پرش به محتوا

حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۰: خط ۳۰:


==آخرین حضور [[پیامبر]]{{صل}} در [[مسجد]] و [[نماز]] [[ابوبکر]]==
==آخرین حضور [[پیامبر]]{{صل}} در [[مسجد]] و [[نماز]] [[ابوبکر]]==
*[[بیماری]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} هنگام شب، شدت گرفت. [[بلال]]، صبحدم نزد [[حضرت]] آمد و عرض داشت: "ای [[رسول خدا]]! وقت [[نماز صبح]] است". [[پیغمبر]]{{صل}} فرمود: "[[بیماری]]، تاب و توان را از من گرفته است. امروز دیگری با [[مردم]] [[نماز]] بخواند". [[عایشه]] گفت: "به [[ابوبکر]] بگویید ([[نماز]] بخواند)". [[حفصه بنت عمر]] گفت: "به [[عمر]] بگویید".
*[[بیماری خاتم انبیا]]{{صل}} هنگام شب، شدت گرفت. [[بلال]]، صبحدم نزد [[حضرت]] آمد و عرض داشت: "ای [[رسول خدا]]! وقت [[نماز صبح]] است". [[پیغمبر]]{{صل}} فرمود: "[[بیماری]]، تاب و توان را از من گرفته است. امروز دیگری با [[مردم]] [[نماز]] بخواند". [[عایشه]] گفت: "به [[ابوبکر]] بگویید ([[نماز]] بخواند)". [[حفصه بنت عمر]] گفت: "به [[عمر]] بگویید".
*[[رسول خدا]]{{صل}} با شنیدن سخن آن دو و دیدن [[حرص]] هر یک برای بلند کردن نام پدرشان، فرمود: "از این سخنان [[پرهیز]] کنید. شما مانند زنانی هستید که با [[یوسف]] همدم بودند (هر کدام می‌خواهید از این جریان سود ببرید)". سپس با اینکه از [[بی‌حالی]] نمی‌توانست روی پای خود بایستد، با شتاب برخاست. تا مبادا آن دو در [[نماز]] از ایشان پیشی بگیرند - و به کمک [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[فضل بن عباس]] به [[مسجد]] آمد. [[ابوبکر]] که در [[محراب]] [[ایستاده]] بود. با اشاره [[حضرت]] از [[محراب]] خارج شد؛ سپس [[پیامبر]] به [[نماز]] ایستاد و با گفتن [[تکبیر]]، نمازی را که [[ابوبکر]] شروع کرده بود از سر گرفت<ref>قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۵۸؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر (مقاله)|حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۳۴۳-۳۴۴.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} با شنیدن سخن آن دو و دیدن [[حرص]] هر یک برای بلند کردن نام پدرشان، فرمود: "از این سخنان [[پرهیز]] کنید. شما مانند زنانی هستید که با [[یوسف]] همدم بودند (هر کدام می‌خواهید از این جریان سود ببرید)". سپس با اینکه از [[بی‌حالی]] نمی‌توانست روی پای خود بایستد، با شتاب برخاست. تا مبادا آن دو در [[نماز]] از ایشان پیشی بگیرند - و به کمک [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[فضل بن عباس]] به [[مسجد]] آمد. [[ابوبکر]] که در [[محراب]] [[ایستاده]] بود. با اشاره [[حضرت]] از [[محراب]] خارج شد؛ سپس [[پیامبر]] به [[نماز]] ایستاد و با گفتن [[تکبیر]]، نمازی را که [[ابوبکر]] شروع کرده بود از سر گرفت<ref>قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۵۸؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر (مقاله)|حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۳۴۳-۳۴۴.</ref>.


۲۱۸٬۲۱۵

ویرایش