پرش به محتوا

زهد: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۱۶۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ مارس ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۶: خط ۵۶:
==زهد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از زبان [[علی]]{{ع}} ==
==زهد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از زبان [[علی]]{{ع}} ==
*[[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در [[وصف]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[پیروی]] از [[اعمال]] زاهدانه آن [[حضرت]] فرموده است:از [[پیامبر]]{{صل}} [[پاک]] و [[پاکیزه]] خویش سرمشق گیر... که از [[دنیا]] نیم لقمه‌ای بر گرفت و چشمی بدان ندوخت. پهلویش از همه کس لاغرتر و شکمش از [[دنیا]] خالی‌تر بود. [[دنیا]] بر او عرضه شد؛ ولی نپذیرفت و هرگاه می‌دانست که [[خداوند]] چیزی را [[دشمن]] می‌دارد، او نیز آن را [[دشمن]] می‌داشت و چیزی را که [[خدا]] حقیر می‌دانست، او نیز حقیر می‌شمرد. و اگر خصلتی جز این در ما نبود که [[دوست]] می‌داریم، آن‌چه را [[خدا]] [[دشمن]] داشته، و بزرگ می‌داریم چیزی را که [[خدا]] کوچک شمرده است، همین، در [[مخالفت]] و [[دشمنی]] ما با [[خدا]] و [[سرپیچی]] از [[فرمان]] او بس بود! همانا [[رسول خدا]]{{صل}} روی [[زمین]] [[غذا]] می‌خورد؛ مانند [[بندگان]] می‌نشست؛ کفش خود را به دست خویش پینه می‌زد و بر لباسش وصله می‌دوخت؛ بر الاغ بی‌پالان سوار می‌شد و دیگری را هم در ردیف خود سوار می‌کرد و چون دید پرده‌ای با نقش را و نگار بر در اتاقش آویخته‌اند، به یکی از [[زنان]] خود فرمود: "ای فلانی! این پرده را از نظرم دور دار که هرگاه به آن می‌نگرم، به یاد [[دنیا]] و زرق و برق آن می‌افتم!"[[پیامبر]]{{صل}} قلباً از [[دنیا]] روی گرداند و یاد آن را در درون خود کشت. او [[دوست]] داشت زینت‌های [[دنیا]] از نظرش [[پنهان]] باشد تا مبادا جامه‌ای زیبا و فاخر از آن برگیرد و آن را خانه همیشگی خود پندارد و [[امید]] اقامت در آن را در سر بپروراند. پس، [[دنیا]] را به کلی از [[جان]] خود بیرون کرد و یاد آن را از [[دل]] براند و آن را از نظر [[پنهان]] داشت. آری، هرکه چیزی را [[دشمن]] بدارد، نگاه به آن را نیز [[دشمن]] می‌دارد و خوش ندارد نامی از آن نزد او به میان آید"<ref>نهج البلاغه، ص ۲۲۷ - ۲۲۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۵.</ref>.
*[[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در [[وصف]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[پیروی]] از [[اعمال]] زاهدانه آن [[حضرت]] فرموده است:از [[پیامبر]]{{صل}} [[پاک]] و [[پاکیزه]] خویش سرمشق گیر... که از [[دنیا]] نیم لقمه‌ای بر گرفت و چشمی بدان ندوخت. پهلویش از همه کس لاغرتر و شکمش از [[دنیا]] خالی‌تر بود. [[دنیا]] بر او عرضه شد؛ ولی نپذیرفت و هرگاه می‌دانست که [[خداوند]] چیزی را [[دشمن]] می‌دارد، او نیز آن را [[دشمن]] می‌داشت و چیزی را که [[خدا]] حقیر می‌دانست، او نیز حقیر می‌شمرد. و اگر خصلتی جز این در ما نبود که [[دوست]] می‌داریم، آن‌چه را [[خدا]] [[دشمن]] داشته، و بزرگ می‌داریم چیزی را که [[خدا]] کوچک شمرده است، همین، در [[مخالفت]] و [[دشمنی]] ما با [[خدا]] و [[سرپیچی]] از [[فرمان]] او بس بود! همانا [[رسول خدا]]{{صل}} روی [[زمین]] [[غذا]] می‌خورد؛ مانند [[بندگان]] می‌نشست؛ کفش خود را به دست خویش پینه می‌زد و بر لباسش وصله می‌دوخت؛ بر الاغ بی‌پالان سوار می‌شد و دیگری را هم در ردیف خود سوار می‌کرد و چون دید پرده‌ای با نقش را و نگار بر در اتاقش آویخته‌اند، به یکی از [[زنان]] خود فرمود: "ای فلانی! این پرده را از نظرم دور دار که هرگاه به آن می‌نگرم، به یاد [[دنیا]] و زرق و برق آن می‌افتم!"[[پیامبر]]{{صل}} قلباً از [[دنیا]] روی گرداند و یاد آن را در درون خود کشت. او [[دوست]] داشت زینت‌های [[دنیا]] از نظرش [[پنهان]] باشد تا مبادا جامه‌ای زیبا و فاخر از آن برگیرد و آن را خانه همیشگی خود پندارد و [[امید]] اقامت در آن را در سر بپروراند. پس، [[دنیا]] را به کلی از [[جان]] خود بیرون کرد و یاد آن را از [[دل]] براند و آن را از نظر [[پنهان]] داشت. آری، هرکه چیزی را [[دشمن]] بدارد، نگاه به آن را نیز [[دشمن]] می‌دارد و خوش ندارد نامی از آن نزد او به میان آید"<ref>نهج البلاغه، ص ۲۲۷ - ۲۲۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۵.</ref>.
==توصیف زهد==
*[[امام علی]] {{ع}} در عبارت زیر از روشی منطقی برای توصیف [[زهد]] استفاده کرده است: [[زهد]]، کوتاه کردن آرزوهاست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۰: {{متن حدیث|"أَیُّهَاالنَّاسُ، الزَّهَادَةُ قِصَرُ الاْمَلِ"}}</ref>. [[زهد]]، [[شکرگزاری]] به هنگام دست‌یابی به [[نعمت]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۰: {{متن حدیث|"وَالشُّکْرُ عِنْدَ النِّعَمِ"}}</ref>. [[زهد]]، خویشتن‌داری از [[محرمات]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۰: {{متن حدیث|"وَالتَّوَرُّعُ عِنْدَ الْـمَحَارِمِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref>
*از شیوه‌های دیگر [[امام]] {{ع}} برای توصیف، استفاده از نتایج یا معلول‌هاست. از نمونه‌های این شیوه است:
#[[امام]] {{ع}} به جای آن‌که ماهیّت [[انسان]] منفور را بیان کند، حالات و رفتارهای او را که نتیجه پلیدی‌هایی است که در وجود [[آدمی]] جای گرفته و او را منفور کرده‌اند بازگو می‌کند: از منفورترین [[مردم]] نزد [[خداوند]]، کسی است که [[خدا]] او را به خود واگذاشته است. این شخص از راه راست [[منحرف]] شده است و راه را بدون [[راهنما]] می‌رود. اگر برای کاشتن محصولی دنیوی خوانده شود [[اجابت]] می‌کند و اگر برای کاشتن محصولی اخروی از او [[دعوت]] کنند، افسرده می‌شود. گویی عملی که برای [[دنیا]] انجام می‌دهد و عملی که در آن احساس سستی و افسردگی می‌کند، از او ساقط است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref>
#از نمونه‌های دیگر، توصیف [[تقوای الهی]] است: [[تقوای الهی]] داروی درد قلب‌های شما و موجب بینایی کوری دل‌هاتان و درمان بیماری کالبدهاتان و زداینده [[فساد]] سینه‌هایتان است. پلیدی‌های جان‌های شما را پاک‌کننده و [[تاریکی]] دیده‌هایتان را روشنی‌بخشنده است. دل‌هایتان را از [[بیم]] و نگرانی ایمن می‌کند و در [[تاریکی]] ([[نادانی]]) شما را روشنی است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸: {{متن حدیث|"فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِكُمْ"}}</ref>. در این توصیف، تکیه [[امام]] {{ع}} بر معلول‌ها یا نتایج و فواید [[تقوای الهی]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref>
#از نمونه‌های دیگر این شیوه از توصیف، عباراتی است که [[حضرت]] {{ع}} در تطبیق [[رفتار]] با [[حق]] فرموده است: ای [[مردم]] اگر شما از [[یاری]] و [[دفاع]] از [[حق]] [[سرپیچی]] نکنید و سستی نورزید و در محو ساختن و اهانت به [[باطل]] مسامحه نکنید، کسانی که از نظر [[انسانیت]] از شما پایین‌ترند نمی‌توانند در موجودیت شما [[شک]] کنند و با قدرت‌طلبی و سلطه‌گری بر شما [[برتری]] جویند، ولی شما مانند [[قوم]] [[بنی‌اسرائیل]] به [[گمراهی]] در بیابان‌ها افتادید. قسم به زندگانی‌ام، این [[گمراهی]] پس از من برای شما چند برابر خواهد شد، زیرا [[حق]] را پشت سر خود انداختید و از آن که به شما نزدیک بود، خود را گسیخته و به آن‌که از شما دور بود پیوستید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶: {{متن حدیث|"أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ، لَكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرَائِيلَ، وَ لَعَمْرِي لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَ قَطَعْتُمُ الْأَدْنَى وَ وَصَلْتُمُ الْأَبْعَدَ. وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ"}}</ref>. در این عبارات، [[امام]] {{ع}} به بیان معلول و نتیجه اعراض از [[حق]] می‌پردازد تا [[حق]] را آن‌گونه‌که می‌خواهد توصیف کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227-228.</ref>


==[[تشویق]] به زهد و [[نهی]] از [[رهبانیت]]‌==
==[[تشویق]] به زهد و [[نهی]] از [[رهبانیت]]‌==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش