ابوایوب انصاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
*زمانی که [[حضرت]] به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد و به [[مدینه]] رسید، رئیسان و مهتران [[قبایل]] [[مدینه]]، همچون [[قبیله]] [[بنیسالم]]، [[بنیبیاضه]]، [[بنیخزرج]] و [[بنینجار]] به پیشواز ایشان آمدند و از [[حضرت]] خواستند که به منزل آنها بیایید؛ ولی [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرمودهاند که کجا بروم"<ref>قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله{{صل}}، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. | *زمانی که [[حضرت]] به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد و به [[مدینه]] رسید، رئیسان و مهتران [[قبایل]] [[مدینه]]، همچون [[قبیله]] [[بنیسالم]]، [[بنیبیاضه]]، [[بنیخزرج]] و [[بنینجار]] به پیشواز ایشان آمدند و از [[حضرت]] خواستند که به منزل آنها بیایید؛ ولی [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرمودهاند که کجا بروم"<ref>قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله{{صل}}، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. | ||
*سرانجام، [[ناقه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[زمین]] وسیعی که مرکز خشک کردن خرما و متعلق به دو [[کودک]] [[یتیم]] بود، در نزدیکی [[خانه]] ابویوب، زانو زد و [[پیامبر]]{{صل}} آن [[زمین]] را خرید و [[مسجدالنبی]] را در آنجا ساخت. سپس [[مردم]] در اطراف [[ناقه]] [[خاتم رسولان]]{{صل}} حلقه زدند و هر کدام درخواست میکردند که [[حضرت]] به منزل آنان بیاید. | *سرانجام، [[ناقه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[زمین]] وسیعی که مرکز خشک کردن خرما و متعلق به دو [[کودک]] [[یتیم]] بود، در نزدیکی [[خانه]] ابویوب، زانو زد و [[پیامبر]]{{صل}} آن [[زمین]] را خرید و [[مسجدالنبی]] را در آنجا ساخت. سپس [[مردم]] در اطراف [[ناقه]] [[خاتم رسولان]]{{صل}} حلقه زدند و هر کدام درخواست میکردند که [[حضرت]] به منزل آنان بیاید. | ||
*در این هنگام، [[مادر]] [[ابوایوب]] از [[فرصت]] استفاده کرده، اثاثیه [[پیامبر]]{{صل}} را به [[خانه]] خود برد. در این بین که [[اصرار]] و سماجت [[مردم]] برای مهمانداری آن بزرگوار، به اوج رسیده بود. [[حضرت]]، [[نزاع]] آنان را [[قطع]] کرد و فرمود: "أین الرحل؟ لوازم سفر من کجاست؟" بدین ترتیب، [[افتخار]] میزبانی [[پیامبر]]{{صل}} نصیب [[ابوایوب]] شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۵؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۵۵.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ | *در این هنگام، [[مادر]] [[ابوایوب]] از [[فرصت]] استفاده کرده، اثاثیه [[پیامبر]]{{صل}} را به [[خانه]] خود برد. در این بین که [[اصرار]] و سماجت [[مردم]] برای مهمانداری آن بزرگوار، به اوج رسیده بود. [[حضرت]]، [[نزاع]] آنان را [[قطع]] کرد و فرمود: "أین الرحل؟ لوازم سفر من کجاست؟" بدین ترتیب، [[افتخار]] میزبانی [[پیامبر]]{{صل}} نصیب [[ابوایوب]] شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۵؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۵۵.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۵۷-۵۸.</ref>. | ||
==[[ایمان]] و ارادت به [[حضرت علی]]{{ع}}== | ==[[ایمان]] و ارادت به [[حضرت علی]]{{ع}}== | ||
*هیچگاه [[ایمان]] و ارادت [[ابوایوب]] به [[ولایت]] و [[جانشینی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بعد از [[پیامبر]]{{صل}} کم نشد و همواره به توصیههای [[رسول خدا]]{{صل}} در [[حق]] [[اهلبیت]] گوش [[جان]] سپرد و در راه تحقق این [[امر الهی]] از هیچ تلاشی فروگذار نکرد<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۱۰۵.</ref>. | *هیچگاه [[ایمان]] و ارادت [[ابوایوب]] به [[ولایت]] و [[جانشینی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بعد از [[پیامبر]]{{صل}} کم نشد و همواره به توصیههای [[رسول خدا]]{{صل}} در [[حق]] [[اهلبیت]] گوش [[جان]] سپرد و در راه تحقق این [[امر الهی]] از هیچ تلاشی فروگذار نکرد<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۱۰۵.</ref>. | ||
*افرادی که با [[خلافت ابوبکر]] صریحاً [[مخالفت]] کردند و [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} را بر او مقدم شمردند، [[دوازده نفر]] از [[مهاجران]] و [[انصار]] بودند که هر کدام، سخنی در برابر [[مردم]] و [[ابوبکر]] ایراد کردند؛ از جمله آنان ابوایوب انصاری است که بعد از "[[سهل بن حنیف]]" برخاست و به [[ابوبکر]] چنین گفت: "از [[خدا]] بترسید و درباره [[اهلبیت]] پیامبرتان [[ظلم]] نکنید و امر [[خلافت]] و [[رهبری]] [[جامعه]] را به [[اهلبیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} باز گردانید که همانا شما و ما در اینجا و جاهای دیگر به تکرار از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدهایم که میفرمود: [[اهلبیت]] من به امر [[خلافت]] و [[رهبری]] [[امت اسلامی]] از شما سزاوارترند". این را گفت و نشست<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۱۰۶.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ | *افرادی که با [[خلافت ابوبکر]] صریحاً [[مخالفت]] کردند و [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} را بر او مقدم شمردند، [[دوازده نفر]] از [[مهاجران]] و [[انصار]] بودند که هر کدام، سخنی در برابر [[مردم]] و [[ابوبکر]] ایراد کردند؛ از جمله آنان ابوایوب انصاری است که بعد از "[[سهل بن حنیف]]" برخاست و به [[ابوبکر]] چنین گفت: "از [[خدا]] بترسید و درباره [[اهلبیت]] پیامبرتان [[ظلم]] نکنید و امر [[خلافت]] و [[رهبری]] [[جامعه]] را به [[اهلبیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} باز گردانید که همانا شما و ما در اینجا و جاهای دیگر به تکرار از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدهایم که میفرمود: [[اهلبیت]] من به امر [[خلافت]] و [[رهبری]] [[امت اسلامی]] از شما سزاوارترند". این را گفت و نشست<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۱۰۶.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۵۸.</ref>. | ||
==ابوایوب و [[نقل]] [[حدیث غدیر]]== | ==ابوایوب و [[نقل]] [[حدیث غدیر]]== | ||
*ابوایوب میگوید: من در [[خدمت]] [[حضرت علی]]{{ع}} نشسته بودم. ناگهان گروهی نقابدار از راه رسیدند و خطاب به ایشان گفتند: [[سلام]] بر تو ای مولا و [[سرور]] ما!" [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[سلام]] آنها را پاسخ داد و فرمود: "چگونه مرا مولای خود میخوانید؟ مگر نه اینکه شما عدهای از [[اعراب]] [[بادیه]] نشینید؟" گفتند: "آری؛ اما از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدیم که در [[روز غدیر]] [[خم]] فرمود: {{متن حدیث|مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۲۰۸؛ علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج۱، ص۶۶۴.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ | *ابوایوب میگوید: من در [[خدمت]] [[حضرت علی]]{{ع}} نشسته بودم. ناگهان گروهی نقابدار از راه رسیدند و خطاب به ایشان گفتند: [[سلام]] بر تو ای مولا و [[سرور]] ما!" [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[سلام]] آنها را پاسخ داد و فرمود: "چگونه مرا مولای خود میخوانید؟ مگر نه اینکه شما عدهای از [[اعراب]] [[بادیه]] نشینید؟" گفتند: "آری؛ اما از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدیم که در [[روز غدیر]] [[خم]] فرمود: {{متن حدیث|مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۲۰۸؛ علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج۱، ص۶۶۴.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۵۹.</ref>. | ||
==[[اقامه نماز]] [[جماعت]] ابوایوب به جای [[عثمان]]== | ==[[اقامه نماز]] [[جماعت]] ابوایوب به جای [[عثمان]]== | ||
*در سال ۳۵ [[هجری]]، [[مسلمانان]]، [[عثمان]] را به علت [[انحرافات]] و بدعتهایش، از ورود به [[مسجد]] بازداشتند و نگذاشتند [[نماز جماعت]] را برگزار کنند. "[[سعد قرظ]]" که مؤذن [[مسجد]] بود نزد [[حضرت علی]]{{ع}} آمد و گفت: "اکنون که [[خلیفه]] از [[امامت]] [[نماز]] منع شده است، چه کسی باید با [[مردم]] [[نماز]] بگزارد؟" [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: "به خالد بن زید (ابو ایوب) بگویید که [[نماز جماعت]] را با [[مردم]] اقامه کند"<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۸۷.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ | *در سال ۳۵ [[هجری]]، [[مسلمانان]]، [[عثمان]] را به علت [[انحرافات]] و بدعتهایش، از ورود به [[مسجد]] بازداشتند و نگذاشتند [[نماز جماعت]] را برگزار کنند. "[[سعد قرظ]]" که مؤذن [[مسجد]] بود نزد [[حضرت علی]]{{ع}} آمد و گفت: "اکنون که [[خلیفه]] از [[امامت]] [[نماز]] منع شده است، چه کسی باید با [[مردم]] [[نماز]] بگزارد؟" [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: "به خالد بن زید (ابو ایوب) بگویید که [[نماز جماعت]] را با [[مردم]] اقامه کند"<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۸۷.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۵۹.</ref>. | ||
==ابوایوب در جنگهای عصر [[خلافت علی]]{{ع}}== | ==ابوایوب در جنگهای عصر [[خلافت علی]]{{ع}}== | ||
*ابوایوب انصاری از بزرگان [[اصحاب]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] کنار [[حضرت علی]]{{ع}} بوده و در رکابش [[شمشیر]] زده است و در [[جنگ نهروان]] در پیشاپیش [[سپاه]] برای [[جنگ]] با [[خوارج]] حرکت میرفته است<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۱۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۶۰۶.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ | *ابوایوب انصاری از بزرگان [[اصحاب]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] کنار [[حضرت علی]]{{ع}} بوده و در رکابش [[شمشیر]] زده است و در [[جنگ نهروان]] در پیشاپیش [[سپاه]] برای [[جنگ]] با [[خوارج]] حرکت میرفته است<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۱۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۶۰۶.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۵۹-۶۰.</ref>. | ||
==فرار [[ابوایوب]] از [[مدینه]]== | ==فرار [[ابوایوب]] از [[مدینه]]== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
*ابوایوب انصاری که [[کارگزار]] [[حضرت علی]]{{ع}} در [[مدینه]] بود، چون خود را برای مقابله، آماده نمیدید، از آنجا گریخت. | *ابوایوب انصاری که [[کارگزار]] [[حضرت علی]]{{ع}} در [[مدینه]] بود، چون خود را برای مقابله، آماده نمیدید، از آنجا گریخت. | ||
*[[بسر بن ارطاة]]، با خیالی آسوده وارد [[شهر]] شد، در [[مسجد]] [[مدینه]] به [[منبر]] رفت و همان ابتدا طبق [[دستور]] [[معاویه]]، به [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} از [[مهاجر]] و [[انصار]]، [[جسارت]] و فحاشی کرد. سپس آنان را تهدید کرد و به این [[آیه کریمه]] [[قرآن]] که میفرماید: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> مثال زد و آنها را مصداق این [[آیه]] قرار داد. | *[[بسر بن ارطاة]]، با خیالی آسوده وارد [[شهر]] شد، در [[مسجد]] [[مدینه]] به [[منبر]] رفت و همان ابتدا طبق [[دستور]] [[معاویه]]، به [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} از [[مهاجر]] و [[انصار]]، [[جسارت]] و فحاشی کرد. سپس آنان را تهدید کرد و به این [[آیه کریمه]] [[قرآن]] که میفرماید: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> مثال زد و آنها را مصداق این [[آیه]] قرار داد. | ||
*پس از آن از [[منبر]] پایین آمد و از [[مسجد]] خارج شد و خانههای بسیاری از جمله [[خانه]] زرارة بن حرون، [[رفاعه بن رافع]] زرقی و [[ابو ایوب انصاری]] را [[آتش]] زد و ویران کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۱۶۲.</ref>. سپس سراغ [[جابر بن عبدالله انصاری]] رفت؛ اما قبل از اینکه به او دست یابد، وی گریخت؛ اما بُسر، تمام [[طایفه]] [[جابر]] را که از [[قبیله]] [[بنیسلمه]] بودند، به [[مرگ]] تهدید کرد. [[جابر]] نزد [[امسلمه]] [[همسر پیامبر]]{{صل}} [[پناه]] برد. [[امسلمه]] نیز برای [[نجات]] [[جان]] [[جابر]] و قبیلهاش از او خواست که با بُسر [[بیعت]] کنند تا خونی ریخته نشود<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۱۶۲.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ | *پس از آن از [[منبر]] پایین آمد و از [[مسجد]] خارج شد و خانههای بسیاری از جمله [[خانه]] زرارة بن حرون، [[رفاعه بن رافع]] زرقی و [[ابو ایوب انصاری]] را [[آتش]] زد و ویران کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۱۶۲.</ref>. سپس سراغ [[جابر بن عبدالله انصاری]] رفت؛ اما قبل از اینکه به او دست یابد، وی گریخت؛ اما بُسر، تمام [[طایفه]] [[جابر]] را که از [[قبیله]] [[بنیسلمه]] بودند، به [[مرگ]] تهدید کرد. [[جابر]] نزد [[امسلمه]] [[همسر پیامبر]]{{صل}} [[پناه]] برد. [[امسلمه]] نیز برای [[نجات]] [[جان]] [[جابر]] و قبیلهاش از او خواست که با بُسر [[بیعت]] کنند تا خونی ریخته نشود<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۱۶۲.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۶۰-۶۱.</ref>. | ||
==[[رحلت]] ابوایوب== | ==[[رحلت]] ابوایوب== | ||
*ابوایوب در تمام [[طول عمر]] با [[برکت]] خود همواره پا به رکاب و [[شمشیر]] به دست بود و در میدانهای [[جنگ]] برای اعتلای [[اسلام]] و [[دفاع]] از [[حق]] جنگید و نیز در سه [[جنگ]] زمان [[خلافت علی]]{{ع}} در رکاب آن [[حضرت]] از [[اسلام]] [[دفاع]] کرد. | *ابوایوب در تمام [[طول عمر]] با [[برکت]] خود همواره پا به رکاب و [[شمشیر]] به دست بود و در میدانهای [[جنگ]] برای اعتلای [[اسلام]] و [[دفاع]] از [[حق]] جنگید و نیز در سه [[جنگ]] زمان [[خلافت علی]]{{ع}} در رکاب آن [[حضرت]] از [[اسلام]] [[دفاع]] کرد. | ||
*وی در پایان [[عمر طولانی]] خود نیز در سال ۵۱ یا ۵۲ قمری در زمان [[سلطنت]] [[معاویه]]، در حالی که در [[روم]] سرگرم [[جهاد]] با نیروهای [[ارتش]] [[روم]] بود، مریض شد و از [[دنیا]] رفت و در همان سرزمین، نزدیک "[[قسطنطنیه]]" به [[خاک]] سپرده شد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۷۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۶۰۶.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ | *وی در پایان [[عمر طولانی]] خود نیز در سال ۵۱ یا ۵۲ قمری در زمان [[سلطنت]] [[معاویه]]، در حالی که در [[روم]] سرگرم [[جهاد]] با نیروهای [[ارتش]] [[روم]] بود، مریض شد و از [[دنیا]] رفت و در همان سرزمین، نزدیک "[[قسطنطنیه]]" به [[خاک]] سپرده شد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۷۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۶۰۶.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۶۱.</ref>. | ||
==ابوایوب انصاری در گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین== | ==ابوایوب انصاری در گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین== |