حضور قلب: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ':{{متن قرآن' به ': {{متن قرآن'
جز (جایگزینی متن - ')| ' به ')|') |
جز (جایگزینی متن - ':{{متن قرآن' به ': {{متن قرآن') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
*"[[خشوع]]" به معنای [[ذلّت]] است، و بیشتر درباره [[قلب]] به کار میرود؛ همانگونه که "[[خضوع]]" هم به معنای [[ذلّت]] است اما بیشتر درباره اندامها و اعضاء [[بدن]] کاربرد دارد. این دو [[فضیلت]] با هم همراه میباشند و از گونهای تلازم برخوردارند؛ چه چون [[قلب]] [[خاشع]] شود، جوارح نیز [[خاضع]] میگردند. بنابراین حضور قلب با [[خضوع]] و [[خشوع]] [[همراهی]] داشته، بلکه آن دو را در خود نهفته دارد. | *"[[خشوع]]" به معنای [[ذلّت]] است، و بیشتر درباره [[قلب]] به کار میرود؛ همانگونه که "[[خضوع]]" هم به معنای [[ذلّت]] است اما بیشتر درباره اندامها و اعضاء [[بدن]] کاربرد دارد. این دو [[فضیلت]] با هم همراه میباشند و از گونهای تلازم برخوردارند؛ چه چون [[قلب]] [[خاشع]] شود، جوارح نیز [[خاضع]] میگردند. بنابراین حضور قلب با [[خضوع]] و [[خشوع]] [[همراهی]] داشته، بلکه آن دو را در خود نهفته دارد. | ||
*به همین ترتیب معنای [[خشیت]] نیز در حضور قلب نهفته است؛ چه "[[خشیت]]" همان [[خوف]] و [[ترس]] حاصل از مشاهده [[عظمت]] [[الهی]] است؛ از همین رو است که [[خداوند]] [[خشیت]] را تنها ویژه کسانی دانسته که نسبت به [[عظمت]] و کبریاء بیپایان او [[آگاهی]] پیدا کردهاند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>«از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او میهراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۴۰.</ref>. | *به همین ترتیب معنای [[خشیت]] نیز در حضور قلب نهفته است؛ چه "[[خشیت]]" همان [[خوف]] و [[ترس]] حاصل از مشاهده [[عظمت]] [[الهی]] است؛ از همین رو است که [[خداوند]] [[خشیت]] را تنها ویژه کسانی دانسته که نسبت به [[عظمت]] و کبریاء بیپایان او [[آگاهی]] پیدا کردهاند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>«از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او میهراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۴۰.</ref>. | ||
*حضور قلب بهگونهای با [[خشیت الهی]] همراه شده، که گویی معنای این دو [[فضیلت]] بزرگ در یکدیگر نهفته است:{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است؛ پوستهای آنان که از پروردگار خویش میهراسند از آن به لرزه میافتد سپس با یاد خداوند پوستها و دلهاشان نرم میشود؛ این رهنمود خداوند است که با آن هر که» سوره زمر، آیه ۲۳.</ref>. | *حضور قلب بهگونهای با [[خشیت الهی]] همراه شده، که گویی معنای این دو [[فضیلت]] بزرگ در یکدیگر نهفته است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است؛ پوستهای آنان که از پروردگار خویش میهراسند از آن به لرزه میافتد سپس با یاد خداوند پوستها و دلهاشان نرم میشود؛ این رهنمود خداوند است که با آن هر که» سوره زمر، آیه ۲۳.</ref>. | ||
*از اینرو، هر کس به [[مقام]] حضور قلب رسد، خواه ناخواه از [[خضوع]]، [[خشوع]] و [[خشیت]] نیز بهرهمند شده است؛ پر واضح است که این چنین کس در ساحت ربوبی از مقامی بلند بهرهمند میباشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۴۱.</ref>. | *از اینرو، هر کس به [[مقام]] حضور قلب رسد، خواه ناخواه از [[خضوع]]، [[خشوع]] و [[خشیت]] نیز بهرهمند شده است؛ پر واضح است که این چنین کس در ساحت ربوبی از مقامی بلند بهرهمند میباشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۴۱.</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
*این [[فضیلت]] بزرگ را، پیش از این از نظر عملی که حضور قلب در آن صورت میپذیرد، تقسیم بندی کرده انواع آن را بررسی نمودیم. در اینجا سَر آن داریم که مراتب خودِ حضور قلب را بدون در نظر گرفتن فعل و یا حالتی که این ملکه در آن تحقّق مییابد، بررسی کنیم. از این رو بر مباحث پیشین اضافه میکنیم که: حضور قلب را مراتبی است که از طرف [[ضعف]] به طرف [[قوّت]] میرود. نخستین مراتب آن، آن است که برای نمازگذار و بلکه برای هر کسی که کاری انجام میدهد، لازم است که در تحصیل آن بکوشد؛ چه هر عملی که بدون حضور قلب انجام شود، همچون جسدی است که [[روح]] از آن رخت کشیده در شمار مردگانش نهاده باشد. اینگونه [[کارها]] فقط میتواند [[تکلیف]] شرعی [[انسان]] را رفع کند، امّا در مسیر [[سلوک]] به سوی معبود و رسیدن به شادیهای [[روحانی]] و [[استجابت دعا]] هیچ اثری نخواهد داشت، چه تمامی این امور وابسته به حضور قلبی است که در [[نماز]] و یا دیگر [[عبادات]]، همچون طلای موجود در [[خاک]] [[ارزش]] آن را تعیین میکند، و میتواند [[انسان]] را در مسیر [[سلوک]] گرمپو نماید. از این رو به سالکان کوی کمال توصیه میکنیم که برای تحصیل مراتب بالای آن بکوشند، و دستکم به [[برترین]] مرتبهای از آن که میتوانند، دست یابند. این مراتب را اینگونه میتوان یاد نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۴۷.</ref>: | *این [[فضیلت]] بزرگ را، پیش از این از نظر عملی که حضور قلب در آن صورت میپذیرد، تقسیم بندی کرده انواع آن را بررسی نمودیم. در اینجا سَر آن داریم که مراتب خودِ حضور قلب را بدون در نظر گرفتن فعل و یا حالتی که این ملکه در آن تحقّق مییابد، بررسی کنیم. از این رو بر مباحث پیشین اضافه میکنیم که: حضور قلب را مراتبی است که از طرف [[ضعف]] به طرف [[قوّت]] میرود. نخستین مراتب آن، آن است که برای نمازگذار و بلکه برای هر کسی که کاری انجام میدهد، لازم است که در تحصیل آن بکوشد؛ چه هر عملی که بدون حضور قلب انجام شود، همچون جسدی است که [[روح]] از آن رخت کشیده در شمار مردگانش نهاده باشد. اینگونه [[کارها]] فقط میتواند [[تکلیف]] شرعی [[انسان]] را رفع کند، امّا در مسیر [[سلوک]] به سوی معبود و رسیدن به شادیهای [[روحانی]] و [[استجابت دعا]] هیچ اثری نخواهد داشت، چه تمامی این امور وابسته به حضور قلبی است که در [[نماز]] و یا دیگر [[عبادات]]، همچون طلای موجود در [[خاک]] [[ارزش]] آن را تعیین میکند، و میتواند [[انسان]] را در مسیر [[سلوک]] گرمپو نماید. از این رو به سالکان کوی کمال توصیه میکنیم که برای تحصیل مراتب بالای آن بکوشند، و دستکم به [[برترین]] مرتبهای از آن که میتوانند، دست یابند. این مراتب را اینگونه میتوان یاد نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۴۷.</ref>: | ||
===مرتبه نخست=== | ===مرتبه نخست=== | ||
*در این مرتبه، [[انسان]] توجّه مییابد که در محضر [[حضرت حق]] است. او خود را همچون معلولی که در کنار علّت و در حضور اوست دریافته، خود را برکنار از حضور علّت نمیداند. [[حضرت حق]] در اشاره به این مرتبه میفرماید:{{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۴.</ref>. | *در این مرتبه، [[انسان]] توجّه مییابد که در محضر [[حضرت حق]] است. او خود را همچون معلولی که در کنار علّت و در حضور اوست دریافته، خود را برکنار از حضور علّت نمیداند. [[حضرت حق]] در اشاره به این مرتبه میفرماید: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۴.</ref>. | ||
*و یا همچون حضور [[بنده]] نزد مولایش، مولایی که از خود او به او نزدیکتر است: {{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>«خداوند میان آدمی و دل او میانجی میشود» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>. | *و یا همچون حضور [[بنده]] نزد مولایش، مولایی که از خود او به او نزدیکتر است: {{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>«خداوند میان آدمی و دل او میانجی میشود» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>. | ||
*این مرتبه، همان است که در [[وصیّت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[ابوذر]] بیان شده است: "ای [[ابوذر]]! خدای را چنان [[عبادت]] کن که گویی او را میبینی، چه اگر تو او را نمیبینی او بدون تردید تو را میبیند" <ref>{{متن حدیث| يَا أَبَا ذَرٍّ اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك}}؛ بحارالأنوار، ج۷۴، ص۷۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۴۷-۱۴۸.</ref>. | *این مرتبه، همان است که در [[وصیّت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[ابوذر]] بیان شده است: "ای [[ابوذر]]! خدای را چنان [[عبادت]] کن که گویی او را میبینی، چه اگر تو او را نمیبینی او بدون تردید تو را میبیند" <ref>{{متن حدیث| يَا أَبَا ذَرٍّ اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك}}؛ بحارالأنوار، ج۷۴، ص۷۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۴۷-۱۴۸.</ref>. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
*این مرتبه خود از عرضی پهناور برخوردار و مراتبی چند را در خود جای داده است، مراتبی که هر یک به اسمی خاص -همچون [[کشف]]، تجلیه، لقاء، بیخودی، بازگشت، محو و... خوانده شده است. دستیابی به یکایک این مراتب، در شمار نعمتهای بزرگ [[حضرت حق]] است که به هریک از سالکان کوی کمال بخشی از آن را متناسب با ریاضتهای دینیای که به آن میپردازند، اعطا میفرماید. اینان هریک متناسب با ظرفیت وجودیشان قطرهای از این دریا را در میکشند، دریایی که اقیانوسها در مقابل آن چون قطرهای و بلکه چون ذرّهای خُرد است!؛ در این میان اندکی از سالکان از بهرهای بیشتر برخوردار میشوند، و به همین ترتیب مراتب سالکان معین میگردد؛ [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی- هر یک به گنجایی خویش- روان شد» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref> | *این مرتبه خود از عرضی پهناور برخوردار و مراتبی چند را در خود جای داده است، مراتبی که هر یک به اسمی خاص -همچون [[کشف]]، تجلیه، لقاء، بیخودی، بازگشت، محو و... خوانده شده است. دستیابی به یکایک این مراتب، در شمار نعمتهای بزرگ [[حضرت حق]] است که به هریک از سالکان کوی کمال بخشی از آن را متناسب با ریاضتهای دینیای که به آن میپردازند، اعطا میفرماید. اینان هریک متناسب با ظرفیت وجودیشان قطرهای از این دریا را در میکشند، دریایی که اقیانوسها در مقابل آن چون قطرهای و بلکه چون ذرّهای خُرد است!؛ در این میان اندکی از سالکان از بهرهای بیشتر برخوردار میشوند، و به همین ترتیب مراتب سالکان معین میگردد؛ [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی- هر یک به گنجایی خویش- روان شد» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref> | ||
*و باز میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۲.</ref>. | *و باز میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۲.</ref>. | ||
*این [[شهود]]، با [[ولایت تکوینی]] ملازمت دارد، چه هرکس از شهودی قویتر برخوردار باشد، به مراتب والاتر از [[ولایت تکوینی]] دست مییابد؛ گویا [[آیه شریفه]]:{{متن قرآن| مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref> به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان بهسر میبردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۷.</ref> که خطاب به [[حضرت عیسی]]{{ع}} است، نشانگر آن میباشد که [[شهود]] آن [[پیامبر]] [[عظیم]] الشأن{{صل}} از [[قوت]] چندانی برخوردار نبوده است؛ از همین روست که [[خداوند متعال]] از زبان ایشان حکایت میفرماید که: {{متن قرآن|وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref> و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.</ref> | *این [[شهود]]، با [[ولایت تکوینی]] ملازمت دارد، چه هرکس از شهودی قویتر برخوردار باشد، به مراتب والاتر از [[ولایت تکوینی]] دست مییابد؛ گویا [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن| مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref> به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان بهسر میبردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۷.</ref> که خطاب به [[حضرت عیسی]]{{ع}} است، نشانگر آن میباشد که [[شهود]] آن [[پیامبر]] [[عظیم]] الشأن{{صل}} از [[قوت]] چندانی برخوردار نبوده است؛ از همین روست که [[خداوند متعال]] از زبان ایشان حکایت میفرماید که: {{متن قرآن|وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref> و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.</ref> | ||
*در مقابل اما همین [[شهود]] به گونه کامل به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[جانشینان]] [[معصوم]] ایشان {{عم}} اعطا شده است:{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه:۱۴۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۳.</ref>. | *در مقابل اما همین [[شهود]] به گونه کامل به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[جانشینان]] [[معصوم]] ایشان {{عم}} اعطا شده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه:۱۴۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۳.</ref>. | ||
*همانگونه که [[امامت]] کامل نیز بدانان بخشیده شده است: {{متن قرآن| إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند؛ سوره مائده، آیه: ۵۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۴.</ref>. | *همانگونه که [[امامت]] کامل نیز بدانان بخشیده شده است: {{متن قرآن| إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند؛ سوره مائده، آیه: ۵۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۴.</ref>. | ||
*در حالی که تنها بخشی از [[امامت]] به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بخشیده شده بود: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | *در حالی که تنها بخشی از [[امامت]] به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بخشیده شده بود: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
*در این رابطه سخن فراوان است، ما در اینجا این مبحث را فرو میپیچیم و تنها [[عاشقان]] [[معارف اسلامی]] را از فروافتادن در چنین دامگاههایی که [[شیطان]] بر سر راه آنان قرار میدهد، باز میداریم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۹.</ref>. | *در این رابطه سخن فراوان است، ما در اینجا این مبحث را فرو میپیچیم و تنها [[عاشقان]] [[معارف اسلامی]] را از فروافتادن در چنین دامگاههایی که [[شیطان]] بر سر راه آنان قرار میدهد، باز میداریم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۹.</ref>. | ||
====قسمت پنجم==== | ====قسمت پنجم==== | ||
*قسمت پنجم از مرتبه [[شهود]] حقائق،"اِفاقه" نامیده میشود. منظور از افاقه، آناست که سالک از مستی مشاهده درآید، و به اصطلاح به حالت "صَحو" بازگردد. در این حالت باز توجه او تابع توجه [[حضرت حق]]، [[اراده]] او تابع [[اراده]] [[حضرت حق]]، و [[علم]] او تابع [[علم]] [[حضرت حق]] -سبحانه و تعالی!- خواهد بود. در یک سخن او -جل و علا!- در تمامی [[قوای ادراکی]] و نیز در همه جوارح و اندامهای [[بنده]] [[تصرف]] میکند، و هرآنگونه که خود خواهد او را [[تربیت]] میفرماید؛ به این چند [[آیه]] بنگرید:{{متن قرآن| وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref> و شما جز آن نمیخواهید که خدا خواسته باشد؛ سوره انسان، آیه: ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن| فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاء حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه: ۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> بیگمان آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خداوند بیعت میکنند؛ دست خداوند بالای دستهای آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش میشکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد؛ سوره فتح، آیه: ۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۰.</ref>. | *قسمت پنجم از مرتبه [[شهود]] حقائق،"اِفاقه" نامیده میشود. منظور از افاقه، آناست که سالک از مستی مشاهده درآید، و به اصطلاح به حالت "صَحو" بازگردد. در این حالت باز توجه او تابع توجه [[حضرت حق]]، [[اراده]] او تابع [[اراده]] [[حضرت حق]]، و [[علم]] او تابع [[علم]] [[حضرت حق]] -سبحانه و تعالی!- خواهد بود. در یک سخن او -جل و علا!- در تمامی [[قوای ادراکی]] و نیز در همه جوارح و اندامهای [[بنده]] [[تصرف]] میکند، و هرآنگونه که خود خواهد او را [[تربیت]] میفرماید؛ به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن| وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref> و شما جز آن نمیخواهید که خدا خواسته باشد؛ سوره انسان، آیه: ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن| فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاء حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه: ۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> بیگمان آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خداوند بیعت میکنند؛ دست خداوند بالای دستهای آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش میشکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد؛ سوره فتح، آیه: ۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۰.</ref>. | ||
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز میفرمایند: "[[قلب]] [[مؤمن]] در میان دو انگشت از انگشتان [[خداوند]] است" <ref>{{متن حدیث|قَلْبُ الْمُؤْمِنِ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ الرَّحْمَن}}؛ بحار الانوار، ج۶۷، ص۳۹.</ref>. [[شیخ کلینی]] در کتاب [[شریف]] کافی از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] کرده که ایشان میفرمایند: "چون [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[معراج]] برده شدند، سؤال نمودند: پروردگارا! حال [[مؤمن]] نزد تو چگونه است؟ پاسخ آمد: ای [[محمّد]]! هر کس به یکی از [[اولیاء]] من اهانت کند، به میدان [[جنگ]] با من آمده است، [[بنده]] من با هیچ امری به من نزدیک نمیشود که نزد من [[دوست]] داشتنیتر از [[واجبات]] باشد؛ پس از آن، [[بنده]] با مستحبّات به من نزدیک میشود، تا آنگاه که من او را [[دوست]] خواهم داشت؛ در این حال من [[شنوایی]] او خواهم بود که بدان میشنود، و [[بینایی]] او که به آن میبیند، و گویایی او که به آن سخن میکند، و [[توانایی]] او که بدان انجام میدهد. این [[بنده]] اگر مرا بخواند اجابتش میکنم، و اگر درخواستی کند برآوردهاش میسازم"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّ{{صل}} قَالَ يَا رَبِّ مَا حَالُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَكَ- قَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ وَ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۵۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۱.</ref>. | *[[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز میفرمایند: "[[قلب]] [[مؤمن]] در میان دو انگشت از انگشتان [[خداوند]] است" <ref>{{متن حدیث|قَلْبُ الْمُؤْمِنِ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ الرَّحْمَن}}؛ بحار الانوار، ج۶۷، ص۳۹.</ref>. [[شیخ کلینی]] در کتاب [[شریف]] کافی از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] کرده که ایشان میفرمایند: "چون [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[معراج]] برده شدند، سؤال نمودند: پروردگارا! حال [[مؤمن]] نزد تو چگونه است؟ پاسخ آمد: ای [[محمّد]]! هر کس به یکی از [[اولیاء]] من اهانت کند، به میدان [[جنگ]] با من آمده است، [[بنده]] من با هیچ امری به من نزدیک نمیشود که نزد من [[دوست]] داشتنیتر از [[واجبات]] باشد؛ پس از آن، [[بنده]] با مستحبّات به من نزدیک میشود، تا آنگاه که من او را [[دوست]] خواهم داشت؛ در این حال من [[شنوایی]] او خواهم بود که بدان میشنود، و [[بینایی]] او که به آن میبیند، و گویایی او که به آن سخن میکند، و [[توانایی]] او که بدان انجام میدهد. این [[بنده]] اگر مرا بخواند اجابتش میکنم، و اگر درخواستی کند برآوردهاش میسازم"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّ{{صل}} قَالَ يَا رَبِّ مَا حَالُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَكَ- قَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ وَ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۵۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۱.</ref>. | ||
*این مرتبه از حضور قلب، بهگونهای است که هیچ چیزی نمیتواند سالک را از امور دیگر باز دارد. به عبارت دیگر، شنیدن هیچ سخنی او را از شنیدن دیگر سخنان در همان لحظه باز نمیدارد، و دیدن هیچ چیزی او را از دیدن دیگر امور، و انجام هیچ کاری او را از انجام دیگر [[کارها]] باز نمیدارد. میتوان احتمال داد که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در لحظهای که در [[نماز]] انگشتر خویش را به سائل بخشیدند، در این منزل به سر میبردهاند؛ چه در عین توجّه کامل به بارگاه ربوبی، سخن آن سائل را نیز میشنیدهاند، و در عین توجّه کامل به [[نماز]]، باز دست به انگشتری برده آن را به او میبخشیدهاند. | *این مرتبه از حضور قلب، بهگونهای است که هیچ چیزی نمیتواند سالک را از امور دیگر باز دارد. به عبارت دیگر، شنیدن هیچ سخنی او را از شنیدن دیگر سخنان در همان لحظه باز نمیدارد، و دیدن هیچ چیزی او را از دیدن دیگر امور، و انجام هیچ کاری او را از انجام دیگر [[کارها]] باز نمیدارد. میتوان احتمال داد که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در لحظهای که در [[نماز]] انگشتر خویش را به سائل بخشیدند، در این منزل به سر میبردهاند؛ چه در عین توجّه کامل به بارگاه ربوبی، سخن آن سائل را نیز میشنیدهاند، و در عین توجّه کامل به [[نماز]]، باز دست به انگشتری برده آن را به او میبخشیدهاند. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
===[[شادمانی]] و [[نشاط]] در [[عبادت]]=== | ===[[شادمانی]] و [[نشاط]] در [[عبادت]]=== | ||
*که از مهمترین اموری است که بعنوان مقدمه [[عبادات]] باید به تحصیل درآید؛ چه تغذیه [[روح]] به هنگام [[نشاط]] و [[شادمانی]]، همچون تغذیه جسم در این حالت است. میدانیم که اگر کسی در حالت [[شادمانی]] به تغذیه بپردازد، [[غذا]] بهتر جسم او را پرورش داده او را [[سلامت]] میدارد، در حالی که تغذیه در حالت [[اندوه]] و [[ترس]] از اثری معکوس برخوردار است. | *که از مهمترین اموری است که بعنوان مقدمه [[عبادات]] باید به تحصیل درآید؛ چه تغذیه [[روح]] به هنگام [[نشاط]] و [[شادمانی]]، همچون تغذیه جسم در این حالت است. میدانیم که اگر کسی در حالت [[شادمانی]] به تغذیه بپردازد، [[غذا]] بهتر جسم او را پرورش داده او را [[سلامت]] میدارد، در حالی که تغذیه در حالت [[اندوه]] و [[ترس]] از اثری معکوس برخوردار است. | ||
*تغذیه [[روحانی]] نیز همینگونه است، بنابراین ایستادن به [[نماز]] و یا انجام هر [[عبادت]] دیگر در حالت [[شادمانی]] و [[نشاط]] [[روحانی]]، از اثری بسیار بیشتر برخوردار بوده [[آدمی]] را زودتر به [[هدف]] واصل مینماید. شاید [[آیه]] [[شریف]]:{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلاَ جُنُبًا إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّن الْغَائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا }}<ref> ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه میگویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخسارهها و دستهایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرندهای آمرزنده است؛ سوره نساء، آیه: ۴۳.</ref>. | *تغذیه [[روحانی]] نیز همینگونه است، بنابراین ایستادن به [[نماز]] و یا انجام هر [[عبادت]] دیگر در حالت [[شادمانی]] و [[نشاط]] [[روحانی]]، از اثری بسیار بیشتر برخوردار بوده [[آدمی]] را زودتر به [[هدف]] واصل مینماید. شاید [[آیه]] [[شریف]]: {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلاَ جُنُبًا إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّن الْغَائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا }}<ref> ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه میگویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخسارهها و دستهایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرندهای آمرزنده است؛ سوره نساء، آیه: ۴۳.</ref>. | ||
*ونیز [[آیه]] [[مبارک]]: {{متن قرآن|وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلاَ يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَهُمْ كُسَالَى وَلاَ يُنفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ كَارِهُونَ }}<ref> هیچچیز آنان را از پذیرفته شدن بخششهایشان باز نداشت جز اینکه آنان به خداوند و پیامبرش انکار ورزیدند و جز با کسالت نماز نمیگزارند و جز با ناخشنودی بخشش نمیکنند؛ سوره توبه، آیه: ۵۴.</ref> را نیز بتوان به همین معنی دانست. به این دو [[حدیث شریف]] نیز بنگرید: "[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند:" ای [[علی]]! ای [[دین]] [[استوار]] است، بنابراین در آن به آرامی فرو رو و [[عبادت]] پروردگارت را بر [[جان]] خودت دشوار مساز" <ref>{{متن حدیث| يَا عَلِيُّ إِنَّ هَذَا الدِّينَ مَتِينٌ فَأَوْغِلْ فِيهِ بِرِفْقٍ وَ لَا تُبَغِّضْ إِلَى نَفْسِكَ عِبَادَةَ رَبِّكَ }}؛ اصول کافی، ج۲، ص۸۷.</ref>؛ [[امام عسکری]]{{ع}} میفرمایند: "وقتی قلبها به [[نشاط]] درآیند [[عبادات]] را در آن ریزید، و چون خسته شود آن را رها سازید" <ref>{{متن حدیث| إِذَا نَشِطَتِ الْقُلُوبُ فَأَوْدِعُوهَا وَ إِذَا نَفَرَتْ فَوَدِّعُوهَا}}؛ بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۷۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۴.</ref> | *ونیز [[آیه]] [[مبارک]]: {{متن قرآن|وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلاَ يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَهُمْ كُسَالَى وَلاَ يُنفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ كَارِهُونَ }}<ref> هیچچیز آنان را از پذیرفته شدن بخششهایشان باز نداشت جز اینکه آنان به خداوند و پیامبرش انکار ورزیدند و جز با کسالت نماز نمیگزارند و جز با ناخشنودی بخشش نمیکنند؛ سوره توبه، آیه: ۵۴.</ref> را نیز بتوان به همین معنی دانست. به این دو [[حدیث شریف]] نیز بنگرید: "[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند:" ای [[علی]]! ای [[دین]] [[استوار]] است، بنابراین در آن به آرامی فرو رو و [[عبادت]] پروردگارت را بر [[جان]] خودت دشوار مساز" <ref>{{متن حدیث| يَا عَلِيُّ إِنَّ هَذَا الدِّينَ مَتِينٌ فَأَوْغِلْ فِيهِ بِرِفْقٍ وَ لَا تُبَغِّضْ إِلَى نَفْسِكَ عِبَادَةَ رَبِّكَ }}؛ اصول کافی، ج۲، ص۸۷.</ref>؛ [[امام عسکری]]{{ع}} میفرمایند: "وقتی قلبها به [[نشاط]] درآیند [[عبادات]] را در آن ریزید، و چون خسته شود آن را رها سازید" <ref>{{متن حدیث| إِذَا نَشِطَتِ الْقُلُوبُ فَأَوْدِعُوهَا وَ إِذَا نَفَرَتْ فَوَدِّعُوهَا}}؛ بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۷۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۴.</ref> | ||
===[[همراهی]] و [[مهربانی]] با خود=== | ===[[همراهی]] و [[مهربانی]] با خود=== | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
*احتیاج به توضیح ندارد که قلبی که صاحبش در آن مسکن نگزیده بلکه بیگانگان و [[دشمنان]] آن را [[غصب]] کرده به ملکیّت خویش در آوردهاند، نمیتواند در [[نماز]] حضور یابد. از این رو اهل [[دنیا]] به همان دنیای [[پست]] خویش التفات مییابند، و اهل او جلَّ وعلا! - به عالم ربوبی و بارگاه [[عزّت]]- که [[وحدت]] [[حقیقی]] آن را سرشار از خود ساخته - متوجّه میشوند. [[دنیاطلبان]] در کثرت فرو رفتهاند، و خداجویان در [[وحدت]]؛ خوشا به قلبی که چیزی آن را از صاحبش رویگردان نمیسازد، تا همچون دنیاجویان در [[نماز]] به [[لهو و لعب]] نپردازد، بلکه در [[نماز]] نیز از عالَم [[وحدت]] خود خارج نشود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۷.</ref> | *احتیاج به توضیح ندارد که قلبی که صاحبش در آن مسکن نگزیده بلکه بیگانگان و [[دشمنان]] آن را [[غصب]] کرده به ملکیّت خویش در آوردهاند، نمیتواند در [[نماز]] حضور یابد. از این رو اهل [[دنیا]] به همان دنیای [[پست]] خویش التفات مییابند، و اهل او جلَّ وعلا! - به عالم ربوبی و بارگاه [[عزّت]]- که [[وحدت]] [[حقیقی]] آن را سرشار از خود ساخته - متوجّه میشوند. [[دنیاطلبان]] در کثرت فرو رفتهاند، و خداجویان در [[وحدت]]؛ خوشا به قلبی که چیزی آن را از صاحبش رویگردان نمیسازد، تا همچون دنیاجویان در [[نماز]] به [[لهو و لعب]] نپردازد، بلکه در [[نماز]] نیز از عالَم [[وحدت]] خود خارج نشود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۷.</ref> | ||
*بر این اساس در مییابیم که حضور قلب برای [[دنیاطلبان]] محال است، و همان حضور قلب برای خدادوستان و خداطلبان بسیار آسان مینماید. | *بر این اساس در مییابیم که حضور قلب برای [[دنیاطلبان]] محال است، و همان حضور قلب برای خدادوستان و خداطلبان بسیار آسان مینماید. | ||
*[[کتاب آسمانی]] ما به این دو گروه در شماری از [[آیات]] خود اشاره فرموده است، اهل [[دنیا]] را اینگونه به اشارت آورده: {{متن قرآن|وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا}}<ref>«و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده» سوره انعام، آیه ۷۰.</ref>. و اهلالله را اینچنین به تصریح گرفته است: {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۷.</ref>. اینان مردان حقّند، و آنان نامردان [[دنیا]]، که هریک بر اساس خواست خود عمل میکنند:{{متن قرآن|قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ}}<ref>«بگو: هر کس به فرا خور خویش کار میکند» سوره اسراء، آیه ۸۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۷.</ref> | *[[کتاب آسمانی]] ما به این دو گروه در شماری از [[آیات]] خود اشاره فرموده است، اهل [[دنیا]] را اینگونه به اشارت آورده: {{متن قرآن|وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا}}<ref>«و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده» سوره انعام، آیه ۷۰.</ref>. و اهلالله را اینچنین به تصریح گرفته است: {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۷.</ref>. اینان مردان حقّند، و آنان نامردان [[دنیا]]، که هریک بر اساس خواست خود عمل میکنند: {{متن قرآن|قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ}}<ref>«بگو: هر کس به فرا خور خویش کار میکند» سوره اسراء، آیه ۸۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۷.</ref> | ||
===دوری کامل از [[گناهان]]=== | ===دوری کامل از [[گناهان]]=== | ||
*[[مراقبت]] دائمی برای دوری و پرهیز کامل از [[گناهان]] نیز، در این راه از مهمترین شرایط است؛ چه [[گناه]] [[قلب]] را وارونه ساخته فراز و فرود آن را مغشوش میسازد. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه میفرمایند: "هیچ چیزی برای [[قلب]] [[انسان]] [[فاسد]] کنندهتر از [[گناه]] نیست، چرا که [[قلب]] چون گناهی انجام دهد آن [[گناه]] به همراه [[قلب]] میماند تا سرانجام بر آن غالب شده بالا و پایین [[قلب]] دگرگون شود" <ref>{{متن حدیث|مَا مِنْ شَيْءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِيئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَيُوَاقِعُ الْخَطِيئَةَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَيْهِ فَيُصَيِّرَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۶۸.</ref>. | *[[مراقبت]] دائمی برای دوری و پرهیز کامل از [[گناهان]] نیز، در این راه از مهمترین شرایط است؛ چه [[گناه]] [[قلب]] را وارونه ساخته فراز و فرود آن را مغشوش میسازد. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه میفرمایند: "هیچ چیزی برای [[قلب]] [[انسان]] [[فاسد]] کنندهتر از [[گناه]] نیست، چرا که [[قلب]] چون گناهی انجام دهد آن [[گناه]] به همراه [[قلب]] میماند تا سرانجام بر آن غالب شده بالا و پایین [[قلب]] دگرگون شود" <ref>{{متن حدیث|مَا مِنْ شَيْءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِيئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَيُوَاقِعُ الْخَطِيئَةَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَيْهِ فَيُصَيِّرَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۶۸.</ref>. |