غیبت صغری: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'منتخب الاثر،' به 'منتخب الاثر،'
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'منتخب الاثر،' به 'منتخب الاثر،') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
#برخی برآنند که [[غیبت صغری]]، از سال ۲۶۰ ه.ق یعنی سال درگذشت [[امام حسن]] {{ع}} آغاز شد و این مدت تا شروع [[غیبت کبری]]، دوران [[آمادگی]] [[شیعیان]] و اُنس آنان به جدایی از [[امام زمان]] {{ع}} نام گرفت. در این دوران ۶۹ ساله، سفیرانی رابط بین [[امام]] و [[مردم]] بودند. | #برخی برآنند که [[غیبت صغری]]، از سال ۲۶۰ ه.ق یعنی سال درگذشت [[امام حسن]] {{ع}} آغاز شد و این مدت تا شروع [[غیبت کبری]]، دوران [[آمادگی]] [[شیعیان]] و اُنس آنان به جدایی از [[امام زمان]] {{ع}} نام گرفت. در این دوران ۶۹ ساله، سفیرانی رابط بین [[امام]] و [[مردم]] بودند. | ||
#گروهی آغاز [[غیبت امام]] {{ع}} را از زمانی میدانند که مأموران [[خلیفه]] به منزل حضرت در [[سامرا]] هجوم آوردند، تا وی را دستگیر کنند و حضرت در آن هنگام، در [[سرداب]] رفت و همانجا از دیدهها [[پنهان]] شد<ref>چشمبهراه مهدی، ص ۳۳۹.</ref>. | #گروهی آغاز [[غیبت امام]] {{ع}} را از زمانی میدانند که مأموران [[خلیفه]] به منزل حضرت در [[سامرا]] هجوم آوردند، تا وی را دستگیر کنند و حضرت در آن هنگام، در [[سرداب]] رفت و همانجا از دیدهها [[پنهان]] شد<ref>چشمبهراه مهدی، ص ۳۳۹.</ref>. | ||
*در منابع [[شیعی]] و کتابهای [[امامیه]]، هیچ نامی از [[سرداب]] نیست، و متأسفانه این مسأله دستاویز حمله ناآگاهانه برخی از نویسندگان [[اهل سنت]]، به [[تشیع]] شده است<ref>منتخب | *در منابع [[شیعی]] و کتابهای [[امامیه]]، هیچ نامی از [[سرداب]] نیست، و متأسفانه این مسأله دستاویز حمله ناآگاهانه برخی از نویسندگان [[اهل سنت]]، به [[تشیع]] شده است<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۳۷۲.</ref>. | ||
*زمانی که در سال ۲۶۰ ق. [[امام حسن عسکری]] {{ع}} [[وفات]] یافت، فقط عده اندکی از [[شیعیان]] خاص و برخی از وکلای حضرت از وجود [[فرزند]] ایشان، [[امام مهدی]] {{ع}} مطلع بودند. [[خلیفه عباسی]] [[احمد]] المعتمد (۲۵۶-۲۷۹ ق) در پی آن بود تا [[فرزند]] و [[وارث]] [[امام]] {{ع}} را بیابد از اینرو مدتی منزل و [[خانواده]] [[امام]] را تحت مراقبت قرار داد. از طرفی [[جعفر]] بن [[علی]] برادر [[امام حسن عسکری]] {{ع}} به دنبال آن بود که [[منزلت]] و [[مقام]] برادر را به دست آورد و حتی در این کار از [[خلیفه عباسی]] کمک خواست و لکن توفیقی نیافت<ref>اعلام الوری، ج ۲، ص ۱۵۰.</ref>. [[امام عسکری]] {{ع}}، پیش از [[رحلت]] خود [[عثمان بن سعید عمری]] را که از وکلا و [[اصحاب خاص]] بود، در چند مجلس به [[اصحاب]] خود معرفی و او را بهعنوان [[نائب]] [[امام دوازدهم]] پس از خود تعیین کرد. [[عثمان بن سعید]] مدت ده سال [[وکیل]] [[امام هادی]] {{ع}} بود و پس از آن [[وکالت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} را به عهده داشت و پس از [[رحلت]] [[امام]] به ظاهر مراسم تغسیل و تکفین وی را انجام داد. او پس از چندی به [[بغداد]] [[نقل]] مکان کرد که از شهرهای شیعهنشین [[عراق]] بود. در طی این مدت کوتاه که او [[نیابت خاص]] [[امام دوازدهم]] را به عهده داشت، [[شیعیان]] به وی [[رجوع]] میکردند و [[توقیعات]] صادره از [[ناحیه]] [[امام]] به دست وی به دست [[شیعیان]] میرسید<ref>غیبة طوسی، ص ۲۱۵.</ref>. | *زمانی که در سال ۲۶۰ ق. [[امام حسن عسکری]] {{ع}} [[وفات]] یافت، فقط عده اندکی از [[شیعیان]] خاص و برخی از وکلای حضرت از وجود [[فرزند]] ایشان، [[امام مهدی]] {{ع}} مطلع بودند. [[خلیفه عباسی]] [[احمد]] المعتمد (۲۵۶-۲۷۹ ق) در پی آن بود تا [[فرزند]] و [[وارث]] [[امام]] {{ع}} را بیابد از اینرو مدتی منزل و [[خانواده]] [[امام]] را تحت مراقبت قرار داد. از طرفی [[جعفر]] بن [[علی]] برادر [[امام حسن عسکری]] {{ع}} به دنبال آن بود که [[منزلت]] و [[مقام]] برادر را به دست آورد و حتی در این کار از [[خلیفه عباسی]] کمک خواست و لکن توفیقی نیافت<ref>اعلام الوری، ج ۲، ص ۱۵۰.</ref>. [[امام عسکری]] {{ع}}، پیش از [[رحلت]] خود [[عثمان بن سعید عمری]] را که از وکلا و [[اصحاب خاص]] بود، در چند مجلس به [[اصحاب]] خود معرفی و او را بهعنوان [[نائب]] [[امام دوازدهم]] پس از خود تعیین کرد. [[عثمان بن سعید]] مدت ده سال [[وکیل]] [[امام هادی]] {{ع}} بود و پس از آن [[وکالت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} را به عهده داشت و پس از [[رحلت]] [[امام]] به ظاهر مراسم تغسیل و تکفین وی را انجام داد. او پس از چندی به [[بغداد]] [[نقل]] مکان کرد که از شهرهای شیعهنشین [[عراق]] بود. در طی این مدت کوتاه که او [[نیابت خاص]] [[امام دوازدهم]] را به عهده داشت، [[شیعیان]] به وی [[رجوع]] میکردند و [[توقیعات]] صادره از [[ناحیه]] [[امام]] به دست وی به دست [[شیعیان]] میرسید<ref>غیبة طوسی، ص ۲۱۵.</ref>. | ||
*[[عثمان بن سعید]] پیش از وفاتش [[مأمور]] شد تا پسرش [[محمد]] را بهعنوان [[نائب]] [[امام]] به [[شیعیان]] معرفی کند. دوران [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] دورانی طولانی و سخت بود. فشار و اختناق اعمال شده از جانب عباسیان، [[انحرافات]] دینی و فرقهای، القاء [[شبهات]] گوناگون و حرکتهای رو به گسترش [[اسماعیلیان]] از مهمترین مشکلاتی بودند که وی با آنان درگیر بود. [[محمد بن عثمان]] در سال ۳۰۵ ق. درگذشت و [[حسین بن روح]] [[نوبختی]] به [[نیابت]] [[امام]] منسوب شد. او از [[مردم]] [[قم]] و مدتها از دستیاران [[محمد بن عثمان]] بود. او [[با تدبیر]] و کیاست خود توانست در اوج بحران، اوضاع مساعدی را برای [[جامعه]] [[شیعی]] فراهم سازد و تا حد ممکن از فشارهایی که از طرف [[حکومت]] بر آنها اعمال میشد، بکاهد. [[سیاست]] دینی وی بهگونهای بود که هیچ تنش و عکس العملی را علیه [[شیعیان]] پدید نمیآورد. او توانسته بود با اعمال [[تقیه]] شدید چنین جوی را به وجود آورد. یک بار در مجلسی در حضور علمای [[اهل سنت]] بهگونهای درباره [[عمر]] و [[ابو بکر]] سخن گفت که همگان را به تعجب واداشت و هرگونه بدبینی و سوء ظن سنیان را نسبت به او برطرف ساخت. او در همین راستا یکی از خدمتکارانش را که عادت به ناسزاگویی به [[معاویه]] داشت، اخراج کرد<ref>غیبة طوسی، ص ۲۳۷.</ref>. | *[[عثمان بن سعید]] پیش از وفاتش [[مأمور]] شد تا پسرش [[محمد]] را بهعنوان [[نائب]] [[امام]] به [[شیعیان]] معرفی کند. دوران [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] دورانی طولانی و سخت بود. فشار و اختناق اعمال شده از جانب عباسیان، [[انحرافات]] دینی و فرقهای، القاء [[شبهات]] گوناگون و حرکتهای رو به گسترش [[اسماعیلیان]] از مهمترین مشکلاتی بودند که وی با آنان درگیر بود. [[محمد بن عثمان]] در سال ۳۰۵ ق. درگذشت و [[حسین بن روح]] [[نوبختی]] به [[نیابت]] [[امام]] منسوب شد. او از [[مردم]] [[قم]] و مدتها از دستیاران [[محمد بن عثمان]] بود. او [[با تدبیر]] و کیاست خود توانست در اوج بحران، اوضاع مساعدی را برای [[جامعه]] [[شیعی]] فراهم سازد و تا حد ممکن از فشارهایی که از طرف [[حکومت]] بر آنها اعمال میشد، بکاهد. [[سیاست]] دینی وی بهگونهای بود که هیچ تنش و عکس العملی را علیه [[شیعیان]] پدید نمیآورد. او توانسته بود با اعمال [[تقیه]] شدید چنین جوی را به وجود آورد. یک بار در مجلسی در حضور علمای [[اهل سنت]] بهگونهای درباره [[عمر]] و [[ابو بکر]] سخن گفت که همگان را به تعجب واداشت و هرگونه بدبینی و سوء ظن سنیان را نسبت به او برطرف ساخت. او در همین راستا یکی از خدمتکارانش را که عادت به ناسزاگویی به [[معاویه]] داشت، اخراج کرد<ref>غیبة طوسی، ص ۲۳۷.</ref>. |