پرش به محتوا

راسخ در علم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''راسخ''' به معنای: ثابت<ref>مفردات، ص ۳۵۲، «رسخ».</ref> و راسخ در علم، کسی است که علم وی با ثبات و یقین همراه است <ref>لسان العرب، ج۵، ص ۲۰۸، «رسخ».</ref> و هیچ‌گونه شبهه‌ای <ref>مفردات، ص ۳۵۲.</ref> برایش رخ نمی‌دهد، زیرا حقایق و معارف الهی را با نور ایمان و شهود درک می‌کند<ref>التحقیق، ج۴، ص ۱۰۶ - ۱۰۷، «راسخ».</ref><ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۴۱۸.</ref>.
==چیستی [[راسخ در علم]]==
*[[راسخ در علم]]، کسی است که [[علم]] وی با [[ثبات]] و [[یقین]] همراه است<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص ۲۰۸</ref> و هیچ‌گونه شبهه‌ای<ref>راغب، حسین بن محمد، مفردات، ص ۳۵۲</ref> برای او رخ نمی‌دهد، زیرا حقایق و [[معارف الهی]] را با [[نور]] [[ایمان]] و [[شهود]] [[درک]] می‌کند<ref>مصطفوی، سید حسن، التحقیق، ج ۴، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷</ref>.<ref>ر.ک. اسعدی، محمد، مقالۀ معنا‌شناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش ۵۳</ref>
*[[راسخ در علم]] کسی است که به [[علم]] و [[دانش]] آراسته شده، و شبهه‌ای بر او عارض نمی‌شود. پس [[راسخان در علم]] کسانی هستند که در [[آیه]] دیگر چنین معرفی شده‌اند که به [[خدا]] و رسولش [[ایمان]] آورده و سپس [[شک]] و ریب دچار نشده‌اند<ref>راغب، حسین بن محمد، مفردات، ص۲۰۰</ref>.<ref>ر.ک: اسعدی، محمد، مقالۀ معنا‌شناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش ۵۳</ref>
*این واژه حاوی دو وجه ایجابی و سلبی است. وجه ایجابی آن، حاکی از نفوذ و تعمیق [[راسخون]] در [[حریم]] [[دانش]] و موصوف شدن به [[علم]] و [[شناخت]] عمیق است، اما وجه سلبی آن، حاکی از استقرار و [[ثبات]] و [[پایبندی]] به [[حریم]] [[علم]] و عدم [[تعدی]] از حد و مرز علمی‌ است. بر اساس وجه اخیر، ویژگی [[راسخون در علم]]، آن است که از پا نهادن در [[شبهات]] و امور مشتبه و عرصه‌های غیر قابل پیمودن [[پرهیز]] کرده و در واقع، حد و [[ادب]] [[علم]] و [[تحقیق]] را نگاه داشته و بدان پایبند هستند.<ref>ر.ک: اسعدی، محمد، مقالۀ معنا‌شناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش ۵۳</ref>.


==چیستی راسخ در علم==
==[[راسخان در علم]] در [[قرآن]]==
*راسخ در علم، کسی است که علم وی با ثبات و یقین همراه است<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص ۲۰۸</ref> و هیچ‌گونه شبهه‌ای<ref>راغب، حسین بن محمد، مفردات، ص ۳۵۲</ref> برای او رخ نمی‌دهد، زیرا حقایق و معارف الهی را با نور ایمان و شهود درک می‌کند<ref>مصطفوی، سید حسن، التحقیق، ج 4، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷</ref>.<ref>ر.ک. اسعدی، محمد، مقالۀ معنا شناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش 53</ref> راسخ در علم کسی است که به علم و دانش آراسته شده، و شبهه‌ای بر او عارض نمی‌شود. پس راسخان در علم کسانی هستند که در آیه دیگر چنین معرفی شده‌اند که به خدا و رسولش ایمان آورده و سپس شک و ریب دچار نشده‌اند<ref>راغب، حسین بن محمد، مفردات، ص۲۰۰</ref>.<ref>ر.ک: اسعدی، محمد، مقالۀ معنا شناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش 53</ref>
*[[راسخان در علم]] در دو [[آیه]] یاد شده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه:۷.</ref> و {{متن قرآن|لَّكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أُوْلَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> امّا استواران در دانش از آنان و آن مؤمنان بدانچه بر تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، ایمان می‌آورند و برپادارندگان نماز و دهندگان زکات و مؤمنان به خدا و روز واپسین؛ به آنان زودا که پاداشی سترگ دهیم؛ سوره نساء، آیه:۱۶۲.</ref>
*این واژه حاوی دو وجه ایجابی و سلبی است. وجه ایجابی آن، حاکی از نفوذ و تعمیق راسخون در حریم دانش و موصوف شدن به علم و شناخت عمیق است، اما وجه سلبی آن، حاکی از استقرار و ثبات و پایبندی به حریم علم و عدم تعدی از حد و مرز علمی‌ است. بر اساس وجه اخیر، ویژگی راسخون در علم، آن است که از پا نهادن در شبهات و امور مشتبه و عرصه های غیر قابل پیمودن پرهیز کرده و در واقع، حد و ادب علم و تحقیق را نگاه داشته و بدان پایبند هستند.<ref>ر.ک: اسعدی، محمد، مقالۀ معنا شناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش 53</ref>
*از آغاز دوران [[تفسیر]]، [[مفسران]] و قرآن‌پژوهان [[اختلاف]] داشته‌اند که "واو" در {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ}} برای عطف است یا استیناف، و بر اثر این [[اختلاف]]، [[اختلاف]] معنا پدید می‌آید،<ref>جامع البیان، ج ۳، ص ۲۴۸ ـ ۲۵۰؛ التبیان، ج ۲، ص ۴۰۰، الکشاف، ج ۱، ص ۳۳۸</ref> اگر {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ}} عطف به {{متن قرآن|اللَّهُ}} باشد چنان که بیشتر [[مفسران شیعه]] معتقدند<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۰۱، روض الجنان، ج ۴، ص ۱۸۰؛ المیزان، ج ۳، ص ۴۹</ref> معنای [[آیه]] چنین است: [[تأویل آیات]] [[متشابه]] را کسی نمی‌داند مگر [[خدا]] و [[راسخان در علم]]. و اگر "واو" برای استیناف باشد، معنای [[آیه]] چنین است: [[تأویل آیات]] [[متشابه]] را تنها [[خداوند]] می‌داند <ref>دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۱۳، ص ۴۱۸</ref><ref>ر.ک: [[محمد اسعدی|اسعدی، محمد]]، [[معناشناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی (مقاله)|معناشناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی]]، فصلنامه علوم حدیث، ش ۵۳</ref>.
==راسخان در علم در قرآن==
*راسخان در علم در دو آیه یاد شده است: «هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ»<ref>سورۀ آل عمران، آیۀ 7</ref> و «لَّكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أُوْلَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا»<ref>سورۀ نساء، آیۀ 162</ref>
*از آغاز دوران تفسیر، مفسران و قرآن‌پژوهان اختلاف داشته‌اند که «واو» در «وَالرَّاسِخُونَ» برای عطف است یا استیناف، و بر اثر این اختلاف، اختلاف معنا پدید می‌آید،<ref>جامع البیان، ج ۳، ص ۲۴۸ ـ ۲۵۰؛ التبیان، ج ۲، ص ۴۰۰، الکشاف، ج ۱ ، ص ۳۳۸</ref> اگر «وَالرَّاسِخُونَ» عطف به «اللَّهُ» باشد چنان که بیشتر مفسران شیعه معتقدند<ref>مجمع البیان، ج ۲ ، ص ۷۰۱، روض الجنان، ج ۴، ص ۱۸۰؛ المیزان، ج ۳، ص ۴۹</ref> معنای آیه چنین است: تأویل آیات متشابه را کسی نمی‌داند مگر خدا و راسخان در علم. و اگر «واو» برای استیناف باشد، معنای آیه چنین است: تأویل آیات متشابه را تنها خداوند می‌داند<ref>دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۱۳، ص ۴۱۸</ref>.<ref>ر.ک: اسعدی، محمد، مقالۀ معنا شناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش 53</ref>


==امامان، مصادیق راسخ در علم==
==[[امامان]]، مصادیق [[راسخ در علم]]==
*راسخان در علم افرادی هستند، برخوردار از دانش استوار و حقیقی، دانشی که تغییر و تحول در آن راه ندارد،<ref>ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص 260</ref> و علم آنها مطابق با واقع است،<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت، ویژگی ها، ابعاد و مبادی آن، ص 199</ref> دانشی که خدا بر صفحۀ قلب خاصان از بندگانش یعنی پیامبران و امامان تابانیده است، چنانکه از امام صادق(علیه السلام) روایت شده:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۱۳</ref> «نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَه»<ref>ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص 260؛ منصورآبادی، محمد، راسخان در علم از دیدگاه فریقین، ص 184 ـ 193؛ حسینی، سیدحسین، هادیان در کلام امام هادی(علیه السلام)، ص 76؛ میرشمسی، صدیقه، تاویل در قرآن، فصلنامه پژوهشنامه متین، ش 15 و 16، ص 217</ref>  
*[[راسخان در علم]] افرادی هستند، برخوردار از [[دانش]] [[استوار]] و [[حقیقی]]، دانشی که تغییر و تحول در آن راه ندارد<ref>ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۶۰</ref>، و [[علم]] آنها مطابق با واقع است<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت، ویژگی‌ها، ابعاد و مبادی آن، ص ۱۹۹</ref>، دانشی که [[خدا]] بر صفحۀ [[قلب]] خاصان از بندگانش یعنی [[پیامبران]] و [[امامان]] تابانیده است، چنانکه از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده:{{متن حدیث|نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَه}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۱۳</ref><ref>ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۶۰؛ منصورآبادی، محمد، راسخان در علم از دیدگاه فریقین، ص ۱۸۴ ـ ۱۹۳؛ حسینی، سیدحسین، هادیان در کلام امام هادی{{ع}}، ص ۷۶؛ میرشمسی، صدیقه، تاویل در قرآن، فصلنامه پژوهشنامه متین، ش ۱۵ و ۱۶، ص ۲۱۷</ref>.
*بنابراین پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) از راسخان در علم و مصداق کامل آن هستند<ref>ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص 260.</ref> همان کسانی که خداوند علم‌شان به تاویل قرآن را در کنار علم خویش قرار داد و عالم بودن ایشان به تاویل قرآن مجید و کتاب آسمانی را در عرض علم خود قرار داده است<ref>ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص 260.</ref> و چون علم به تاویل قرآن از علوم پنهانی و غیبی است، پس ایشان بر علوم پنهانی و غیبی آگاهی دارند.<ref>ر.ک. شریعتمدار جزائری، سیدنورالدین، امام حسین و علم به شهادت، صفحه؟؟؟؛ بنی سعید لنگرودی، سیدمحمدجواد، شرب مدام در تبیین علم امام، ص 69</ref> لذا تنها دانشی که دگرگونی نمی‌یابد و با دانش همۀ دانشمندان تفاوت دارد، دانش پیامبران و امامان(علیهم السلام) است که تا قیامت ثابت است؛ زیرا دانش آنان الهی و لدنی و بر اساس مشاهدۀ صادقانۀ قلب آنان نسبت به حقایق است و بی‌تردید چنین قلب هایی هرگز در تماشای حقایق و یافتن واقعیت‌ها و اسرار ظاهر و باطن هستی خطا نمی‌کنند<ref>ر.ک. انصاریان، حسین، اهل بیت عرشیان فرش‌نشین، ص ۵۳۵ ـ ۵۳۶</ref>.<ref>ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص 260</ref> لازمه دستیابی به این علم، طهارت و پاکی دل است که تنها دربارۀ امامان(علیهم السلام) صدق می‌کند و خداوند در آیۀ تطهیر: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»<ref>سورۀ احزاب، آیۀ 33</ref> هرگونه رجس را از ایشان برطرف نموده است.<ref>ر.ک. افسردیر، حسین، فضلی نژاد، مرضیه، بررسی مصادیق راسخان در علم در نگاه مفسران، ص 23 ـ 27</ref>
*بنابراین [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{ع}} از [[راسخان در علم]] و مصداق کامل آن هستند<ref>ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۶۰.</ref> همان کسانی که [[خداوند]] علم‌شان به [[تاویل]] [[قرآن]] را در کنار [[علم]] خویش قرار داد و عالم بودن ایشان به [[تاویل]] [[قرآن مجید]] و [[کتاب آسمانی]] را در عرض [[علم]] خود قرار داده است<ref>ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۶۰.</ref> و چون [[علم]] به [[تاویل]] [[قرآن]] از [[علوم پنهانی]] و غیبی است، پس ایشان بر [[علوم پنهانی]] و غیبی [[آگاهی]] دارند.<ref>ر.ک. شریعتمدار جزائری، سیدنورالدین، امام حسین و علم به شهادت، صفحه؟؟؟؛ بنی سعید لنگرودی، سیدمحمدجواد، شرب مدام در تبیین علم امام، ص ۶۹</ref> لذا تنها دانشی که دگرگونی نمی‌یابد و با [[دانش]] همۀ [[دانشمندان]] تفاوت دارد، [[دانش]] [[پیامبران]] و [[امامان]]{{ع}} است که تا [[قیامت]] ثابت است؛ زیرا [[دانش]] آنان [[الهی]] و [[لدنی]] و بر اساس مشاهدۀ صادقانۀ [[قلب]] آنان نسبت به حقایق است و بی‌تردید چنین قلب‌هایی هرگز در تماشای حقایق و یافتن واقعیت‌ها و [[اسرار]] ظاهر و [[باطن]] هستی [[خطا]] نمی‌کنند<ref>ر.ک. انصاریان، حسین، اهل بیت عرشیان فرش‌نشین، ص ۵۳۵ ـ ۵۳۶</ref><ref>ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۶۰</ref>.
*از علومی که لازم است امام از آن بهره‌مند باشد، آگاهی از قرآن و تفسیر و تأویل آن است. این آگاهی، همانند علم به احکام شرعی، برای هدایت جامعه لازم است، زیرا قرآن سرچشمۀ همۀ معارف دینی و از منابع مهم احکام اسلامی است و آگاه نبودن از آن به معنای نقصان در علم دینی خواهد بود و شیعه چنین نقصی را در امام نمی‌پذیرد. از مواردی که نشان می‌دهد شیعیان نخستین به وجود چنین علمی در امام اعتقاد داشته‌اند، سخن ابن عباس دربارۀ حضرت علی(علیه السلام) است. روزی معاویه از او خواست دربارۀ حضرت امیر(علیه السلام) سخن گوید، ابن عباس به ذکر فضایل آن حضرت و تمجید از مقام والای ایشان پرداخت و در ضمن سخنان خود گفت: "علی عارف به قرآن و تأویل آن بود.<ref>ر.ک. عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص 71</ref>
*لازمه دستیابی به این [[علم]]، [[طهارت]] و [[پاکی]] [[دل]] است که تنها دربارۀ [[امامان]]{{ع}} [[صدق]] می‌کند و [[خداوند]] در [[آیۀ تطهیر]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>سورۀ احزاب، آیۀ ۳۳</ref> هرگونه [[رجس]] را از ایشان برطرف نموده است.<ref>ر.ک. افسردیر، حسین، فضلی نژاد، مرضیه، بررسی مصادیق راسخان در علم در نگاه مفسران، ص ۲۳ ـ ۲۷</ref>
*از علومی‌ که لازم است [[امام]] از آن بهره‌مند باشد، [[آگاهی]] از [[قرآن]] و [[تفسیر]] و [[تأویل]] آن است. این [[آگاهی]]، همانند [[علم به احکام شرعی]]، برای [[هدایت]] [[جامعه]] لازم است، زیرا [[قرآن]] سرچشمۀ همۀ [[معارف دینی]] و از منابع مهم [[احکام]] اسلامی‌است و [[آگاه]] نبودن از آن به معنای نقصان در [[علم دینی]] خواهد بود و [[شیعه]] چنین نقصی را در [[امام]] نمی‌پذیرد.
*از مواردی که نشان می‌دهد [[شیعیان]] نخستین به وجود چنین علمی‌ در [[امام]] [[اعتقاد]] داشته‌اند، [[سخن]] [[ابن عباس]] دربارۀ [[حضرت علی]]{{ع}} است. روزی [[معاویه]] از او خواست دربارۀ [[حضرت امیر]]{{ع}}[[سخن]] گوید، [[ابن عباس]] به ذکر [[فضایل]] آن [[حضرت]] و [[تمجید]] از [[مقام]] والای ایشان پرداخت و در ضمن سخنان خود گفت: "[[علی]] [[عارف]] به [[قرآن]] و [[تأویل]] آن بود.<ref>ر.ک. عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص ۷۱</ref>


==روایات راسخ در علم بودن امامان==
==[[روایات]] [[راسخ در علم]] بودن [[امامان]]==
*برخی از احادیث بیانگر آنند که راسخین در علم، که از تأویل قرآن آگاهند و علمشان به تأویل در کنار علم خدا قرار گرفته، همان امامان(علیهم السلام) هستند و همان هایند که خداوند در کتاب محکم خویش دربارۀ آنها می‌گوید:<ref>سورۀ عنکبوت، آیۀ 49</ref> «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ في‏ صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ».<ref>ر.ک. مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص 69؛ افسردیر، حسین، فضلی نژاد، مرضیه، بررسی مصادیق راسخان در علم در نگاه مفسران، ص 23 ـ 27</ref> در اصول کافی<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ص 213</ref> بابی وجود دارد با عنوان: «بَابُ أَنَّ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ هُمُ الْأَئِمَّةُ»<ref> ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت، ویژگی ها، ابعاد و مبادی آن، ص 199</ref> برخی از این روایات عبارتند از:  
*برخی از [[احادیث]] بیان‌گر آنند که [[راسخین در علم]]، که از [[تأویل قرآن]] آگاه‌اند و علمشان به [[تأویل]] در کنار [[علم]] [[خدا]] قرار گرفته، همان [[امامان]]{{ع}} هستند و همان هایند که [[خداوند]] در کتاب محکم خویش دربارۀ آنها می‌گوید:{{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ}}<ref>سورۀ عنکبوت، آیۀ ۴۹.</ref><ref>ر.ک. مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص ۶۹؛ افسردیر، حسین، فضلی نژاد، مرضیه، بررسی مصادیق راسخان در علم در نگاه مفسران، ص ۲۳ ـ ۲۷</ref>
#امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند:<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴، مناقب ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۲۸۵ و غرر الحکم ش ۲۸۲۶</ref> «کجایند کسانی که گمان کرده‌اند راسخان در علم آنهایند نه ما؟ آنان دروغ می‌گویند و به حق ما تجاوز می‌کنند. خداوند، ما را بالا برده و آنها را پست کرده است و به ما بخشیده و آنها را محروم ساخته است<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت، ویژگی ها، ابعاد و مبادی آن، ص 199؛ منصورآبادی، محمد، راسخان در علم از دیدگاه فریقین، ص 184 ـ 193</ref>  
*در [[اصول کافی]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۱۳</ref> بابی وجود دارد با عنوان: {{عربی|بَابُ أَنَّ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ هُمُ الْأَئِمَّةُ}}<ref> ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت، ویژگی‌ها، ابعاد و مبادی آن، ص ۱۹۹</ref> برخی از این [[روایات]] عبارتند از:  
#امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمایند: «ما راسخان در علم هستیم<ref>ر.ک. حسینی، سیدحسین، هادیان در کلام امام هادی(علیه السلام)، ص 76</ref>
# [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: "کجایند کسانی که [[گمان]] کرده‌اند [[راسخان در علم]] آنهایند نه ما؟ آنان [[دروغ]] می‌گویند و به [[حق]] ما [[تجاوز]] می‌کنند. [[خداوند]]، ما را بالا برده و آنها را [[پست]] کرده است و به ما بخشیده و آنها را [[محروم]] ساخته است"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴، مناقب ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۲۸۵ و غرر الحکم ش ۲۸۲۶</ref><ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت، ویژگی‌ها، ابعاد و مبادی آن، ص ۱۹۹؛ منصورآبادی، محمد، راسخان در علم از دیدگاه فریقین، ص ۱۸۴ ـ ۱۹۳</ref>.
#امام صادق(علیه السلام) فرمودند:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ص 213</ref> «راسخون در علم امیرالمؤمنین(علیه السلام) و امامان بعد از اویند.»<ref>ر.ک. باقری، سیدمحمدفائز، بررسی علم اولیای الهی، ص 60</ref>
# [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرمایند: "ما [[راسخان در علم]] هستیم"<ref>ر.ک. حسینی، سیدحسین، هادیان در کلام امام هادی{{ع}}، ص ۷۶</ref>.
# [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[راسخون در علم]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[امامان]] بعد از اویند"<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۱۳</ref><ref>ر.ک. باقری، سیدمحمدفائز، بررسی علم اولیای الهی، ص ۶۰</ref>


==راسخ در علم بودن علما==
==[[راسخ در علم]] بودن [[علما]]==
*با توجه به روایات مذکور، اهل بیت(علیهم السلام) مصداق بارز و کامل راسخان در علم به شمار می‏‌روند و برترین مرجع در حل مشکلات قرآن و فهم متشابهات آن می‏‌باشند، اما آنچه جای تأمل و بحث دارد، قرار گرفتن سایر عالمان ربانی در دایرۀ راسخان در علم است. عالمان ربانی که اصول و مبانی تأویل و تفسیر صحیح را در مکتب اهل البیت آموخته و خود را به زیور علم و تقوا آراسته‏‌اند نیز در حد خود از راسخان در علم به شمار می‏‌روند. با این وجود، دانش و معرفت آنان به قرآن، به هیچ وجه قابل مقایسه با دانش امامان مهصوم(علیهم السلام) نیست، ولی از آنجا که اصول و مبانی صحیح شریعت را از سرچشمه زلال آن دریافت کرده‏اند و از فطرتی سلیم برخوردارند، می‏‌توانند شماری از متشابهات را به محکمات ارجاع دهند و از این طریق، به تأویل صحیح آن دست یابند.<ref>ر.ک. ناصحیان، علی اصغر، تاویل و راسخان در علم، ماهنام، علوم حدیث، ش 11، ص 143 ـ 146</ref>
*با توجه به [[روایات]] مذکور، [[اهل بیت]]{{ع}} مصداق بارز و کامل [[راسخان در علم]] به شمار می‏‌روند و [[برترین]] [[مرجع]] در حل [[مشکلات]] [[قرآن]] و [[فهم]] [[متشابهات]] آن می‏‌باشند، اما آنچه جای [[تأمل]] و بحث دارد، قرار گرفتن سایر [[عالمان ربانی]] در دایرۀ [[راسخان در علم]] است. [[عالمان ربانی]] که اصول و مبانی [[تأویل]] و [[تفسیر]] صحیح را در [[مکتب]] [[اهل البیت]] آموخته و خود را به [[زیور]] [[علم]] و [[تقوا]] آراسته‏‌اند نیز در حد خود از [[راسخان در علم]] به شمار می‏‌روند. با این وجود، [[دانش]] و [[معرفت]] آنان به [[قرآن]]، به هیچ وجه قابل مقایسه با [[دانش]] [[امامان]] مهصوم{{ع}} نیست، ولی از آنجا که اصول و مبانی صحیح [[شریعت]] را از سرچشمه زلال آن دریافت کرده‏اند و از فطرتی سلیم برخوردارند، می‏‌توانند شماری از [[متشابهات]] را به [[محکمات]] ارجاع دهند و از این طریق، به [[تأویل]] صحیح آن دست یابند.<ref>ر.ک. ناصحیان، علی اصغر، تاویل و راسخان در علم، ماهنام، علوم حدیث، ش ۱۱، ص ۱۴۳ ـ ۱۴۶</ref>
*راسخان در علم، کسانی هستند که افزون بر آگاهی از زبان قرآن و دانشهای مرسوم مفسّران، از تقوا و فطرت سلیم برخوردارند. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دربارۀ راسخان در علم سؤال شد، حضرت فرمودند: «کسی که دستش نیکوکار و زبانش راستگو و قلبش استوار و دارای عفّت شکم و دامن باشد، از راسخان در علم است<ref>ر.ک. ناصحیان، علی اصغر، تاویل و راسخان در علم، ماهنام، علوم حدیث، ش 11، ص 143 ـ 146</ref>
*[[راسخان در علم]]، کسانی هستند که افزون بر [[آگاهی]] از [[زبان قرآن]] و دانشهای مرسوم مفسّران، از [[تقوا]] و [[فطرت]] سلیم برخوردارند. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دربارۀ [[راسخان در علم]] سؤال شد، [[حضرت]] فرمودند: «کسی که دستش [[نیکوکار]] و زبانش [[راستگو]] و قلبش [[استوار]] و دارای عفّت شکم و دامن باشد، از [[راسخان در علم]] است<ref>ر.ک. ناصحیان، علی اصغر، تاویل و راسخان در علم، ماهنام، علوم حدیث، ش ۱۱، ص ۱۴۳ ـ ۱۴۶</ref>


==نتیجه گیری==
==نتیجه گیری==
*نتیجه اینکه، تحت پرتو احادیثِ "راسخون فی العلم" به دست می‌آید، علاوه بر خداوند، راسخان در علم نیز به تأویل آیات قرآن آگاهی دارند و بنابر روایات تفسیری معتبر و صریح الدلاله، امامان(علیهم السلام) به عنوان پیشوایان دینی، راسخان حقیقی علم و عالمان حقیقی تأویلند.<ref>ر.ک. اکبرنژاد، مهدی، محمدی، روح الله، بررسی سندی و دلالی احادیث راسخون فی العلم، ص 60</ref>
*نتیجه اینکه، تحت پرتو احادیثِ "[[راسخون فی العلم]]" به دست می‌آید، علاوه بر [[خداوند]]، [[راسخان در علم]] نیز به [[تأویل آیات قرآن]] [[آگاهی]] دارند و بنابر [[روایات تفسیری]] معتبر و صریح الدلاله، [[امامان]]{{ع}} به عنوان [[پیشوایان دینی]]، [[راسخان]] [[حقیقی]] [[علم]] و [[عالمان]] [[حقیقی]] تأویلند.<ref>ر.ک. اکبرنژاد، مهدی، محمدی، روح الله، بررسی سندی و دلالی احادیث راسخون فی العلم، ص 60</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش