پرش به محتوا

بداء در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بیان' به 'بیان'
جز (جایگزینی متن - 'حوزه' به 'حوزه')
جز (جایگزینی متن - 'بیان' به 'بیان')
خط ۲۳: خط ۲۳:
*[[نوح]]{{ع}} به [[قوم]] خود گفت: {{متن قرآن|فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا}}<ref>«از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است تا (باران) آسمان را بر شما ریزان، بفرستد و شما را با دارایی‌ها و پسران، یاوری کند و برایتان بوستان‌ها پدید آورد و جویبارها پدیدار گرداند» سوره نوح، آیه ۱۰-۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ}}<ref>«برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر  را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوه‌هایی تلخ و (درختان) شوره‌گز و اندکی از درخت کنار چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر می‌رسانیم؟» سوره سبأ، آیه ۱۵-۱۷.</ref>. این مضامین در [[روایات نبوی]] نیز مورد تأکید قرار گرفته است: "[[صله رحم]] سبب افزایش روزی و [[طول عمر]] است"<ref>صحیح مسلم، ج۴، ص۱۹۸۲.</ref>، [[نیکی]] کردن به دیگران سبب افزایش [[عمر]] می‌شود و [[دعا]] [[قدر]] را تغییر می‌دهد و [[انسان]] به خاطر گناهی که انجام می‌دهد از روزی [[[حلال]]] [[محروم]] می‌شود"<ref>سنن ابن ماجه، ج۱، ص۳۵.</ref>.
*[[نوح]]{{ع}} به [[قوم]] خود گفت: {{متن قرآن|فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا}}<ref>«از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است تا (باران) آسمان را بر شما ریزان، بفرستد و شما را با دارایی‌ها و پسران، یاوری کند و برایتان بوستان‌ها پدید آورد و جویبارها پدیدار گرداند» سوره نوح، آیه ۱۰-۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ}}<ref>«برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر  را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوه‌هایی تلخ و (درختان) شوره‌گز و اندکی از درخت کنار چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر می‌رسانیم؟» سوره سبأ، آیه ۱۵-۱۷.</ref>. این مضامین در [[روایات نبوی]] نیز مورد تأکید قرار گرفته است: "[[صله رحم]] سبب افزایش روزی و [[طول عمر]] است"<ref>صحیح مسلم، ج۴، ص۱۹۸۲.</ref>، [[نیکی]] کردن به دیگران سبب افزایش [[عمر]] می‌شود و [[دعا]] [[قدر]] را تغییر می‌دهد و [[انسان]] به خاطر گناهی که انجام می‌دهد از روزی [[[حلال]]] [[محروم]] می‌شود"<ref>سنن ابن ماجه، ج۱، ص۳۵.</ref>.
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} در [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref> [[روایت]] کرده که فرمود "[[صدقه]] در [[راه خدا]]،  [[نیکی]] به [[پدر]] و [[مادر]] و انجام کارهای [[پسندیده]]، [[شقاوت]] را به [[سعادت]] تبدیل کرده و [[عمر]] را افزایش می‌دهد و از [[مرگ]] ناگوار نگه می‌دارد"<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۶۶.</ref>.
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} در [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref> [[روایت]] کرده که فرمود "[[صدقه]] در [[راه خدا]]،  [[نیکی]] به [[پدر]] و [[مادر]] و انجام کارهای [[پسندیده]]، [[شقاوت]] را به [[سعادت]] تبدیل کرده و [[عمر]] را افزایش می‌دهد و از [[مرگ]] ناگوار نگه می‌دارد"<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۶۶.</ref>.
*در [[روایات]]، نمونه‌هایی از [[بدا]] در [[تاریخ]] [[ادیان]] نیز [[بیان]] شده است:
*در [[روایات]]، نمونه‌هایی از [[بدا]] در [[تاریخ]] [[ادیان]] نیز بیان شده است:
#در مورد [[قوم]] [[یونس]] برای [[خدا]] [[بدا]] حاصل شد و به جای آنکه آنان را [[عذاب]] کند، [[رحمت]] خود را شامل آنان کرد<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. به سرگذشت [[قوم]] [[یونس]] در [[قرآن کریم]] اشاره شده و از دیگران خواسته شده که از آن [[عبرت]] بگیرند و با [[برگزیدن]] راه [[ایمان]]، از گزند پی‌آمدهای [[کفر]] مصون بمانند{{متن قرآن|فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ}}<ref>پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام)  ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهره‌مند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.</ref>. به گفته [[ابن‌ عباس]]، هنگامی که [[قوم]] [[یونس]] نشانه‌های [[عذاب]] را بالای سر خود دیدند و به هلاک خود [[یقین]] کردند، با [[زنان]]، [[کودکان]] و حیواناتی که داشتند از [[شهر]] به بیابان رفتند و با [[نیت]] [[خالص]] [[توبه]] کرده، [[ایمان]] خویش را [[آشکار]] نمودند، در نتیجه مشمول [[رحمت]] [[خداوند]] شده و [[عذاب]] از آنان برداشته شد<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۵.</ref>.
#در مورد [[قوم]] [[یونس]] برای [[خدا]] [[بدا]] حاصل شد و به جای آنکه آنان را [[عذاب]] کند، [[رحمت]] خود را شامل آنان کرد<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. به سرگذشت [[قوم]] [[یونس]] در [[قرآن کریم]] اشاره شده و از دیگران خواسته شده که از آن [[عبرت]] بگیرند و با [[برگزیدن]] راه [[ایمان]]، از گزند پی‌آمدهای [[کفر]] مصون بمانند{{متن قرآن|فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ}}<ref>پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام)  ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهره‌مند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.</ref>. به گفته [[ابن‌ عباس]]، هنگامی که [[قوم]] [[یونس]] نشانه‌های [[عذاب]] را بالای سر خود دیدند و به هلاک خود [[یقین]] کردند، با [[زنان]]، [[کودکان]] و حیواناتی که داشتند از [[شهر]] به بیابان رفتند و با [[نیت]] [[خالص]] [[توبه]] کرده، [[ایمان]] خویش را [[آشکار]] نمودند، در نتیجه مشمول [[رحمت]] [[خداوند]] شده و [[عذاب]] از آنان برداشته شد<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۵.</ref>.
#[[عیسی]]{{ع}} با یارانش از کنار قومی گذشتند که به مناسبت مجلس عروسی، [[شادی]] و پای‌کوبی می‌کردند، [[عیسی]]{{ع}} گفت: امروز شادمان‌اند و فردا گریان خواهند بود. سبب را پرسیدند، گفت: عروس امشب خواهد مرد؛ اما چنان نشد، پس از بررسی معلوم شد که عروس آن شب از [[بینوایی]] دستگیری کرده و به سبب آن، مرگش تأخیر افتاده است<ref> بحارالانوار، ج۴، ص۹۴.</ref><ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۵۶.</ref>.
#[[عیسی]]{{ع}} با یارانش از کنار قومی گذشتند که به مناسبت مجلس عروسی، [[شادی]] و پای‌کوبی می‌کردند، [[عیسی]]{{ع}} گفت: امروز شادمان‌اند و فردا گریان خواهند بود. سبب را پرسیدند، گفت: عروس امشب خواهد مرد؛ اما چنان نشد، پس از بررسی معلوم شد که عروس آن شب از [[بینوایی]] دستگیری کرده و به سبب آن، مرگش تأخیر افتاده است<ref> بحارالانوار، ج۴، ص۹۴.</ref><ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۵۶.</ref>.
خط ۲۹: خط ۲۹:
#[[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[مرگ]] خارکن [[یهودی]] خبر داد، اما [[مرگ]] او به خاطر صدقه‌ای که داد به تأخیر افتاد<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۱.</ref>.
#[[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[مرگ]] خارکن [[یهودی]] خبر داد، اما [[مرگ]] او به خاطر صدقه‌ای که داد به تأخیر افتاد<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۱.</ref>.
#هنگامی که [[آیه]] {{متن قرآن|فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ}}<ref>«پس، از آنان روی بگردان که سزاوار سرزنش نیستی» سوره ذاریات، آیه ۵۴.</ref> نازل شد، [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[یقین]] کردند که [[عذاب]] [[خدا]] بر [[کافران]] نازل خواهد شد، اما با [[نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و یادآوری کن که یادآوری مؤمنان را سودمند است» سوره ذاریات، آیه ۵۵.</ref> دانستند که [[عذاب]] نازل نخواهد شد <ref>الدرالمنثور، ج۷، ص۵۴۶-۵۴۷؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۶۱.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در [[مناظره]] با [[سلیمان]] [[مروزی]] درباره [[بدا]] به این [[آیه]] [[استدلال]] کرده است<ref>نورالثقلین، ج۵، ص۱۳۱.</ref>.
#هنگامی که [[آیه]] {{متن قرآن|فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ}}<ref>«پس، از آنان روی بگردان که سزاوار سرزنش نیستی» سوره ذاریات، آیه ۵۴.</ref> نازل شد، [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[یقین]] کردند که [[عذاب]] [[خدا]] بر [[کافران]] نازل خواهد شد، اما با [[نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و یادآوری کن که یادآوری مؤمنان را سودمند است» سوره ذاریات، آیه ۵۵.</ref> دانستند که [[عذاب]] نازل نخواهد شد <ref>الدرالمنثور، ج۷، ص۵۴۶-۵۴۷؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۶۱.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در [[مناظره]] با [[سلیمان]] [[مروزی]] درباره [[بدا]] به این [[آیه]] [[استدلال]] کرده است<ref>نورالثقلین، ج۵، ص۱۳۱.</ref>.
*برای [[فهم]] [[حقیقت]] [[بدا]] که مربوط به حوزه [[تکوین]] است، می‌توان آن را با [[نسخ]] مقایسه کرد که به حوزه [[تشریع]] ارتباط دارد. در باب [[نسخ]] در واقع [[حکم]] منسوخ از آغاز برای زمان محدودی [[تشریع]] شده است، ولی چون زمان آن به صورت [[آشکار]] [[بیان]] نشده، [[گمان]] می‌شود که استمرار دارد و [[حکم]] ناسخ، رافع آن است، در حالی که [[حکم]] ناسخ بیان‌گر پایان یافتن زمان [[حکم]] منسوخ است نه رافع أن<ref>البیان، ص۲۷۹-۲۸۰.</ref>.
*برای [[فهم]] [[حقیقت]] [[بدا]] که مربوط به حوزه [[تکوین]] است، می‌توان آن را با [[نسخ]] مقایسه کرد که به حوزه [[تشریع]] ارتباط دارد. در باب [[نسخ]] در واقع [[حکم]] منسوخ از آغاز برای زمان محدودی [[تشریع]] شده است، ولی چون زمان آن به صورت [[آشکار]] بیان نشده، [[گمان]] می‌شود که استمرار دارد و [[حکم]] ناسخ، رافع آن است، در حالی که [[حکم]] ناسخ بیان‌گر پایان یافتن زمان [[حکم]] منسوخ است نه رافع أن<ref>البیان، ص۲۷۹-۲۸۰.</ref>.
*در مناظره‌ای که میان عده‌ای از [[یهود]] با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره تغییر [[قبله]] [[مسلمانان]] از [[بیت‌المقدس]] به سوی [[کعبه]] معظمه واقع شده، [[رسول اکرم]]{{صل}} تغییر [[قبله]] را - که از مقوله [[نسخ]] است- با تحولات در عالم [[تکوین]] - مانند [[بیماری]] پس از [[سلامتی]] و بالعکس - مقایسه کرده و [[عقیده]] [[یهود]] درباره اینکه [[نسخ]] موجب تغییر در [[علم الهی]] است را ابطال کرده است<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۴۱-۴۲.</ref>. [[عالمان]] [[امامیه]] نیز در [[تبیین]] [[بداء]] و رد [[انکار]] آن از سوی [[مخالفان]]، آن را با [[نسخ]] مقایسه کرده‌اند، [[بدا]] به منزله [[نسخ]] در [[تشریع]] است و [[نسخ]] به منزله [[بدا]] در [[تکوین]]<ref>التوحید، ص۳۳۵-۳۳۶؛ الغیبه، ص۲۶۴-۲۶۵؛ نبراس الضیاء، ص۵۵-۵۶؛ نقض الوشیعه، ص۴۰۹-۴۱۰.</ref>.
*در مناظره‌ای که میان عده‌ای از [[یهود]] با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره تغییر [[قبله]] [[مسلمانان]] از [[بیت‌المقدس]] به سوی [[کعبه]] معظمه واقع شده، [[رسول اکرم]]{{صل}} تغییر [[قبله]] را - که از مقوله [[نسخ]] است- با تحولات در عالم [[تکوین]] - مانند [[بیماری]] پس از [[سلامتی]] و بالعکس - مقایسه کرده و [[عقیده]] [[یهود]] درباره اینکه [[نسخ]] موجب تغییر در [[علم الهی]] است را ابطال کرده است<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۴۱-۴۲.</ref>. [[عالمان]] [[امامیه]] نیز در [[تبیین]] [[بداء]] و رد [[انکار]] آن از سوی [[مخالفان]]، آن را با [[نسخ]] مقایسه کرده‌اند، [[بدا]] به منزله [[نسخ]] در [[تشریع]] است و [[نسخ]] به منزله [[بدا]] در [[تکوین]]<ref>التوحید، ص۳۳۵-۳۳۶؛ الغیبه، ص۲۶۴-۲۶۵؛ نبراس الضیاء، ص۵۵-۵۶؛ نقض الوشیعه، ص۴۰۹-۴۱۰.</ref>.
*گاهی [[بدا]] در [[تشریع]] تصویر و با [[نسخ]] مقایسه شده است. هر گاه [[امر و نهی]] به عین یک فعل و در یک زمان و نسبت به یک [[مکلف]] تعلق بگیرد [[بدا]] و [[باطل]] است و هرگاه متعلق [[امر و نهی]] دو فعل همانند و نسبت به دو زمان باشد [[نسخ]] و جایز است. این بحث در نقد [[استدلال]] [[یهود]] که [[نسخ]] را مستلزم [[بدا]] به معنای [[باطل]] آن (تغییر [[علم الهی]]) می‌پنداشتند، مطرح شده است<ref>شرح جمل العلم و العمل، ص۱۸۶؛ رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۱۶.</ref>. [[بدا]] به معنای مزبور در مورد [[خداوند سبحان]] محال است و ربطی به [[بدا]] به معنای مورد بحث ندارد<ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۵۷.</ref>.
*گاهی [[بدا]] در [[تشریع]] تصویر و با [[نسخ]] مقایسه شده است. هر گاه [[امر و نهی]] به عین یک فعل و در یک زمان و نسبت به یک [[مکلف]] تعلق بگیرد [[بدا]] و [[باطل]] است و هرگاه متعلق [[امر و نهی]] دو فعل همانند و نسبت به دو زمان باشد [[نسخ]] و جایز است. این بحث در نقد [[استدلال]] [[یهود]] که [[نسخ]] را مستلزم [[بدا]] به معنای [[باطل]] آن (تغییر [[علم الهی]]) می‌پنداشتند، مطرح شده است<ref>شرح جمل العلم و العمل، ص۱۸۶؛ رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۱۶.</ref>. [[بدا]] به معنای مزبور در مورد [[خداوند سبحان]] محال است و ربطی به [[بدا]] به معنای مورد بحث ندارد<ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۵۷.</ref>.
*از آنچه درباره خاستگاه و [[دلایل]] [[بدا]] و غرض از طرح آن توسط [[امامان اهل بیت]]{{عم}} [[بیان]] شد نادرستی سخن [[سلیمان]] بن [[جریر]] [[زیدی]] که غرض از طرح آن از سوی [[ائمه]]{{عم}} را توجیه تحقق نیافتن وعده‌هایشان در مورد به دست آوردن [[قدرت]] و [[شوکت]] دانسته<ref>الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۰؛ محصل افکار المتقدمین و المتأخرین، ص۳۶۵.</ref> روشن گردید. برخی، طرح [[بدا]] را به مختار ثقفی نسبت داده و گفته‌اند: وی برای توجیه تحقق نیافتن [[وعده]] [[پیروزی]] یارانش بر [[مصعب بن زبیر]] به [[بدا]] [[تمسک]] کرد و [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref> را بر درستی مدعای خویش [[شاهد]] آورد<ref>الفرق بین الفرق، ص۵۲-۵۳؛ التبصیر فی الدین، ص۳۴.</ref>. [[استدلال]] مختار به [[آیه کریمه]] مزبور بر [[بدا]] درست است و [[وعده]] [[پیروزی]] بر [[دشمن]] از سوی وی نیز می‌تواند برگرفته از [[آیات قرآنی]] که به [[مسلمانان]] [[وعده]] [[پیروزی]] بر دشمنانشان را داده است باشد، نه دعوی [[وحی]] و [[الهام]] که برخی به او نسبت داده‌اند<ref>الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. در هر حال [[عقیده]] [[بدا]] از سوی [[امامان اهل بیت]]{{عم}} مطرح شده و بر فرض درستی مطلب مزبور در مورد مختار، وی به [[روایات]] استناد کرده است، نه این‌که این [[عقیده]] را ابداع کرده باشد.
*از آنچه درباره خاستگاه و [[دلایل]] [[بدا]] و غرض از طرح آن توسط [[امامان اهل بیت]]{{عم}} بیان شد نادرستی سخن [[سلیمان]] بن [[جریر]] [[زیدی]] که غرض از طرح آن از سوی [[ائمه]]{{عم}} را توجیه تحقق نیافتن وعده‌هایشان در مورد به دست آوردن [[قدرت]] و [[شوکت]] دانسته<ref>الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۰؛ محصل افکار المتقدمین و المتأخرین، ص۳۶۵.</ref> روشن گردید. برخی، طرح [[بدا]] را به مختار ثقفی نسبت داده و گفته‌اند: وی برای توجیه تحقق نیافتن [[وعده]] [[پیروزی]] یارانش بر [[مصعب بن زبیر]] به [[بدا]] [[تمسک]] کرد و [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref> را بر درستی مدعای خویش [[شاهد]] آورد<ref>الفرق بین الفرق، ص۵۲-۵۳؛ التبصیر فی الدین، ص۳۴.</ref>. [[استدلال]] مختار به [[آیه کریمه]] مزبور بر [[بدا]] درست است و [[وعده]] [[پیروزی]] بر [[دشمن]] از سوی وی نیز می‌تواند برگرفته از [[آیات قرآنی]] که به [[مسلمانان]] [[وعده]] [[پیروزی]] بر دشمنانشان را داده است باشد، نه دعوی [[وحی]] و [[الهام]] که برخی به او نسبت داده‌اند<ref>الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. در هر حال [[عقیده]] [[بدا]] از سوی [[امامان اهل بیت]]{{عم}} مطرح شده و بر فرض درستی مطلب مزبور در مورد مختار، وی به [[روایات]] استناد کرده است، نه این‌که این [[عقیده]] را ابداع کرده باشد.
*نکته مهم در باب [[بدا]] این است که محدوده [[بدا]] کتاب محو و اثبات است و در [[ام الکتاب]] یا [[لوح محفوظ]] هیچ‌گونه تغییری رخ نمی‌دهد؛ زیرا در [[قرآن کریم]] پس از [[بیان]] این‌که [[خداوند]] بر اساس [[مشیت]] خود آجال و مقدرات را تغییر می‌دهد از [[ام‌الکتاب]] سخن گفته که نزد [[خداوند]] است {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«و لوح محفوظ  نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>.
*نکته مهم در باب [[بدا]] این است که محدوده [[بدا]] کتاب محو و اثبات است و در [[ام الکتاب]] یا [[لوح محفوظ]] هیچ‌گونه تغییری رخ نمی‌دهد؛ زیرا در [[قرآن کریم]] پس از بیان این‌که [[خداوند]] بر اساس [[مشیت]] خود آجال و مقدرات را تغییر می‌دهد از [[ام‌الکتاب]] سخن گفته که نزد [[خداوند]] است {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«و لوح محفوظ  نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>.
*[[امام صادق]]{{عم}} فرموده است: کتاب محو و اثبات کتابی است که [[خداوند]] آنچه را بخواهد از آن محو می‌کند و آنچه را بخواهد ثابت می‌دارد، به همین جهت است که [[دعا]] [[قضای الهی]] را تغییر می‌دهد و بر آن [[دعا]] نوشته شده که وسیله تغییر [[قضاء]] است، ولی هنگامی که به امّ الکتاب برسد [[دعا]] در آن تأثیری نخواهد داشت <ref>البرهان، ج۲، ص۲۹۸، ح۲۴.</ref>.
*[[امام صادق]]{{عم}} فرموده است: کتاب محو و اثبات کتابی است که [[خداوند]] آنچه را بخواهد از آن محو می‌کند و آنچه را بخواهد ثابت می‌دارد، به همین جهت است که [[دعا]] [[قضای الهی]] را تغییر می‌دهد و بر آن [[دعا]] نوشته شده که وسیله تغییر [[قضاء]] است، ولی هنگامی که به امّ الکتاب برسد [[دعا]] در آن تأثیری نخواهد داشت <ref>البرهان، ج۲، ص۲۹۸، ح۲۴.</ref>.
*[[ام الکتاب]]، اصل و منشأ کتاب محو و اثبات است، یعنی تحولاتی که در [[نظام]] عالم [[طبیعت]] رخ می‌دهد بر اساس [[الگو]] و طرح معین و ثابتی است که در امّ الکتاب مقرر شده است. یادآوری "[[ام الکتاب]]" پس از [[بیان]] دگرگونی‌هایی که بر اساس [[مشیت]] [[خداوند]] در [[جهان]] رخ می‌دهد بیان‌گر دو نکته مهم است:
*[[ام الکتاب]]، اصل و منشأ کتاب محو و اثبات است، یعنی تحولاتی که در [[نظام]] عالم [[طبیعت]] رخ می‌دهد بر اساس [[الگو]] و طرح معین و ثابتی است که در امّ الکتاب مقرر شده است. یادآوری "[[ام الکتاب]]" پس از بیان دگرگونی‌هایی که بر اساس [[مشیت]] [[خداوند]] در [[جهان]] رخ می‌دهد بیان‌گر دو نکته مهم است:
*اول اینکه تحولات، جزاف و بدون ملاک و معیار نیست.
*اول اینکه تحولات، جزاف و بدون ملاک و معیار نیست.
*دوم این‌که تحولات از خارج بر [[اراده الهی]] تحمیل نمی‌شود، بلکه از [[مشیت الهی]] که بر پایه [[علم]] پیشین [[خداوند]] [[استوار]] است، نشأت می‌گیرد<ref>المیزان، ج۱۱، ص۳۷۵-۳۷۶.</ref>.
*دوم این‌که تحولات از خارج بر [[اراده الهی]] تحمیل نمی‌شود، بلکه از [[مشیت الهی]] که بر پایه [[علم]] پیشین [[خداوند]] [[استوار]] است، نشأت می‌گیرد<ref>المیزان، ج۱۱، ص۳۷۵-۳۷۶.</ref>.
خط ۴۳: خط ۴۳:
*در مورد [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد؛ زیرا [[پیامبران]] و [[امامان]] افراد معینی هستند که از سوی [[خداوند]] به [[مقام نبوت]] و [[امامت]] [[برگزیده]] شده‌اند و تغییرپذیر نیست<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>. این مطلب مورد [[اجماع]] [[عالمان]] [[امامیه]] است و در روایتی نیز آمده است که در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref> با این حال، در برخی [[روایات]] آمده است که در مورد [[اسماعیل فرزند امام صادق]]{{ع}} و [[سید محمد]] [[فرزند]] [[امام هادی]]{{ع}} [[بدا]] رخ داده است<ref>الغیبه، ص۱۲۱.</ref>؛ یعنی آن دو به [[امامت]] [[منصوب]] شده بودند، ولی چون در زمان [[امام]] [[معصوم]] - [[امام صادق]] و [[امام هادی]]{{عم}} - از [[دنیا]] رفتند، [[امام]] [[موسی کاظم]] و [[امام حسن عسکری]]{{عم}} به [[امامت]] [[منصوب]] شدند. ولی بر فرض صحت این [[روایات]] باید به گونه‌ای [[تأویل]] شود که با اصل بطلان [[بدا]] در [[امامت]]، منافات نداشته باشد و آن، این‌که چون آن دو [[فرزندان]] بزرگ‌تر [[امام]] [[معصوم]] بودند، تصور [[مردم]] این بود که [[امامت]] به آنان اختصاص دارد و با [[مرگ]] آنان نادرستی [[عقیده]] مزبور روشن شد<ref>الغیبه، ص۱۲۱.</ref>.
*در مورد [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد؛ زیرا [[پیامبران]] و [[امامان]] افراد معینی هستند که از سوی [[خداوند]] به [[مقام نبوت]] و [[امامت]] [[برگزیده]] شده‌اند و تغییرپذیر نیست<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>. این مطلب مورد [[اجماع]] [[عالمان]] [[امامیه]] است و در روایتی نیز آمده است که در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref> با این حال، در برخی [[روایات]] آمده است که در مورد [[اسماعیل فرزند امام صادق]]{{ع}} و [[سید محمد]] [[فرزند]] [[امام هادی]]{{ع}} [[بدا]] رخ داده است<ref>الغیبه، ص۱۲۱.</ref>؛ یعنی آن دو به [[امامت]] [[منصوب]] شده بودند، ولی چون در زمان [[امام]] [[معصوم]] - [[امام صادق]] و [[امام هادی]]{{عم}} - از [[دنیا]] رفتند، [[امام]] [[موسی کاظم]] و [[امام حسن عسکری]]{{عم}} به [[امامت]] [[منصوب]] شدند. ولی بر فرض صحت این [[روایات]] باید به گونه‌ای [[تأویل]] شود که با اصل بطلان [[بدا]] در [[امامت]]، منافات نداشته باشد و آن، این‌که چون آن دو [[فرزندان]] بزرگ‌تر [[امام]] [[معصوم]] بودند، تصور [[مردم]] این بود که [[امامت]] به آنان اختصاص دارد و با [[مرگ]] آنان نادرستی [[عقیده]] مزبور روشن شد<ref>الغیبه، ص۱۲۱.</ref>.
*[[شیخ مفید]] [[بدا]] در [[روایت]]: {{متن  حدیث| مَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ كَمَا بَدَا لَهُ فِي إِسْمَاعِيل‏}} را به [[بدا]] در [[مرگ]] [[اسماعیل]] [[تفسیر]] کرده است، یعنی دوبار [[مرگ]] او تقدیر شده بود و [[امام صادق]]{{ع}} تأخیر [[مرگ]] او را از [[خداوند]] درخواست کرد و [[اجابت]] شد. [[امام]]{{ع}} فرمود: برای [[خدا]] در باره چیزی همانند [[اسماعیل]] [[بدا]] حاصل نشده است، مقصود [[امام]]{{ع}}  تأخیر افتادن [[مرگ]] [[اسماعیل]] بوده است نه [[امامت]] وی<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>.
*[[شیخ مفید]] [[بدا]] در [[روایت]]: {{متن  حدیث| مَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ كَمَا بَدَا لَهُ فِي إِسْمَاعِيل‏}} را به [[بدا]] در [[مرگ]] [[اسماعیل]] [[تفسیر]] کرده است، یعنی دوبار [[مرگ]] او تقدیر شده بود و [[امام صادق]]{{ع}} تأخیر [[مرگ]] او را از [[خداوند]] درخواست کرد و [[اجابت]] شد. [[امام]]{{ع}} فرمود: برای [[خدا]] در باره چیزی همانند [[اسماعیل]] [[بدا]] حاصل نشده است، مقصود [[امام]]{{ع}}  تأخیر افتادن [[مرگ]] [[اسماعیل]] بوده است نه [[امامت]] وی<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>.
*در [[روایات معتبر]] از [[تعیین وقت ظهور]] [[امام عصر]]{{ع}} [[نهی]] شده است<ref>الغیبه، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref>. با این حال در برخی [[روایات]] آمده است که برای [[فرج]] [[آل محمد]]{{صل}} وقت معین [[بیان]] شده بود، اما به [[دلیل]] انتشار این مطلب از سوی برخی [[شیعیان]]، یا به [[دلیل]] [[گناهان]] بزرگی مانند فاجعه [[کربلا]] این مطلب تا وقت نامعلومی به تأخیر افتاده است<ref>الغیبه، ص۲۶۳.</ref>. اگر این [[روایات]] از نظر [[سند]] مقبول باشد، ناظر به [[اجل]] موقوف و مشروط است که قابل تغییر می‌باشد و وقت نامعلوم [[ظهور فرج]] ناظر به [[اجل]] محتوم است<ref>الغیبه، ص۲۶۳.</ref>.
*در [[روایات معتبر]] از [[تعیین وقت ظهور]] [[امام عصر]]{{ع}} [[نهی]] شده است<ref>الغیبه، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref>. با این حال در برخی [[روایات]] آمده است که برای [[فرج]] [[آل محمد]]{{صل}} وقت معین بیان شده بود، اما به [[دلیل]] انتشار این مطلب از سوی برخی [[شیعیان]]، یا به [[دلیل]] [[گناهان]] بزرگی مانند فاجعه [[کربلا]] این مطلب تا وقت نامعلومی به تأخیر افتاده است<ref>الغیبه، ص۲۶۳.</ref>. اگر این [[روایات]] از نظر [[سند]] مقبول باشد، ناظر به [[اجل]] موقوف و مشروط است که قابل تغییر می‌باشد و وقت نامعلوم [[ظهور فرج]] ناظر به [[اجل]] محتوم است<ref>الغیبه، ص۲۶۳.</ref>.
*از بحث‌های پیشین به دست آمد که [[نزاع]] در باب [[بدا]] به معنایی که در [[روایات]] [[امامان اهل بیت]]{{عم}} مطرح شده و [[شیعه امامیه]] به آن [[عقیده]] دارد، میان منکران و مثبتان آن لفظی است، یعنی همه [[مسلمانان]] به [[حقیقت]] [[بدا]] معتقدند و تنها در به کار بردن لفظ [[بدا]] مناقشه دارند<ref>اوائل المقالات، ص۸۰؛ المیزان، ج۱۱، ص۳۸۱-۳۸۲.</ref><ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۵۹.</ref>.
*از بحث‌های پیشین به دست آمد که [[نزاع]] در باب [[بدا]] به معنایی که در [[روایات]] [[امامان اهل بیت]]{{عم}} مطرح شده و [[شیعه امامیه]] به آن [[عقیده]] دارد، میان منکران و مثبتان آن لفظی است، یعنی همه [[مسلمانان]] به [[حقیقت]] [[بدا]] معتقدند و تنها در به کار بردن لفظ [[بدا]] مناقشه دارند<ref>اوائل المقالات، ص۸۰؛ المیزان، ج۱۱، ص۳۸۱-۳۸۲.</ref><ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۵۹.</ref>.
*اشکال لفظی [[بدا]] این است که چون کاربرد این لفظ در مورد [[انسان]] مستلزم [[جهل]] و [[ناآگاهی]] از حقایق و [[مصالح]] و [[مفاسد]] یا سود و زیان است، به کار بردن آن درباره [[خداوند]] نیز موهم چنین معنای نادرستی خواهد بود. پاسخ این است که [[شیعه]] در به کار بردن این لفظ در باره [[خداوند]] به معنای درست آن، از روایاتی که توسط [[امامان اهل بیت]]{{عم}} [[نقل]] شده [[پیروی]] می‌کنند و از این جهت همانند واژگانی چون [[استهزاء]] و [[خدعه]]، [[مکر]] و [[غضب]] است که در [[قرآن کریم]] در مورد [[خداوند]] به کار رفته است، معنای معهود این واژگان در مورد [[انسان]]، نسبت به [[خداوند]] [[باطل]] است، لذا [[عالمان]] [[اسلامی]] آنها را [[تأویل]] کرده‌اند. بر همین اساس، [[روایات]] [[بدا]] در مورد [[خداوند]] نیز قابل [[تأویل]] و [[تفسیر]] است<ref>نقض الوشیعة، ص۴۰۹.</ref>.
*اشکال لفظی [[بدا]] این است که چون کاربرد این لفظ در مورد [[انسان]] مستلزم [[جهل]] و [[ناآگاهی]] از حقایق و [[مصالح]] و [[مفاسد]] یا سود و زیان است، به کار بردن آن درباره [[خداوند]] نیز موهم چنین معنای نادرستی خواهد بود. پاسخ این است که [[شیعه]] در به کار بردن این لفظ در باره [[خداوند]] به معنای درست آن، از روایاتی که توسط [[امامان اهل بیت]]{{عم}} [[نقل]] شده [[پیروی]] می‌کنند و از این جهت همانند واژگانی چون [[استهزاء]] و [[خدعه]]، [[مکر]] و [[غضب]] است که در [[قرآن کریم]] در مورد [[خداوند]] به کار رفته است، معنای معهود این واژگان در مورد [[انسان]]، نسبت به [[خداوند]] [[باطل]] است، لذا [[عالمان]] [[اسلامی]] آنها را [[تأویل]] کرده‌اند. بر همین اساس، [[روایات]] [[بدا]] در مورد [[خداوند]] نیز قابل [[تأویل]] و [[تفسیر]] است<ref>نقض الوشیعة، ص۴۰۹.</ref>.
*مضافاً بر اینکه واژه [[بدا]] در برخی [[احادیث نبوی]] که در [[صحاح]] [[اهل سنت]] [[نقل]] شده است، در مورد [[خدا]] به کار رفته است: {{عربی|أَنَّ ثَلَاثَةَ فِي بَنِي إِسْرَائِيل‏، الْأَقْرَعُ وَ الْأَبْرَصُ وَ الْأَعْمَى بَدَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَبْتَلِيَهُم‏...}}<ref>صحیح بخاری، ج۲، ص۲۵۸، کتاب بدء الخلقه، حدیث ابرص و اعمی و اقرع فی بنی‌اسرائیل.</ref>. بعضی از [[عالمان اهل سنت]] [[بدا]] در این [[حدیث]] را به [[قضای الهی]] [[تفسیر]] کرده است<ref>النهایه، ج۱، ص۱۰۹.</ref>. اگر چه این [[تفسیر]] مناقشه‌پذیر است؛ زیرا فضای سابق [[الهی]] [[عمومیت]] دارد، ولی [[بدا]] به اموری اختصاص دارد که در معرض تحول و تجدد قرار دارند<ref>نبراس الضیاء، ص۵۷؛ شرح اصول الکافی، ج۴، ص۱۸۴.</ref>، ولی با صرف‌نظر از این مناقشه نکته اساسی این است که هر [[تفسیر]] درستی که برای [[بدا]] در این [[حدیث نبوی]] [[بیان]] شود، درباره [[بدا]] در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز روا خواهد بود.
*مضافاً بر اینکه واژه [[بدا]] در برخی [[احادیث نبوی]] که در [[صحاح]] [[اهل سنت]] [[نقل]] شده است، در مورد [[خدا]] به کار رفته است: {{عربی|أَنَّ ثَلَاثَةَ فِي بَنِي إِسْرَائِيل‏، الْأَقْرَعُ وَ الْأَبْرَصُ وَ الْأَعْمَى بَدَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَبْتَلِيَهُم‏...}}<ref>صحیح بخاری، ج۲، ص۲۵۸، کتاب بدء الخلقه، حدیث ابرص و اعمی و اقرع فی بنی‌اسرائیل.</ref>. بعضی از [[عالمان اهل سنت]] [[بدا]] در این [[حدیث]] را به [[قضای الهی]] [[تفسیر]] کرده است<ref>النهایه، ج۱، ص۱۰۹.</ref>. اگر چه این [[تفسیر]] مناقشه‌پذیر است؛ زیرا فضای سابق [[الهی]] [[عمومیت]] دارد، ولی [[بدا]] به اموری اختصاص دارد که در معرض تحول و تجدد قرار دارند<ref>نبراس الضیاء، ص۵۷؛ شرح اصول الکافی، ج۴، ص۱۸۴.</ref>، ولی با صرف‌نظر از این مناقشه نکته اساسی این است که هر [[تفسیر]] درستی که برای [[بدا]] در این [[حدیث نبوی]] بیان شود، درباره [[بدا]] در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز روا خواهد بود.
*بر اساس مبانی [[فلسفی]] در [[هستی‌شناسی]] و با [[الهام]] از پاره‌ای [[روایات]] می‌توان [[بدا]] را این‌گونه [[تفسیر]] کرد که [[بدا]] در [[حقیقت]] برای [[نفوس]] سماویه و [[فرشتگان]] عمّاله‌ای واقع می‌شود که از یک سو به [[اذن الهی]] در [[تدبیر]] عالم [[طبیعت]] نقش آفرینند {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار» سوره نازعات، آیه ۵.</ref> و از سوی دیگر از اسباب این عالم مانند دعای [[صالحان]] تأثیر می‌پذیرند. بر این اساس، چه بسا حوادث ویژه‌ای از این عالم ([[دعا]]، [[صدقه]]، [[صله رحم]] و...) در [[نفوس]] سماوی و [[ملائکه]] عمّاله تأثیر گذاشته و منشأ دگرگونی حوادث این عالم شود و از آن جا که عالم [[ملکوت]] ([[نفوس]] سماوی و [[ملائکه]] عمّاله) در برابر [[اراده الهی]] [[مطیع]] و منقادند، همان‌گونه که حواس بدنی [[مطیع]] و منقاد [[نفس]] ناطقه [[آدمی]] هستند، [[اراده]] و فعل آنها به [[خدا]] نسبت داده می‌شود، همان‌گونه که فعل حواس بدنی به [[نفس]] ناطقه نسبت داده می‌شود. در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ}}<ref>«و چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم» سوره زخرف، آیه ۵۵.</ref> آمده است که [[خداوند]] از [[تأسف]] و انزجار روحی همانند [[بشر]] پیراسته است، ولی اولیایی را آفریده است که این صفات را دارند و [[خداوند]] [[رضا]] و [[سخط]] آنان را [[رضا]] و [[سخط]] خود دانسته است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۴، کتاب التوحید، باب النوادر، ح۶.</ref>. بنابراین، وقتی گفته می‌شود "[[بدا]] لله"، در معنای [[بدا]] تجوزی نیست و مقصود تغییر در [[اراده]] و تصمیم است، ولی تجوز در اسناد است، زیرا تغییر در [[اراده]] برخی از مخلوقات [[خداوند]] است که از باب مجاز در اسناد، به [[خداوند]] نسبت داده می‌شود. وجه این‌که در برخی از گزارش‌های [[پیامبران]] یا [[امامان]] [[بدا]] و تغییر رخ می‌دهد این است که در منشأ [[علم]] آنان از حوادث این [[جهان]] که همان [[نفوس]] سماویه و [[فرشتگان]] عمّاله است (کتاب محو و اثبات) تغییر حاصل شده است، یعنی [[پیامبر]] یا [[امام]] از طریق اتصال با عالم [[نفوس]] سماویه و [[ملائکه]] عمّاله از واقعه‌ای [[آگاه]] می‌شود و از آن خبر می‌دهد و بار دیگر که به آن عالم متصل می‌شود، از تغییری که در آن رخ داده [[آگاه]] شده و مطابق آن خبر می‌دهد<ref>شرح اصول الکافی، ج۴، ص۱۸۸-۱۹۲؛ الحکمه المتعالیه، ج۶، ص۳۹۵-۳۹۹؛ علم الیقین، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۴.</ref>. می‌توان گفت: تغییر در [[نفوس]] سماویه و [[ملائکه]] عماله (کتاب محو و اثبات) [[بداء]] ثبوتی و تغییر در گزارش [[پیامبران]] و [[امامان]]، [[بداء]] اثباتی است<ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۶۰.</ref>.
*بر اساس مبانی [[فلسفی]] در [[هستی‌شناسی]] و با [[الهام]] از پاره‌ای [[روایات]] می‌توان [[بدا]] را این‌گونه [[تفسیر]] کرد که [[بدا]] در [[حقیقت]] برای [[نفوس]] سماویه و [[فرشتگان]] عمّاله‌ای واقع می‌شود که از یک سو به [[اذن الهی]] در [[تدبیر]] عالم [[طبیعت]] نقش آفرینند {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار» سوره نازعات، آیه ۵.</ref> و از سوی دیگر از اسباب این عالم مانند دعای [[صالحان]] تأثیر می‌پذیرند. بر این اساس، چه بسا حوادث ویژه‌ای از این عالم ([[دعا]]، [[صدقه]]، [[صله رحم]] و...) در [[نفوس]] سماوی و [[ملائکه]] عمّاله تأثیر گذاشته و منشأ دگرگونی حوادث این عالم شود و از آن جا که عالم [[ملکوت]] ([[نفوس]] سماوی و [[ملائکه]] عمّاله) در برابر [[اراده الهی]] [[مطیع]] و منقادند، همان‌گونه که حواس بدنی [[مطیع]] و منقاد [[نفس]] ناطقه [[آدمی]] هستند، [[اراده]] و فعل آنها به [[خدا]] نسبت داده می‌شود، همان‌گونه که فعل حواس بدنی به [[نفس]] ناطقه نسبت داده می‌شود. در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ}}<ref>«و چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم» سوره زخرف، آیه ۵۵.</ref> آمده است که [[خداوند]] از [[تأسف]] و انزجار روحی همانند [[بشر]] پیراسته است، ولی اولیایی را آفریده است که این صفات را دارند و [[خداوند]] [[رضا]] و [[سخط]] آنان را [[رضا]] و [[سخط]] خود دانسته است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۴، کتاب التوحید، باب النوادر، ح۶.</ref>. بنابراین، وقتی گفته می‌شود "[[بدا]] لله"، در معنای [[بدا]] تجوزی نیست و مقصود تغییر در [[اراده]] و تصمیم است، ولی تجوز در اسناد است، زیرا تغییر در [[اراده]] برخی از مخلوقات [[خداوند]] است که از باب مجاز در اسناد، به [[خداوند]] نسبت داده می‌شود. وجه این‌که در برخی از گزارش‌های [[پیامبران]] یا [[امامان]] [[بدا]] و تغییر رخ می‌دهد این است که در منشأ [[علم]] آنان از حوادث این [[جهان]] که همان [[نفوس]] سماویه و [[فرشتگان]] عمّاله است (کتاب محو و اثبات) تغییر حاصل شده است، یعنی [[پیامبر]] یا [[امام]] از طریق اتصال با عالم [[نفوس]] سماویه و [[ملائکه]] عمّاله از واقعه‌ای [[آگاه]] می‌شود و از آن خبر می‌دهد و بار دیگر که به آن عالم متصل می‌شود، از تغییری که در آن رخ داده [[آگاه]] شده و مطابق آن خبر می‌دهد<ref>شرح اصول الکافی، ج۴، ص۱۸۸-۱۹۲؛ الحکمه المتعالیه، ج۶، ص۳۹۵-۳۹۹؛ علم الیقین، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۴.</ref>. می‌توان گفت: تغییر در [[نفوس]] سماویه و [[ملائکه]] عماله (کتاب محو و اثبات) [[بداء]] ثبوتی و تغییر در گزارش [[پیامبران]] و [[امامان]]، [[بداء]] اثباتی است<ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۶۰.</ref>.


۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش