ابوایوب انصاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==[[ابوایوب]] در زمان [[پیامبر]]{{صل}}== | ==[[ابوایوب]] در زمان [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
*[[خالد بن زید بن کلیب]]، مردی از [[قبیله]] بنینجّار و معروف به | *[[خالد بن زید بن کلیب]]، مردی از [[قبیله]] بنینجّار و معروف به ابوایوب انصاری، از بزرگان [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و [[شیعیان امام علی]]{{ع}} است. از گذشتۀ پیش از [[اسلام]] او، اطلاعی در دست نیست. از نخستین کسانی بود که [[اسلام]] را پذیرفت و در [[بیعت عقبه]] دوم در [[مکه مکرمه]]، یکی از هفتاد و سه نفری بود که با [[رسول خدا]]{{صل}} مخفیانه [[بیعت]] کرد تا از [[حضرت]] در برابر دشمنانش [[حمایت]] کند. در این [[بیعت]] از هرگونه [[حمایت]] و [[فداکاری]] از [[حضرت رسول]]{{صل}} کوتاهی نکرد و در همه [[جنگها]] و [[غزوات پیامبر]]{{صل}}شرکت کرد. [[ابوایوب]] روایتهای بسیاری از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده و در زمرۀ [[راویان حدیث]] "[[غدیر]]" و [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است. او یکی از پنج [[انصاری]] است که در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} به [[گردآوری قرآن]] پرداختند و در [[عهد]] [[خلیفه دوم]]، [[معلم]] [[قرآن]] شناخته شد<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.</ref>. | ||
==واقع شدن [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]]== | ==واقع شدن [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]]== | ||
*نام [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]] برده شده است مانند: | *نام [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]] برده شده است مانند: | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
#آیۀ {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید» سوره نور، آیه ۶۱.</ref>؛ بر اساس روایتی، [[ابوایوب]] در غیاب یکی از [[صحابه]] که در [[جنگ]] [[شرکت]] کرده بود، [[سرپرست]] خانوادهاش شد. زمانی که به وارد خانۀ او شد، از غذای او خورد؛ بعد نگران شد. بعد از این قضیه آیۀ مورد نظر نازل شد. البته در مورد این [[آیه]] باید گفت این موضوع به [[ابوایوب]] اختصاص نداشته و درباره دیگران نیز گفته شده و این [[روایت]] با برخی [[منابع تاریخی]] درباره حضور او در همه جنگهای زمان [[رسول خدا]]{{صل}} منافات دارد، مگر اینکه احتمال دهیم مقصود از همه [[جنگها]]، بیشتر آنها بوده یا اینکه مراد از [[جنگها]] صرفاً "[[غزوهها]]" بوده است و این مورد خاص را از [[سریهها]] به شمار آوریم<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۵.</ref>. | #آیۀ {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید» سوره نور، آیه ۶۱.</ref>؛ بر اساس روایتی، [[ابوایوب]] در غیاب یکی از [[صحابه]] که در [[جنگ]] [[شرکت]] کرده بود، [[سرپرست]] خانوادهاش شد. زمانی که به وارد خانۀ او شد، از غذای او خورد؛ بعد نگران شد. بعد از این قضیه آیۀ مورد نظر نازل شد. البته در مورد این [[آیه]] باید گفت این موضوع به [[ابوایوب]] اختصاص نداشته و درباره دیگران نیز گفته شده و این [[روایت]] با برخی [[منابع تاریخی]] درباره حضور او در همه جنگهای زمان [[رسول خدا]]{{صل}} منافات دارد، مگر اینکه احتمال دهیم مقصود از همه [[جنگها]]، بیشتر آنها بوده یا اینکه مراد از [[جنگها]] صرفاً "[[غزوهها]]" بوده است و این مورد خاص را از [[سریهها]] به شمار آوریم<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۵.</ref>. | ||
==میزبان [[رسول]] خد ا{{صل}}== | ==میزبان [[رسول]] خد ا{{صل}}== | ||
*چیزی که باعث [[افتخار]] جاودانۀ [[ابوایوب]] و [[احترام]] [[مسلمانان]] به وی شده، میزبانی از [[رسول خدا]]{{صل}} در نخستین سال [[هجرت]] است که با وجود درخواستهای فراوانِ بزرگان [[قبایل]]، نصیب او شد. زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} [[هجرت]] کرد و به [[مدینه]] رسید فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرمودهاند کجا بروم"<ref>ر.ک: قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله{{صل}}، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. [[ناقه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[زمین]] وسیعی نزدیکی [[خانه]] | *چیزی که باعث [[افتخار]] جاودانۀ [[ابوایوب]] و [[احترام]] [[مسلمانان]] به وی شده، میزبانی از [[رسول خدا]]{{صل}} در نخستین سال [[هجرت]] است که با وجود درخواستهای فراوانِ بزرگان [[قبایل]]، نصیب او شد. زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} [[هجرت]] کرد و به [[مدینه]] رسید فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرمودهاند کجا بروم"<ref>ر.ک: قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله{{صل}}، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. [[ناقه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[زمین]] وسیعی نزدیکی [[خانه]] ابوایوب انصاری زانو زد، در این هنگام، [[مادر]] [[ابوایوب]] اثاثیۀ [[پیامبر]]{{صل}} را به خانۀ خود برد. بدین ترتیب، [[افتخار]] میزبانی [[پیامبر]]{{صل}} نصیب ابوایوب انصاری شد<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.</ref>. | ||
==[[ابوایوب]] در [[دوران خلفا]]== | ==[[ابوایوب]] در [[دوران خلفا]]== | ||
*بعد از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[ابوایوب]] در زمره [[دوازده]] نفری است که در [[مسجد]] به پا خاستند و از [[حق امام علی]]{{ع}} به صراحت [[دفاع]] کردند. سخنان [[ابوایوب]] در [[حمایت]] از [[خلافت امام علی]]{{ع}} در جمع [[انصار]] و [[مهاجران]] در "[[سقیفه بنی ساعده]]" موجب شد تا [[ابوبکر]] برای رها کردن [[خلافت]] [[تصمیم]] بگیرد. [[ابوایوب]] با گروهی از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} [[تصمیم]] گرفتند تا [[ابوبکر]] را از [[منبر]] [[رسول خدا]] به پایین آورند؛ اما وقتی متوجه شدند [[امام علی]]{{ع}} [[مأمور]] به [[صبر]] و [[سکوت]] است، از [[تصمیم]] خود منصرف شدند<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۳؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | *بعد از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[ابوایوب]] در زمره [[دوازده]] نفری است که در [[مسجد]] به پا خاستند و از [[حق امام علی]]{{ع}} به صراحت [[دفاع]] کردند. سخنان [[ابوایوب]] در [[حمایت]] از [[خلافت امام علی]]{{ع}} در جمع [[انصار]] و [[مهاجران]] در "[[سقیفه بنی ساعده]]" موجب شد تا [[ابوبکر]] برای رها کردن [[خلافت]] [[تصمیم]] بگیرد. [[ابوایوب]] با گروهی از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} [[تصمیم]] گرفتند تا [[ابوبکر]] را از [[منبر]] [[رسول خدا]] به پایین آورند؛ اما وقتی متوجه شدند [[امام علی]]{{ع}} [[مأمور]] به [[صبر]] و [[سکوت]] است، از [[تصمیم]] خود منصرف شدند<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۳؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
*پس از [[قتل عثمان]]، [[ابوایوب]] هم مانند دیگر [[یاران امام علی]]{{ع}}، از [[امام]] خواست تا [[خلافت]] را بپذیرد. با آغاز [[جنگ]] "[[جمل]]" [[فرمانده]] هزار نفر از [[سپاه امام]] شد و در "[[صفین]]" از خود رشادتی نشان داد که [[امام]] را به شگفتی واداشت. در [[نهروان]]، [[فرمانده]] جناح راست [[سپاه امام]]{{ع}} و [[مأمور]] [[گفتگو]] با [[خوارج]] بود و [[پرچم]] [[امان]] را در دست گرفت و آنها را به [[صلح]] [[دعوت]] کرد. [[ابوایوب]] در پاسخ به اینکه چرا با اهل [[قبله]] میجنگد، میگفت: این خواسته [[پیامبر خدا]]{{صل}} بود تا همراه [[امام علی]]{{ع}} با "[[ناکثین]]"، "[[قاسطین]]" و "[[مارقین]]" بجنگم. پس از [[جنگ نهروان]] در سال ۳۸ قمری، به [[فرمان امام]] [[علی ]]{{ع}} [[امیر]] [[مدینه]] شد و در سال ۴۰ قمری به دنبال حمله "[[بُسر]] بن ارطاة" [[فرمانده سپاه]] [[معاویه]] به [[مدینه]]، چون [[آمادگی]] برای مقابله نداشت ناگزیر به ترک [[شهر]] شد و به [[کوفه]] آمد. [[امام]]{{ع}} برای مقابله با حملات [[معاویه]]، سپاهی تشکیل داد و [[ابوایوب]] را به [[فرماندهی]] ده هزار نفر برگزید. اما زمان زیادی نگذشت که [[امام]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید و [[لشکر]] از هم پاشید<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | *پس از [[قتل عثمان]]، [[ابوایوب]] هم مانند دیگر [[یاران امام علی]]{{ع}}، از [[امام]] خواست تا [[خلافت]] را بپذیرد. با آغاز [[جنگ]] "[[جمل]]" [[فرمانده]] هزار نفر از [[سپاه امام]] شد و در "[[صفین]]" از خود رشادتی نشان داد که [[امام]] را به شگفتی واداشت. در [[نهروان]]، [[فرمانده]] جناح راست [[سپاه امام]]{{ع}} و [[مأمور]] [[گفتگو]] با [[خوارج]] بود و [[پرچم]] [[امان]] را در دست گرفت و آنها را به [[صلح]] [[دعوت]] کرد. [[ابوایوب]] در پاسخ به اینکه چرا با اهل [[قبله]] میجنگد، میگفت: این خواسته [[پیامبر خدا]]{{صل}} بود تا همراه [[امام علی]]{{ع}} با "[[ناکثین]]"، "[[قاسطین]]" و "[[مارقین]]" بجنگم. پس از [[جنگ نهروان]] در سال ۳۸ قمری، به [[فرمان امام]] [[علی ]]{{ع}} [[امیر]] [[مدینه]] شد و در سال ۴۰ قمری به دنبال حمله "[[بُسر]] بن ارطاة" [[فرمانده سپاه]] [[معاویه]] به [[مدینه]]، چون [[آمادگی]] برای مقابله نداشت ناگزیر به ترک [[شهر]] شد و به [[کوفه]] آمد. [[امام]]{{ع}} برای مقابله با حملات [[معاویه]]، سپاهی تشکیل داد و [[ابوایوب]] را به [[فرماندهی]] ده هزار نفر برگزید. اما زمان زیادی نگذشت که [[امام]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید و [[لشکر]] از هم پاشید<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | ||
==[[رحلت]] [[ابوایوب]]== | ==[[رحلت]] [[ابوایوب]]== | ||
*از [[زندگی]] [[ابوایوب]] [[پس از شهادت امام علی]]{{ع}}، جز روایاتی درباره حضور او در نبردهای سالانه مشهور به صایفه (تابستانی) بر ضد [[رومیان]]، [[آگاهی]] چندانی در دست نیست. البته با توجه به سابقه روشن | *از [[زندگی]] [[ابوایوب]] [[پس از شهادت امام علی]]{{ع}}، جز روایاتی درباره حضور او در نبردهای سالانه مشهور به صایفه (تابستانی) بر ضد [[رومیان]]، [[آگاهی]] چندانی در دست نیست. البته با توجه به سابقه روشن ابوایوب انصاری در [[دفاع]] از [[امام علی]]{{ع}}، [[عالمان شیعه]] حضور او را در سپاهی به [[فرماندهی]] [[یزید بن معاویه]]، یا به [[انگیزه]] تقویت [[اسلام]] در برابر [[کافران]] و یا به [[دلیل]] اجازه [[امام]] [[معصوم]] به او دانستهاند. | ||
*[[ابوایوب]] سرانجام هنگام محاصره دیوار [[شهر]] [[قسطنطنیه]] در سال ۴۹ یا ۵۲ قمری درگذشت و بنابر وصیتش، در پایانیترین نقطه [[خاک]] [[دشمن]] که [[سپاه اسلام]] به آنجا میرسیدند مدفون شد. بر اساس روایتی دیگر، [[ابوایوب]] روایتی را از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرد که در آن، از مدفون شدن مردی [[صالح]] کنار دیوارهای [[قسطنطنیه]] خبر داده بود و [[ابوایوب]] میخواست همان [[نیک]] مرد باشد. گویا [[مزار]] وی مورد [[احترام]] [[مسیحیان]] و [[مسلمانان]] بوده است<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۶۱؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | *[[ابوایوب]] سرانجام هنگام محاصره دیوار [[شهر]] [[قسطنطنیه]] در سال ۴۹ یا ۵۲ قمری درگذشت و بنابر وصیتش، در پایانیترین نقطه [[خاک]] [[دشمن]] که [[سپاه اسلام]] به آنجا میرسیدند مدفون شد. بر اساس روایتی دیگر، [[ابوایوب]] روایتی را از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرد که در آن، از مدفون شدن مردی [[صالح]] کنار دیوارهای [[قسطنطنیه]] خبر داده بود و [[ابوایوب]] میخواست همان [[نیک]] مرد باشد. گویا [[مزار]] وی مورد [[احترام]] [[مسیحیان]] و [[مسلمانان]] بوده است<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۶۱؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | ||