ابوطالب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←ابوطالب و پیامبر{{صل}}
(←نسب) |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
*با اینکه [[ابوطالب]]، مردی تاجر بود و از سخاوتمندان [[قریش]] به شمار میرفت، در دورانی که [[خشکسالی]] همه جا را فراگرفته بود، برای تأمین [[آب]] [[زائران]] [[خانه خدا]] با مشکل روبه رو شد؛ از اینرو، برای رفع آن، دو سال پیاپی، مجموعاً ۲۴۰۰۰ درهم از برادرش، [[عباس]] قرض گرفت. [[ابوطالب]] در سال سوم و در پی [[توانایی]] در بازپرداخت بدهیاش مجبور شد سقایت [[حجاج]] را به [[عباس]] واگذار کند<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷.</ref>؛ سقایت، منصبی بود که [[عبدالمطلب]] در روزهای پایانی [[عمر]] خود برای او [[تعیین]] کرده بود<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۶.</ref>. | *با اینکه [[ابوطالب]]، مردی تاجر بود و از سخاوتمندان [[قریش]] به شمار میرفت، در دورانی که [[خشکسالی]] همه جا را فراگرفته بود، برای تأمین [[آب]] [[زائران]] [[خانه خدا]] با مشکل روبه رو شد؛ از اینرو، برای رفع آن، دو سال پیاپی، مجموعاً ۲۴۰۰۰ درهم از برادرش، [[عباس]] قرض گرفت. [[ابوطالب]] در سال سوم و در پی [[توانایی]] در بازپرداخت بدهیاش مجبور شد سقایت [[حجاج]] را به [[عباس]] واگذار کند<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷.</ref>؛ سقایت، منصبی بود که [[عبدالمطلب]] در روزهای پایانی [[عمر]] خود برای او [[تعیین]] کرده بود<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۶.</ref>. | ||
==ابوطالب و [[پیامبر]]{{صل}}== | ==[[ابوطالب]] و [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
*درباره [[ارتباط]] ابوطالب و [[رسول الله]]{{صل}} میتوان سخن را از هنگام [[مرگ]] [[عبدالمطلب]] (م ۸ [[عامالفیل]] / ۵۷۸ م) آغاز کرد. هنگامی که [[عبدالمطلب]] در جمع [[فرزندان]]، [[وصیت]] و مناصبی را که عهدهدار بود، بین فرزندانش تقسیم میکرد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷.</ref>، کفالت [[محمد]]{{صل}} را که تا هشت سالگی، او خود به عهده گرفته بود، به عهده ابوطالب گذاشت. وی از همان زمان تا پایان [[عمر]]، [[سرپرستی]] و [[حمایت]] از [[رسول خدا]]{{صل}} را به عهده گرفت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۷۹.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۶.</ref>. | *درباره [[ارتباط]] [[ابوطالب]] و [[رسول الله]]{{صل}} میتوان سخن را از هنگام [[مرگ]] [[عبدالمطلب]] (م ۸ [[عامالفیل]] / ۵۷۸ م) آغاز کرد. هنگامی که [[عبدالمطلب]] در جمع [[فرزندان]]، [[وصیت]] و مناصبی را که عهدهدار بود، بین فرزندانش تقسیم میکرد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷.</ref>، کفالت [[محمد]]{{صل}} را که تا هشت سالگی، او خود به عهده گرفته بود، به عهده [[ابوطالب]] گذاشت. وی از همان زمان تا پایان [[عمر]]، [[سرپرستی]] و [[حمایت]] از [[رسول خدا]]{{صل}} را به عهده گرفت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۷۹.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۶.</ref>. | ||
*ابوطالب با همه وجود به [[پیامبر]]{{صل}} [[محبت]] میورزید؛ او را از خود جدا نمیکرد و حتی در یکی از سفرهای تجاری [[شام]]، وی را نیز با خود همراه کرد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۰.</ref>. [[محبت]] ابوطالب به آن [[حضرت]] در [[ازدواج]] ایشان نیز نمایان بود. او همراه با عدهای از بزرگان [[قریش]] به خواستگاری [[خدیجه]] رفت و خود نیز ولیمة [[عروسی]] را داد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.</ref>. | *[[ابوطالب]] با همه وجود به [[پیامبر]]{{صل}} [[محبت]] میورزید؛ او را از خود جدا نمیکرد و حتی در یکی از سفرهای تجاری [[شام]]، وی را نیز با خود همراه کرد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۰.</ref>. [[محبت]] [[ابوطالب]] به آن [[حضرت]] در [[ازدواج]] ایشان نیز نمایان بود. او همراه با عدهای از بزرگان [[قریش]] به خواستگاری [[خدیجه]] رفت و خود نیز ولیمة [[عروسی]] را داد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.</ref>. | ||
*در مقابل، [[رسول خدا]]{{صل}} نیز تلاش میکرد خوبیهای عموی خود را جبران کند. او در دوران خشکسالی [[مکه]]، زمانی که [[تنگدستی]] بر ابوطالب چیره شده بود، [[امام علی]]{{ع}}، از [[فرزندان ابوطالب]] را در [[خانه]] خود پذیرفت. آن [[حضرت]] در این راه نه تنها کمکی به عموی بزرگوار خود کرد؛ بلکه به [[تربیت]] و [[تعلیم]] [[علی]]{{ع}} نیز پرداخت. در این میان، [[عباس]]، عموی دیگر [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[جعفر]]، [[فرزند]] دیگر ابوطالب را به [[خانه]] خود برد تا او نیز از هزینههای ابوطالب بکاهد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۱۳.</ref>. | *در مقابل، [[رسول خدا]]{{صل}} نیز تلاش میکرد خوبیهای عموی خود را جبران کند. او در دوران خشکسالی [[مکه]]، زمانی که [[تنگدستی]] بر [[ابوطالب]] چیره شده بود، [[امام علی]]{{ع}}، از [[فرزندان ابوطالب]] را در [[خانه]] خود پذیرفت. آن [[حضرت]] در این راه نه تنها کمکی به عموی بزرگوار خود کرد؛ بلکه به [[تربیت]] و [[تعلیم]] [[علی]]{{ع}} نیز پرداخت. در این میان، [[عباس]]، عموی دیگر [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[جعفر]]، [[فرزند]] دیگر [[ابوطالب]] را به [[خانه]] خود برد تا او نیز از هزینههای [[ابوطالب]] بکاهد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۱۳.</ref>. | ||
*وقتی [[محمد]] به [[رسالت]] [[مبعوث]] شد، [[علی]]{{ع}} نیز [[اسلام]] را پذیرفت. | *وقتی [[محمد]] به [[رسالت]] [[مبعوث]] شد، [[علی]]{{ع}} نیز [[اسلام]] را پذیرفت. [[ابوطالب]]، نه تنها با [[اسلام]] [[علی]]{{ع}} [[مخالفت]] نکرد، بلکه او را به [[همراهی]] [[پیامبر]] نیز [[فرمان]] داد و [[رسول خدا]]{{صل}} را از [[حمایت]] و [[پشتیبانی]] خود مطمئن ساخت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۳.</ref>. با این حال، خود، [[ایمان آوردن]] به [[حضرت]] را اظهار نکرد. علت آن را میتوان [[جایگاه]] و [[موقعیت]] [[ابوطالب]] در میان [[قریش]]، [[قبیله]] خود و [[اهل مکه]] دانست. شاید او بر این [[باور]] بوده است که [[ایمان به پیامبر]]{{صل}} و اظهار علنی، باعث از دست دادن پایگاه و جایگاهش در [[جامعه]] [[مکه]] میشود و راه آسیب زدن به وی و [[دین]] نوظهور او را هموار خواهد کرد. او خود در بیان علت اظهار نکردن ایمانش، [[سختی]] جدا شدن از [[دین]] آبا و اجدادی را مطرح میکند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۳.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۷.</ref>. | ||
*ابوطالب همچنین در سفر [[مسلمانان]] به "[[حبشه]]" به [[حمایت]] از آنان پرداخت و شعری در [[مدح]] [[نجاشی]]، [[پادشاه]] آن سرزمین سرود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۳.</ref>. | *[[ابوطالب]] همچنین در سفر [[مسلمانان]] به "[[حبشه]]" به [[حمایت]] از آنان پرداخت و شعری در [[مدح]] [[نجاشی]]، [[پادشاه]] آن سرزمین سرود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۳.</ref>. | ||
*در همین باره باید به مفقود شدن [[پیامبر]]{{صل}} و [[تصمیم]] ابوطالب به [[انتقام]] از سران [[قریش]] اشاره کرد. در این ماجرا که ابوطالب به [[گمان]] آنکه [[قریشیان]]، [[محمد]] را از میان بردهاند، [[تصمیم]] به [[قتل]] همه سران [[قریش]] گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۶.</ref>. | *در همین باره باید به مفقود شدن [[پیامبر]]{{صل}} و [[تصمیم]] [[ابوطالب]] به [[انتقام]] از سران [[قریش]] اشاره کرد. در این ماجرا که [[ابوطالب]] به [[گمان]] آنکه [[قریشیان]]، [[محمد]] را از میان بردهاند، [[تصمیم]] به [[قتل]] همه سران [[قریش]] گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۶.</ref>. | ||
*از میان موارد متعدد حوادث مربوط به [[پیامبر]]{{صل}} و | *از میان موارد متعدد حوادث مربوط به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ابوطالب]]، میتوان به جریان [[یوم الانذار]] اشاره کرد. در جلسهای که [[محمد]]، [[اقوام]] و [[خویشان]] خود را مهمان کرد تا آنان را به [[دین اسلام]] [[دعوت]] کند، وقتی با [[مخالفت]] [[ابولهب]]، عموی خود روبهرو شد، [[ابوطالب]] به پا خواست و به [[بهترین]] شکل از [[رسول خدا]]{{صل}}[[دفاع]] کرد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۷-۲۸.</ref>. | ||
*آن [[حضرت]] در طول سه سال [[دعوت]] مخفیانه، همواره از طرف ابوطالب [[پشتیبانی]] میشد و پس از آنکه [[رسالت]] خود را [[آشکار]] کرد نیز این چنین بود. زمانی که [[رسول الله]]{{صل}} [[مخالفت]] خود را با شیوه و [[آیین]] [[مشرکان]]، اظهار و [[بتها]] و [[افکار]] [[جاهلی]] آنان را [[انکار]] کرد، گروهی از سران [[مشرک]] [[مکه]] نزد ابوطالب رفتند و خواستار مقابله جدی با ایشان شدند. در این گروه که [[ابوسفیان]]، [[ابوجهل]]، [[ولید بن مغیره]]، [[عاص بن وائل]] و... حاضر بودند، ابوطالب با [[خوشرویی]] و [[ملایمت]]، آنان را آرام کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۶۴.</ref>. | *آن [[حضرت]] در طول سه سال [[دعوت]] مخفیانه، همواره از طرف [[ابوطالب]] [[پشتیبانی]] میشد و پس از آنکه [[رسالت]] خود را [[آشکار]] کرد نیز این چنین بود. زمانی که [[رسول الله]]{{صل}} [[مخالفت]] خود را با شیوه و [[آیین]] [[مشرکان]]، اظهار و [[بتها]] و [[افکار]] [[جاهلی]] آنان را [[انکار]] کرد، گروهی از سران [[مشرک]] [[مکه]] نزد [[ابوطالب]] رفتند و خواستار مقابله جدی با ایشان شدند. در این گروه که [[ابوسفیان]]، [[ابوجهل]]، [[ولید بن مغیره]]، [[عاص بن وائل]] و... حاضر بودند، [[ابوطالب]] با [[خوشرویی]] و [[ملایمت]]، آنان را آرام کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۶۴.</ref>. | ||
*[[مخالفان پیامبر]]، ابوطالب را بزرگترین [[مانع]] از بین بردن وی میدانستند، تلاش آنان در [[راضی]] کردن ابوطالب به اینکه او دست از [[حمایت]] [[محمد]]{{صل}} بردارد، [[آشکار]] است. [[مخالفان]] در این باره جلسات متعددی با ابوطالب گذاشتند؛ اما او پشتوانهای محکم برای آن [[حضرت]] به شمار میرفت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۲۳.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۸.</ref>. | *[[مخالفان پیامبر]]، [[ابوطالب]] را بزرگترین [[مانع]] از بین بردن وی میدانستند، تلاش آنان در [[راضی]] کردن [[ابوطالب]] به اینکه او دست از [[حمایت]] [[محمد]]{{صل}} بردارد، [[آشکار]] است. [[مخالفان]] در این باره جلسات متعددی با [[ابوطالب]] گذاشتند؛ اما او پشتوانهای محکم برای آن [[حضرت]] به شمار میرفت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۲۳.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۸.</ref>. | ||
*آنان پس از مدتی، آنگاه که نفوذ و انتشار [[اسلام]] و [[معنویت]] [[پیامبر]]{{صل}} را [[مشاهده]] کردند، بار دیگر به طور دستهجمعی و با افراد بیشتری نزد ابوطالب آمدند و [[اعتراض]] شدید خود را به وی اعلام کردند. [[مخالفان]] از اینکه ابوطالب به درخواست اولیهشان بیاعتنا بوده است و اینکه [[پیامبر]]{{صل}} هر آنچه میخواهد علیه بتان و عقایدشان میگوید سخت ناراحت بودند. ابوطالب نیز این بار قول داد که سخنان آنان را به برادرزاده خود برساند و در این باره با او [[گفتگو]] کند. او در رویارویی با [[رسول خدا]]{{صل}} وقتی جریان [[ملاقات]] خود با [[مشرکان]] را بیان و در مقابل، [[عزم]] [[راسخ]] [[حضرت]] را در ادامه [[رسالت]] [[مشاهده]] کرد، قسم خورد که تا پایان [[عمر]] در این راه از [[پیامبر]]{{صل}}[[دفاع]] کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۲۴-۳۲۵.</ref>. او حتی شبهایی [[رسول الله]]{{صل}} را بیدار میکرد و پسرش [[علی]]{{ع}} را در بستر وی میخواباند؛ تا جای [[محمد]] شناخته نشود<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۶۴.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۸-۸۹.</ref>. | *آنان پس از مدتی، آنگاه که نفوذ و انتشار [[اسلام]] و [[معنویت]] [[پیامبر]]{{صل}} را [[مشاهده]] کردند، بار دیگر به طور دستهجمعی و با افراد بیشتری نزد [[ابوطالب]] آمدند و [[اعتراض]] شدید خود را به وی اعلام کردند. [[مخالفان]] از اینکه [[ابوطالب]] به درخواست اولیهشان بیاعتنا بوده است و اینکه [[پیامبر]]{{صل}} هر آنچه میخواهد علیه بتان و عقایدشان میگوید سخت ناراحت بودند. [[ابوطالب]] نیز این بار قول داد که سخنان آنان را به برادرزاده خود برساند و در این باره با او [[گفتگو]] کند. او در رویارویی با [[رسول خدا]]{{صل}} وقتی جریان [[ملاقات]] خود با [[مشرکان]] را بیان و در مقابل، [[عزم]] [[راسخ]] [[حضرت]] را در ادامه [[رسالت]] [[مشاهده]] کرد، قسم خورد که تا پایان [[عمر]] در این راه از [[پیامبر]]{{صل}}[[دفاع]] کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۲۴-۳۲۵.</ref>. او حتی شبهایی [[رسول الله]]{{صل}} را بیدار میکرد و پسرش [[علی]]{{ع}} را در بستر وی میخواباند؛ تا جای [[محمد]] شناخته نشود<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۶۴.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۸-۸۹.</ref>. | ||
*[[دشمنان]] [[پیامبر]]{{صل}} [[تصور]] میکردند [[حمایت]] بیدریغ ابوطالب از آن [[حضرت]] به این سبب است که | *[[دشمنان]] [[پیامبر]]{{صل}} [[تصور]] میکردند [[حمایت]] بیدریغ [[ابوطالب]] از آن [[حضرت]] به این سبب است که [[ابوطالب]]، [[سرپرستی]] [[محمد]]{{صل}} را به عهده داشته است؛ از اینرو، [[تصمیم]] گرفتند پسری زیبا و خوشرو را در مقابل [[رسول الله]]{{صل}} به [[ابوطالب]] بدهند. [[ابوطالب]]، وقتی از این موضوع با خبر شد، سخت برآشفت و آنان را از خود راند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. | ||
*[[اسلام]] روز به روز در حال گسترش بود و [[مشرکان]] [[مکه]] که خطر را به طور جدی [[احساس]] میکردند، [[تصمیم]] به [[قتل پیامبر]]{{صل}} گرفتند. آنان وقتی با مخالفتهای شدید بزرگ هاشمیان روبهرو شدند، با خود [[پیمان]] بستند که از هرگونه [[روابط فردی]] و [[اجتماعی]] با [[بنیهاشم]] دوری کنند، و این امر سرآغاز محاصره سه ساله آنان در [[شعب ابیطالب]] شد<ref>عروة بن زبیر، مغازی رسول الله، ص۱۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱.</ref>. | *[[اسلام]] روز به روز در حال گسترش بود و [[مشرکان]] [[مکه]] که خطر را به طور جدی [[احساس]] میکردند، [[تصمیم]] به [[قتل پیامبر]]{{صل}} گرفتند. آنان وقتی با مخالفتهای شدید بزرگ هاشمیان روبهرو شدند، با خود [[پیمان]] بستند که از هرگونه [[روابط فردی]] و [[اجتماعی]] با [[بنیهاشم]] دوری کنند، و این امر سرآغاز محاصره سه ساله آنان در [[شعب ابیطالب]] شد<ref>عروة بن زبیر، مغازی رسول الله، ص۱۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱.</ref>. | ||
*افزون بر [[حمایت]] بیدریغ ابوطالب از [[محمد]]، اشعار برجا مانده از وی، گویای [[ایمان]] او به [[خداوند]] است. این اشعار در [[مدح]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[دفاع]] از [[اسلام]] و [[تأیید]] [[مسلمانان]] و نیز برخی نکات دیگر است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۷۱.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۹.</ref>. | *افزون بر [[حمایت]] بیدریغ [[ابوطالب]] از [[محمد]]، اشعار برجا مانده از وی، گویای [[ایمان]] او به [[خداوند]] است. این اشعار در [[مدح]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[دفاع]] از [[اسلام]] و [[تأیید]] [[مسلمانان]] و نیز برخی نکات دیگر است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۷۱.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۹.</ref>. | ||
*سرانجام باید گفت که | *سرانجام باید گفت که [[ابوطالب]]، به [[رسول اکرم]]{{صل}}[[ایمان]] داشت؛ اما اگر [[ایمان]] خود را ظاهر میکرد، همچون دیگر [[مسلمانان]] [[مکه]]، دیدگاه او درباره آن [[حضرت]] مشخص میشد، و او دیگر نمیتوانست در [[مقام]] [[سرپرست]] [[قبیله]]، [[حَکَم]] و داور [[مشرکان]] شود و از [[مقام]] شیخوخیت خود در [[حمایت]] از [[رسول خدا]]{{صل}} و [[یاری دین]] او سود جوید. [[ابوطالب]]، سرانجام پس از عمری [[فداکاری]] و [[ایثار]] در راه [[اسلام]]، در ۸۷ سالگی در [[مکه]] از [[دنیا]] رفت و در قبرستانی که بعدها نام [[ابوطالب]] را به خود گرفت [[دفن]] شد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۹۵. درباره ابوطالب همچنین ر. ک. به: گلشنی، عبدالکریم؛ دائرة العمارف بزرگ اسلامی، مدخل ابوطالب، ج۵، ص۶۱۹.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۸۹-۹۰.</ref>. | ||
{{مدخل امام علی}} | {{مدخل امام علی}} |