پرش به محتوا

عصمت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰
خط ۸۱: خط ۸۱:
*[[علامه حلی]] [[برهان]] چهارم را با ترتیب [[قیاس]] استثنایی بیان می‌دارد و متذکر می‌شود که اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد، از [[نصب امام]]، [[نقض غرض]] پدید می‌آید و چون [[تالی]] [[باطل]] است، مقدّم نیز [[باطل]] می‌شود؛ زیرا غرض از [[نصب امام]]، انقیاد و [[تسلیم]] بی‌چون و چرای [[مردم]] در برابر او است و حال اگر خود [[امام]] اهل [[عصیان]] و [[فسق]] [[فجور]] باشد، [[اعتماد]] [[جامعه]] از او سلب می‌گردد و نمی‌تواند [[هادی]] [[امّت]] به خیر و و [[صلاح]] و [[حافظ دین]] از [[انحراف]] باشد و این مستلزم [[نقض غرض]] از [[نصب امام]] است <ref>{{عربی|الرابع: لو وقع منه المعصية لزم نقض الغرض من نصب الإمام، والتالي باطل فالمقدم مثله، بيان الشرطية أن الغرض من إقامته انقياد الأمة له وامتثال أوامره واتباعه فيما يفعله، فلو وقعت المعصية منه لم يجب شئ من ذلك وهو مناف لنصبه}}</ref>
*[[علامه حلی]] [[برهان]] چهارم را با ترتیب [[قیاس]] استثنایی بیان می‌دارد و متذکر می‌شود که اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد، از [[نصب امام]]، [[نقض غرض]] پدید می‌آید و چون [[تالی]] [[باطل]] است، مقدّم نیز [[باطل]] می‌شود؛ زیرا غرض از [[نصب امام]]، انقیاد و [[تسلیم]] بی‌چون و چرای [[مردم]] در برابر او است و حال اگر خود [[امام]] اهل [[عصیان]] و [[فسق]] [[فجور]] باشد، [[اعتماد]] [[جامعه]] از او سلب می‌گردد و نمی‌تواند [[هادی]] [[امّت]] به خیر و و [[صلاح]] و [[حافظ دین]] از [[انحراف]] باشد و این مستلزم [[نقض غرض]] از [[نصب امام]] است <ref>{{عربی|الرابع: لو وقع منه المعصية لزم نقض الغرض من نصب الإمام، والتالي باطل فالمقدم مثله، بيان الشرطية أن الغرض من إقامته انقياد الأمة له وامتثال أوامره واتباعه فيما يفعله، فلو وقعت المعصية منه لم يجب شئ من ذلك وهو مناف لنصبه}}</ref>
*[[دلیل]] پنجم، بر اساس اصل [[عقلی]] دیگری است که [[خداوند]] درباره [[رهبران]] [[دینی]] بیان فرموده و آن اینکه: بازخواست [[الهی]] [[انسان‌ها]] در [[قیامت]]، بر مبنای [[میزان]] [[عقلی]] است که [[خداوند]] به هرکس [[عنایت]] نموده است؛ چنان‌که خطاب به [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی آنگاه بی‌گمان دو چندان در زندگی و دو چندان پس از مرگ به تو (از عذاب) می‌چشاندیم سپس در برابر ما برای خویش یاوری نمی‌یافتی» سوره اسراء، آیه ۷۴-۷۵.</ref><ref>سیاق آیات قبل و بعد، عظمت و شدّت عقاب الهی را در قبال خطای امام بیان می‌کند؛ چنان که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا * وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا * إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا * وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا}} «و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند * و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی * آنگاه بی‌گمان دو چندان در زندگی و دو چندان پس از مرگ به تو (از عذاب) می‌چشاندیم سپس در برابر ما برای خویش یاوری نمی‌یافتی * و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۳-۷۷؛ نیز در سوره الحاقه، با بیانی تهدیدگونه می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ * فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ}} «و اگر (این پیامبر) بر ما برخی سخنان را می‌بست * دست راستش را می‌گرفتیم * سپس شاهرگش را می‌بریدیم * آنگاه هیچ یک از شما (آن را) از وی بازدارنده نبود» سوره حاقه، آیه ۴۴.</ref>.
*[[دلیل]] پنجم، بر اساس اصل [[عقلی]] دیگری است که [[خداوند]] درباره [[رهبران]] [[دینی]] بیان فرموده و آن اینکه: بازخواست [[الهی]] [[انسان‌ها]] در [[قیامت]]، بر مبنای [[میزان]] [[عقلی]] است که [[خداوند]] به هرکس [[عنایت]] نموده است؛ چنان‌که خطاب به [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی آنگاه بی‌گمان دو چندان در زندگی و دو چندان پس از مرگ به تو (از عذاب) می‌چشاندیم سپس در برابر ما برای خویش یاوری نمی‌یافتی» سوره اسراء، آیه ۷۴-۷۵.</ref><ref>سیاق آیات قبل و بعد، عظمت و شدّت عقاب الهی را در قبال خطای امام بیان می‌کند؛ چنان که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا * وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا * إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا * وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا}} «و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند * و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی * آنگاه بی‌گمان دو چندان در زندگی و دو چندان پس از مرگ به تو (از عذاب) می‌چشاندیم سپس در برابر ما برای خویش یاوری نمی‌یافتی * و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۳-۷۷؛ نیز در سوره الحاقه، با بیانی تهدیدگونه می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ * فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ}} «و اگر (این پیامبر) بر ما برخی سخنان را می‌بست * دست راستش را می‌گرفتیم * سپس شاهرگش را می‌بریدیم * آنگاه هیچ یک از شما (آن را) از وی بازدارنده نبود» سوره حاقه، آیه ۴۴.</ref>.
*مراد از {{متن قرآن|ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ}}<ref>«آنگاه بی‌گمان دو چندان در زندگی و دو چندان پس از مرگ به تو (از عذاب) می‌چشاندیم» سوره اسراء، آیه ۷۵.</ref> [[عذاب]] چند برابر در [[دنیا]] و [[آخرت]] است؛ چون بنا بر فرض، [[امام]] عاقل‌ترین [[انسان‌ها]] است، [[گناه]] او در نزد [[پروردگار]]، عظیم‌تر از دیگر [[مردمان]] می‌باشد و در نتیجه، به واسطه [[معصیت]]، [[مقام]] او از عوام‌الناس هم پایین‌تر می‌شود. بدین ترتیب، [[ارتکاب گناه]] از سوی [[امام]]، یعنی اوّلاً [[تقدیم مفضول بر فاضل]] در امر خطیر [[هدایت]] که عقلاً [[قبیح]] است و ثانیاً، این امر مستلزم آن است که [[خداوند]] [[هدایت]] [[امّت]] را به دست فردی بسپارد که مستحقّ [[آتش]] جهنّم و [[عقاب الهی]] است؛ در این صورت چگونه ممکن است که مبغوض، [[هادی]] به سوی [[محبوب]] باشد؟!{{عربی|الخامس: أنه لو وقع منه المعصية لزم أن يكون أقل درجة من العوام، لأن عقله أشد ومعرفته بالله تعالى وثوابه وعقابه أكثر، فلو وقع منه المعصية كان أقل حالا من رعيته، وكل ذلك باطل قطعا}}.
*مراد از {{متن قرآن|ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ}}<ref>«آنگاه بی‌گمان دو چندان در زندگی و دو چندان پس از مرگ به تو (از عذاب) می‌چشاندیم» سوره اسراء، آیه ۷۵.</ref> [[عذاب]] چند برابر در [[دنیا]] و [[آخرت]] است؛ چون بنا بر فرض، [[امام]] عاقل‌ترین [[انسان‌ها]] است، [[گناه]] او در نزد [[پروردگار]]، عظیم‌تر از دیگر [[مردمان]] می‌باشد و در نتیجه، به واسطه [[معصیت]]، [[مقام]] او از عوام‌الناس هم پایین‌تر می‌شود. بدین ترتیب، [[ارتکاب گناه]] از سوی [[امام]]، یعنی اوّلاً [[تقدیم مفضول بر فاضل]] در امر خطیر [[هدایت]] که عقلاً [[قبیح]] است و ثانیاً، این امر مستلزم آن است که [[خداوند]] [[هدایت]] [[امّت]] را به دست فردی بسپارد که مستحقّ [[آتش]] جهنّم و [[عقاب الهی]] است؛ در این صورت چگونه ممکن است که مبغوض، [[هادی]] به سوی [[محبوب]] باشد؟!<ref>{{عربی|الخامس: أنه لو وقع منه المعصية لزم أن يكون أقل درجة من العوام، لأن عقله أشد ومعرفته بالله تعالى وثوابه وعقابه أكثر، فلو وقع منه المعصية كان أقل حالا من رعيته، وكل ذلك باطل قطعا}}.</ref>
*[[علامه حلی]]، به تبع بیان [[محقّق طوسی]]، در پایان [[ادله عصمت]]، اشاره به اصل مهمّی در این باب می‌نماید: [[عصمت]] نه به معنای عدم [[قدرت]] بر [[گناه]] است؛ که چنین امری برای فرد [[ارزش]] نیست؛ چنان‌که [[ملائکه]] هرگز گناهی مرتکب نمی‌شوند و این فضیلتی برای آنان محسوب نمی‌گردد؛ زیرا آنها [[قدرت]] [[عصیان]] ندارند؛ از همین رو است که [[شیخ طوسی]] تصریح می‌نماید: {{عربی|قال: ولا تنافي العصمة القدرة}}.
*[[علامه حلی]]، به تبع بیان [[محقّق طوسی]]، در پایان [[ادله عصمت]]، اشاره به اصل مهمّی در این باب می‌نماید: [[عصمت]] نه به معنای عدم [[قدرت]] بر [[گناه]] است؛ که چنین امری برای فرد [[ارزش]] نیست؛ چنان‌که [[ملائکه]] هرگز گناهی مرتکب نمی‌شوند و این فضیلتی برای آنان محسوب نمی‌گردد؛ زیرا آنها [[قدرت]] [[عصیان]] ندارند؛ از همین رو است که [[شیخ طوسی]] تصریح می‌نماید: {{عربی|قال: ولا تنافي العصمة القدرة}}.
*[[علامه حلی]] در شرح این سخن، بعد از بیان نظرهای گوناگون پیرامون [[عصمت امام]]، ابراز داشته است: {{عربی|منهم من فسرها بأنها ملكة نفسانية لا يصدر عن صاحبها معها المعاصي. وآخرون قالوا: العصمة لطف يفعله الله تعالى بصاحبها لا يكون له معه داع إلى ترك الطاعة وارتكاب المعصية، وأسباب هذا اللطف أمور أربعة: أحدها: أن يكون لنفسه أو لبدنه خاصية تقتضي ملكة مانعة من الفجور وهذه الملكة مغايرة للفعل. الثاني: أن يحصل له علم بمثالب المعاصي ومناقب الطاعات. الثالث: تأكيد هذه العلوم بتتابع الوحي والإلهام من الله تعالى. الرابع: مؤاخذته على ترك الأولى بحيث يعلم أنه لا يترك مهملا بل يضيق عليه الأمر في غير الواجب من الأمور الحسنة. فإذا اجتمعت هذه الأمور كان الانسان معصوما}}<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (ط، مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۳ ه.ق.)، ص۳۶۵.</ref>.
*[[علامه حلی]] در شرح این سخن، بعد از بیان نظرهای گوناگون پیرامون [[عصمت امام]]، ابراز داشته است: <ref>{{عربی|منهم من فسرها بأنها ملكة نفسانية لا يصدر عن صاحبها معها المعاصي. وآخرون قالوا: العصمة لطف يفعله الله تعالى بصاحبها لا يكون له معه داع إلى ترك الطاعة وارتكاب المعصية، وأسباب هذا اللطف أمور أربعة: أحدها: أن يكون لنفسه أو لبدنه خاصية تقتضي ملكة مانعة من الفجور وهذه الملكة مغايرة للفعل. الثاني: أن يحصل له علم بمثالب المعاصي ومناقب الطاعات. الثالث: تأكيد هذه العلوم بتتابع الوحي والإلهام من الله تعالى. الرابع: مؤاخذته على ترك الأولى بحيث يعلم أنه لا يترك مهملا بل يضيق عليه الأمر في غير الواجب من الأمور الحسنة. فإذا اجتمعت هذه الأمور كان الانسان معصوما}}إ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (ط، مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۳ ه.ق.)، ص۳۶۵.</ref>.
*توضیح آنکه: [[عصمت]]، [[لطف الهی]] در [[حق]] [[معصوم]] است که به واسطه چهار امر، هرگز گناهی از او صادر نمی‌شود؛ اوّل آنکه به واسطه شدّت تقوایی که [[امام]] دارد، در او ملکه اجتناب از [[معاصی]] به وجود آمده است؛ دوم آنکه [[معرفت]] او به [[توحید]] از یک سو و [[گناه]] از سوی دیگر، در مرتبه‌ای است که شدّت [[نورانیّت]] [[انس]] با [[حق]] و شدّت کدورت و [[زشتی]] [[عصیان]] [[الهی]] برای [[امام]] مکشوف شده و در نتیجه، او هرگز رغبتی به [[گناه]] ندارد؛ همان طور که مزاج سالم از غذای [[فاسد]] و متعفّن [[نفرت]] دارد، تا چه رسد به اینکه آن را تناول کند؛ ثالثاً، [[سنّت الهی]] بر آن است که هنگامی که شخصی مراتب [[تقوا]] را [[طی]] می‌کند، به تناسب [[میزان]] تقوا‌، تحت [[ولایت الهی]] قرار می‌گیرد و [[خداوند]] خود [[تربیت]] و [[هدایت]] او را بر عهده می‌گیرد و درنتیجه، او را از [[شرور]] [[شیطانی]] و القائات [[نفس امّاره]] [[حفظ]] می‌کند؛ چنان‌که خطاب به [[شیطان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا}}<ref>«تو بر بندگان من چیرگی نداری و پروردگارت (آنان را) کارساز، بس» سوره اسراء، آیه ۶۵.</ref>.
*توضیح آنکه: [[عصمت]]، [[لطف الهی]] در [[حق]] [[معصوم]] است که به واسطه چهار امر، هرگز گناهی از او صادر نمی‌شود؛ اوّل آنکه به واسطه شدّت تقوایی که [[امام]] دارد، در او ملکه اجتناب از [[معاصی]] به وجود آمده است؛ دوم آنکه [[معرفت]] او به [[توحید]] از یک سو و [[گناه]] از سوی دیگر، در مرتبه‌ای است که شدّت [[نورانیّت]] [[انس]] با [[حق]] و شدّت کدورت و [[زشتی]] [[عصیان]] [[الهی]] برای [[امام]] مکشوف شده و در نتیجه، او هرگز رغبتی به [[گناه]] ندارد؛ همان طور که مزاج سالم از غذای [[فاسد]] و متعفّن [[نفرت]] دارد، تا چه رسد به اینکه آن را تناول کند؛ ثالثاً، [[سنّت الهی]] بر آن است که هنگامی که شخصی مراتب [[تقوا]] را [[طی]] می‌کند، به تناسب [[میزان]] تقوا‌، تحت [[ولایت الهی]] قرار می‌گیرد و [[خداوند]] خود [[تربیت]] و [[هدایت]] او را بر عهده می‌گیرد و درنتیجه، او را از [[شرور]] [[شیطانی]] و القائات [[نفس امّاره]] [[حفظ]] می‌کند؛ چنان‌که خطاب به [[شیطان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا}}<ref>«تو بر بندگان من چیرگی نداری و پروردگارت (آنان را) کارساز، بس» سوره اسراء، آیه ۶۵.</ref>.
*همچنین درباره [[انبیاء]]{{عم}} که [[هدایتگران]] [[امّت]] خود به سوی [[عالم امر]] بوند، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>.
*همچنین درباره [[انبیاء]]{{عم}} که [[هدایتگران]] [[امّت]] خود به سوی [[عالم امر]] بوند، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>.
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش