←عمومی بودن فطرت
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==عمومی بودن فطرت== | ==عمومی بودن فطرت== | ||
*[[خداوند متعال]] همۀ [[انسانها]] را به آفرینشی یکسان (که فطرت نام دارد) [[آفریده]] است. در این خصوصیت، [[مؤمن]] و [[کافر]] و [[شقی]] و سعید مشترک اند<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص۶۱۹.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در [[مقام]] [[ستایش پروردگار]] میفرماید: «... و ای آفرینندۀ [[دلها]] مطابق فطرت آنها، چه دلهای [[شقی]] و چه دلهای سعید»...<ref>.{{متن حدیث|وَ جَابِلَ الْقُلُوبِ عَلَی فِطْرَتِهَا شَقِیِّهَا وَ سَعِیدِهَا}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۷۱.</ref>. فطرت از نگاه [[قرآن]] و [[روایات]]، جنبۀ عمومی و فراگیردارد. آیۀ شریفۀ {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> به آیۀ فطرت معروف است. علاوه بر اینکه با لفظ «لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» بر [[ثبات]] و [[تغییرناپذیری]] فطرت دلالت میکند، با به کار بردن واژۀ "ناس" به [[عمومیت]] آن نیز اشاره میکند. در [[احادیث]] متعددی نیز بر جنبۀ عمومی فطرت تأکید شده است؛ چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: «هیچ فرزندی به [[دنیا]] نمیآید، مگر همراه فطرت»<ref>{{متن حدیث|مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلَّا عَلَی الْفِطْرَة}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۹، ح۱۶۶۸.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} هم در [[حدیثی]] میفرماید: «[[خداوند]] قلبها را بر فطرتشان [[سرشت]]»<ref> | *[[خداوند متعال]] همۀ [[انسانها]] را به آفرینشی یکسان (که فطرت نام دارد) [[آفریده]] است. در این خصوصیت، [[مؤمن]] و [[کافر]] و [[شقی]] و سعید مشترک اند<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص۶۱۹.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در [[مقام]] [[ستایش پروردگار]] میفرماید: «... و ای آفرینندۀ [[دلها]] مطابق فطرت آنها، چه دلهای [[شقی]] و چه دلهای سعید»...<ref>.{{متن حدیث|وَ جَابِلَ الْقُلُوبِ عَلَی فِطْرَتِهَا شَقِیِّهَا وَ سَعِیدِهَا}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۷۱.</ref>. فطرت از نگاه [[قرآن]] و [[روایات]]، جنبۀ عمومی و فراگیردارد. آیۀ شریفۀ {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> به آیۀ فطرت معروف است. علاوه بر اینکه با لفظ «لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» بر [[ثبات]] و [[تغییرناپذیری]] فطرت دلالت میکند، با به کار بردن واژۀ "ناس" به [[عمومیت]] آن نیز اشاره میکند. در [[احادیث]] متعددی نیز بر جنبۀ عمومی فطرت تأکید شده است؛ چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: «هیچ فرزندی به [[دنیا]] نمیآید، مگر همراه فطرت»<ref>{{متن حدیث|مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلَّا عَلَی الْفِطْرَة}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۹، ح۱۶۶۸.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} هم در [[حدیثی]] میفرماید: «[[خداوند]] قلبها را بر فطرتشان [[سرشت]]»<ref>{{متن حدیث|جَابِلَ الْقُلُوبِ عَلَی فِطْرَتِهَا}}؛ نهجالبلاغه، خطبۀ ۷۲.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمود: «[[خداوند]] [[انسانها]] را بر فطرتی آفرید که بر آن مفطور ساخته بود»<ref>{{متن حدیث|خَلَقَ النَّاسَ کُلَّهُمْ عَلَی الْفِطْرَةِ الَّتِی فَطَرَهُمْ عَلَیْهَا}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۱۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۶۲.</ref> | ||
==فرق فطرت با [[غریزه]]== | ==فرق فطرت با [[غریزه]]== | ||
*به ویژگیهای ذاتی و [[سرشت]] و خمیرمایه و نوع [[آفرینش]] جمادات، "طبع" و "[[طبیعت]]" گویند و ویژگیهای ذاتی حیوانات را "[[غریزه]]" خوانند. اما برای [[انسان]] از کلمۀ "فطرت" استفاده میکنند. در دیدگاه [[قرآنی]] در [[سرشت انسان]]، ویژگیهایی نهفته است که [[انسانیت]] او وامدار آنهاست<ref>{{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}«پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد،» سوره شمس، آیه ۸.</ref>. فطرت، راهنمای [[انسان]] به سوی خداست<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۶۱.</ref>. فطرت امری [[تکوینی]]، یعنی جزء [[سرشت انسان]] و امری است که از [[غریزه]] آگاهانهتر است. فرقی که [[فطریات]] با [[غریزه]] دارد این است که [[غریزه]] در حدود مسائل مادی [[زندگی]] حیوان است و [[فطریات]] به مسائل [[انسانی]] مربوط میشود<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۵۸.</ref>. | *به ویژگیهای ذاتی و [[سرشت]] و خمیرمایه و نوع [[آفرینش]] جمادات، "طبع" و "[[طبیعت]]" گویند و ویژگیهای ذاتی حیوانات را "[[غریزه]]" خوانند. اما برای [[انسان]] از کلمۀ "فطرت" استفاده میکنند. در دیدگاه [[قرآنی]] در [[سرشت انسان]]، ویژگیهایی نهفته است که [[انسانیت]] او وامدار آنهاست<ref>{{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}«پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد،» سوره شمس، آیه ۸.</ref>. فطرت، راهنمای [[انسان]] به سوی خداست<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۶۱.</ref>. فطرت امری [[تکوینی]]، یعنی جزء [[سرشت انسان]] و امری است که از [[غریزه]] آگاهانهتر است. فرقی که [[فطریات]] با [[غریزه]] دارد این است که [[غریزه]] در حدود مسائل مادی [[زندگی]] حیوان است و [[فطریات]] به مسائل [[انسانی]] مربوط میشود<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۵۸.</ref>. |