حفصه بنت عمر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۳: خط ۳۳:


==[[حفصه]] پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}==
==[[حفصه]] پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}==
*پس از [[وفات]] [[پیغمبر]]{{صل}}، او همه اموالش را در [[خدمت]] [[حکومت]] خلفای ثلاث، یعنی [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]] و [[حمایت]] از آنان قرار داد<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج۷، ص۴۷۳.</ref>. او رابطه خوبی با [[علی]]{{ع}} نداشت؛ طوری که وقتی [[عایشه]] در جریان [[جنگ جمل]] از [[مدینه]] وارد [[بصره]] شد، نامه‌ای به این مضمون برای [[حفصه]] نوشت: "ما در [[بصره]] فرود آمدیم، و [[علی]]{{ع}} به [[ذی‌قار]] آمده است. [[خدا]] گردن او را مانند تخم مرغ شکسته‌ای که از بالای [[کوه صفا]] افتاده باشد قرار داده است. او در [[ذی‌قار]] به منزله شتر اشقری است<ref>شتر سرخی که به زردی می‌زند.</ref> که اگر جلو بیاید کشته خواهد شد و اگر عقب بنشیند حکومتش ابتر خواهد ماند"<ref>{{عربی| فإنا نزلنا البصره و نزل علی{{ع}} بذی‌قار والله دق عنقه کدق البیضة [[علی]] الصفا انه بذی‌قار بمنزلة الأشقر أن تقدم نحر وان تأخر عفز}}</ref>. پس چون این [[نامه]] به دست [[حفصه]] رسید، شماری از [[کودکان]] و [[نوجوانان]] [[بنی‌تیم]] و [[بنی‌عدی]] را جمع کرد و به [[کنیزان]] خود دف داد و امر به نواختن کرد. آنها می‌خواندند و می‌گفتند: {{عربی| ما الخبر ما الخبر علی کالاشقر ان تقدم نحر و ان تأخر عقر}}. این خبر به [[ام‌سلمه]] رسید، [[لباس]] پوشید و او را [[شماتت]] کرد و [[آیه]] چهار [[سوره تحریم]] را بار دیگر به او [[تذکر]] داد<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۲۷۷-۲۷۶؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۳.</ref>. همچنین در [[منابع تاریخی]] آمده است که او در وقایع و حوادث [[جنگ صفین]] که به [[انتخاب]] حکمین در منطقه "أذرح" انجامید، برادرش [[عبدالله بن عمر]] را برای مطالبه [[خلافت]] تحریض می‌کرد<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج۷، ص۴۷۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|حفصه بنت عمر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۳۳۲-۳۳۳.</ref>.
*پس از [[وفات]] [[پیغمبر]]{{صل}}، او همه اموالش را در [[خدمت]] [[حکومت]] خلفای ثلاث، یعنی [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]] و [[حمایت]] از آنان قرار داد<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج۷، ص۴۷۳.</ref>. او رابطه خوبی با [[علی]]{{ع}} نداشت؛ طوری که وقتی [[عایشه]] در جریان [[جنگ جمل]] از [[مدینه]] وارد [[بصره]] شد، نامه‌ای به این مضمون برای [[حفصه]] نوشت: "ما در [[بصره]] فرود آمدیم، و [[علی]]{{ع}} به [[ذی‌قار]] آمده است. [[خدا]] گردن او را مانند تخم مرغ شکسته‌ای که از بالای [[کوه صفا]] افتاده باشد قرار داده است. او در [[ذی‌قار]] به منزله شتر اشقری است<ref>شتر سرخی که به زردی می‌زند.</ref> که اگر جلو بیاید کشته خواهد شد و اگر عقب بنشیند حکومتش ابتر خواهد ماند"<ref>{{عربی| فإنا نزلنا البصره و نزل علی{{ع}} بذی‌قار والله دق عنقه کدق البیضة [[علی]] الصفا انه بذی‌قار بمنزلة الأشقر أن تقدم نحر وان تأخر عفز}}</ref>. پس چون این [[نامه]] به دست [[حفصه]] رسید، شماری از [[کودکان]] و [[نوجوانان]] [[بنی‌تیم]] و [[بنی‌عدی]] را جمع کرد و به [[کنیزان]] خود دف داد و امر به نواختن کرد. آنها می‌خواندند و می‌گفتند: {{عربی|ما الخبر ما الخبر؟ عليّ كالاشقر، إن تقدم نحر و إن تأخّر عقر}}. این خبر به [[ام‌سلمه]] رسید، [[لباس]] پوشید و او را [[شماتت]] کرد و [[آیه]] چهار [[سوره تحریم]] را بار دیگر به او [[تذکر]] داد<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۲۷۷-۲۷۶؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۳.</ref>.
*همچنین در [[منابع تاریخی]] آمده است که او در وقایع و حوادث [[جنگ صفین]] که به [[انتخاب]] حکمین در منطقه "أذرح" انجامید، برادرش [[عبدالله بن عمر]] را برای مطالبه [[خلافت]] تحریض می‌کرد<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج۷، ص۴۷۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|حفصه بنت عمر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۳۳۲-۳۳۳.</ref>.


==[[شخصیت]] [[روایی]]==
==[[شخصیت]] [[روایی]]==
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش