پرش به محتوا

سوء ظن: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ مارس ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
*این [[رذیلت]]، در [[حقیقت]] از [[خباثت باطنی]] [[انسان]] سرچشمه گرفته [[دنیا]] را برای او تیره و تار می‌سازد. آن کس که به چنین رذیلتی مبتلاست، گویا عینکی سخت تیره بر چشم نهاده عالَم را تنها و تنها سیاه می‌بیند و بس! [[قرآن کریم]] با یادکرد از این افراد، آنان را در معرض هلاک و نابودی قلمداد کرده است: {{متن قرآن|وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا}}<ref>« و بدگمانی ورزیدید و قومی شایسته نابودی شدید» سوره فتح، آیه ۱۲.</ref>
*این [[رذیلت]]، در [[حقیقت]] از [[خباثت باطنی]] [[انسان]] سرچشمه گرفته [[دنیا]] را برای او تیره و تار می‌سازد. آن کس که به چنین رذیلتی مبتلاست، گویا عینکی سخت تیره بر چشم نهاده عالَم را تنها و تنها سیاه می‌بیند و بس! [[قرآن کریم]] با یادکرد از این افراد، آنان را در معرض هلاک و نابودی قلمداد کرده است: {{متن قرآن|وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا}}<ref>« و بدگمانی ورزیدید و قومی شایسته نابودی شدید» سوره فتح، آیه ۱۲.</ref>
*دردناک آنکه این‌چنین کسان، نه تنها کردارهای دو وجهی را تنها بر وجه [[زشت]] آن حمل می‌کنند، که حتّی سخنان و کردارهای [[شایسته]] را نیز تیره و تار دیده هیچ بهره‌ای از زیبائی و [[نیکی]] در آنها مشاهده نمی‌کنند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۰.</ref>.
*دردناک آنکه این‌چنین کسان، نه تنها کردارهای دو وجهی را تنها بر وجه [[زشت]] آن حمل می‌کنند، که حتّی سخنان و کردارهای [[شایسته]] را نیز تیره و تار دیده هیچ بهره‌ای از زیبائی و [[نیکی]] در آنها مشاهده نمی‌کنند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۰.</ref>.
*آنان که مبتلای به [[بیماری]] [[سوء ظن]] و [[وسوسه فکری]] هستند، چه بسیار است که سرانجام به [[کفر]]، [[قتل]] دیگران، و یا خودکشی پرداخته خود را بدین‌ وسیله از دست خود و دیگران راحت می‌نمایند. [[سوء ظن]] به [[خداوند]] کفر‌آور است، و [[سوء ظن]] به دیگران به تفسیق، [[تکفیر]] و [[فرمان]] [[قتل]] آنان می‌انجامد، وسوء ظنّ به خویشتن نیز به خودکشی منجر خواهد شد.
*آنان که مبتلای به [[بیماری]] سوء ظن و [[وسوسه فکری]] هستند، چه بسیار است که سرانجام به [[کفر]]، [[قتل]] دیگران، و یا خودکشی پرداخته خود را بدین‌ وسیله از دست خود و دیگران راحت می‌نمایند. سوء ظن به [[خداوند]] کفر‌آور است، و سوء ظن به دیگران به تفسیق، [[تکفیر]] و [[فرمان]] [[قتل]] آنان می‌انجامد، وسوء ظنّ به خویشتن نیز به خودکشی منجر خواهد شد.
*کوتاه سخن آنکه این [[رذیلت]]، در مقابل صفت نیکوی حُسن ظن قرار داشته؛ تمامی نیکی‌های آن صفت را از [[انسان]] سلب، و دریائی از معایب را برای [[انسان]] فراهم خواهد آورد. نکته قابل توجه اینکه این [[بیماری]] روحی، هر لحظه در ذهن مبتلایان به آن شدّت گرفته هیچگاه در حدی متوقّف نمی‌شود.
*کوتاه سخن آنکه این [[رذیلت]]، در مقابل صفت نیکوی حُسن ظن قرار داشته؛ تمامی نیکی‌های آن صفت را از [[انسان]] سلب، و دریائی از معایب را برای [[انسان]] فراهم خواهد آورد. نکته قابل توجه اینکه این [[بیماری]] روحی، هر لحظه در ذهن مبتلایان به آن شدّت گرفته هیچگاه در حدی متوقّف نمی‌شود.
*سِرّ این نکته نیز در آن است که این صفت [[بیماری]] گونه، از تسلّط [[قوه خیال]] بر [[آدمی]] پدید می‌آید؛ از این‌ رو هرچند [[آدمی]] در متابعت از این تسلّط بکوشد، در تقویت آن بیشتر گام نهاده خود را بیش از پیش در بند آن نهاده است؛ از این روست که هر لحظه قوّه [[خیال]] او بیشتر تقویت شده موضوعات بیش‌تری را در نظر او [[زشت]] و [[ناپسند]] جلوه می‌دهد. [[حضرت حق]]، عالَم وجود، عموم [[مردمان]] و آنچه از آنان سر می‌زند، و سرانجام خود [[انسان]]، در شمار این موضوعات خواهند بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۱.</ref>.
*سِرّ این نکته نیز در آن است که این صفت [[بیماری]] گونه، از تسلّط [[قوه خیال]] بر [[آدمی]] پدید می‌آید؛ از این‌ رو هرچند [[آدمی]] در متابعت از این تسلّط بکوشد، در تقویت آن بیشتر گام نهاده خود را بیش از پیش در بند آن نهاده است؛ از این روست که هر لحظه قوّه [[خیال]] او بیشتر تقویت شده موضوعات بیش‌تری را در نظر او [[زشت]] و [[ناپسند]] جلوه می‌دهد. [[حضرت حق]]، عالَم وجود، عموم [[مردمان]] و آنچه از آنان سر می‌زند، و سرانجام خود [[انسان]]، در شمار این موضوعات خواهند بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۱.</ref>.
خط ۲۱: خط ۲۱:
*تکرار عبارت [[شریف]] {{عربی| لَا حَوْلَ‌ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‌ الْعَلِيِّ‌ الْعَظِيمِ‌}} نیز در این راستا بسیار مؤثّر و [[نافع]] است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۲.</ref>.
*تکرار عبارت [[شریف]] {{عربی| لَا حَوْلَ‌ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‌ الْعَلِيِّ‌ الْعَظِيمِ‌}} نیز در این راستا بسیار مؤثّر و [[نافع]] است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۲.</ref>.


==انواع [[سوء ظن]]==
==انواع سوء ظن==
*این [[رذیلت]] را نیز مراتب و انواعی است، که در مقابل مراتب و انواع [[فضیلت]] مقابل آن - یعنی [[حسن ظن]] -، قرار دارد:
*این [[رذیلت]] را نیز مراتب و انواعی است، که در مقابل مراتب و انواع [[فضیلت]] مقابل آن - یعنی [[حسن ظن]] -، قرار دارد:


===[[سوء ظن]] به [[خداوند متعال]]===
===سوء ظن به [[خداوند متعال]]===
*این نوع از [[سوء ظن]]، بدترین انواع آن بوده تنها نادانان، [[منافقان]] و [[مشرکان]] به آن آلوده می‌شوند. در این زمینه [[آیه]] ذیل سخت گویا است و روشنگر: {{متن قرآن|وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند بدگمانند عذاب کند، بر آنان گردش بد (روزگاران) باد! و خداوند بر آنان خشم و لعنت آورده و دوزخ را برای آنان فراهم کرده است و این بد پایانه‌ای است» سوره فتح، آیه ۶.</ref>؛
*این نوع از سوء ظن، بدترین انواع آن بوده تنها نادانان، [[منافقان]] و [[مشرکان]] به آن آلوده می‌شوند. در این زمینه [[آیه]] ذیل سخت گویا است و روشنگر: {{متن قرآن|وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند بدگمانند عذاب کند، بر آنان گردش بد (روزگاران) باد! و خداوند بر آنان خشم و لعنت آورده و دوزخ را برای آنان فراهم کرده است و این بد پایانه‌ای است» سوره فتح، آیه ۶.</ref>؛
*نیز در این کتاب [[مبارک]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ}}<ref>« و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref>.
*نیز در این کتاب [[مبارک]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ}}<ref>« و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref>.
*مهمترین مشکلی که از این [[رذیلت]] برای [[انسان]] حاصل می‌شود، آن است که تکیه گاه [[آدمی]] در مشکلات و [[مصائب]] را از او سلب کرده، [[قدرت]] [[مبارزه]] با ناخواستنی‌ها را از او می‌گیرد. [[شک]] در [[عدل الهی]] -که سرانجام به [[کفر]] ختم می‌شود!- نیز، در این راستا قرار دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۲-۹۳.</ref>.
*مهمترین مشکلی که از این [[رذیلت]] برای [[انسان]] حاصل می‌شود، آن است که تکیه گاه [[آدمی]] در مشکلات و [[مصائب]] را از او سلب کرده، [[قدرت]] [[مبارزه]] با ناخواستنی‌ها را از او می‌گیرد. [[شک]] در [[عدل الهی]] -که سرانجام به [[کفر]] ختم می‌شود!- نیز، در این راستا قرار دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۲-۹۳.</ref>.
===[[سوء ظن]] به عالَم هستی===
===سوء ظن به عالَم هستی===
*آلودگان به این [[رذیلت]]، عالَم هستی که [[مظهر]] [[رحمت الهی]] است را، شوم و [[ناپاک]] می‌بینند؛ زیبائی‌های آن را [[زشت]]، و محَسَّنات آن را [[ناپسند]] می‌شمارند. بسیاری از آنچه که از شعرای پیشین و پسین در مذمّت [[دنیا]] [[نقل]] شده است، در همین راستا قابل [[تفسیر]] است. آورده‌اند که اَبُوالعلاء معرّی که در همه [[عمر]] از [[ازدواج]] سرباز زده بود، [[وصیّت]] نمود تا بر سنگ قبرش باز نویسند: این جنایتی بود که پدرم در [[حق]] من نمود، اما من در [[حقّ]] هیچ‌کس چنین جنایتی را روا نداشتم!.
*آلودگان به این [[رذیلت]]، عالَم هستی که [[مظهر]] [[رحمت الهی]] است را، شوم و [[ناپاک]] می‌بینند؛ زیبائی‌های آن را [[زشت]]، و محَسَّنات آن را [[ناپسند]] می‌شمارند. بسیاری از آنچه که از شعرای پیشین و پسین در مذمّت [[دنیا]] [[نقل]] شده است، در همین راستا قابل [[تفسیر]] است. آورده‌اند که اَبُوالعلاء معرّی که در همه [[عمر]] از [[ازدواج]] سرباز زده بود، [[وصیّت]] نمود تا بر سنگ قبرش باز نویسند: این جنایتی بود که پدرم در [[حق]] من نمود، اما من در [[حقّ]] هیچ‌کس چنین جنایتی را روا نداشتم!.
*پر واضح است که این‌گونه نگریستن به [[دنیا]]، اگر [[شرک]] و [[کفر]] واضح نباشد، حداقل مراتبی از [[کفر]] [[نهان]] را در خود [[نهان]] کرده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۲-۹۳.</ref>.
*پر واضح است که این‌گونه نگریستن به [[دنیا]]، اگر [[شرک]] و [[کفر]] واضح نباشد، حداقل مراتبی از [[کفر]] [[نهان]] را در خود [[نهان]] کرده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۲-۹۳.</ref>.
===[[سوء ظن]] به خویشتن===
===سوء ظن به خویشتن===
*این گونه از [[سوء ظن]] نیز، بر دو نوع است:
*این گونه از سوء ظن نیز، بر دو نوع است:
#[[گمان]] [[ضعف]] به خویشتن داشتن، که خود را [[جاهل]] [[ناتوانی]] فرض کند که امکان تحصیل [[علم]] و [[قدرت]] در او نیست. این خود در شمار [[دام‌های شیطان]] است، تا [[مردمان]] را به زنجیر کشد. امروزه دولت‌های بزرگ نیز در کار [[استعمار]] دول ضعیف، از همین راه بهره می‌برند، گویا حیات دولت‌های کوچک تنها به وجود آن [[دولت‌ها]] بسته است، و اینان را [[توان]] حرکت و رسیدن به مدارج [[برتر]] نیست. [[قرآن کریم]] نیز با اشاره به همین مطلب می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد» سوره قصص، آیه ۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۵-۹۶.</ref>.
#[[گمان]] [[ضعف]] به خویشتن داشتن، که خود را [[جاهل]] [[ناتوانی]] فرض کند که امکان تحصیل [[علم]] و [[قدرت]] در او نیست. این خود در شمار [[دام‌های شیطان]] است، تا [[مردمان]] را به زنجیر کشد. امروزه دولت‌های بزرگ نیز در کار [[استعمار]] دول ضعیف، از همین راه بهره می‌برند، گویا حیات دولت‌های کوچک تنها به وجود آن [[دولت‌ها]] بسته است، و اینان را [[توان]] حرکت و رسیدن به مدارج [[برتر]] نیست. [[قرآن کریم]] نیز با اشاره به همین مطلب می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد» سوره قصص، آیه ۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۵-۹۶.</ref>.
#تردید در درستی گفتار و [[اعمال آدمی]]؛ این حالت - که از آن به "وسواس" تعبیر می‌شود-، در شمار بدترین بلاهای نفسانی است. مبتلایان به این بلیه، به هزار راه دچار می‌شوند تا از ساده‌ترین امور [[اطمینان]] یافته، [[تکلیف]] خود را در قبال آن انجام شده بدانند. تکرار [[نمازها]] و به‌ویژه برخی از مقدّمات آن، در این شمار است.
#تردید در درستی گفتار و [[اعمال آدمی]]؛ این حالت - که از آن به "وسواس" تعبیر می‌شود-، در شمار بدترین بلاهای نفسانی است. مبتلایان به این بلیه، به هزار راه دچار می‌شوند تا از ساده‌ترین امور [[اطمینان]] یافته، [[تکلیف]] خود را در قبال آن انجام شده بدانند. تکرار [[نمازها]] و به‌ویژه برخی از مقدّمات آن، در این شمار است.
خط ۴۰: خط ۴۰:
*پیش از این، اشاره کردیم که پریشان خاطری، [[دل]] افسردگی، غمگینیِ دائم و [[ترس]] [[حاکم]] بر [[قلب]]، در شمار آثار این [[بیماری]] است؛ و سرانجام [[خسران]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]، که [[سرنوشت]] محتوم چنین مسیری است: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref>.
*پیش از این، اشاره کردیم که پریشان خاطری، [[دل]] افسردگی، غمگینیِ دائم و [[ترس]] [[حاکم]] بر [[قلب]]، در شمار آثار این [[بیماری]] است؛ و سرانجام [[خسران]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]، که [[سرنوشت]] محتوم چنین مسیری است: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref>.
*علاج این [[بیماری]] نیز - همان‌گونه که باز دیدیم -، در بی‌اعتنائی به آن است؛ به شماری از [[روایات]] این مسأله پس از این اشاره خواهیم کرد. [[اجماع]] و هم آوائیِ [[فقیهان]] [[امّت]]، بر آنکه حالات نفسی وسواسی [[حجّت]] نبوده نه به قطع او اعتنائی است، و نه به ظنّ او اعتباری؛ و نیز اتّفاق آنان بر آنکه تمامی اعمالی که وسواسیان انجام می‌دهند و به مشقّتِ آنان می‌انجامد، در شمار محرّمات بوده هیچ اجری برآن مترتّب نخواهد بود نیز، برای بازداشتن اینان از [[پیروی]] [[شیطان]] بوده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۷.</ref>.
*علاج این [[بیماری]] نیز - همان‌گونه که باز دیدیم -، در بی‌اعتنائی به آن است؛ به شماری از [[روایات]] این مسأله پس از این اشاره خواهیم کرد. [[اجماع]] و هم آوائیِ [[فقیهان]] [[امّت]]، بر آنکه حالات نفسی وسواسی [[حجّت]] نبوده نه به قطع او اعتنائی است، و نه به ظنّ او اعتباری؛ و نیز اتّفاق آنان بر آنکه تمامی اعمالی که وسواسیان انجام می‌دهند و به مشقّتِ آنان می‌انجامد، در شمار محرّمات بوده هیچ اجری برآن مترتّب نخواهد بود نیز، برای بازداشتن اینان از [[پیروی]] [[شیطان]] بوده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۹۷.</ref>.
===[[سوء ظن]] و بدبینی نسبت به دیگران===
===سوء ظن و بدبینی نسبت به دیگران===
*[[حضرت حق]] در این رابطه می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. از این [[آیه شریفه]]، به‌خوبی روشن می‌شود که [[سوء ظن]]، هرچند [[حرام]] است اما تا آنگاه که نتایج آن بر زبان نیاید، عِقابی بر آن مترتّب نخواهد شد؛ چرا که تا [[قبل از ظهور]] آن بر زبان، تنها در شمار [[وسوسه]] ذهنی بوده و این وسوسه‌ها نیز در شمار حرام‌هائی است، که [[خداوند]] ازباب [[لطف]] خود، آنها را پیشاپیش بخشیده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۰۴.</ref>.
*[[حضرت حق]] در این رابطه می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. از این [[آیه شریفه]]، به‌خوبی روشن می‌شود که سوء ظن، هرچند [[حرام]] است اما تا آنگاه که نتایج آن بر زبان نیاید، عِقابی بر آن مترتّب نخواهد شد؛ چرا که تا [[قبل از ظهور]] آن بر زبان، تنها در شمار [[وسوسه]] ذهنی بوده و این وسوسه‌ها نیز در شمار حرام‌هائی است، که [[خداوند]] ازباب [[لطف]] خود، آنها را پیشاپیش بخشیده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۰۴.</ref>.
*در این زمینه [[روایات]] بسیاری نیز وارد شده است در این شمار است [[روایت]] مشهور منقول از [[امام صادق]]{{ع}}:[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "نُه مسأله بر [[امّت]] من بخشیده شده است: اشتباه، [[فراموشی]]، آنچه را نمی‌دانند، آنچه از [[توان]] آنان خارج است، آنچه را از سر ناچاری انجام می‌دهند، آنچه را ناخواسته بدان مجبور می‌شوند، بددلی، وسوسه‌های ذهنی درباره [[آفرینش]]، و [[حسد]] تا آنگاه که بر زبان نیاید و یا در عمل ظاهر نشود" <ref>{{متن حدیث| قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}‌ وُضِعَ‌ عَنْ‌ أُمَّتِي‌ تِسْعُ‌ خِصَالٍ‌ الْخَطَأُ وَ النِّسْيَانِ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ‌ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ وَ مَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ الطِّيَرَةُ وَ الْوَسْوَسَةُ فِي التَّفَكُّرِ فِي الْخَلْقِ وَ الْحَسَدُ مَا لَمْ يُظْهِرْ بِلِسَانٍ أَوْ يَدٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۶۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۰۴.</ref>.
*در این زمینه [[روایات]] بسیاری نیز وارد شده است در این شمار است [[روایت]] مشهور منقول از [[امام صادق]]{{ع}}:[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "نُه مسأله بر [[امّت]] من بخشیده شده است: اشتباه، [[فراموشی]]، آنچه را نمی‌دانند، آنچه از [[توان]] آنان خارج است، آنچه را از سر ناچاری انجام می‌دهند، آنچه را ناخواسته بدان مجبور می‌شوند، بددلی، وسوسه‌های ذهنی درباره [[آفرینش]]، و [[حسد]] تا آنگاه که بر زبان نیاید و یا در عمل ظاهر نشود" <ref>{{متن حدیث| قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}‌ وُضِعَ‌ عَنْ‌ أُمَّتِي‌ تِسْعُ‌ خِصَالٍ‌ الْخَطَأُ وَ النِّسْيَانِ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ‌ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ وَ مَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ الطِّيَرَةُ وَ الْوَسْوَسَةُ فِي التَّفَكُّرِ فِي الْخَلْقِ وَ الْحَسَدُ مَا لَمْ يُظْهِرْ بِلِسَانٍ أَوْ يَدٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۶۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۰۴.</ref>.
*بر این اساس، هرچند [[وسوسه فکری]] در شمار محرّمات [[فقهی]] نیست، امّا باید نسبت به خطر بزرگ آن [[آگاه]] بوده از آن اجتناب ورزید. از همین روست که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فردی که [[مبتلا]] به این [[رذیلت اخلاقی]] است را، [[مؤمن]] ندانسته می‌فرمایند:"[[ایمان]] با [[بدگمانی]] جمع نمی‌شود" <ref>{{متن حدیث| لَا إِيمَانَ‌ مَعَ‌ سُوءِ ظَنٍّ‌}}غرر الحکم.</ref>؛ نیز آن [[حضرت]]، اینان را بدترین [[مردمان]] دانسته‌اند:"بدترین [[مردمان]]، کسی است که به خاطر بدگمانی‌اش به دیگران به هیچ‌کس [[اطمینان]] نمی‌کند" <ref>{{متن حدیث| شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَا يَثِقُ بِأَحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ‌}}؛ غرر الحکم.</ref>.
*بر این اساس، هرچند [[وسوسه فکری]] در شمار محرّمات [[فقهی]] نیست، امّا باید نسبت به خطر بزرگ آن [[آگاه]] بوده از آن اجتناب ورزید. از همین روست که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فردی که [[مبتلا]] به این [[رذیلت اخلاقی]] است را، [[مؤمن]] ندانسته می‌فرمایند:"[[ایمان]] با [[بدگمانی]] جمع نمی‌شود" <ref>{{متن حدیث| لَا إِيمَانَ‌ مَعَ‌ سُوءِ ظَنٍّ‌}}غرر الحکم.</ref>؛ نیز آن [[حضرت]]، اینان را بدترین [[مردمان]] دانسته‌اند:"بدترین [[مردمان]]، کسی است که به خاطر بدگمانی‌اش به دیگران به هیچ‌کس [[اطمینان]] نمی‌کند" <ref>{{متن حدیث| شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَا يَثِقُ بِأَحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ‌}}؛ غرر الحکم.</ref>.
خط ۵۵: خط ۵۵:
*[[قرآن کریم]]، [[دستور]] می‌دهد که علی‌رغم [[حسن ظن]] به دیگران، امّا به هنگام اجرای معاملات حتماً آن را نوشته بر آن شاهدی بیاورید، تا امکان تخلّف در آن از میان برود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ}}<ref>«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۱۰.</ref>.
*[[قرآن کریم]]، [[دستور]] می‌دهد که علی‌رغم [[حسن ظن]] به دیگران، امّا به هنگام اجرای معاملات حتماً آن را نوشته بر آن شاهدی بیاورید، تا امکان تخلّف در آن از میان برود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ}}<ref>«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۱۰.</ref>.
*پر واضح است که این [[آیات]]، به شدّت به محکم‌کاری در معاملات و دیگر روابط و مناسبت‌های [[اجتماعی]] [[فرمان]] می‌دهد، در عین آنکه آیاتی نظیر: {{متن قرآن|لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا}}<ref>«از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیک‌اندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.</ref>، به تأکید امر می‌نماید که به دیگران ظنّ خیر داشته از [[گمان]] تخلّف در [[حقّ]] آنان بپرهیزید.
*پر واضح است که این [[آیات]]، به شدّت به محکم‌کاری در معاملات و دیگر روابط و مناسبت‌های [[اجتماعی]] [[فرمان]] می‌دهد، در عین آنکه آیاتی نظیر: {{متن قرآن|لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا}}<ref>«از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیک‌اندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.</ref>، به تأکید امر می‌نماید که به دیگران ظنّ خیر داشته از [[گمان]] تخلّف در [[حقّ]] آنان بپرهیزید.
*به این ترتیب، می‌توان دریافت که هیچ تناقضی در میان این دو دسته از [[آیات]] وجود ندارد؛ همان‌گونه که تناقضی میان روایاتی که امر به [[گمان]] نیکوبردن می‌کند، از سوئی، و روایاتی که با [[افزایش فساد]] در [[جامعه]]، [[گمان]] [[نیکو]] را در [[حقّ]] دیگران منتفی می‌داند، وجود نخواهد داشت. به این [[روایت]] بنگرید: [[امام هادی]]{{ع}} می‌فرمایند: "هرگاه زمانی باشد که [[عدالت]] در آن بیشتر از [[ظلم]] رواج داشته باشد، در آن زمان [[حرام]] است که به کسی [[سوء ظن]] برَند، تا آنگاه که امر ناشایستی از او ظاهر شود" <ref>{{متن حدیث|‌ إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْعَدْلُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرَامٌ أَنْ يُظَنَّ بِأَحَدٍ سُوءٌ حَتَّى يُعْلَمَ ذَلِكَ مِنْهُ وَ إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْجَوْرُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْعَدْلِ فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَظُنَّ بِأَحَدٍ خَيْراً حَتَّى‌ يَبْدُوَ ذَلِكَ‌ مِنْهُ‌}}؛ بحار الأنوار، ج۷۵.</ref>؛ در این حالت، دیگر نمی‌توان با اصل [[گمان]] [[نیکو]] بردن به [[مردم]]، آنان را [[نیکو]] دانست.
*به این ترتیب، می‌توان دریافت که هیچ تناقضی در میان این دو دسته از [[آیات]] وجود ندارد؛ همان‌گونه که تناقضی میان روایاتی که امر به [[گمان]] نیکوبردن می‌کند، از سوئی، و روایاتی که با [[افزایش فساد]] در [[جامعه]]، [[گمان]] [[نیکو]] را در [[حقّ]] دیگران منتفی می‌داند، وجود نخواهد داشت. به این [[روایت]] بنگرید: [[امام هادی]]{{ع}} می‌فرمایند: "هرگاه زمانی باشد که [[عدالت]] در آن بیشتر از [[ظلم]] رواج داشته باشد، در آن زمان [[حرام]] است که به کسی سوء ظن برَند، تا آنگاه که امر ناشایستی از او ظاهر شود" <ref>{{متن حدیث|‌ إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْعَدْلُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرَامٌ أَنْ يُظَنَّ بِأَحَدٍ سُوءٌ حَتَّى يُعْلَمَ ذَلِكَ مِنْهُ وَ إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْجَوْرُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْعَدْلِ فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَظُنَّ بِأَحَدٍ خَيْراً حَتَّى‌ يَبْدُوَ ذَلِكَ‌ مِنْهُ‌}}؛ بحار الأنوار، ج۷۵.</ref>؛ در این حالت، دیگر نمی‌توان با اصل [[گمان]] [[نیکو]] بردن به [[مردم]]، آنان را [[نیکو]] دانست.
*[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "می‌خواستم [[مال]] التّجاره‌ای را به [[یمن]] فرستم. از این رو نزد پدرم آمده گفتم: می‌خواهم فلان کس را به عنوان [[رئیس]] کاروان برگزینم، پدرم فرمود: آیا نمی‌دانی که او شراب‌خوار است؟ گفتم: شنیده‌ام که گروهی از [[مؤمنان]] گفته‌اند او این‌چنین است! پدرم فرمود: آنان را [[تصدیق]] کن، چه [[خداوند]] می‌فرماید: [[پیامبر]]، به [[خدا]] [[ایمان]] دارد و [[مؤمنان]] را تأیید می‌نماید". این [[روایت]]، در آنچه گفتیم به‌خوبی [[ظهور]] داشته نشان می‌دهد که دائره [[حسن ظن]]، مؤمنانِ متّهم را در بر نمی‌گیرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۱۱.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "می‌خواستم [[مال]] التّجاره‌ای را به [[یمن]] فرستم. از این رو نزد پدرم آمده گفتم: می‌خواهم فلان کس را به عنوان [[رئیس]] کاروان برگزینم، پدرم فرمود: آیا نمی‌دانی که او شراب‌خوار است؟ گفتم: شنیده‌ام که گروهی از [[مؤمنان]] گفته‌اند او این‌چنین است! پدرم فرمود: آنان را [[تصدیق]] کن، چه [[خداوند]] می‌فرماید: [[پیامبر]]، به [[خدا]] [[ایمان]] دارد و [[مؤمنان]] را تأیید می‌نماید". این [[روایت]]، در آنچه گفتیم به‌خوبی [[ظهور]] داشته نشان می‌دهد که دائره [[حسن ظن]]، مؤمنانِ متّهم را در بر نمی‌گیرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۱۱.</ref>.


۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش