انتقام: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی'
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[') |
جز (جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
[[مفضل]] ([[راوی حدیث]]) سؤال کرد: ای مولای من! آیا این [[عذاب]]، آخرین [[عذاب]] آنان است؟ [[حضرت]] پاسخ داد: زینهار! ای [[مفضل]] به [[خدا]] قسم آنها را دوباره زنده میکند و [[سید]] اکبر، [[حضرت امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} به دست خویش قصاص میکند، و به همین ترتیب [[حضرت]] [[فاطمه]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و تمامی [[ائمه]]{{عم}} و نیز هر [[مؤمن]] [[پاکیزه]] [[ایمان]] (نیز زنده میشود) و قصاص میکنند به طوری که در هر شبانه روز هزار بار آنان را بکشند و به آن جایی که [[خدا]] برای [[عذاب]] آنها فراهم کرده روانشان میسازند. در آن موقع هر کافری که در [[کفر]] خود کامل بوده است نیز زنده شده و به جزای [[اعمال]] خود میرسد<ref>بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۲ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۶۳۶ و کمال الدین: ص ۳۶۱.</ref>. | [[مفضل]] ([[راوی حدیث]]) سؤال کرد: ای مولای من! آیا این [[عذاب]]، آخرین [[عذاب]] آنان است؟ [[حضرت]] پاسخ داد: زینهار! ای [[مفضل]] به [[خدا]] قسم آنها را دوباره زنده میکند و [[سید]] اکبر، [[حضرت امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} به دست خویش قصاص میکند، و به همین ترتیب [[حضرت]] [[فاطمه]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و تمامی [[ائمه]]{{عم}} و نیز هر [[مؤمن]] [[پاکیزه]] [[ایمان]] (نیز زنده میشود) و قصاص میکنند به طوری که در هر شبانه روز هزار بار آنان را بکشند و به آن جایی که [[خدا]] برای [[عذاب]] آنها فراهم کرده روانشان میسازند. در آن موقع هر کافری که در [[کفر]] خود کامل بوده است نیز زنده شده و به جزای [[اعمال]] خود میرسد<ref>بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۲ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۶۳۶ و کمال الدین: ص ۳۶۱.</ref>. | ||
[[احمد]] ابن [[اسحاق]] [[قمی]] در [[حدیثی]] بیان میکند که [[خدمت]] [[امام عسکری]]{{ع}} مشرف شد، و در نزد آن [[حضرت]]، [[امام مهدی]]{{ع}} را [[زیارت]] نمود. ایشان به [[احمد]] ابن [[اسحاق]] فرمودند: من بقیةالله بر روی [[زمین]] هستم و من از دشمنانِ [[حق]] انتقام خواهم گرفت... <ref>کمال الدین: ۳۸۴.</ref>. | [[احمد]] ابن [[اسحاق]] [[قمی]] در [[حدیثی]] بیان میکند که [[خدمت]] [[امام عسکری]]{{ع}} مشرف شد، و در نزد آن [[حضرت]]، [[امام مهدی]]{{ع}} را [[زیارت]] نمود. ایشان به [[احمد]] ابن [[اسحاق]] فرمودند: من بقیةالله بر روی [[زمین]] هستم و من از دشمنانِ [[حق]] انتقام خواهم گرفت... <ref>کمال الدین: ۳۸۴.</ref>. | ||
در تشرفی که [[علی بن مهزیار]] [[خدمت]] [[امام عصر]]{{ع}} داشت، [[حضرت]] به او فرمود:... من [[قیام]] خواهم کرد و... به [[مدینه]] میآیم و در [[مسجد]] [[رسول خدا]] دوتن از [[منافقان]] را از [[دل]] [[خاک]] بیرون میآورم، در حالی که [[بدن]] آنهاتر و تازه است و [[بدن]] آن دو را روبروی [[بقیع]] بر دار میآویزم. سپس چوبهی دار آنها سبز میشود و برگ میرویاند و این [[امتحان]] [[سختی]] برای [[مردم]] آن زمان خواهد بود، امتحانی که از [[امتحان]] اول بسیار سختتر است (یعنی زمانی که بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} مسیر [[خلافت]] تغییر یافت و [[مردم]] هم [[پیروی]] کردند). آنگاه شخصی از [[آسمان]] ندا میدهد: «ای [[آسمان]] هلاک کن و ای [[زمین]] آنان را در خود فرو ببر». سپس در آن روز جز مؤمنینی که در [[دل]] ایمانی [[راسخ]] دارند، | در تشرفی که [[علی بن مهزیار]] [[خدمت]] [[امام عصر]]{{ع}} داشت، [[حضرت]] به او فرمود:... من [[قیام]] خواهم کرد و... به [[مدینه]] میآیم و در [[مسجد]] [[رسول خدا]] دوتن از [[منافقان]] را از [[دل]] [[خاک]] بیرون میآورم، در حالی که [[بدن]] آنهاتر و تازه است و [[بدن]] آن دو را روبروی [[بقیع]] بر دار میآویزم. سپس چوبهی دار آنها سبز میشود و برگ میرویاند و این [[امتحان]] [[سختی]] برای [[مردم]] آن زمان خواهد بود، امتحانی که از [[امتحان]] اول بسیار سختتر است (یعنی زمانی که بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} مسیر [[خلافت]] تغییر یافت و [[مردم]] هم [[پیروی]] کردند). آنگاه شخصی از [[آسمان]] ندا میدهد: «ای [[آسمان]] هلاک کن و ای [[زمین]] آنان را در خود فرو ببر». سپس در آن روز جز مؤمنینی که در [[دل]] ایمانی [[راسخ]] دارند، باقی نخواهد ماند<ref>نوائب الدهور: ج ۳، ص ۳۵۴.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] میکند: زمانی که به [[معراج]] حقتعالی رفتم، [[نور]] [[دوازده امام]] و [[فاطمه]]{{عم}} را دیدم (و [[حضرت]] نام یک یک را بر زبان آوردند) و [[حضرت قائم]]{{ع}} در میان ایشان چون ستارهای درخشان تابش میکرد. از [[خداوند]] پرسیدم: بارالها این [[انوار]] چه کسانی هستند؟ [[خدای عزوجل]] فرمود: ایشان [[پیشوایان]] هستند و این ([[ستاره]] درخشنده) [[حضرت قائم]]{{ع}} است که [[حلال]] مرا [[حلال]] و [[حرام]] مرا [[حرام]] میکند و به دست و از دشمنانم انتقام خواهم کشید و [[دوستان]] من به واسطه او آسوده [[خیال]] خواهند شد و دلهای [[شیعیان]] تو به سبب او از [[دشمنی]] [[ستمکاران]] و منکران و [[کافران]] شفا خواهد یافت؛ زمانی که دو تن از [[منافقان]] (جبت و [[طاغوت]]) را با بدنهایتر و تازه از قبرهایشان بیرون کشیده و بسوزاند. همانا امتحانی که [[مردم]] به واسطه این دو نفر خواهند شد، به مراتب مشکلتر از امتحانی است که [[بنیاسرائیل]] با گوساله [[سامری]] شدند<ref>بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۳۷۹ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۵۳. «سامری» نام شخصی است که در قوم حضرت موسی{{ع}} میزیست. زمانی که حضرت موسی{{ع}} به کوه طور برای میقات پروردگارش رفت و چهل روز توقف نمود، او با ساختن مجسمه گوسالهای از طلاهای مردم، آنان را به گوسالهپرستی واداشت. او با فریب دادن مردم از آن گوساله صدایی خارج میکرد و به آنها میگفت: ببینید چگونه خدای شما صدا میکند، این خدای شما و خدای موسی است. بنیاسرائیل هم که موسی را در میان خود نمییافتند، به توصیههای وصی و برادر او «هارون» گوش نداده و جملگی از خداپرستی به گوسالهپرستی روی آوردند. این قصه را خداوند در قرآن یادآور شده است. (طه / ۹۸ - ۸۵) زمانی که حضرت قائم{{ع}} نیز ظاهر شود با بیرون کشیدن بدن منافقانِ صدر اسلام برای انتقام، و سبز شدن چوبه دار آنها، مردم امتحان سختی خواهند شد و هر کسی که اندک تمایلی مردم به آنان داشته باشد یا کوچکترین دشمنیای با حضرت داشته باشد، خود را رسوا نموده و مشخص خواهد شد که حقیقتاً، مردم جزو کدام دستهاند، آیا به حقیقت پیرو حقند یا از روی ترس و تردید از حضرت مهدی{{ع}} پیروی میکنند.</ref>. | [[امام صادق]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] میکند: زمانی که به [[معراج]] حقتعالی رفتم، [[نور]] [[دوازده امام]] و [[فاطمه]]{{عم}} را دیدم (و [[حضرت]] نام یک یک را بر زبان آوردند) و [[حضرت قائم]]{{ع}} در میان ایشان چون ستارهای درخشان تابش میکرد. از [[خداوند]] پرسیدم: بارالها این [[انوار]] چه کسانی هستند؟ [[خدای عزوجل]] فرمود: ایشان [[پیشوایان]] هستند و این ([[ستاره]] درخشنده) [[حضرت قائم]]{{ع}} است که [[حلال]] مرا [[حلال]] و [[حرام]] مرا [[حرام]] میکند و به دست و از دشمنانم انتقام خواهم کشید و [[دوستان]] من به واسطه او آسوده [[خیال]] خواهند شد و دلهای [[شیعیان]] تو به سبب او از [[دشمنی]] [[ستمکاران]] و منکران و [[کافران]] شفا خواهد یافت؛ زمانی که دو تن از [[منافقان]] (جبت و [[طاغوت]]) را با بدنهایتر و تازه از قبرهایشان بیرون کشیده و بسوزاند. همانا امتحانی که [[مردم]] به واسطه این دو نفر خواهند شد، به مراتب مشکلتر از امتحانی است که [[بنیاسرائیل]] با گوساله [[سامری]] شدند<ref>بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۳۷۹ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۵۳. «سامری» نام شخصی است که در قوم حضرت موسی{{ع}} میزیست. زمانی که حضرت موسی{{ع}} به کوه طور برای میقات پروردگارش رفت و چهل روز توقف نمود، او با ساختن مجسمه گوسالهای از طلاهای مردم، آنان را به گوسالهپرستی واداشت. او با فریب دادن مردم از آن گوساله صدایی خارج میکرد و به آنها میگفت: ببینید چگونه خدای شما صدا میکند، این خدای شما و خدای موسی است. بنیاسرائیل هم که موسی را در میان خود نمییافتند، به توصیههای وصی و برادر او «هارون» گوش نداده و جملگی از خداپرستی به گوسالهپرستی روی آوردند. این قصه را خداوند در قرآن یادآور شده است. (طه / ۹۸ - ۸۵) زمانی که حضرت قائم{{ع}} نیز ظاهر شود با بیرون کشیدن بدن منافقانِ صدر اسلام برای انتقام، و سبز شدن چوبه دار آنها، مردم امتحان سختی خواهند شد و هر کسی که اندک تمایلی مردم به آنان داشته باشد یا کوچکترین دشمنیای با حضرت داشته باشد، خود را رسوا نموده و مشخص خواهد شد که حقیقتاً، مردم جزو کدام دستهاند، آیا به حقیقت پیرو حقند یا از روی ترس و تردید از حضرت مهدی{{ع}} پیروی میکنند.</ref>. |