پرش به محتوا

آیا امام علی علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها'
جز (جایگزینی متن - '==پاسخ‌های دیگر== {{یادآوری پاسخ}}' به '==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه== {{یادآوری پاسخ}}')
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:11546943.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی نمازی شاهرودی]]]]
[[پرونده:11546943.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی نمازی شاهرودی]]]]
آیت‌الله [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
آیت‌الله [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«روایات متواتره‌ای است که [[ائمه هدی]] {{عم}} فرمودند: {{عربی|«عِندَنا عِلمُ المَنايا وَ البَلايا وَ فَصلِ الخِطابِ وَ أنسابِ العَرَبِ وَ مَولِدِ الإسْلامِ»}}<ref>علم بلایا و منایا و فصل الخطاب و علم انساب نزد ماست؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۶ (باب نهم از ابواب علومهم{{عم}} از کتاب الإمامه)</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل نموده که فرمود: {{عربی|«قَالَ اَمیرُالمؤُمِنینَ{{ع}}: اُعْطِیْتُ تِسْعاً لَم یُعطَهَا اَحَدٌ قَبْلی سِوَی النَّبیّ.لَقَد فُتِحَتْ لِیَ السُّبُلُ وَعَلِمْتُ المَنَایَا وَالبَلایَا وَالاَنْسَابَ وَفَصْلَ الخِطَابِ وَلَقَد نَظَرْتُ فِی المَلَکْوتِ بِاِذْنِ رَبّی فَمَا غَابَ عَنّی مَا کَانَ قَبْلی وَلَا مَا  یَأتِی بَعْدِی. وَاِنَّ بِوِلَایَتِی اَکمَلَ الله لِهذِهِ الأُمَّهِ دِینَهُمْ»}}<ref> نُه چیز به من بخشیده شده که پیش از من به هیچ کس داده نشده مگر به [[پیامبر|پیغمبر اکرم]]{{صل}} همانا به تحقیق راه‌ها برای من باز شده یعنی راه‌های آسمان و زمین و مرگ‌ها و بلایا و نَسَب‌ها و فصل الخطاب را می‌دانم. نیز، به اذن پروردگار به ملکوت آسمان نظر کردم؛ آن چه پیش از من بوده و آن چه بعد از من خواهد آمد، از من پنهان نشد همه را دیدم؛  بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۱، ح۱۴</ref>. [[علامه مجلسی]] پس از نقل این حدیث، در بیان آن می‌فرماید: «همانا به تحقیق راه‌ها برای من باز شده» یعنی راه‌های علم به معارف و غیوب و یا راه‌های تقرب به خدا و یا راه‌های آسمان و زمین؛ چنان که در حدیثی وارد شده است. و «منایا مرگ‌ها را می‌دانم» یعنی اجل‌های مردم را. مقصود از «بلایا» اموری است که خدا به واسطه آن‌ها بندگان را امتحان می‌نماید، مانند امراض و آفات، و یا اعم از آن‌هاست و شامل خیرات هم می‌شود. مقصود از علم به «نسب‌ها» این است که: پدر هر شخصی را می‌دانم و بنابراین اولاد حلال را از حرام زادگان می‌شناسم» <ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=113&chkhashk=0F2FCD66D0&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۱۱۳.]</ref>.
::::::«روایات متواتره‌ای است که [[ائمه هدی]] {{عم}} فرمودند: {{عربی|«عِندَنا عِلمُ المَنايا وَ البَلايا وَ فَصلِ الخِطابِ وَ أنسابِ العَرَبِ وَ مَولِدِ الإسْلامِ»}}<ref>علم بلایا و منایا و فصل الخطاب و علم انساب نزد ماست؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۶ (باب نهم از ابواب علومهم{{عم}} از کتاب الإمامه)</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل نموده که فرمود: {{عربی|«قَالَ اَمیرُالمؤُمِنینَ{{ع}}: اُعْطِیْتُ تِسْعاً لَم یُعطَهَا اَحَدٌ قَبْلی سِوَی النَّبیّ.لَقَد فُتِحَتْ لِیَ السُّبُلُ وَعَلِمْتُ المَنَایَا وَالبَلایَا وَالاَنْسَابَ وَفَصْلَ الخِطَابِ وَلَقَد نَظَرْتُ فِی المَلَکْوتِ بِاِذْنِ رَبّی فَمَا غَابَ عَنّی مَا کَانَ قَبْلی وَلَا مَا  یَأتِی بَعْدِی. وَاِنَّ بِوِلَایَتِی اَکمَلَ الله لِهذِهِ الأُمَّهِ دِینَهُمْ»}}<ref> نُه چیز به من بخشیده شده که پیش از من به هیچ کس داده نشده مگر به [[پیامبر|پیغمبر اکرم]]{{صل}} همانا به تحقیق راه‌ها برای من باز شده یعنی راه‌های آسمان و زمین و مرگ‌ها و بلایا و نَسَب‌ها و فصل الخطاب را می‌دانم. نیز، به اذن پروردگار به ملکوت آسمان نظر کردم؛ آن چه پیش از من بوده و آن چه بعد از من خواهد آمد، از من پنهان نشد همه را دیدم؛  بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۱، ح۱۴</ref>. [[علامه مجلسی]] پس از نقل این حدیث، در بیان آن می‌فرماید: «همانا به تحقیق راه‌ها برای من باز شده» یعنی راه‌های علم به معارف و غیوب و یا راه‌های تقرب به خدا و یا راه‌های آسمان و زمین؛ چنان که در حدیثی وارد شده است. و «منایا مرگ‌ها را می‌دانم» یعنی اجل‌های مردم را. مقصود از «بلایا» اموری است که خدا به واسطه آنها بندگان را امتحان می‌نماید، مانند امراض و آفات، و یا اعم از آنهاست و شامل خیرات هم می‌شود. مقصود از علم به «نسب‌ها» این است که: پدر هر شخصی را می‌دانم و بنابراین اولاد حلال را از حرام زادگان می‌شناسم» <ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=113&chkhashk=0F2FCD66D0&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۱۱۳.]</ref>.


==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
[[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]]
[[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«خبرهای غیبی فراوانی از [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در کتب حدیثی و تاریخی شیعه و سنی نقل شده است، به طوری که [[ابن ابی‌ الحدید]] گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} اخبار غیبی بسیار فرموده و همگی صحیح بوده و اگر ما بخواهیم همه آن‌ها را بیان کنیم باید جزوه‌های بسیاری به آن اختصاص دهیم و کتاب‌های سیره آن اخبار را به صورت مشروح آورده‌اند<ref>شرح نهج‌ البلاغه، ج۷، ص۵۰.</ref> که همه آن‌ها حکایت از آگاهی گسترده و احاطه آن حضرت بر امور غیبی است و در بسیاری از این موارد روی جزئیات تکیه شده است که این به خوبی نشان از آن است که این خبرها از آگاهی به [[علم غیب]] سرچشمه گرفته است. در [[نهج‌ البلاغه]] در خطبه‌های متعددی اخبار غیبی از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بیان شده است از جمله:
::::::«خبرهای غیبی فراوانی از [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در کتب حدیثی و تاریخی شیعه و سنی نقل شده است، به طوری که [[ابن ابی‌ الحدید]] گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} اخبار غیبی بسیار فرموده و همگی صحیح بوده و اگر ما بخواهیم همه آنها را بیان کنیم باید جزوه‌های بسیاری به آن اختصاص دهیم و کتاب‌های سیره آن اخبار را به صورت مشروح آورده‌اند<ref>شرح نهج‌ البلاغه، ج۷، ص۵۰.</ref> که همه آنها حکایت از آگاهی گسترده و احاطه آن حضرت بر امور غیبی است و در بسیاری از این موارد روی جزئیات تکیه شده است که این به خوبی نشان از آن است که این خبرها از آگاهی به [[علم غیب]] سرچشمه گرفته است. در [[نهج‌ البلاغه]] در خطبه‌های متعددی اخبار غیبی از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بیان شده است از جمله:
:::::#خبر دادن [[حضرت علی]]{{ع}} از آمدن تعداد نیرو در جنگ جمل از کوفه همراه [[امام حسن]]{{ع}} [[ابو طفیل]] گوید: [[علی]]{{ع}} فرمود: از کوفه دوازده هزار و یک نفر به سوی شما می‌آید. به تپه ذی‌قار نشستم و آن‌ها را شمارش کردم. یکی بیش و کم نبود<ref>تاریخ طبری، ابی‌ جعفر محمد بن جریر طبری، ج۴، ص۵۰۰.</ref>
:::::#خبر دادن [[حضرت علی]]{{ع}} از آمدن تعداد نیرو در جنگ جمل از کوفه همراه [[امام حسن]]{{ع}} [[ابو طفیل]] گوید: [[علی]]{{ع}} فرمود: از کوفه دوازده هزار و یک نفر به سوی شما می‌آید. به تپه ذی‌قار نشستم و آنها را شمارش کردم. یکی بیش و کم نبود<ref>تاریخ طبری، ابی‌ جعفر محمد بن جریر طبری، ج۴، ص۵۰۰.</ref>
:::::#'''اخبار [[حضرت علی]]{{ع}} درباره خوارج در جنگ نهروان:''' [[حضرت علی]]{{ع}} در جنگ نهروان به باقی نماندن دو نفر از خوارج و به شهادت نرسیدن، بیش از ده نفر از لشکریانش خبر دادند که این خبر دادن [[علی]]{{ع}} با سندها وعبارت‌های مختلف در کتاب‌های گوناگون نقل شده است. در خطبه ۵۹ درباره هلاکت خوارج فرموده است: {{عربی|« مَصَارِعُهُمْ‏ دُونَ‏ النُّطْفَةِ وَ اللَّهِ لَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَة»}}<ref>کشتنگاه آنان این سوی نطفه (نهر) است. به خدا، که ده کس از آنان نرهد و از شما ده تن هلاک نشود؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۵۹، ص ۴۸.</ref>. [[ابی‌ سلیمان مرعشی]] گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} به سوی نهروان حرکت کرد و من هم همراه او حرکت می‌کردم. او فرمود: قسم به خداوندی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، از شما دو تن کشته نمی‌شود و از آن‌ها ده نفر باقی نمی‌ماند<ref>کنزالعمال، ج۱۱، ص۴۳۵. تاریخ بغدادی، احمد خطیب بغدادی، ج۱۴، ص۳۶۴.</ref>. [[ابن ابی‌ الحدید معتزلی]] گوید: این خبر غیبی از معجزات آن حضرت به شمار می‌رود، زیرا خبر تفصیلی دادن از شمار کشتگان ارتباط با عالم ورای حس را به خوبی می‌نمایاند و این گونه پیشگویی فراتر از توان بشری است<ref>شرح نهج‌البلاغه، ج۵، ص۴.</ref>. در خطبه ۶۰ هنگامی که به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} عرض کردند: خوارج تار و مار شدند، فرمود: {{عربی|« كَلَّا وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ‏ نُطَفٌ‏ فِي‏ أَصْلَابِ‏ الرِّجَالِ‏ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاءِ وَ كُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حَتَّى يَكُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلَّابِين‏»}}<ref>هرگز به خدا که نطفه-هایند در پشت‌های مردان و زهدان‌های مادران. هرگاه مهم‌تری از آنان سر برآورد، از پایش در اندازند، چندان که آخرِ کار مالِ مردم ربایند و دست به دزدی یازند.</ref>. در این جا، به سرکوبی خوارج در حکومت‌های مختلف و نیز پایان کار آن‌ها اشاره فرموده است، و به گفته [[ابن ابی‌ الحدید]] "این مسئله عیناً واقع شد، زیرا دعوت خوارج مضمحل گردید و مردان فعال آن‌ها از بین رفتند و سرانجام اخلاف آن‌ها دزدانی شدند متظاهر به فسق و فساد" <ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج۵، ص۷۳.</ref>.
:::::#'''اخبار [[حضرت علی]]{{ع}} درباره خوارج در جنگ نهروان:''' [[حضرت علی]]{{ع}} در جنگ نهروان به باقی نماندن دو نفر از خوارج و به شهادت نرسیدن، بیش از ده نفر از لشکریانش خبر دادند که این خبر دادن [[علی]]{{ع}} با سندها وعبارت‌های مختلف در کتاب‌های گوناگون نقل شده است. در خطبه ۵۹ درباره هلاکت خوارج فرموده است: {{عربی|« مَصَارِعُهُمْ‏ دُونَ‏ النُّطْفَةِ وَ اللَّهِ لَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَة»}}<ref>کشتنگاه آنان این سوی نطفه (نهر) است. به خدا، که ده کس از آنان نرهد و از شما ده تن هلاک نشود؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۵۹، ص ۴۸.</ref>. [[ابی‌ سلیمان مرعشی]] گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} به سوی نهروان حرکت کرد و من هم همراه او حرکت می‌کردم. او فرمود: قسم به خداوندی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، از شما دو تن کشته نمی‌شود و از آنها ده نفر باقی نمی‌ماند<ref>کنزالعمال، ج۱۱، ص۴۳۵. تاریخ بغدادی، احمد خطیب بغدادی، ج۱۴، ص۳۶۴.</ref>. [[ابن ابی‌ الحدید معتزلی]] گوید: این خبر غیبی از معجزات آن حضرت به شمار می‌رود، زیرا خبر تفصیلی دادن از شمار کشتگان ارتباط با عالم ورای حس را به خوبی می‌نمایاند و این گونه پیشگویی فراتر از توان بشری است<ref>شرح نهج‌البلاغه، ج۵، ص۴.</ref>. در خطبه ۶۰ هنگامی که به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} عرض کردند: خوارج تار و مار شدند، فرمود: {{عربی|« كَلَّا وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ‏ نُطَفٌ‏ فِي‏ أَصْلَابِ‏ الرِّجَالِ‏ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاءِ وَ كُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حَتَّى يَكُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلَّابِين‏»}}<ref>هرگز به خدا که نطفه-هایند در پشت‌های مردان و زهدان‌های مادران. هرگاه مهم‌تری از آنان سر برآورد، از پایش در اندازند، چندان که آخرِ کار مالِ مردم ربایند و دست به دزدی یازند.</ref>. در این جا، به سرکوبی خوارج در حکومت‌های مختلف و نیز پایان کار آنها اشاره فرموده است، و به گفته [[ابن ابی‌ الحدید]] "این مسئله عیناً واقع شد، زیرا دعوت خوارج مضمحل گردید و مردان فعال آنها از بین رفتند و سرانجام اخلاف آنها دزدانی شدند متظاهر به فسق و فساد" <ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج۵، ص۷۳.</ref>.
:::::#'''اخبار از شهادت خودش:'''احادیث خبر دادن [[حضرت علی]]{{ع}} از شهادت خود، گاهی اخبار از خضاب شدن محاسنش به خون سرش و گاهی به خبر دادن از قاتلش [[ابن ملجم]] با اسناد و تعابیر گوناگون بیان شده است؛ در این جا از باب نمونه برخی از آن روایات نقل می‌شود: [[ابن سعد]] از [[ابو نعیم]] و او از [[ابو طفیل]] نقل می‌کند که [[علی]]{{ع}} مردم را به بیعت کردن با خود فراخواند. [[عبدالرحمن بن ملجم مرادی]] برای بیعت آمد و [[علی]]{{ع}} دو مرتبه او را برگرداند و بیعتش را نپذیرفت، سپس فرمود: چه چیزی از شقی‌ترین امت جلوگیری می‌کند، هر آینه محاسن مرا با خون سرم رنگین خواهد کرد. [[ابن‌ سعد]] گوید: راوی دیگری هم غیر از [[ابو نعیم]] به همین اسناد از [[علی]]{{ع}} نقل می‌کند، که در دنباله این مطلب فرمود: بخدا سوگند این عهدی است که [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص ۲۴.</ref>. [[سالم بن ابی جعد]] از [[عبدالله بن سبع]] نقل می‌کند که شنیدم [[علی]]{{ع}} می‌فرمود: همانا ریش من از خون سرم خضاب خواهد شد و شقی‌ترین مردم منتظر چیست؟ گفتند: ای امیرالمؤمنین بگو آن کیست؟ تا جانش را بستانیم؟ فرمود: در این صورت به خدا سوگند در قبال خون من کسی غیر از قاتل مرا کشته‌اید. [[عبدالله بن موسی]] از اسرائیل از [[سنان بن حبیب]] از نبل از دختر بدر، از قول شوهرش نقل می‌کند که می‌گفته است: خودم شنیدم [[علی]]{{ع}} می‌فرمود: همانا ریش من از خون سرم خضاب خواهد شد.
:::::#'''اخبار از شهادت خودش:'''احادیث خبر دادن [[حضرت علی]]{{ع}} از شهادت خود، گاهی اخبار از خضاب شدن محاسنش به خون سرش و گاهی به خبر دادن از قاتلش [[ابن ملجم]] با اسناد و تعابیر گوناگون بیان شده است؛ در این جا از باب نمونه برخی از آن روایات نقل می‌شود: [[ابن سعد]] از [[ابو نعیم]] و او از [[ابو طفیل]] نقل می‌کند که [[علی]]{{ع}} مردم را به بیعت کردن با خود فراخواند. [[عبدالرحمن بن ملجم مرادی]] برای بیعت آمد و [[علی]]{{ع}} دو مرتبه او را برگرداند و بیعتش را نپذیرفت، سپس فرمود: چه چیزی از شقی‌ترین امت جلوگیری می‌کند، هر آینه محاسن مرا با خون سرم رنگین خواهد کرد. [[ابن‌ سعد]] گوید: راوی دیگری هم غیر از [[ابو نعیم]] به همین اسناد از [[علی]]{{ع}} نقل می‌کند، که در دنباله این مطلب فرمود: بخدا سوگند این عهدی است که [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص ۲۴.</ref>. [[سالم بن ابی جعد]] از [[عبدالله بن سبع]] نقل می‌کند که شنیدم [[علی]]{{ع}} می‌فرمود: همانا ریش من از خون سرم خضاب خواهد شد و شقی‌ترین مردم منتظر چیست؟ گفتند: ای امیرالمؤمنین بگو آن کیست؟ تا جانش را بستانیم؟ فرمود: در این صورت به خدا سوگند در قبال خون من کسی غیر از قاتل مرا کشته‌اید. [[عبدالله بن موسی]] از اسرائیل از [[سنان بن حبیب]] از نبل از دختر بدر، از قول شوهرش نقل می‌کند که می‌گفته است: خودم شنیدم [[علی]]{{ع}} می‌فرمود: همانا ریش من از خون سرم خضاب خواهد شد.
:::::#'''اخبار [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} از چگونگی به شهادت رسیدن [[میثم تمار]]:''' [[میثم تمار]] یکی از اصحاب خاص [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است که اسرار بسیاری از آن جناب شنیده بود. روزی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به او فرمود: همانا تو پس از من گرفتار خواهی شد و به دار آویخته شوی و حربه به تو خواهند زد، و چون سومین روز  شود، از سوراخ‌های بینی و دهانت خون باز شود که ریشت را رنگین نماید، پس چشم به راه آن خضاب باش، و به درب خانه عمرو بن حریث به دار آویخته خواهی شد. تو دهمین نفری که در آنجا به دار آویخته می‌شوی و چوبه دار تو از همه آنان کوتاه‌تر می‌باشد، و از آن‌ها به آستانه خانه نزدیک‌تر خواهی بود. برو تا آن درخت خرمایی که بر تنه آن به دار کشیده شوی به تو نشان دهم، و نشانش داد»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۰۶ - ۲۱۰.]</ref>.
:::::#'''اخبار [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} از چگونگی به شهادت رسیدن [[میثم تمار]]:''' [[میثم تمار]] یکی از اصحاب خاص [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است که اسرار بسیاری از آن جناب شنیده بود. روزی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به او فرمود: همانا تو پس از من گرفتار خواهی شد و به دار آویخته شوی و حربه به تو خواهند زد، و چون سومین روز  شود، از سوراخ‌های بینی و دهانت خون باز شود که ریشت را رنگین نماید، پس چشم به راه آن خضاب باش، و به درب خانه عمرو بن حریث به دار آویخته خواهی شد. تو دهمین نفری که در آنجا به دار آویخته می‌شوی و چوبه دار تو از همه آنان کوتاه‌تر می‌باشد، و از آنها به آستانه خانه نزدیک‌تر خواهی بود. برو تا آن درخت خرمایی که بر تنه آن به دار کشیده شوی به تو نشان دهم، و نشانش داد»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۰۶ - ۲۱۰.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۸۱: خط ۱۸۱:
[[پرونده:11270.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[داوود خوش‌باور|خوش‌باور]]]]
[[پرونده:11270.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[داوود خوش‌باور|خوش‌باور]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوش‌باور]]'''، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوش‌باور]]'''، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::« حدیث مدینه که به حد تواتر رسیده است و بیش از ۲۰۰ نفر از علمای [[اهل سنت]] نقل کرده‌اند، اسامی‌پنجاه نفر از آن‌ها در صفحات ۹۱۶ تا ۹۱۸ کتاب شبهای پیشاور آمده است. [[پیامبر|پیغمبر خدا]]{{صل}} این حدیث را در زمان‌ها و مکان‌های مختلف و به مناسبت‌های گوناگونی بیان کرده است [[پیامبر]]{{صل}} فرموده‌اند: {{عربی|«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ‏ وَ عَلِيٌ‏ بَابُهَا‏»}}<ref> من شهر علم هستم و [[امام علی|علی]]{{ع}} دروازه این شهر است.</ref>. پس هر که قصد ورود به این شهر را دارد باید از دروازة آن وارد شود. چنانکه گذشت از آیات قرآن استفاده می‌شود: [[پیامبر]]{{صل}} که شهر علم است از علم [[غیب]] برخوردار می‌باشد. پس [[امام علی|علی]]{{صل}} هم که دروازه این شهر است از [[علم غیب]] برخوردار خواهد بود. اصل کامل حدیث را [[ابن مغازلی شافعی]] و بسیاری دیگر، از [[ابن عباس]] و [[جابر بن عبداالله انصاری]] نقل کرده‌اند. در این حدیث آمده است: [[پیامبر]]{{صل}} بازوی [[امام علی|علی]]{{ع}} را گرفت و فرمود: "این مرد امیر و رئیس نیکوکاران و قاتل کافران است. یاور او یاری شود و خوار کننده او خوار گردد. سپس صدای خود را بلند کرد و گفت: من شهر علم ام و علی دروازه آن است، پس هرکس که می‌خواهد از آن بهره برد، باید به سوی در ورودی آن یعنی [[امام علی|علی]]{{ع}} برود".
::::::« حدیث مدینه که به حد تواتر رسیده است و بیش از ۲۰۰ نفر از علمای [[اهل سنت]] نقل کرده‌اند، اسامی‌پنجاه نفر از آنها در صفحات ۹۱۶ تا ۹۱۸ کتاب شبهای پیشاور آمده است. [[پیامبر|پیغمبر خدا]]{{صل}} این حدیث را در زمان‌ها و مکان‌های مختلف و به مناسبت‌های گوناگونی بیان کرده است [[پیامبر]]{{صل}} فرموده‌اند: {{عربی|«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ‏ وَ عَلِيٌ‏ بَابُهَا‏»}}<ref> من شهر علم هستم و [[امام علی|علی]]{{ع}} دروازه این شهر است.</ref>. پس هر که قصد ورود به این شهر را دارد باید از دروازة آن وارد شود. چنانکه گذشت از آیات قرآن استفاده می‌شود: [[پیامبر]]{{صل}} که شهر علم است از علم [[غیب]] برخوردار می‌باشد. پس [[امام علی|علی]]{{صل}} هم که دروازه این شهر است از [[علم غیب]] برخوردار خواهد بود. اصل کامل حدیث را [[ابن مغازلی شافعی]] و بسیاری دیگر، از [[ابن عباس]] و [[جابر بن عبداالله انصاری]] نقل کرده‌اند. در این حدیث آمده است: [[پیامبر]]{{صل}} بازوی [[امام علی|علی]]{{ع}} را گرفت و فرمود: "این مرد امیر و رئیس نیکوکاران و قاتل کافران است. یاور او یاری شود و خوار کننده او خوار گردد. سپس صدای خود را بلند کرد و گفت: من شهر علم ام و علی دروازه آن است، پس هرکس که می‌خواهد از آن بهره برد، باید به سوی در ورودی آن یعنی [[امام علی|علی]]{{ع}} برود".
::::::حدیث دیگری که تا حدودی به همان اندازه حدیث مدینه، به حد تواتر رسیده، حدیث دار‌الحکمه است که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: «من سرای حکمتم و علی دروازه آن، هر کس می‌خواهد از آن بهره برد، باید به نزد علی برود".
::::::حدیث دیگری که تا حدودی به همان اندازه حدیث مدینه، به حد تواتر رسیده، حدیث دار‌الحکمه است که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: «من سرای حکمتم و علی دروازه آن، هر کس می‌خواهد از آن بهره برد، باید به نزد علی برود".
::::::چون در عربی، آوردن "ال" بر سر "علم" و "حکمت" نشانه عام بودن، جامعیت و کلیت آن است، پس علم و حکمت به طور عام و یا به عبارتی هر علم و حکمتی را شامل می‌شود. از آنجایی که [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}}، شهر علم و حکمت بوده است، علم جامع، شامل ظاهر و باطن امور، آشکار و مستور، مشهود و غیب و همه علوم خدادادی است. لذا [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز در ورودی و دروازه رسیدن به همه علومی‌است که در وجود [[پیامبر]]{{صل}} می‌باشد. بنابراین، [[امام علی|علی]]{{ع}} عالم به ظاهر و باطن قرآن نیز بوده است. چنانچه حافظ ابونعیم در جلد اول حلیۀ الاولیا، محمد بن یوسف گنجی شافعی در کفایۀ الطالب و سلیمان بلخی در ینابیع المودة از کاتب وحی عبداالله بن مسعود نقل کرده اند که گفت: "قرآن بر هفت حرف نازل شد و هر حرفی از آن‌ها دارای ظاهر و باطنی است. علم ظاهر و باطن قرآن نزد [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} می‌باشد".
::::::چون در عربی، آوردن "ال" بر سر "علم" و "حکمت" نشانه عام بودن، جامعیت و کلیت آن است، پس علم و حکمت به طور عام و یا به عبارتی هر علم و حکمتی را شامل می‌شود. از آنجایی که [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}}، شهر علم و حکمت بوده است، علم جامع، شامل ظاهر و باطن امور، آشکار و مستور، مشهود و غیب و همه علوم خدادادی است. لذا [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز در ورودی و دروازه رسیدن به همه علومی‌است که در وجود [[پیامبر]]{{صل}} می‌باشد. بنابراین، [[امام علی|علی]]{{ع}} عالم به ظاهر و باطن قرآن نیز بوده است. چنانچه حافظ ابونعیم در جلد اول حلیۀ الاولیا، محمد بن یوسف گنجی شافعی در کفایۀ الطالب و سلیمان بلخی در ینابیع المودة از کاتب وحی عبداالله بن مسعود نقل کرده اند که گفت: "قرآن بر هفت حرف نازل شد و هر حرفی از آنها دارای ظاهر و باطنی است. علم ظاهر و باطن قرآن نزد [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} می‌باشد".
::::::[[ابو حامد غزالی]] در کتاب بیان علم لدنی نقل نموده است که [[امام علی|علی{{ع}} فرمود: "[[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} زبان خود را در دهان من گذارد. پس از لعاب دهان آن حضرت برای من هزار باب از علم باز شد که از هر باب آن هزار باب دیگر باز می‌شود".
::::::[[ابو حامد غزالی]] در کتاب بیان علم لدنی نقل نموده است که [[امام علی|علی{{ع}} فرمود: "[[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} زبان خود را در دهان من گذارد. پس از لعاب دهان آن حضرت برای من هزار باب از علم باز شد که از هر باب آن هزار باب دیگر باز می‌شود".
::::::[[ابن مغازلی شافعی]] نیز از [[ابن عباس]] از [[پیامبر]]{{صل}} نقل می‌کند که فرمود: "چون شب معراج به مقام قرب رسیدم، خداوند با من حرف زد و نجوی نمود. پس هر چه را یاد گرفتم به [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز آموختم؛ لذا علی باب علم من است".
::::::[[ابن مغازلی شافعی]] نیز از [[ابن عباس]] از [[پیامبر]]{{صل}} نقل می‌کند که فرمود: "چون شب معراج به مقام قرب رسیدم، خداوند با من حرف زد و نجوی نمود. پس هر چه را یاد گرفتم به [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز آموختم؛ لذا علی باب علم من است".
خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:
[[پرونده:245.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد هادی غفاری|غفاری]]]]
[[پرونده:245.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد هادی غفاری|غفاری]]]]
آقایان دکتر '''[[محمد هادی غفاری]]''' و دکتر '''[[محمد رضا باغبان‌زاده امشه]]'''، در مقاله ''«[[نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت (مقاله)|نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
آقایان دکتر '''[[محمد هادی غفاری]]''' و دکتر '''[[محمد رضا باغبان‌زاده امشه]]'''، در مقاله ''«[[نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت (مقاله)|نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«در باب [[علم امام]] [[علی]]{{ع}}، متکلمان شیعه معتقدند ایشان عالم‌ترین شخص پس از [[رسول خدا]]{{صل}} بوده است. آن‌ها برای اثبات این ادعا، چنین استناد می‌کنند: [[علی]]{{ع}} از نظر حدس و ذکاوت بسیار قوی بود و به دلیل علاقه فراوان به یادگیری و مصاحبت همیشگی با [[رسول خدا]]{{صل}} به تعلیم از ایشان{{صل}} علاقه‌مند بود. وقتی کسی دارای این خصوصیات باشد، معلوم است که وی بعد از معلم خود داناتر از هر کسی خواهد بود. از این رو، پیامبر{{صل}} در حق علی{{ع}} فرمود: "قاضی‌ترین شما [[علی]]{{ع}} است"؛ و معلوم است که قضاوت به علوم بسیاری نیازمند است. تا جایی که بزرگان صحابه و تابعان در مسائلی که برای ایشان پیش می‌آمد به او مراجعه می‌کردند، سخن او را می‌پذیرفتند و از اجتهاد و رأی خود باز می‌گشتند. از سوی دیگر، دلیل دیگری که شیعیان به آن استناد می‌کنند، گفتار آن حضرت است که فرمود: "اگر زمینه فراهم می‌شد و من بر مسند می‌نشستم، برای اهل تورات با توراتشان و برای اهل قرآن با قرآنشان و میان اهل انجیل به انجیلشان و میان اهل زبور با زبورشان داوری می‌کردم. به خدا قسم هیچ آیه‌ای نازل نشده است در شب یا روز، دره یا کوه، مگر اینکه من بهتر از همه می‌دانم که درباره چه کسی و راجع به چه چیزی نازل شده است". این سخن دلالت بر آن دارد که [[حضرت]]{{ع}} به مجموع علوم الهی احاطه داشته است<ref>حلی، باب حادی عشر، ص ۱۰۷.</ref>»<ref>[[نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت (مقاله)|نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت]]، [[پژوهش‌نامه مذاهب اسلامی (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌نامه مذاهب اسلامی]]، شماره ۵ ص ۷۰.</ref>.
::::::«در باب [[علم امام]] [[علی]]{{ع}}، متکلمان شیعه معتقدند ایشان عالم‌ترین شخص پس از [[رسول خدا]]{{صل}} بوده است. آنها برای اثبات این ادعا، چنین استناد می‌کنند: [[علی]]{{ع}} از نظر حدس و ذکاوت بسیار قوی بود و به دلیل علاقه فراوان به یادگیری و مصاحبت همیشگی با [[رسول خدا]]{{صل}} به تعلیم از ایشان{{صل}} علاقه‌مند بود. وقتی کسی دارای این خصوصیات باشد، معلوم است که وی بعد از معلم خود داناتر از هر کسی خواهد بود. از این رو، پیامبر{{صل}} در حق علی{{ع}} فرمود: "قاضی‌ترین شما [[علی]]{{ع}} است"؛ و معلوم است که قضاوت به علوم بسیاری نیازمند است. تا جایی که بزرگان صحابه و تابعان در مسائلی که برای ایشان پیش می‌آمد به او مراجعه می‌کردند، سخن او را می‌پذیرفتند و از اجتهاد و رأی خود باز می‌گشتند. از سوی دیگر، دلیل دیگری که شیعیان به آن استناد می‌کنند، گفتار آن حضرت است که فرمود: "اگر زمینه فراهم می‌شد و من بر مسند می‌نشستم، برای اهل تورات با توراتشان و برای اهل قرآن با قرآنشان و میان اهل انجیل به انجیلشان و میان اهل زبور با زبورشان داوری می‌کردم. به خدا قسم هیچ آیه‌ای نازل نشده است در شب یا روز، دره یا کوه، مگر اینکه من بهتر از همه می‌دانم که درباره چه کسی و راجع به چه چیزی نازل شده است". این سخن دلالت بر آن دارد که [[حضرت]]{{ع}} به مجموع علوم الهی احاطه داشته است<ref>حلی، باب حادی عشر، ص ۱۰۷.</ref>»<ref>[[نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت (مقاله)|نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت]]، [[پژوهش‌نامه مذاهب اسلامی (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌نامه مذاهب اسلامی]]، شماره ۵ ص ۷۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲۲. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت)؛}}
{{جمع شدن|۲۲. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت)؛}}
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش