خوارج نهروان: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ']] صفحه ' به ']]، ص'
جز (جایگزینی متن - 'رده: اتمام لینک داخلی' به '') |
جز (جایگزینی متن - ']] صفحه ' به ']]، ص') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==[[پیدایش خوارج نهروان]]== | ==[[پیدایش خوارج نهروان]]== | ||
* پیدایش این گروه به [[جنگ صفين]] باز میگردد. در آخرین روزی که [[سپاه امام علی]] {{ع}} در آستانه [[پیروزی]] بود [[سپاه معاویه]] قرآنها را بر سر نیزه کردند تا [[یاران علی]] {{ع}} دچار [[تردید]] شوند. [[علی]] {{ع}} با [[تیزهوشی]] [[دستور]] به ادامه [[جنگ]] داد و فرمود: [[حقیقت قرآن]] منم و این کاغذها ظاهر [[قرآن]] است. کاغذ [[قرآن]] در برابر [[حقیقت]] آن احترامی ندارد. [[اصحاب خاص]] [[امام علی]] {{ع}} به [[رهبری]] [[مالک اشتر]] به [[جنگ]] ادامه دادند، ولی برخی افراد ظاهربین [[نادان]] و مقدسنمای فاقد تشخیص، [[امام]] را به ترک [[جنگ]] مجبور کردند. تلاش [[علی]] {{ع}} برای روشن کردن این افراد بیفایده بود و [[حضرت]] به ناچار [[حکمیت]] را پذیرفت. [[عمروعاص]] از سوی [[معاویه]] [[حکم]] شد و [[امام علی]] {{ع}} نیز [[عبدالله بن عباس]] را معرفی کرد؛ اما این [[جاهلان]] به بهانۀ [[خویشاوندی]] او با [[علی]] {{ع}}، با این پیشنهاد [[مخالفت]] کردند. [[امام علی]] {{ع}} [[مالک اشتر]] را معرفی کرد که با او نیز [[مخالفت]] کردند. سرانجام [[ابوموسی اشعری]] را که فردی احمق و با گرایشهایی ضد [[امام علی|علی]] {{ع}} بود، معرفی کردند. او نیز با [[سادهلوحی]] از [[عمروعاص]] [[فریب]] خورد و [[معاویه]] برای [[خلافت]] تعیین شد. پس از این [[رسوایی]]، مقدسنمایان، [[امام]] را مقصر دانستند و مدعی شدند [[حکمیت]] [[انسان]] [[کفر]] است و [[حکم]] تنها از آن [[خداوند]] است. آنها [[امام علی]] {{ع}} را [[کافر]] دانسته و او را به [[توبه]] و [[استغفار]] امر کردند، اما [[علی]] {{ع}} این کار را نپذیرفت و ایشان [[حکم]] [[ارتداد]] [[علی]] {{ع}} را صادر کردند. این عده در آیندهای نه چندان دور [[باغی]] و [[شورشی]] شدند و به خوارج [[لقب]] یافتند. حزب [[سیاسی]] ایشان کمکم تبدیل به یک جریان [[فاسد]] [[عقیدتی]] با اصول عقایدی خشک و شکننده شد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۹۴؛ ج ۲۱، ص ۸۸.</ref> در میان [[دشمنان]] [[امام علی]] {{ع}} خطر خوارج بیش از دیگران و مقابله با ایشان نیز دشوارتر بود؛ زیرا تقوای ظاهری آنان هر [[مؤمن]] نافذالايمانی را به [[تردید]] وا میداشت. جوی تاریک و فضایی پر از [[شک]] و [[تردید]] به وجود آمده بود. [[امام علی]] {{ع}} در [[عظمت]] مقابله با خوارج فرمودند: تنها من بودم که چشم این [[فتنه]] را درآوردم. کسی غیر از من جرأت چنین اقدامی را نداشت. در آن شرایط موج [[تاریکی]] و شبههناکی بالا گرفته بود.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۰.</ref> [[امام علی]] {{ع}} میدانست که [[قوت]] گرفتن ایشان [[اسلام]] را به جمود و [[تحجر]] و ظاهرگرایی میکشاند و لطمه جبرانناپذیری بر [[اسلام]] وارد میسازد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۹۲.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] | * پیدایش این گروه به [[جنگ صفين]] باز میگردد. در آخرین روزی که [[سپاه امام علی]] {{ع}} در آستانه [[پیروزی]] بود [[سپاه معاویه]] قرآنها را بر سر نیزه کردند تا [[یاران علی]] {{ع}} دچار [[تردید]] شوند. [[علی]] {{ع}} با [[تیزهوشی]] [[دستور]] به ادامه [[جنگ]] داد و فرمود: [[حقیقت قرآن]] منم و این کاغذها ظاهر [[قرآن]] است. کاغذ [[قرآن]] در برابر [[حقیقت]] آن احترامی ندارد. [[اصحاب خاص]] [[امام علی]] {{ع}} به [[رهبری]] [[مالک اشتر]] به [[جنگ]] ادامه دادند، ولی برخی افراد ظاهربین [[نادان]] و مقدسنمای فاقد تشخیص، [[امام]] را به ترک [[جنگ]] مجبور کردند. تلاش [[علی]] {{ع}} برای روشن کردن این افراد بیفایده بود و [[حضرت]] به ناچار [[حکمیت]] را پذیرفت. [[عمروعاص]] از سوی [[معاویه]] [[حکم]] شد و [[امام علی]] {{ع}} نیز [[عبدالله بن عباس]] را معرفی کرد؛ اما این [[جاهلان]] به بهانۀ [[خویشاوندی]] او با [[علی]] {{ع}}، با این پیشنهاد [[مخالفت]] کردند. [[امام علی]] {{ع}} [[مالک اشتر]] را معرفی کرد که با او نیز [[مخالفت]] کردند. سرانجام [[ابوموسی اشعری]] را که فردی احمق و با گرایشهایی ضد [[امام علی|علی]] {{ع}} بود، معرفی کردند. او نیز با [[سادهلوحی]] از [[عمروعاص]] [[فریب]] خورد و [[معاویه]] برای [[خلافت]] تعیین شد. پس از این [[رسوایی]]، مقدسنمایان، [[امام]] را مقصر دانستند و مدعی شدند [[حکمیت]] [[انسان]] [[کفر]] است و [[حکم]] تنها از آن [[خداوند]] است. آنها [[امام علی]] {{ع}} را [[کافر]] دانسته و او را به [[توبه]] و [[استغفار]] امر کردند، اما [[علی]] {{ع}} این کار را نپذیرفت و ایشان [[حکم]] [[ارتداد]] [[علی]] {{ع}} را صادر کردند. این عده در آیندهای نه چندان دور [[باغی]] و [[شورشی]] شدند و به خوارج [[لقب]] یافتند. حزب [[سیاسی]] ایشان کمکم تبدیل به یک جریان [[فاسد]] [[عقیدتی]] با اصول عقایدی خشک و شکننده شد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۹۴؛ ج ۲۱، ص ۸۸.</ref> در میان [[دشمنان]] [[امام علی]] {{ع}} خطر خوارج بیش از دیگران و مقابله با ایشان نیز دشوارتر بود؛ زیرا تقوای ظاهری آنان هر [[مؤمن]] نافذالايمانی را به [[تردید]] وا میداشت. جوی تاریک و فضایی پر از [[شک]] و [[تردید]] به وجود آمده بود. [[امام علی]] {{ع}} در [[عظمت]] مقابله با خوارج فرمودند: تنها من بودم که چشم این [[فتنه]] را درآوردم. کسی غیر از من جرأت چنین اقدامی را نداشت. در آن شرایط موج [[تاریکی]] و شبههناکی بالا گرفته بود.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۰.</ref> [[امام علی]] {{ع}} میدانست که [[قوت]] گرفتن ایشان [[اسلام]] را به جمود و [[تحجر]] و ظاهرگرایی میکشاند و لطمه جبرانناپذیری بر [[اسلام]] وارد میسازد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۹۲.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۹۸ تا۱۰۶.</ref>. | ||
==[[اوصاف خوارج نهروان]]== | ==[[اوصاف خوارج نهروان]]== | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
#کوتهبینی و تنگنظری؛ مردمی کوتهبین و تنگنظر بودند. تنها خود را اهل [[هدایت]] دانسته و سایر [[مردم]] را در [[ضلالت]] و [[گمراهی]] و [[جهنمی]] میشمردند. تنگنظری خود را به صورت عقیدهای [[دینی]] مطرح میکردند. افراد را با ارتکاب یک کبيره مثل [[دروغ]] یا [[غیبت]]، [[کافر]] و [[مستحق]] خلود در [[آتش]] میدانستند. | #کوتهبینی و تنگنظری؛ مردمی کوتهبین و تنگنظر بودند. تنها خود را اهل [[هدایت]] دانسته و سایر [[مردم]] را در [[ضلالت]] و [[گمراهی]] و [[جهنمی]] میشمردند. تنگنظری خود را به صورت عقیدهای [[دینی]] مطرح میکردند. افراد را با ارتکاب یک کبيره مثل [[دروغ]] یا [[غیبت]]، [[کافر]] و [[مستحق]] خلود در [[آتش]] میدانستند. | ||
#ظاهربینی و [[سادهلوحی]]؛ خوارج تنها به ظاهر عبادتها توجه داشته و در اثر ناآشنایی با [[روح]] [[فرهنگ اسلامی]] به راحتی [[فریب]] میخوردند. مانند ماجرای بر نیزه کردن [[قرآن]] که [[فریب]] ظاهر [[قرآن]] را خوردند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[مشکلات علی (کتاب)|مشکلات علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۲۰.</ref> | #ظاهربینی و [[سادهلوحی]]؛ خوارج تنها به ظاهر عبادتها توجه داشته و در اثر ناآشنایی با [[روح]] [[فرهنگ اسلامی]] به راحتی [[فریب]] میخوردند. مانند ماجرای بر نیزه کردن [[قرآن]] که [[فریب]] ظاهر [[قرآن]] را خوردند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[مشکلات علی (کتاب)|مشکلات علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۲۰.</ref> | ||
#[[تزلزل]] و [[بیثباتی]] در [[عقیده]]؛ ایشان به [[دلیل]] فقدان [[بینش]] عمیق به سرعت اختلافنظر پیدا کرده و تغییر [[عقیده]] میدادند. مثلاً ایشان نخست بر [[حکمیت]] تأکید داشتند و سپس آن را به شدت محکوم کرده و مساوی كفر دانستند و یا اینکه ابتدا وجود [[خلیفه]] و [[حاکم]] را غیرضروری و غیرشرعی میپنداشتند، ولی بعداً با [[عبدالله بن وهب راسبی]] [[بیعت]] کردند.<ref>یادداشتها، ج ۳، ص ۳۶۷.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] | #[[تزلزل]] و [[بیثباتی]] در [[عقیده]]؛ ایشان به [[دلیل]] فقدان [[بینش]] عمیق به سرعت اختلافنظر پیدا کرده و تغییر [[عقیده]] میدادند. مثلاً ایشان نخست بر [[حکمیت]] تأکید داشتند و سپس آن را به شدت محکوم کرده و مساوی كفر دانستند و یا اینکه ابتدا وجود [[خلیفه]] و [[حاکم]] را غیرضروری و غیرشرعی میپنداشتند، ولی بعداً با [[عبدالله بن وهب راسبی]] [[بیعت]] کردند.<ref>یادداشتها، ج ۳، ص ۳۶۷.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۹۸ تا۱۰۶.</ref> | ||
==[[عقاید خوارج نهروان]]== | ==[[عقاید خوارج نهروان]]== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
#خوارج ابتدا [[معتقد]] بودند که با وجود [[قرآن]]، نیازی به [[حاکم]] و [[خلیفه]] نیست و [[مردم]] خود باید به [[کتاب خدا]] عمل کنند. بعداً از این [[اعتقاد]] برگشتند و با [[عبدالله]] بن واهب راسبی [[بیعت]] کردند و [[معتقد]] شدند که [[خلافت]] باید با انتخابات آزاد صورت گیرد؛ خلاف نظر [[شیعه]] که [[خلافت]] را امری [[الهی]] میداند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۰۱؛ [[معاد (کتاب)معاد]]، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۹۶۴.</ref> | #خوارج ابتدا [[معتقد]] بودند که با وجود [[قرآن]]، نیازی به [[حاکم]] و [[خلیفه]] نیست و [[مردم]] خود باید به [[کتاب خدا]] عمل کنند. بعداً از این [[اعتقاد]] برگشتند و با [[عبدالله]] بن واهب راسبی [[بیعت]] کردند و [[معتقد]] شدند که [[خلافت]] باید با انتخابات آزاد صورت گیرد؛ خلاف نظر [[شیعه]] که [[خلافت]] را امری [[الهی]] میداند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۰۱؛ [[معاد (کتاب)معاد]]، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۹۶۴.</ref> | ||
#آنها تمام فرقههای [[مسلمانان]] را غیر از خوارج، [[کافر]] شمرده و به همین [[دلیل]] با آنها [[نماز]] نمیخواندند، ذبیحۀ آنها را [[پاک]] نمیدانستند و با آنان [[ازدواج]] نمیکردند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[اصل عدل در اسلام (کتاب)|اصل عدل در اسلام]]، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۹۶۳.</ref>. | #آنها تمام فرقههای [[مسلمانان]] را غیر از خوارج، [[کافر]] شمرده و به همین [[دلیل]] با آنها [[نماز]] نمیخواندند، ذبیحۀ آنها را [[پاک]] نمیدانستند و با آنان [[ازدواج]] نمیکردند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[اصل عدل در اسلام (کتاب)|اصل عدل در اسلام]]، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۹۶۳.</ref>. | ||
#خوارج [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] و [[انتخاب]] [[عثمان]] و [[امام علی|علی]] {{ع}} را صحیح میشمردند؛ ولی [[عثمان]] را به [[دلیل]] [[انحراف]] و نادیده گرفتن [[مصالح مسلمانان]] و [[امام علی]] {{ع}} را به [[دلیل]] پذیرش [[حکمیت]] و [[توبه]] نکردن [[کافر]] و واجبالقتل میپنداشتند. آنان با سایر [[خلفا]] نیز همواره در [[جنگ]] بودند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۰۳؛ یادداشتها، ج ۳، ص ۳۶۷.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] | #خوارج [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] و [[انتخاب]] [[عثمان]] و [[امام علی|علی]] {{ع}} را صحیح میشمردند؛ ولی [[عثمان]] را به [[دلیل]] [[انحراف]] و نادیده گرفتن [[مصالح مسلمانان]] و [[امام علی]] {{ع}} را به [[دلیل]] پذیرش [[حکمیت]] و [[توبه]] نکردن [[کافر]] و واجبالقتل میپنداشتند. آنان با سایر [[خلفا]] نیز همواره در [[جنگ]] بودند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۰۳؛ یادداشتها، ج ۳، ص ۳۶۷.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۹۸ تا۱۰۶.</ref>. | ||
==[[رفتار]] خوارج با [[امام علی]]== | ==[[رفتار]] خوارج با [[امام علی]]== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
* [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} تفاوت میان [[دشمنان]] خود را به خوبی میدانست. [[معاویه]] آگاهانه دنبال [[باطل]] بود ولی خوارج انسانهای حقجویی بودند که از روی [[نادانی]] و حماقت اشتباه کرده بودند؛ از اینرو [[امام علی]] {{ع}} بین این دو دسته از [[دشمنان]] خود تفاوت قائل شدند و در بستر [[شهادت]] فرمودند: گرچه خوارج [[اقدام]] به [[قتل]] من کردند، اما بعد از من ایشان را نکشید، چون کشته شدن اینها پس از من به نفع [[معاویه]] و به ضرر [[حقیقت]] است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۶۱۳.</ref> گرچه کشته شدن اینها در زمان من به نفع من بود ولی پس از من به نفع [[معاویه]] خواهد بود<ref>یادداشتها، ج ۳، ص ۳۶۹.</ref> | * [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} تفاوت میان [[دشمنان]] خود را به خوبی میدانست. [[معاویه]] آگاهانه دنبال [[باطل]] بود ولی خوارج انسانهای حقجویی بودند که از روی [[نادانی]] و حماقت اشتباه کرده بودند؛ از اینرو [[امام علی]] {{ع}} بین این دو دسته از [[دشمنان]] خود تفاوت قائل شدند و در بستر [[شهادت]] فرمودند: گرچه خوارج [[اقدام]] به [[قتل]] من کردند، اما بعد از من ایشان را نکشید، چون کشته شدن اینها پس از من به نفع [[معاویه]] و به ضرر [[حقیقت]] است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۶۱۳.</ref> گرچه کشته شدن اینها در زمان من به نفع من بود ولی پس از من به نفع [[معاویه]] خواهد بود<ref>یادداشتها، ج ۳، ص ۳۶۹.</ref> | ||
* [[امام علی|علی]] {{ع}} به خوبی میدانست [[ابن ملجم]] [[دشمن]] خطرناکی برای او است. اما در برابر توصیه دیگران برای از بین بردن او قصاص قبل از جنایت نکرد و فرمود: من خواهان [[زندگی]] او هستم در حالی که او خواهان [[مرگ]] من است، من میخواهم او زنده بماند و [[سعادت]] او را [[دوست]] دارم، اما او میخواهد مرا بکشد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۲۲۹.</ref> | * [[امام علی|علی]] {{ع}} به خوبی میدانست [[ابن ملجم]] [[دشمن]] خطرناکی برای او است. اما در برابر توصیه دیگران برای از بین بردن او قصاص قبل از جنایت نکرد و فرمود: من خواهان [[زندگی]] او هستم در حالی که او خواهان [[مرگ]] من است، من میخواهم او زنده بماند و [[سعادت]] او را [[دوست]] دارم، اما او میخواهد مرا بکشد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۲۲۹.</ref> | ||
* پس از آنکه خوارج فعالیت خود را از بحثهای [[فکری]] به [[مخالفت]] عملی و آشوبگری توسعه دادند، [[امام علی|علی]] {{ع}} با [[شجاعت]] ایشان را [[سرکوب]] کردند و در توضیح این کار فرمودند: اینها مثل سگ هاری شدهاند که به هر کس میرسند او را هم هار میکنند. همانگونه که هر کس به خود [[حق]] میدهد سگ هار را از بین ببرد تا دیگران را هار نکند، من نیز چارهای جز از بین بردن اینها نداشتم وگرنه طولی نمیکشید که [[بیماری]] هاری خود را به [[جامعه اسلامی]] سرایت داده و [[جامعه]] را در جمود و [[تحجر]] و حماقت و [[نادانی]] فرو میبردند. من خطر این گروه را برای [[اسلام]] [[پیشبینی]] کرده بودم<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۶۰۷.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] | * پس از آنکه خوارج فعالیت خود را از بحثهای [[فکری]] به [[مخالفت]] عملی و آشوبگری توسعه دادند، [[امام علی|علی]] {{ع}} با [[شجاعت]] ایشان را [[سرکوب]] کردند و در توضیح این کار فرمودند: اینها مثل سگ هاری شدهاند که به هر کس میرسند او را هم هار میکنند. همانگونه که هر کس به خود [[حق]] میدهد سگ هار را از بین ببرد تا دیگران را هار نکند، من نیز چارهای جز از بین بردن اینها نداشتم وگرنه طولی نمیکشید که [[بیماری]] هاری خود را به [[جامعه اسلامی]] سرایت داده و [[جامعه]] را در جمود و [[تحجر]] و حماقت و [[نادانی]] فرو میبردند. من خطر این گروه را برای [[اسلام]] [[پیشبینی]] کرده بودم<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۶۰۷.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۶۳ تا۷۵.</ref> | ||
==خوارج نهروان در [[کلام امام علی]] {{ع}}== | ==خوارج نهروان در [[کلام امام علی]] {{ع}}== |