پرش به محتوا

بلال بن رباح حبشی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷: خط ۷:
*جزء مسلمانانی بود که پیش از [[پیامبر]]، به [[مدینه]] [[هجرت]] کرده بودند. در نخستین روزهای [[هجرت پیامبر]] به [[مدینه]]، بلال حبشی از سوی آن [[حضرت]] [[مأمور]] [[اذان]] گفتن و خبر کردن [[مردم]] برای حضور در [[مسجد]] و [[نماز جماعت]] شد. افتخار مؤذن بودن را تا پایان [[عمر]] داشت. همواره همراه [[پیامبر]] بود و در میدان‌های [[جهاد]]، شجاعانه می‌جنگید.
*جزء مسلمانانی بود که پیش از [[پیامبر]]، به [[مدینه]] [[هجرت]] کرده بودند. در نخستین روزهای [[هجرت پیامبر]] به [[مدینه]]، بلال حبشی از سوی آن [[حضرت]] [[مأمور]] [[اذان]] گفتن و خبر کردن [[مردم]] برای حضور در [[مسجد]] و [[نماز جماعت]] شد. افتخار مؤذن بودن را تا پایان [[عمر]] داشت. همواره همراه [[پیامبر]] بود و در میدان‌های [[جهاد]]، شجاعانه می‌جنگید.
*در [[فتح]] [[مکّه]] نیز به [[فرمان پیامبر]] بر بام [[کعبه]] رفت و [[اذان]] گفت. [[بلال]] پس از [[وفات پیامبر]] [[خدا]] به "[[شام]]" رفت و تا سال ۲۰ هجری آنجا بود که از [[دنیا]] رفت. هنگام [[وفات]] ۶۳ سال داشت. قبرش در [[سوریه]]، در [[قبرستان]] [[باب الصغیر]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۴۵.</ref>.
*در [[فتح]] [[مکّه]] نیز به [[فرمان پیامبر]] بر بام [[کعبه]] رفت و [[اذان]] گفت. [[بلال]] پس از [[وفات پیامبر]] [[خدا]] به "[[شام]]" رفت و تا سال ۲۰ هجری آنجا بود که از [[دنیا]] رفت. هنگام [[وفات]] ۶۳ سال داشت. قبرش در [[سوریه]]، در [[قبرستان]] [[باب الصغیر]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۴۵.</ref>.
==اذان بلال==
==[[اذان]] بلال==
*[[بلال بن رباح حبشی]]، از نخستین مسلمانان و مؤذّن [[اسلام]] بود، در اولین روزهای هجرت به مدینه، با اذان بلال مردم به سوی نماز و مسجد می‌شتافتند. وی به خاندان رسالت، علاقه و محبّت عجیبی داشت و مدافع آنان بود. در فتح مکّه نیز بر بام کعبه رفت و ندای اللّه اکبر سرداد. در بازگشت از [[حجة الوداع]]، آنگاه که [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] می‌خواست فرمان خدا را دربارۀ [[خلافت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} اعلام کند، باز صدای اذان بلال بود که در وادی [[غدیر خم]] پیچید و مسلمانان را پای خطبۀ پیامبر گردآورد. پس از وفات [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} دیگر اذان نگفت، چون نمی‌خواست مؤذّن حکومت غاصب باشد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: خدا بلال را رحمت کند که دوستدار [[اهل بیت]] بود و بنده‌ای نیکوکار و بعد از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] برای هیچ‌کس اذان نگفت<ref>سفینة البحار، ج ۱ ص ۱۰۴</ref> روزی هم که [[فاطمه زهرا]]{{عم}} مشتاق شنیدن اذان بلال و یاد دوران [[پیامبر]] بود، به خواستۀ آن حضرت بلال اذان سرداد، لکن چون دختر [[پیامبر]] از غم و اندوه، گریه کرد و از هوش رفت، بر جان او بیمناک شد و اذان را ناتمام گذاشت<ref>بحار الأنوار، ج ۴۳ ص ۱۵۷، اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۶۰۲</ref>. اذان نگفتن بلال، بار سیاسی داشت و نوعی اعتراض به حاکمان بود و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] نکرد و به همین جهت، [[عمر]] با او بدرفتاری می‌کرد. وی عهد بسته بود که تنها برای پیامبر اذان بگوید، یا برای [[امام علی|علی]]{{ع}} اگر جانشین [[پیامبر]] شود. اذان نگفتن او برای خلیفه گران تمام می‌شد، ازاین‌رو عمر بلال را به شام تبعید کرد و تا آخر عمر در آنجا بود<ref>اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۶۰۳</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۶۰.</ref>
*بلال بن رباح حبشی، از نخستین [[مسلمانان]] و مؤذّن [[اسلام]] بود، در اولین روزهای [[هجرت به مدینه]]، با [[اذان بلال]] [[مردم]] به سوی [[نماز]] و [[مسجد]] می‌شتافتند. وی به [[خاندان رسالت]]، علاقه و [[محبّت]] عجیبی داشت و مدافع آنان بود. در [[فتح]] [[مکّه]] نیز بر بام [[کعبه]] رفت و ندای اللّه اکبر سرداد. در بازگشت از [[حجة الوداع]]، آنگاه که [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] می‌خواست [[فرمان خدا]] را دربارۀ [[خلافت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} اعلام کند، باز صدای [[اذان بلال]] بود که در وادی [[غدیر خم]] پیچید و [[مسلمانان]] را پای خطبۀ [[پیامبر]] گردآورد. پس از [[وفات]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} دیگر [[اذان]] نگفت، چون نمی‌خواست مؤذّن [[حکومت]] [[غاصب]] باشد.
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[خدا]] [[بلال]] را [[رحمت]] کند که [[دوستدار]] [[اهل بیت]] بود و بنده‌ای [[نیکوکار]] و بعد از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] برای هیچ‌کس [[اذان]] نگفت<ref>سفینة البحار، ج ۱ ص ۱۰۴</ref> روزی هم که [[فاطمه زهرا]]{{عم}} [[مشتاق]] شنیدن [[اذان بلال]] و یاد دوران [[پیامبر]] بود، به خواستۀ آن [[حضرت]] [[بلال]] [[اذان]] سرداد، لکن چون دختر [[پیامبر]] از [[غم]] و [[اندوه]]، [[گریه]] کرد و از هوش رفت، بر [[جان]] او بیمناک شد و [[اذان]] را ناتمام گذاشت<ref>بحار الأنوار، ج ۴۳ ص ۱۵۷، اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۶۰۲</ref>.
*[[اذان]] نگفتن [[بلال]]، بار [[سیاسی]] داشت و نوعی [[اعتراض]] به [[حاکمان]] بود و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] نکرد و به همین جهت، [[عمر]] با او بدرفتاری می‌کرد. وی [[عهد]] بسته بود که تنها برای [[پیامبر]] [[اذان]] بگوید، یا برای [[امام علی|علی]]{{ع}} اگر [[جانشین]] [[پیامبر]] شود. [[اذان]] نگفتن او برای [[خلیفه]] گران تمام می‌شد، ازاین‌رو [[عمر]] [[بلال]] را به [[شام]] [[تبعید]] کرد و تا آخر [[عمر]] در آنجا بود<ref>اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۶۰۳</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۶۰.</ref>


==منابع==
==منابع==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش