ابوجهل: تفاوت میان نسخهها
←سرانجام ابوجهل
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==سرانجام ابوجهل== | ==سرانجام ابوجهل== | ||
*[[ابوسفیان]]، [[سرپرست]] کاروان تجاری [[قریش]]، در راه بازگشت از سفر تجاری به [[مکه]] بود. او در حالی که [[اموال]] فراوانی از مکیان همراهش بود، از جانب [[مسلمانان]] [[احساس]] خطر کرد. از همین رو، با فرستادن پیکی از مکیان خواست [[اموال]] خود را دریابند. [[مشرکان]] [[مکه]] با سپاهی به [[یاری]] وی شتافتند. پیش از رسیدن این [[سپاه]]، [[ابوسفیان]]، کاروان خود را به [[سلامت]] از منطقه خطر عبور داد؛ آنگاه خبر [[سلامتی]] کاروان را به [[سپاه]] [[مکه]] رسانید و از آنان خواست بازگردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ص۴۵.</ref>. ابوجهل از افرادی بود که بازگشتن [[سپاه]] را به [[مکه]] نمیپسندید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹.</ref> و سران [[سپاه]] [[شرک]] را برای رویارویی با [[پیامبر]]{{صل}} تشجیع میکرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۱۳.</ref>. وی افرادی مانند [[عتبه بن ربیعه]] را که خواهان درگیر نشدن با [[رسول خدا]]{{صل}} بودند [[ترسو]] خطاب میکرد. ابوجهل در این سفر، روزی ده شتر برای [[اطعام]] [[سپاه]] [[مکه]] نحر میکرد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ص۴۵؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴۴.</ref><ref>[[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[ابوجهل ۱ (مقاله)|ابوجهل]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۶۷-۶۸.</ref>. | *[[ابوسفیان]]، [[سرپرست]] کاروان تجاری [[قریش]]، در راه بازگشت از سفر تجاری به [[مکه]] بود. او در حالی که [[اموال]] فراوانی از مکیان همراهش بود، از جانب [[مسلمانان]] [[احساس]] خطر کرد. از همین رو، با فرستادن پیکی از مکیان خواست [[اموال]] خود را دریابند. [[مشرکان]] [[مکه]] با سپاهی به [[یاری]] وی شتافتند. پیش از رسیدن این [[سپاه]]، [[ابوسفیان]]، کاروان خود را به [[سلامت]] از منطقه خطر عبور داد؛ آنگاه خبر [[سلامتی]] کاروان را به [[سپاه]] [[مکه]] رسانید و از آنان خواست بازگردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ص۴۵.</ref>. ابوجهل از افرادی بود که بازگشتن [[سپاه]] را به [[مکه]] نمیپسندید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹.</ref> و سران [[سپاه]] [[شرک]] را برای رویارویی با [[پیامبر]]{{صل}} تشجیع میکرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۱۳.</ref>. وی افرادی مانند [[عتبه بن ربیعه]] را که خواهان درگیر نشدن با [[رسول خدا]]{{صل}} بودند [[ترسو]] خطاب میکرد. ابوجهل در این سفر، روزی ده شتر برای [[اطعام]] [[سپاه]] [[مکه]] نحر میکرد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ص۴۵؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴۴.</ref><ref>[[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[ابوجهل ۱ (مقاله)|ابوجهل]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۶۷-۶۸.</ref>. | ||
*[[رسول خدا]]{{صل}} [[منتظر]] شنیدن خبر کشته شدن | *[[رسول خدا]]{{صل}} [[منتظر]] شنیدن خبر کشته شدن ابوجهل بود و زمانی که خبر [[قتل]] او را -که "[[فرعون امت]]" و "[[رأس ائمة الکفر]]" نامیده بودند- شنیدند، بسیار خوشحال شد و فرمود: "خدایا! [[وعده]] خود را محقق ساختی"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۹۱.</ref><ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[غزوه بدر (مقاله)|غزوه بدر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۱۳۸.</ref>. | ||
*سرانجام وی پس از سالها مقابله با [[اسلام]] و [[رسول الله]] در [[نبرد]] [[بدر]] که خود [[فرماندهی سپاه]] [[مشرکان]] را به عهده داشت کشته شد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۶۴۳.</ref>. در [[جنگ بدر]]، [[معاذ بن عمرو بن جموح]] با ضربتی پای او را [[قطع]] کرد. [[معوذ بن عفرا]] ضربهای کاری به وی وارد کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۱۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴۹.</ref> و [[عبدالله بن مسعود]]، او را به [[قتل]] رسانید<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۱۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۵۰.</ref>. وی هنگام [[مرگ]]، هفتاد سال داشت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳۰؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۱۷.</ref><ref>[[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[ابوجهل ۱ (مقاله)|ابوجهل]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۶۸.</ref>. | *سرانجام وی پس از سالها مقابله با [[اسلام]] و [[رسول الله]] در [[نبرد]] [[بدر]] که خود [[فرماندهی سپاه]] [[مشرکان]] را به عهده داشت کشته شد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۶۴۳.</ref>. در [[جنگ بدر]]، [[معاذ بن عمرو بن جموح]] با ضربتی پای او را [[قطع]] کرد. [[معوذ بن عفرا]] ضربهای کاری به وی وارد کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۱۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴۹.</ref> و [[عبدالله بن مسعود]]، او را به [[قتل]] رسانید<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۱۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۵۰.</ref>. وی هنگام [[مرگ]]، هفتاد سال داشت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳۰؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۱۷.</ref><ref>[[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[ابوجهل ۱ (مقاله)|ابوجهل]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۶۸.</ref>. | ||