاک]] سپردند. جایی که کیلومترها بیرون از [[شهر کوفه]] بود. [[علت]] [[دفن]] [[امام]] در نجف، برای آن بود که قبرش مخفی باشد. [[حضرت]]، [[دشمنان]] بسیاری داشت. بستگانِ کسانی که در میدانهای [[جنگ]]- چه در زمان و در رکاب [[پیامبر]] و چه در زمان [[خلافت]] خودِ آن [[حضرت]]- به تیغ ذوالفقارش به [[هلاکت]] رسیده بودند، نسبت به او [[کینه]] داشتند. باند [[تبهکار]] [[بنی امیه]]، [[منافقان]] کافردل، [[خوارج نهروان]] و بازماندگان آنان، [[دشمنی]] آن [[حضرت]] را به صورت شدیدی در [[دل]] داشتند و [[بیم]] آن میرفت که [[عداوت]] خود راحتی نسبت به [[قبر]] مطهرش هم نشان بدهند. بنابر [[روایات]]، [[خوف]] آن بو د که [[خوارج]] و دیگران، [[قبر]] آن [[حضرت]] را نبش کنند<ref> بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۲۳۹.</ref>. چارهای نبود جز اینکه برای ردّ گم کردن، به شیوه ای عمل کنند که [[کینه]] ورزان و [[دشمنان]] نتوانند اهانت و جسارتی کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۷۹-۱۸۴</ref>. | ||
*[[اولاد]] [[امام علی|علی]]{{ع}} پس از شهادتش تصمیم بر [[پنهان]] نگهداشتن قبرش گرفتند، از [[ترس]] اینکه مبادا [[بنی امیه]] نسبت به [[قبر]] حادثهای پیش آورند. از این رو محلّ [[قبر]] را برای [[مردم]] مبهم ساختند و [[مردم]] را به [[وهم]] انداختند. به این صورت که در شب [[دفن]]، تابوتی را با ریسمان به شتری بستند. در حالی که از [[تابوت]]، بوی [[کافور]] به مشام میرسید، آن را در [[تاریکی]] شب همراه جمعی از افراد موثّق، از [[کوفه]] بیرون بردند، تا چنین وانمود کنند که به [[مدینه]] میبرند تا در کنار [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} به [[خاک]] بسپارند. استری دیگر را همراه با جنازهای پوشانده بیرون بردند و وانمود کردند که میخواهند در "[[حیره]]" [[دفن]] کنند. در [[مسجد]]، در "دارالأماره"، در منزل یکی از [[اصحاب]]، در "[[کناسه]]" و در "[[ثویه]]" چند [[قبر]] کندند و به این صورت، [[مردم]] نسبت به موضع دقیق [[دفن]] آن [[حضرت]] در ابهام ماندند و محلّ واقعی [[دفن]] را جز [[فرزندان]] آن [[حضرت]] و [[اصحاب خاص]] کسی نمیدانست. آنان [[حضرت]] را هنگام [[سحر]] ۲۱رمضان در | *[[اولاد]] [[امام علی|علی]]{{ع}} پس از شهادتش تصمیم بر [[پنهان]] نگهداشتن قبرش گرفتند، از [[ترس]] اینکه مبادا [[بنی امیه]] نسبت به [[قبر]] حادثهای پیش آورند. از این رو محلّ [[قبر]] را برای [[مردم]] مبهم ساختند و [[مردم]] را به [[وهم]] انداختند. به این صورت که در شب [[دفن]]، تابوتی را با ریسمان به شتری بستند. در حالی که از [[تابوت]]، بوی [[کافور]] به مشام میرسید، آن را در [[تاریکی]] شب همراه جمعی از افراد موثّق، از [[کوفه]] بیرون بردند، تا چنین وانمود کنند که به [[مدینه]] میبرند تا در کنار [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} به [[خاک]] بسپارند. استری دیگر را همراه با جنازهای پوشانده بیرون بردند و وانمود کردند که میخواهند در "[[حیره]]" [[دفن]] کنند. در [[مسجد]]، در "دارالأماره"، در منزل یکی از [[اصحاب]]، در "[[کناسه]]" و در "[[ثویه]]" چند [[قبر]] کندند و به این صورت، [[مردم]] نسبت به موضع دقیق [[دفن]] آن [[حضرت]] در ابهام ماندند و محلّ واقعی [[دفن]] را جز [[فرزندان]] آن [[حضرت]] و [[اصحاب خاص]] کسی نمیدانست. آنان [[حضرت]] را هنگام [[سحر]] ۲۱رمضان در نجف (در موضع فعلی [[مرقد مطهر]]) به توصیه خود [[امام]]، [[دفن]] کردند در حالی که [[مردم]] با دیدن [[تابوت]] و جنازه و برنامههای شب، در [[حیرت]] و ابهام بودند که [[امام علی|علی]]{{ع}} در کجا [[دفن]] شد ...<ref>معجم القبور، سید محمدمهدی الموسوی الاصفهانی، ج۱، ص۳۶۷.</ref>. این [[تدبیر]] و [[دوراندیشی]]، بسیار به جا بود و [[گذشت]] زمان هم صحت آن را نشان داد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۷۹-۱۸۴</ref>. | ||
*در دوران خفقانباری که [[شیعیان]] [[خالص]] و افراد مطمئن از محلّ [[دفن]] [[حضرت]] مطّلع بوده و به [[زیارت]] آن میرفتند، حساسیّت و [[حسد]] [[مخالفان]] را بر میانگیخت. در زمان [[منصور]] دوانقی، زوّار [[قبر مطهر]] خصوصاً از [[کوفه]] زیادتر شد و [[داود]] [[ابن عباس]]- [[والی کوفه]]- بر آن مطّلع شد و خواست [[قبر مطهر]] را از اساس بردارد یا [[حقیقت]] امر را درباره قبرِ [[مبارک]] به دست آورد و کرامتی که در موقع کندن اطراف [[قبر]] [[مبارک]] ظاهر گشت و خبر به [[داود]] رسید و امر به توقّف [[کارگران]] کرد و صندوق و سایه [[بانی]] بر بالای [[قبر مطهر]] بنا نمود که موقع [[تشرّف]] [[هارون]] بر کنار [[قبر]] [[مبارک]] موجود بوده است و [[هارون]] [[قبه]] ای بر بالای قبرِ [[مبارک]] امر به ساختن آن کرد ...<ref>تحقیق درباره اولین اربعین، سید محمد علی قاضی طباطبایی، ص ۲۲۷به نقل از: فرحهالغری سید بن طاووس.</ref>. آنچه که به [[هارون]] الرشید نسبت داده میشود ساختن بقعه است. لابد آن هم به خاطر جلب نظر و [[دوستی]] [[علویون]] نه به خاطر [[عقیده]] به [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}. [[قبر]] [[شریف]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} تا زمان [[هارون]] الرشید از بیگانگان [[پنهان]] بود. در سال ۱۵۵ هجری نخستین بقعه آن [[حضرت]] را [[هارون]] بنا نمود و صندوقی از سنگ سفید با ضریحی روی [[قبر]] قرار داد. پس از آن [[محمد]] بن [[زید]]، [[داعی]] صغیر [[ملک]] [[طبرستان]] از احفاد [[زید]] بن [[امام حسن]]{{ع}} در سال ۲۸۷ به بنای [[قبّه]] و صحن و هفتاد طاق پرداخت<ref>تاریخچه و احکام مساجد و مشاهد، حسن مظفّری، ص ۲۶.</ref>. [[هدف]] [[بیان]] این نکته بود که [[پنهان]] ماندن مدفن آن [[امام]] [[مظلوم]]، ریشههای [[سیاسی]] داشته و به خاطر [[مصونیت]] از بروز [[عداوت]] [[امویان]] بوده است. به فرموده [[امام صادق]]{{ع}} [[حضرت]] [[امام علی|امیر]]{{ع}}، به پسرش [[امام حسن|امام مجتبی]]{{ع}} [[دستور]] داده بود که برای وی چهار [[قبر]] در چهار مکان حفر کنند، یکی در [[مسجد]]، یکی در [[رحبه]]، یکی در [[غری]] و دیگری در خانه [[جعده]] بن هیبره، و [[هدف]] [[حضرت]] این بود که هیچکس از دشمنانش، از موضع [[قبر]] او، [[آگاه]] نشوند<ref>بحار الانوار چاپ بیروت، ج ۹۷، ص ۲۵۰.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۷۹-۱۸۴</ref>. | *در دوران خفقانباری که [[شیعیان]] [[خالص]] و افراد مطمئن از محلّ [[دفن]] [[حضرت]] مطّلع بوده و به [[زیارت]] آن میرفتند، حساسیّت و [[حسد]] [[مخالفان]] را بر میانگیخت. در زمان [[منصور]] دوانقی، زوّار [[قبر مطهر]] خصوصاً از [[کوفه]] زیادتر شد و [[داود]] [[ابن عباس]]- [[والی کوفه]]- بر آن مطّلع شد و خواست [[قبر مطهر]] را از اساس بردارد یا [[حقیقت]] امر را درباره قبرِ [[مبارک]] به دست آورد و کرامتی که در موقع کندن اطراف [[قبر]] [[مبارک]] ظاهر گشت و خبر به [[داود]] رسید و امر به توقّف [[کارگران]] کرد و صندوق و سایه [[بانی]] بر بالای [[قبر مطهر]] بنا نمود که موقع [[تشرّف]] [[هارون]] بر کنار [[قبر]] [[مبارک]] موجود بوده است و [[هارون]] [[قبه]] ای بر بالای قبرِ [[مبارک]] امر به ساختن آن کرد ...<ref>تحقیق درباره اولین اربعین، سید محمد علی قاضی طباطبایی، ص ۲۲۷به نقل از: فرحهالغری سید بن طاووس.</ref>. آنچه که به [[هارون]] الرشید نسبت داده میشود ساختن بقعه است. لابد آن هم به خاطر جلب نظر و [[دوستی]] [[علویون]] نه به خاطر [[عقیده]] به [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}. [[قبر]] [[شریف]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} تا زمان [[هارون]] الرشید از بیگانگان [[پنهان]] بود. در سال ۱۵۵ هجری نخستین بقعه آن [[حضرت]] را [[هارون]] بنا نمود و صندوقی از سنگ سفید با ضریحی روی [[قبر]] قرار داد. پس از آن [[محمد]] بن [[زید]]، [[داعی]] صغیر [[ملک]] [[طبرستان]] از احفاد [[زید]] بن [[امام حسن]]{{ع}} در سال ۲۸۷ به بنای [[قبّه]] و صحن و هفتاد طاق پرداخت<ref>تاریخچه و احکام مساجد و مشاهد، حسن مظفّری، ص ۲۶.</ref>. [[هدف]] [[بیان]] این نکته بود که [[پنهان]] ماندن مدفن آن [[امام]] [[مظلوم]]، ریشههای [[سیاسی]] داشته و به خاطر [[مصونیت]] از بروز [[عداوت]] [[امویان]] بوده است. به فرموده [[امام صادق]]{{ع}} [[حضرت]] [[امام علی|امیر]]{{ع}}، به پسرش [[امام حسن|امام مجتبی]]{{ع}} [[دستور]] داده بود که برای وی چهار [[قبر]] در چهار مکان حفر کنند، یکی در [[مسجد]]، یکی در [[رحبه]]، یکی در [[غری]] و دیگری در خانه [[جعده]] بن هیبره، و [[هدف]] [[حضرت]] این بود که هیچکس از دشمنانش، از موضع [[قبر]] او، [[آگاه]] نشوند<ref>بحار الانوار چاپ بیروت، ج ۹۷، ص ۲۵۰.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۷۹-۱۸۴</ref>. | ||
*مخفی بودن جای [[قبر]] آن [[حضرت]]، بسیاری از حقایق را روشن میکند. [[علامه مجلسی]] بعد از [[نقل]] این [[احادیث]] و [[روایات]] متعدد دیگر، میگوید: "[[علت]] [[پنهان]] بودن قبرش، [[ترس]] از [[خوارج]] و [[منافقین]] بوده است و کسی جز [[خواص]] [[شیعه]]، از جای مخفیِ آن اطلاع نداشت. تا اینکه در زمانِ سفّاح- [[خلیفه عباسی]]- [[امام صادق]]{{ع}} به [[حیره]] برآمد و موضع [[قبر]] را نمایاند و از آن پس تاکنون [[شیعه]] [[قبر]] [[امام]] را در همان موضع [[زیارت]] می کند"<ref> بحارالانوار، جلد ۴۲، ص ۳۳۸.</ref> محلّ [[قبر]]، از چشم و [[آگاهی]] [[دشمنان]] و افراد غیر مطمئن [[پنهان]] بود. ... ولی [[اولاد]] [[امام علی|علی]]{{ع}} جای آن را میدانستند. [[امام سجاد]]{{ع}} به طور مخفیانه آن را [[زیارت]] میکرد. همچنین [[امام باقر]]{{ع}} در [[عهد]] بنی [[مروان]] از آن خبر داشت و گاهی به [[زیارت]] میرفت، چون [[حکومت]] به [[عباسیان]] رسید و [[امام صادق]]{{ع}} را چندین بار به [[عراق]]، جلب و احضار کردند، در مسیر [[عراق]]، [[امام]] به [[یاران مخصوص]] و [[برگزیده]] خویش، موضع [[قبر]] [[شریف]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} را نشان میداد و در هر بار جمعی به همراه او [[مرقد]] [[امام]] را [[زیارت]] می کردند. بر روی [[قبر]]، دکّه ای بود که در اثر جریان سیل، ویران شده بود و صفوان جمّال به امر [[امام صادق]]{{ع}} آن را بازسازی کرد. [[شیعه]] از آن پس با راهنماییهای [[امام صادق]]{{ع}}، جای [[قبر]] را میدانستند و به [[زیارت]] میرفتند تا اینکه در زمانِ [[خلافت]] [[هارون]] الرشید، مسأله کاملًا روشن گشت و [[قبه]] ای بر آن افراشته شد ...<ref>تاریخ الشیعه، محمدحسین المظفّری، ص ۹۴.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۷۹-۱۸۴</ref>. | *مخفی بودن جای [[قبر]] آن [[حضرت]]، بسیاری از حقایق را روشن میکند. [[علامه مجلسی]] بعد از [[نقل]] این [[احادیث]] و [[روایات]] متعدد دیگر، میگوید: "[[علت]] [[پنهان]] بودن قبرش، [[ترس]] از [[خوارج]] و [[منافقین]] بوده است و کسی جز [[خواص]] [[شیعه]]، از جای مخفیِ آن اطلاع نداشت. تا اینکه در زمانِ سفّاح- [[خلیفه عباسی]]- [[امام صادق]]{{ع}} به [[حیره]] برآمد و موضع [[قبر]] را نمایاند و از آن پس تاکنون [[شیعه]] [[قبر]] [[امام]] را در همان موضع [[زیارت]] می کند"<ref> بحارالانوار، جلد ۴۲، ص ۳۳۸.</ref> محلّ [[قبر]]، از چشم و [[آگاهی]] [[دشمنان]] و افراد غیر مطمئن [[پنهان]] بود. ... ولی [[اولاد]] [[امام علی|علی]]{{ع}} جای آن را میدانستند. [[امام سجاد]]{{ع}} به طور مخفیانه آن را [[زیارت]] میکرد. همچنین [[امام باقر]]{{ع}} در [[عهد]] بنی [[مروان]] از آن خبر داشت و گاهی به [[زیارت]] میرفت، چون [[حکومت]] به [[عباسیان]] رسید و [[امام صادق]]{{ع}} را چندین بار به [[عراق]]، جلب و احضار کردند، در مسیر [[عراق]]، [[امام]] به [[یاران مخصوص]] و [[برگزیده]] خویش، موضع [[قبر]] [[شریف]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} را نشان میداد و در هر بار جمعی به همراه او [[مرقد]] [[امام]] را [[زیارت]] می کردند. بر روی [[قبر]]، دکّه ای بود که در اثر جریان سیل، ویران شده بود و صفوان جمّال به امر [[امام صادق]]{{ع}} آن را بازسازی کرد. [[شیعه]] از آن پس با راهنماییهای [[امام صادق]]{{ع}}، جای [[قبر]] را میدانستند و به [[زیارت]] میرفتند تا اینکه در زمانِ [[خلافت]] [[هارون]] الرشید، مسأله کاملًا روشن گشت و [[قبه]] ای بر آن افراشته شد ...<ref>تاریخ الشیعه، محمدحسین المظفّری، ص ۹۴.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۷۹-۱۸۴</ref>. | ||
*در دورههای بعد، به تدریج استقبال [[مردم]] از [[زیارت]] [[مزار]] [[امام علی]]{{ع}} رو به افزایش میرود و طبق روایتی از قول [[زائر]] [[قبر]] [[امام]] در سال ۲۶۰ [[قبر]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به صورتی بوده که سنگهای سیاهی دورش چیده شده بود و غیر از همان سنگچینی، بنا و بارگاهی نداشته است<ref>بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۳۱۵.</ref>. بعد از [[آشکار]] شدن [[قبر]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در | *در دورههای بعد، به تدریج استقبال [[مردم]] از [[زیارت]] [[مزار]] [[امام علی]]{{ع}} رو به افزایش میرود و طبق روایتی از قول [[زائر]] [[قبر]] [[امام]] در سال ۲۶۰ [[قبر]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به صورتی بوده که سنگهای سیاهی دورش چیده شده بود و غیر از همان سنگچینی، بنا و بارگاهی نداشته است<ref>بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۳۱۵.</ref>. بعد از [[آشکار]] شدن [[قبر]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در نجف، [[آبادانی]] و عمارتها در اطراف [[مرقد]] [[مقدس]] از سال ۱۷۰ شروع شد و علویّون به خصوص [[شیعیان]]، آنجا ساکن شدند و با [[گذشت]] زمان آبادتر و پرجمعیت تر شد و یک قرن نگذشته بود که در نجف، غیر از [[شیعیان]] بیش از ۱۹۰۰نفر از [[سادات علوی]] میزیستند و به تدریج رونق بیشتری یافت و در قرن هفتم و هشتم، در عصر حکومتهای [[شیعی]] جلایری و ایلخوانی در [[عراق]]، رونق درخشانی یافت و با صرف مبالغ هنگفت، در آنجا مدرسهها، مساجد، تکیهها و ... احداث شد ...<ref>ماضی النجف و حاضرها، شیخ جعفر آل محبوبه نجفی، ج۱، ص۱۸.</ref> رفت و آمد [[مردم]] بر سر مزاری که به عنوان [[مرقد]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} شهرت یافته بود، بر عده ای از [[حسودان]] تنگ نظر دشوار آمد و به بهانههای مختلف میخواستند باعث تفرّق [[مردم]] از تجمع بر این [[کعبه]] [[ولایت]] شوند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۷۹-۱۸۴</ref>. | ||
*مرحوم [[علامه مجلسی]] داستان مفصلی [[نقل]] میکند از کسانی که در سال ۲۷۳هجری، با تصور اینکه موضع [[قبر]] [[امام علی|علی]]{{ع}} دورغ است و مدفن [[امام]] در آنجا نیست و این شهرت، باعث [[فتنه]] و [[گمراهی]] [[مردم]] میشود، تصمیم بر نبش [[قبر]] میگیرند. ولی وقتی عملهها دست به کار حفّاری و نبش [[قبر]] میشوند حوادث شگفتی بروز می کند که آنان را مبهوت ساخته و از ادامه عمل منصرف میکند<ref>بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۳۱۲.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۷۹-۱۸۴</ref>. | *مرحوم [[علامه مجلسی]] داستان مفصلی [[نقل]] میکند از کسانی که در سال ۲۷۳هجری، با تصور اینکه موضع [[قبر]] [[امام علی|علی]]{{ع}} دورغ است و مدفن [[امام]] در آنجا نیست و این شهرت، باعث [[فتنه]] و [[گمراهی]] [[مردم]] میشود، تصمیم بر نبش [[قبر]] میگیرند. ولی وقتی عملهها دست به کار حفّاری و نبش [[قبر]] میشوند حوادث شگفتی بروز می کند که آنان را مبهوت ساخته و از ادامه عمل منصرف میکند<ref>بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۳۱۲.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۷۹-۱۸۴</ref>. | ||
*با [[گذشت]] زمان، | *با [[گذشت]] زمان، نجف، به شهری آباد تبدیل میشود که [[عاشقان]] [[حق]] و شیفتگان [[اهل بیت]]{{عم}} به آنجا روی میآورند. عالم بزرگ [[شیعی]]، [[شیخ طوسی]] در قرن پنجم، [[حوزه علمیه]] نجف، این [[کوثر]] پربرکت را تأسیس میکند و نجف، چشمهای جوشان و زمزمی پرخیر میگردد که [[مکتب]] [[مولا ]][[امام علی|علی]]{{ع}} را [[احیا]] می کند. با آنکه نجف، [[آب]] و هوای مساعدی ندارد و برای [[زندگی]] مساعد نیست، ولی [[جاذبه]] نجف، از [[آب]] حیات و هوای [[معنویت]] آن است، نه [[آب]] و هوای طبیعی اش. همچنان که [[قم]] هم، این [[شهر]] کویری و شورآباد کم [[آب]] و سوزان و تشنه، خود، [[کوثر]] [[ولایت]] است که تشنگان [[معنویت]] و [[عرفان]] را از هر سو به طرف خود میکشد و بانوی بزرگوار، [[حضرت]] معصومه{{س}} است که [[قم]] را آباد کرده است. آری ... نجف مهد [[علم]] و کانون [[معارف]] [[اهل بیت]]{{عم}} گشت و خاستگاه [[خورشید]] [[دین]]، از [[حوزه]] هزار سالهای که [[شیخ طوسی]] سنگ بنایش را نهاد. هزاران عالم [[شیعی]] در این [[حوزه]] پرورش یافتند و افقها را روشن ساختند. [[قبر]] بسیاری از علمای [[اسلام]] هم در همین نجف است، فرزانگانی همچون: [[شیخ طوسی]]، [[علامه حلّی]]، [[مقدّس اردبیلی]]، [[بحر العلوم]]، [[نراقی]]، [[صاحب جواهر]]، [[شیخ]] [[مرتضی انصاری]]، [[میرزای شیرازی]]، [[محقق ثانی]]، [[میرداماد]]، [[استرآبادی]]، [شیخ]] [[جعفر شوشتری]]، [[محمد کاظم خراسانی]]، [[محمد کاظم یزدی]]، میرزا [[حسین نوری]]<ref>منتخب التواریخ، ص۱۷۳.</ref> ، [[علامه امینی]]، آیۀ [[الله]] [[حکیم]]، حاج آقا [[مصطفی خمینی]] و دهها چهره برجسته و [[معروف]] دیگر ...<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۷۹-۱۸۴</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |