ساختار سازمان وکالت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' بدست ' به ' به‌دست '
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '')
جز (جایگزینی متن - ' بدست ' به ' به‌دست ')
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی]]]]
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«از بررسی [[روایات]] به ویژه بعد از [[امام صادق]] {{ع}} و اهداف [[نهاد وکالت]] و شرح [[وظایف]] [[وکلاء]] و نیز از مطالعه شیوه عملکرد [[کارگزاران]] [[ائمه]] {{عم}}، بدست می‌آید که [[دستگاه وکالت]] دارای سازماندهی بسیار منظم و [[پنهان]] بوده است. دورنمای ساختار [[نهاد وکالت]] را می‌شود به یک هرمی [[تشبیه]] کرد که در رأس آن خود [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} قرار داشت، و به ترتیب که به سمت قاعده پائین می‌آمد باب‌ها، وکلای ارشد، سروکیل‌ها، وکیل‌های [[ناحیه]] و وکیل‌های [[کارگزار]] (مرتبط با [[مردم]] و در خط پایانی قاعده هرم) حضور داشتند، شماری از وکیل‌هایی بودند که به صورت دوره گرد همواره خط پیوستی میان مرکز و سایر مناطق بودند<ref>جباری، سازمان وکالت، ص ۱۷۵، ۲۲۲.</ref>، اینجا به توضیح کوتاهی کادرهای اجرایی [[نهاد وکالت]] بسنده می‌شود:
::::::«از بررسی [[روایات]] به ویژه بعد از [[امام صادق]] {{ع}} و اهداف [[نهاد وکالت]] و شرح [[وظایف]] [[وکلاء]] و نیز از مطالعه شیوه عملکرد [[کارگزاران]] [[ائمه]] {{عم}}، به‌دست می‌آید که [[دستگاه وکالت]] دارای سازماندهی بسیار منظم و [[پنهان]] بوده است. دورنمای ساختار [[نهاد وکالت]] را می‌شود به یک هرمی [[تشبیه]] کرد که در رأس آن خود [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} قرار داشت، و به ترتیب که به سمت قاعده پائین می‌آمد باب‌ها، وکلای ارشد، سروکیل‌ها، وکیل‌های [[ناحیه]] و وکیل‌های [[کارگزار]] (مرتبط با [[مردم]] و در خط پایانی قاعده هرم) حضور داشتند، شماری از وکیل‌هایی بودند که به صورت دوره گرد همواره خط پیوستی میان مرکز و سایر مناطق بودند<ref>جباری، سازمان وکالت، ص ۱۷۵، ۲۲۲.</ref>، اینجا به توضیح کوتاهی کادرهای اجرایی [[نهاد وکالت]] بسنده می‌شود:
:::::*'''[[رهبری نهاد وکالت]]:''' [[ریاست]] و [[رهبری]] نهاد را در هر دوره [[امام]] [[قائم]] همان عصر عهده‌دار بود، چنانکه [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} نخستین مؤسس و آخرین [[مرجع]] [[نهاد وکالت|نهاد]] بود، [[امام]] {{ع}} به مثابه [[قلب]] در تار و پود مجموعه [[وکالت]] نیرو و توان می‌بخشید و این [[نهاد وکالت|نهاد]] را از آفات و [[تباهی‌ها]] نگه می‌داشت، تا آنجا که [[امام کاظم]] {{ع}} از درون زندان، [[امام رضا]] {{ع}} از راه دور [[خراسان]]، [[امام جواد]] {{ع}} و [[امام هادی]] {{ع}} از پشت [[حجاب]] و حصار [[امنیتی]] به [[رهبری]] و [[حفاظت]] [[نهاد وکالت|نهاد]] پرداختند حتی [[امام عصر]] از پشت پرده [[غیبت]] تا روزی که وجود [[نهاد وکالت|نهاد]] لازم و کارآمد بود نسبت به [[رهبری]] و تشکل [[نظام وکالت]] لحظه کوتاهی نفرمود.
:::::*'''[[رهبری نهاد وکالت]]:''' [[ریاست]] و [[رهبری]] نهاد را در هر دوره [[امام]] [[قائم]] همان عصر عهده‌دار بود، چنانکه [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} نخستین مؤسس و آخرین [[مرجع]] [[نهاد وکالت|نهاد]] بود، [[امام]] {{ع}} به مثابه [[قلب]] در تار و پود مجموعه [[وکالت]] نیرو و توان می‌بخشید و این [[نهاد وکالت|نهاد]] را از آفات و [[تباهی‌ها]] نگه می‌داشت، تا آنجا که [[امام کاظم]] {{ع}} از درون زندان، [[امام رضا]] {{ع}} از راه دور [[خراسان]]، [[امام جواد]] {{ع}} و [[امام هادی]] {{ع}} از پشت [[حجاب]] و حصار [[امنیتی]] به [[رهبری]] و [[حفاظت]] [[نهاد وکالت|نهاد]] پرداختند حتی [[امام عصر]] از پشت پرده [[غیبت]] تا روزی که وجود [[نهاد وکالت|نهاد]] لازم و کارآمد بود نسبت به [[رهبری]] و تشکل [[نظام وکالت]] لحظه کوتاهی نفرمود.
:::::*'''باب، سروکیل:''' [[رهبری]] [[نهاد وکالت|نهاد]] بخاطر محدودیت تماس مستقیم با مراجعه‌کننده‌ها، نخستین خط ارتباطی میان خود و [[مردم]] را پی‌ریزی کرد، اهل فن از این حلقه تشکیلاتی به باب<ref>ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ۳۰۰،۵۱؛ طبرسی، الاحتجاج، ۵۵۴،۲.</ref>، [[وکیل]] اصلی<ref>وکیل اصلی در مدینه سال ۲۶۴ یحی بن محمد عریضی بود، جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۵۱، ۱۵۴.</ref>، [[وکیل]] مطلق<ref>و لقد عین (امام عسکری) وکیلا فی بعض المناطق الشیعه و امر وکلائه ابراهیم بن عبدة النیشابوری ان یعطی الحقوق الشرعیه الیه، کما عین وکیلا مطلقاً فی بغداد... طبسی، حیاة الامام العسکری، ص ۳۲۹.</ref>، سروکیل، [[وکیل]] ارشد و معاون [[امام]] {{ع}} تعبیر کرده‌اند<ref>به چنین وکیلی نایب عام نیز اطلاق می‌کنند از آن جهت که دایره اختیارات و حوزه فعالیت‌اش عام است و در یک منطفه خلاصه نمی‌شود، ر.ک: مالکی، الغیبة الصغری، ص ۱۰.</ref>. سِمت باب و سروکیل دارای اهمیت ویژه‌ای بود چون از یک سو با [[وکلاء ناحیه]] و انبوه [[مردم]] در تماس بود و از سوی دیگر با شخص [[امام]] {{ع}} در شرایطی که حکومت‌های وقت [[اقدام]] به سختگیری می‌کردند ایجاد رابطه با هر دو سو بسیار مشکل می‌شد. از آنجا که از انگیزه‌ها و اهداف تأسیس [[نظام وکالت]]، [[ارشاد]]، [[آموزش]] [[دینی]]، پاسخگویی به [[شبهات]] [[دینی]]، [[ترویج]] [[فرهنگ]] اصیل [[اسلام]] و [[اهل بیت]] و… بود بنابراین باب‌ها و سروکیل‌های [[ائمه]] [[نخبگان]] و اشخاص [[شایسته]] و بهره‌مند از آگاهی‌های لازم بوده‌اند. [[عبدالرحمن بن حجاج]] از وکیل‌های سرشناس [[امام صادق|امام ششم]]، [[امام کاظم|هفتم]] و [[امام رضا|هشتم]] {{عم}} است، که [[امام]] {{ع}} به وی می‌فرمود: با اهل [[مدینه]] به بحث و [[مناظره]] و [[گفتگو]] بپرداز [[دوست]] دارم مانند تو در میان مردان [[شیعه]] (زیاد) باشد<ref>{{عربی|"يَا عَبْدَ الرَّحْمَنِ كَلِّمْ أَهْلَ الْمَدِينَةِ فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ يُرَى فِي رِجَالِ الشِّيعَةِ مِثْلُكَ"}} طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۷۴۱،۲، ح۸۳۰.</ref>. [[مفضل بن عمر جعفی]]، [[وکیل]] [[امام صادق|امام ششم]] و [[امام کاظم|هفتم]] {{عم}} که باب نیز بوده است، در برابر ابوالخطاب که راه [[انحراف]] را در پیش گرفته بود ایستاد، [[امام صادق]] {{ع}} در توصیف او فرمودند: {{عربی|"فإنه لا يقول على اللّه و عليّ إلّا الحق"}}<ref>{{عربی|"فَقَالَ {{ع}} قَدْ أَقَمْتُ عَلَيْكُمُ الْمُفَضَّلَ اسْمَعُوا مِنْهُ وَ اقْبَلُوا عَنْهُ فَإِنَّهُ..."}}؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۶۲۰،۲، ح۵۹۲.</ref>.  [[امام رضا|امام هشتم]] {{ع}} در پاسخ به درخواست "[[علی بن مسیب]]" که می‌گفت: به [[علت]] دوری راه نمی‌تواند [[خدمت]] [[امام]] برسد؛ فرمودند به [[زکریا بن آدم]] که نسبت به [[دین]] و [[دنیا]] [[امین]] است مراجعه کنید<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۸۵۸،۲، ح۱۱۱۲: {{عربی|"فَقَالَ {{ع}}: مِنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ الْقُمِّيِّ الْمَأْمُونِ عَلَى الدِّينِ وَ الدُّنْيَا"}}.</ref> [[سفیر اول]] برای [[اداره]] [[نهاد وکالت|نهاد]] سروکیل سرشناس را در [[خدمت]] گرفته بود ([[احمد بن اسحاق]]، [[محمد قطان]] و [[حاجز وشاء]]) <ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۷۰.</ref> [[شیخ طوسی]] طی [[نقل]] روایتی خاطر نشان می‌کند که ده نفر زیر نظارت [[سفیر دوم]] (تنها در [[بغداد]]) مشغول به‌کار بودند که یکی از آنها [[حسین بن روح]] بود که بعدها [[سفیر سوم]] شد<ref>طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۱، ح۳۴۱.</ref>. [[حسین بن روح]] نیز که سروکیل بود و بعدها [[سفیر]] و [[نایب خاص]] شد، بر اساس شبکه منظمی، وکلای نواحی مختلف را زیر نظر داشت، مانند [[محمد بن جعفر اسدی]] که خود ناظر بر وکلای دیگر نواحی [[ایران]] بود<ref>جباری، سازمان وکالت، ص ۹۳.</ref>. [[وکیل ناحیه]]: هر کدام از مناطق و نواحی دوردست که دارای بخش‌ها و آبادی‌های زیادی بودند، یک [[وکیل]] [[ناحیه]] داشت که شماری از [[کارگزاران]] محلی زیرنظر او به انجام [[وظایف]] می‌پرداختند، گاهی می‌شد که یک منطقه به خاطر گستردگی و جمعیت زیادش دارای چند [[وکیل]] [[ناحیه]] باشد. "[[اخبار]] تاریخی متعدد نشان می‌دهد که [[وکلاء]]، [[شیعیان]] را بر مبنای نواحی گوناگون به چهار بخش بزرگ تقسیم کرده بودند. نخست [[ناحیه]] [[بغداد]]، [[مدائن]]، سواد و [[کوفه]]. دوم، [[بصره]] و [[اهواز]]، سوم، [[قم]] [[همدان]]، چهارم، [[حجاز]]، [[یمن]] و [[مصر]]<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۳۷.</ref>. سلسله مراتب تشکیلات [[نهاد وکالت]] از محتوای [[روایات]] به خوبی قابل ردیابی است بعنوان مثال، در روایتی که [[امام هادی]] {{ع}} به [[وکلاء]] دستورالعمل صادر فرموده‌اند، معلوم می‌شود [[علی بن بلال]] [[وکیل]] محلی بوده و [[علی بن حسین بن عبد ربه]] [[صاحب]] [[مقام]] [[وکالت]] [[ناحیه]] بوده و [[امام]] {{ع}} [[ابوعلی بن رشید]] را که دارای [[شایستگی]] لازم است به جای [[ابن عبد ربه]] [[وکیل]] [[ناحیه]] قرار می‌دهد، و از آنجا که [[علی بن بلال]] نیز از کارآیی و [[احترام]] ویژه در [[ناحیه]] بومی خود برخوردار بوده به [[وکالت]] [[ناحیه]] ارتقاء می‌یابد<ref>{{عربی|"إِنِّي أَقَمْتُ أَبَا عَلِيٍّ مَقَامَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ وَ ائْتَمَنْتُهُ عَلَى ذَلِكَ بِالْمَعْرِفَةِ بِمَا عِنْدَهُ الَّذِي لَا يَتَقَدَّمُهُ أَحَدٌ، وَ قَدْ أَعْلَمُ أَنَّكَ شَيْخُ نَاحِيَتِكَ، فَأَحْبَبْتُ إِفْرَادَكَ وَ إِكْرَامَكَ بِالْكِتَابِ بِذَلِكَ"}} طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۷۹۹،۲، ح۹۹۱.</ref>.  در گزارشی که [[نجاشی]] در شرح حال [[محمد بن علی بن ابراهیم بن محمد همدانی]] می‌آورد، روشن می‌شود که مناطق بزرگ و پرجمعیت چند [[وکیل]] داشته که این [[وکلاء]] به [[وکیل]] [[ناحیه]] مراجعه می‌کرده‌اند. در یک زمان [[قاسم بن محمد علی بن ابراهیم]] (که خودش، پدرش و جدش [[وکیل]] [[همدان]] بودند) [[ابوعلی بسطام]] و [[عزیر بن زهیر]] هر سه [[وکیل]] بودند و مشترکاً به [[حسن بن هارون همدانی]] مراجعه و از او [[دستور]] می‌گرفتند<ref>رجال النجاشی، ص ۳۴۴، رقم ۹۲۸.</ref>. از [[نقل]] [[کشی]] بدست می‌آید که جد دومِ قاسم بن [[محمد]] یعنی [[ابراهیم بن محمد همدانی]] [[وکیل]] [[ناحیه]] [[امام رضا|امام هشتم]] {{ع}} و [[امامان]] بعدی او بوده که وکیل‌های [[کارگزار]] زیر نظر او بوده‌اند<ref>{{عربی|"قَالَ (ابراهیم همدانی): وَ كَتَبَ {{ع}} إِلَيَّ: قَدْ وَصَلَ الْحِسَابُ تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْكَ وَ رَضِيَ عَنْهُمْ... وَ قَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكَ مِنَ الدَّنَانِيرِ بِكَذَا وَ مِنَ الْكِسْوَةِ كَذَا، فَبَارَكَ لَكَ فِيهِ وَ فِي جَمِيعِ نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَيْكَ، وَ قَدْ كَتَبْتُ إِلَى النَّضْرِ أَمَرْتُهُ أَنْ يَنْتَهِيَ عَنْكَ... وَ إِلَى أَيُّوبَ أَمَرْتُهُ بِذَلِكَ أَيْضاً، وَ كَتَبْتُ إِلَى مَوَالِيَّ بِهَمْدَانَ كِتَاباً أَمَرْتُهُمْ بِطَاعَتِكَ..."}} طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۶۹ رقم ۱۱۳۶.</ref>؛  [[محمد بن جعفر اسدی کوفی]] (ابوالحسین) که دارای کتابی بنام "الجبر و الاستطاعه"<ref>رجال‌النجاشی، ص ۳۷۳ رقم، ۱۰۲؛ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۱۵ تا ۴۱۶، ح۳۹۴، ۳۹۱.</ref> بوده است از وکلای نواحی در [[ری]] بوده است. [[محمد بن قطان]] که در چهره لباس‌فروشی [[انجام وظیفه]] می‌کرد [[وکیل]] [[سفیر]] بود که [[وکلاء]] درجه سوم وجوهات و [[نامه‌ها]] را توسط او مخفیانه بدست [[وکیل]] اصلی می‌رسانیدند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۳۱۶،۵۱۰.</ref>.  به گفته مرحوم کلینی جعفربن [[ابراهیم]] [[سرپرست]] وکلای [[یمن]] در عصر [[امام مهدی|امام دوازدهم]] {{ع}} بوده است<ref>کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۱۹،۱، کتاب الحجه، باب مولدالصاحب {{ع}}، ح۱۲.</ref>.[[علی]] بن [[حسین]] [[یمانی]] نیز در زمان [[سفیر اول]] [[وظیفه]] تماس میان [[وکلاء]] [[یمن]] را با مرکز [[نهاد وکالت|نهاد]] داشته است<ref>کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۱۹،۱، کتاب الحجه، باب مولدالصاحب {{ع}}، ح۱۲.</ref>.  
:::::*'''باب، سروکیل:''' [[رهبری]] [[نهاد وکالت|نهاد]] بخاطر محدودیت تماس مستقیم با مراجعه‌کننده‌ها، نخستین خط ارتباطی میان خود و [[مردم]] را پی‌ریزی کرد، اهل فن از این حلقه تشکیلاتی به باب<ref>ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ۳۰۰،۵۱؛ طبرسی، الاحتجاج، ۵۵۴،۲.</ref>، [[وکیل]] اصلی<ref>وکیل اصلی در مدینه سال ۲۶۴ یحی بن محمد عریضی بود، جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۵۱، ۱۵۴.</ref>، [[وکیل]] مطلق<ref>و لقد عین (امام عسکری) وکیلا فی بعض المناطق الشیعه و امر وکلائه ابراهیم بن عبدة النیشابوری ان یعطی الحقوق الشرعیه الیه، کما عین وکیلا مطلقاً فی بغداد... طبسی، حیاة الامام العسکری، ص ۳۲۹.</ref>، سروکیل، [[وکیل]] ارشد و معاون [[امام]] {{ع}} تعبیر کرده‌اند<ref>به چنین وکیلی نایب عام نیز اطلاق می‌کنند از آن جهت که دایره اختیارات و حوزه فعالیت‌اش عام است و در یک منطفه خلاصه نمی‌شود، ر.ک: مالکی، الغیبة الصغری، ص ۱۰.</ref>. سِمت باب و سروکیل دارای اهمیت ویژه‌ای بود چون از یک سو با [[وکلاء ناحیه]] و انبوه [[مردم]] در تماس بود و از سوی دیگر با شخص [[امام]] {{ع}} در شرایطی که حکومت‌های وقت [[اقدام]] به سختگیری می‌کردند ایجاد رابطه با هر دو سو بسیار مشکل می‌شد. از آنجا که از انگیزه‌ها و اهداف تأسیس [[نظام وکالت]]، [[ارشاد]]، [[آموزش]] [[دینی]]، پاسخگویی به [[شبهات]] [[دینی]]، [[ترویج]] [[فرهنگ]] اصیل [[اسلام]] و [[اهل بیت]] و… بود بنابراین باب‌ها و سروکیل‌های [[ائمه]] [[نخبگان]] و اشخاص [[شایسته]] و بهره‌مند از آگاهی‌های لازم بوده‌اند. [[عبدالرحمن بن حجاج]] از وکیل‌های سرشناس [[امام صادق|امام ششم]]، [[امام کاظم|هفتم]] و [[امام رضا|هشتم]] {{عم}} است، که [[امام]] {{ع}} به وی می‌فرمود: با اهل [[مدینه]] به بحث و [[مناظره]] و [[گفتگو]] بپرداز [[دوست]] دارم مانند تو در میان مردان [[شیعه]] (زیاد) باشد<ref>{{عربی|"يَا عَبْدَ الرَّحْمَنِ كَلِّمْ أَهْلَ الْمَدِينَةِ فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ يُرَى فِي رِجَالِ الشِّيعَةِ مِثْلُكَ"}} طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۷۴۱،۲، ح۸۳۰.</ref>. [[مفضل بن عمر جعفی]]، [[وکیل]] [[امام صادق|امام ششم]] و [[امام کاظم|هفتم]] {{عم}} که باب نیز بوده است، در برابر ابوالخطاب که راه [[انحراف]] را در پیش گرفته بود ایستاد، [[امام صادق]] {{ع}} در توصیف او فرمودند: {{عربی|"فإنه لا يقول على اللّه و عليّ إلّا الحق"}}<ref>{{عربی|"فَقَالَ {{ع}} قَدْ أَقَمْتُ عَلَيْكُمُ الْمُفَضَّلَ اسْمَعُوا مِنْهُ وَ اقْبَلُوا عَنْهُ فَإِنَّهُ..."}}؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۶۲۰،۲، ح۵۹۲.</ref>.  [[امام رضا|امام هشتم]] {{ع}} در پاسخ به درخواست "[[علی بن مسیب]]" که می‌گفت: به [[علت]] دوری راه نمی‌تواند [[خدمت]] [[امام]] برسد؛ فرمودند به [[زکریا بن آدم]] که نسبت به [[دین]] و [[دنیا]] [[امین]] است مراجعه کنید<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۸۵۸،۲، ح۱۱۱۲: {{عربی|"فَقَالَ {{ع}}: مِنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ الْقُمِّيِّ الْمَأْمُونِ عَلَى الدِّينِ وَ الدُّنْيَا"}}.</ref> [[سفیر اول]] برای [[اداره]] [[نهاد وکالت|نهاد]] سروکیل سرشناس را در [[خدمت]] گرفته بود ([[احمد بن اسحاق]]، [[محمد قطان]] و [[حاجز وشاء]]) <ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۷۰.</ref> [[شیخ طوسی]] طی [[نقل]] روایتی خاطر نشان می‌کند که ده نفر زیر نظارت [[سفیر دوم]] (تنها در [[بغداد]]) مشغول به‌کار بودند که یکی از آنها [[حسین بن روح]] بود که بعدها [[سفیر سوم]] شد<ref>طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۱، ح۳۴۱.</ref>. [[حسین بن روح]] نیز که سروکیل بود و بعدها [[سفیر]] و [[نایب خاص]] شد، بر اساس شبکه منظمی، وکلای نواحی مختلف را زیر نظر داشت، مانند [[محمد بن جعفر اسدی]] که خود ناظر بر وکلای دیگر نواحی [[ایران]] بود<ref>جباری، سازمان وکالت، ص ۹۳.</ref>. [[وکیل ناحیه]]: هر کدام از مناطق و نواحی دوردست که دارای بخش‌ها و آبادی‌های زیادی بودند، یک [[وکیل]] [[ناحیه]] داشت که شماری از [[کارگزاران]] محلی زیرنظر او به انجام [[وظایف]] می‌پرداختند، گاهی می‌شد که یک منطقه به خاطر گستردگی و جمعیت زیادش دارای چند [[وکیل]] [[ناحیه]] باشد. "[[اخبار]] تاریخی متعدد نشان می‌دهد که [[وکلاء]]، [[شیعیان]] را بر مبنای نواحی گوناگون به چهار بخش بزرگ تقسیم کرده بودند. نخست [[ناحیه]] [[بغداد]]، [[مدائن]]، سواد و [[کوفه]]. دوم، [[بصره]] و [[اهواز]]، سوم، [[قم]] [[همدان]]، چهارم، [[حجاز]]، [[یمن]] و [[مصر]]<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۳۷.</ref>. سلسله مراتب تشکیلات [[نهاد وکالت]] از محتوای [[روایات]] به خوبی قابل ردیابی است بعنوان مثال، در روایتی که [[امام هادی]] {{ع}} به [[وکلاء]] دستورالعمل صادر فرموده‌اند، معلوم می‌شود [[علی بن بلال]] [[وکیل]] محلی بوده و [[علی بن حسین بن عبد ربه]] [[صاحب]] [[مقام]] [[وکالت]] [[ناحیه]] بوده و [[امام]] {{ع}} [[ابوعلی بن رشید]] را که دارای [[شایستگی]] لازم است به جای [[ابن عبد ربه]] [[وکیل]] [[ناحیه]] قرار می‌دهد، و از آنجا که [[علی بن بلال]] نیز از کارآیی و [[احترام]] ویژه در [[ناحیه]] بومی خود برخوردار بوده به [[وکالت]] [[ناحیه]] ارتقاء می‌یابد<ref>{{عربی|"إِنِّي أَقَمْتُ أَبَا عَلِيٍّ مَقَامَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ وَ ائْتَمَنْتُهُ عَلَى ذَلِكَ بِالْمَعْرِفَةِ بِمَا عِنْدَهُ الَّذِي لَا يَتَقَدَّمُهُ أَحَدٌ، وَ قَدْ أَعْلَمُ أَنَّكَ شَيْخُ نَاحِيَتِكَ، فَأَحْبَبْتُ إِفْرَادَكَ وَ إِكْرَامَكَ بِالْكِتَابِ بِذَلِكَ"}} طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۷۹۹،۲، ح۹۹۱.</ref>.  در گزارشی که [[نجاشی]] در شرح حال [[محمد بن علی بن ابراهیم بن محمد همدانی]] می‌آورد، روشن می‌شود که مناطق بزرگ و پرجمعیت چند [[وکیل]] داشته که این [[وکلاء]] به [[وکیل]] [[ناحیه]] مراجعه می‌کرده‌اند. در یک زمان [[قاسم بن محمد علی بن ابراهیم]] (که خودش، پدرش و جدش [[وکیل]] [[همدان]] بودند) [[ابوعلی بسطام]] و [[عزیر بن زهیر]] هر سه [[وکیل]] بودند و مشترکاً به [[حسن بن هارون همدانی]] مراجعه و از او [[دستور]] می‌گرفتند<ref>رجال النجاشی، ص ۳۴۴، رقم ۹۲۸.</ref>. از [[نقل]] [[کشی]] به‌دست می‌آید که جد دومِ قاسم بن [[محمد]] یعنی [[ابراهیم بن محمد همدانی]] [[وکیل]] [[ناحیه]] [[امام رضا|امام هشتم]] {{ع}} و [[امامان]] بعدی او بوده که وکیل‌های [[کارگزار]] زیر نظر او بوده‌اند<ref>{{عربی|"قَالَ (ابراهیم همدانی): وَ كَتَبَ {{ع}} إِلَيَّ: قَدْ وَصَلَ الْحِسَابُ تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْكَ وَ رَضِيَ عَنْهُمْ... وَ قَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكَ مِنَ الدَّنَانِيرِ بِكَذَا وَ مِنَ الْكِسْوَةِ كَذَا، فَبَارَكَ لَكَ فِيهِ وَ فِي جَمِيعِ نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَيْكَ، وَ قَدْ كَتَبْتُ إِلَى النَّضْرِ أَمَرْتُهُ أَنْ يَنْتَهِيَ عَنْكَ... وَ إِلَى أَيُّوبَ أَمَرْتُهُ بِذَلِكَ أَيْضاً، وَ كَتَبْتُ إِلَى مَوَالِيَّ بِهَمْدَانَ كِتَاباً أَمَرْتُهُمْ بِطَاعَتِكَ..."}} طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۶۹ رقم ۱۱۳۶.</ref>؛  [[محمد بن جعفر اسدی کوفی]] (ابوالحسین) که دارای کتابی بنام "الجبر و الاستطاعه"<ref>رجال‌النجاشی، ص ۳۷۳ رقم، ۱۰۲؛ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۱۵ تا ۴۱۶، ح۳۹۴، ۳۹۱.</ref> بوده است از وکلای نواحی در [[ری]] بوده است. [[محمد بن قطان]] که در چهره لباس‌فروشی [[انجام وظیفه]] می‌کرد [[وکیل]] [[سفیر]] بود که [[وکلاء]] درجه سوم وجوهات و [[نامه‌ها]] را توسط او مخفیانه به‌دست [[وکیل]] اصلی می‌رسانیدند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۳۱۶،۵۱۰.</ref>.  به گفته مرحوم کلینی جعفربن [[ابراهیم]] [[سرپرست]] وکلای [[یمن]] در عصر [[امام مهدی|امام دوازدهم]] {{ع}} بوده است<ref>کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۱۹،۱، کتاب الحجه، باب مولدالصاحب {{ع}}، ح۱۲.</ref>.[[علی]] بن [[حسین]] [[یمانی]] نیز در زمان [[سفیر اول]] [[وظیفه]] تماس میان [[وکلاء]] [[یمن]] را با مرکز [[نهاد وکالت|نهاد]] داشته است<ref>کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۱۹،۱، کتاب الحجه، باب مولدالصاحب {{ع}}، ح۱۲.</ref>.  
:::::*'''[[وکلاء کارگزار]]:''' - آخرین حلقه [[نظام وکالت]] که در خط پایانی قاعده هِرَم قرار دارد همان وکیل‌هایی‌اند که مستقیماً با توده‌های [[مردم]] سر و کار دارند، دریافت وجوهات، [[نامه‌ها]]، [[پرسش‌ها]] و… از [[وظایف]] مهم این رَده می‌باشد. چنانکه حمل ونقل و پرداخت آنها به [[امام]] {{ع}} یا وکلای ارشد و باب‌ها و نیز دریافت پاسخ‌ها و رسانیدن آن به اهالی منطقه نیز از [[وظایف]] عمده این گروه بوده است. [[محمد]] که پدرش ([[ابراهیم بن مهزیار]]) [[وکیل]] [[کارگزار]] در [[اهواز]] بوده [[نقل]] می‌کند: پس از درگذشت [[امام عسکری]] {{ع}} (نسبت به امر [[امامت]]) مشکوک بودم، نزد پدرم [[اموال]] زیادی جمع شده بود، روزی با هم سوار [[کشتی]] شدیم تا احوال را به مرکز ببریم میان راه پدرم مریض شد و بعد از [[وصیت]] در مورد حفظ [[اموال]]، درگذشت، وقتی [[بغداد]] رسیدم شخصی با نامه‌ای که از تمام موجودی‌های نزد من خبر می‌داد آمد [[اموال]] را تحویل او دادم، چند روز بعد (توقیعی) صادر شد مبنی بر اینکه‌ای [[محمد]] شما را بجای پدرتان [[منصوب]] کردیم<ref>کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۱۸،۱، کتاب الحجه، باب مولدالصاحب {{ع}}، ح۵.</ref>. [[قطب راوندی]]، روایتی [[نقل]] می‌کند که دست‌کم سه حلقه [[نظام وکالت]] را به روشنی مشخص می‌کند وقتی به [[مرو]] برمی‌گردد [[محمد بن حصین کاتب]] که [[وکیل]] [[کارگزار]] بوده<ref>بنابر قرینه که در خود همین روایت موجود است {{عربی|"قَدْ جَمَعَ مَالًا لِلْغَرِيمِ"}} یعنی اموالی مربوط به [[امام عصر]] جمع شده.</ref>، از [[سرنوشت]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} از او می‌پرسد. [[محمد]] آنچه مشاهده کرده بود باز گفت، کاتب از او درباره تحویل [[اموال]] [[مشورت]] خواست [[محمد بن یوسف]]، [[حاجز بن یزید]]<ref>وی از وکلاء حضرت حجت {{ع}} بوده است؛ راوندی، حاشیه الخرایج و الجرایح، ۶۹۶،۲ به نقل از: معجم‌الرجال، خوئی ۱۸۹،۴ و معجم‌الرجال ۶۷،۲ به نقل از ربیع‌الشیعه.</ref> را به او معرفی کرد، کاتب دوباره پرسید آیا بالاتر از [[حاجز]] نیز کسی هست؟ [[محمد بن یوسف]] گفت بلی و آن [[شیخ]] ([[سفیر دوم]] احتمالاً) است<ref>راوندی، الخرایج و الجرایح، ۶۹۶،۲ فصل اعلام‌الامام، ح۱۰.</ref>. طبق ظاهر این [[روایت]] [[محمد]] کاتب [[وکیل]] [[کارگزار]] و مرتبط با [[مردم]]؛ [[حاجز بن یزید]] [[وکیل]] ارشد و [[مرجع]] و [[شیخ]] همان باب و [[سفیر]] مرتبط با شخص [[امام]] {{ع}} است. از این‌گونه [[وکلاء]] به [[نایب]] شخصی نیز تعبیر کرده‌اند<ref>مالکی، الغیبة‌الصغری، ص ۱۱.</ref>.  
:::::*'''[[وکلاء کارگزار]]:''' - آخرین حلقه [[نظام وکالت]] که در خط پایانی قاعده هِرَم قرار دارد همان وکیل‌هایی‌اند که مستقیماً با توده‌های [[مردم]] سر و کار دارند، دریافت وجوهات، [[نامه‌ها]]، [[پرسش‌ها]] و… از [[وظایف]] مهم این رَده می‌باشد. چنانکه حمل ونقل و پرداخت آنها به [[امام]] {{ع}} یا وکلای ارشد و باب‌ها و نیز دریافت پاسخ‌ها و رسانیدن آن به اهالی منطقه نیز از [[وظایف]] عمده این گروه بوده است. [[محمد]] که پدرش ([[ابراهیم بن مهزیار]]) [[وکیل]] [[کارگزار]] در [[اهواز]] بوده [[نقل]] می‌کند: پس از درگذشت [[امام عسکری]] {{ع}} (نسبت به امر [[امامت]]) مشکوک بودم، نزد پدرم [[اموال]] زیادی جمع شده بود، روزی با هم سوار [[کشتی]] شدیم تا احوال را به مرکز ببریم میان راه پدرم مریض شد و بعد از [[وصیت]] در مورد حفظ [[اموال]]، درگذشت، وقتی [[بغداد]] رسیدم شخصی با نامه‌ای که از تمام موجودی‌های نزد من خبر می‌داد آمد [[اموال]] را تحویل او دادم، چند روز بعد (توقیعی) صادر شد مبنی بر اینکه‌ای [[محمد]] شما را بجای پدرتان [[منصوب]] کردیم<ref>کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۱۸،۱، کتاب الحجه، باب مولدالصاحب {{ع}}، ح۵.</ref>. [[قطب راوندی]]، روایتی [[نقل]] می‌کند که دست‌کم سه حلقه [[نظام وکالت]] را به روشنی مشخص می‌کند وقتی به [[مرو]] برمی‌گردد [[محمد بن حصین کاتب]] که [[وکیل]] [[کارگزار]] بوده<ref>بنابر قرینه که در خود همین روایت موجود است {{عربی|"قَدْ جَمَعَ مَالًا لِلْغَرِيمِ"}} یعنی اموالی مربوط به [[امام عصر]] جمع شده.</ref>، از [[سرنوشت]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} از او می‌پرسد. [[محمد]] آنچه مشاهده کرده بود باز گفت، کاتب از او درباره تحویل [[اموال]] [[مشورت]] خواست [[محمد بن یوسف]]، [[حاجز بن یزید]]<ref>وی از وکلاء حضرت حجت {{ع}} بوده است؛ راوندی، حاشیه الخرایج و الجرایح، ۶۹۶،۲ به نقل از: معجم‌الرجال، خوئی ۱۸۹،۴ و معجم‌الرجال ۶۷،۲ به نقل از ربیع‌الشیعه.</ref> را به او معرفی کرد، کاتب دوباره پرسید آیا بالاتر از [[حاجز]] نیز کسی هست؟ [[محمد بن یوسف]] گفت بلی و آن [[شیخ]] ([[سفیر دوم]] احتمالاً) است<ref>راوندی، الخرایج و الجرایح، ۶۹۶،۲ فصل اعلام‌الامام، ح۱۰.</ref>. طبق ظاهر این [[روایت]] [[محمد]] کاتب [[وکیل]] [[کارگزار]] و مرتبط با [[مردم]]؛ [[حاجز بن یزید]] [[وکیل]] ارشد و [[مرجع]] و [[شیخ]] همان باب و [[سفیر]] مرتبط با شخص [[امام]] {{ع}} است. از این‌گونه [[وکلاء]] به [[نایب]] شخصی نیز تعبیر کرده‌اند<ref>مالکی، الغیبة‌الصغری، ص ۱۱.</ref>.  
:::::*'''[[وکلاء سیار]]:''' از لابلای [[روایات]] و نوشته‌های تاریخی برمی‌آید که [[رهبری]] [[نهاد وکالت|نهاد]] به خاطرِ حفظ یک‌پارچگی [[نهاد وکالت|نهاد]] و هماهنگی کارِ [[وکلاء]] و رسانیدن اطلاعات ضروری و حیاتی، [[اقدام]] به [[نصب]] وکلایی دوره گرد کرده باشد این [[وکلاء]] ضمن سرکشی از مناطق [[شیعه]] و نظارت بر کار وکلای نواحی و [[وکلاء]] [[کارگزار]]، گزارش آخرین وضعیت مرکز [[نهاد وکالت|نهاد]] را به [[وکلاء]] و گزارش وضعیت نواحی را به مرکز می‌رسانیدند. از روایتی که کشی [[نقل]] می‌کند می‌توان [[اسامی]] سه تن از وکلای سیار و رابطین [[امام جواد]] {{ع}} را بدست آورد. [[احمد بن محمد بن عیسی قمی]] می‌گوید: [[امام]] {{ع}} ضمن [[تمجید]] از ابویحیی [[زکریا بن آدم]] [[وکیل]] [[قم]]، یادآور شدند که؛ به [[اموال]] موجودی نزد وی نیاز است. عرض کردم [[زکریا بن آدم|زکریا]] به شما [[پیام]] داد که [[اختلافات]] میان "میمون" و "مسافر" [[علت]] تأخیر در ارسال [[اموال]] شد، [[امام]] فرمودند: [[نامه]] مرا به او برسان و [[دستور]] بده تا [[اموال]] را بفرستد<ref>{{عربی|"حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْقُمِّيُّ، قَالَ: بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} غُلَامَهُ وَ مَعَهُ كِتَابُهُ، فَأَمَرَنِي أَنْ أَصِيرَ إِلَيْهِ! فَأَتَيْتُهُ فَهُوَ بِالْمَدِينَةِ نَازِلٌ فِي دَارِ بَزِيعٍ، فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهِ، فَذَكَرَ فِي صَفْوَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ وَ غَيْرِهِمَا مِمَّا قَدْ سَمِعَهُ غَيْرُ وَاحِدٍ، فَقُلْتُ فِي نَفْسِي أَسْتَعْطِفُهُ عَلَى زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ لَعَلَّهُ أَنْ يَسْلَمَ مِمَّا قَالَ فِي هَؤُلَاءِ، ثُمَّ رَجَعْتُ إِلَى نَفْسِي فَقُلْتُ مَنْ أَنَا أَنْ أَتَعَرَّضَ فِي هَذَا وَ فِي شِبْهِهِ! مَوْلَايَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَصْنَعُ. فَقَالَ لِي يَا أَبَا عَلِيٍّ لَيْسَ عَلَى مِثْلِ أَبِي يَحْيَى يُعَجَّلُ، وَ قَدْ كَانَ مِنْ خِدْمَتِهِ لِأَبِي {{ع}} وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَهُ وَ عِنْدِي مِنْ بَعْدِهِ، غَيْرَ أَنِّي احْتَجْتُ إِلَى الْمَالِ الَّذِي عِنْدَهُ! فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هُوَ بَاعِثٌ إِلَيْكَ بِالْمَالِ، وَ قَالَ لِي إِنْ وَصَلْتَ إِلَيْهِ فَأَعْلِمْهُ أَنَّ الَّذِي مَنَعَنِي مِنْ بَعْثِ الْمَالِ اخْتِلَافُ مَيْمُونٍ وَ مُسَافِرٍ، فَقَالَ احْمِلْ كِتَابِي إِلَيْهِ وَ مُرْهُ أَنْ يَبْعَثَ إِلَيَّ بِالْمَالِ! فَحَمَلْتُ كِتَابَهُ إِلَى زَكَرِيَّا، فَوَجَّهَ إِلَيْهِ بِالْمَالِ، قَالَ، فَقَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} ابْتِدَاءً مِنْهُ ذَهَبَتِ الشُّبْهَةُ مَا لِأَبِي وَلَدٌ غَيْرِي! فَقُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ"}} (طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۹۵، ح۱۱۱۵).</ref>.  
:::::*'''[[وکلاء سیار]]:''' از لابلای [[روایات]] و نوشته‌های تاریخی برمی‌آید که [[رهبری]] [[نهاد وکالت|نهاد]] به خاطرِ حفظ یک‌پارچگی [[نهاد وکالت|نهاد]] و هماهنگی کارِ [[وکلاء]] و رسانیدن اطلاعات ضروری و حیاتی، [[اقدام]] به [[نصب]] وکلایی دوره گرد کرده باشد این [[وکلاء]] ضمن سرکشی از مناطق [[شیعه]] و نظارت بر کار وکلای نواحی و [[وکلاء]] [[کارگزار]]، گزارش آخرین وضعیت مرکز [[نهاد وکالت|نهاد]] را به [[وکلاء]] و گزارش وضعیت نواحی را به مرکز می‌رسانیدند. از روایتی که کشی [[نقل]] می‌کند می‌توان [[اسامی]] سه تن از وکلای سیار و رابطین [[امام جواد]] {{ع}} را به‌دست آورد. [[احمد بن محمد بن عیسی قمی]] می‌گوید: [[امام]] {{ع}} ضمن [[تمجید]] از ابویحیی [[زکریا بن آدم]] [[وکیل]] [[قم]]، یادآور شدند که؛ به [[اموال]] موجودی نزد وی نیاز است. عرض کردم [[زکریا بن آدم|زکریا]] به شما [[پیام]] داد که [[اختلافات]] میان "میمون" و "مسافر" [[علت]] تأخیر در ارسال [[اموال]] شد، [[امام]] فرمودند: [[نامه]] مرا به او برسان و [[دستور]] بده تا [[اموال]] را بفرستد<ref>{{عربی|"حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْقُمِّيُّ، قَالَ: بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} غُلَامَهُ وَ مَعَهُ كِتَابُهُ، فَأَمَرَنِي أَنْ أَصِيرَ إِلَيْهِ! فَأَتَيْتُهُ فَهُوَ بِالْمَدِينَةِ نَازِلٌ فِي دَارِ بَزِيعٍ، فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهِ، فَذَكَرَ فِي صَفْوَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ وَ غَيْرِهِمَا مِمَّا قَدْ سَمِعَهُ غَيْرُ وَاحِدٍ، فَقُلْتُ فِي نَفْسِي أَسْتَعْطِفُهُ عَلَى زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ لَعَلَّهُ أَنْ يَسْلَمَ مِمَّا قَالَ فِي هَؤُلَاءِ، ثُمَّ رَجَعْتُ إِلَى نَفْسِي فَقُلْتُ مَنْ أَنَا أَنْ أَتَعَرَّضَ فِي هَذَا وَ فِي شِبْهِهِ! مَوْلَايَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَصْنَعُ. فَقَالَ لِي يَا أَبَا عَلِيٍّ لَيْسَ عَلَى مِثْلِ أَبِي يَحْيَى يُعَجَّلُ، وَ قَدْ كَانَ مِنْ خِدْمَتِهِ لِأَبِي {{ع}} وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَهُ وَ عِنْدِي مِنْ بَعْدِهِ، غَيْرَ أَنِّي احْتَجْتُ إِلَى الْمَالِ الَّذِي عِنْدَهُ! فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هُوَ بَاعِثٌ إِلَيْكَ بِالْمَالِ، وَ قَالَ لِي إِنْ وَصَلْتَ إِلَيْهِ فَأَعْلِمْهُ أَنَّ الَّذِي مَنَعَنِي مِنْ بَعْثِ الْمَالِ اخْتِلَافُ مَيْمُونٍ وَ مُسَافِرٍ، فَقَالَ احْمِلْ كِتَابِي إِلَيْهِ وَ مُرْهُ أَنْ يَبْعَثَ إِلَيَّ بِالْمَالِ! فَحَمَلْتُ كِتَابَهُ إِلَى زَكَرِيَّا، فَوَجَّهَ إِلَيْهِ بِالْمَالِ، قَالَ، فَقَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} ابْتِدَاءً مِنْهُ ذَهَبَتِ الشُّبْهَةُ مَا لِأَبِي وَلَدٌ غَيْرِي! فَقُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ"}} (طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۹۵، ح۱۱۱۵).</ref>.  
::::::از ظاهر این [[روایت]] برمی‌آید که "میمون" و "مسافر" هر کدام خواهان دریافت [[مال]] برای ارسال به محضر [[امام]] بودند که [[امام]] برای روشن شدن [[تکلیف]] [[وکیل]] [[قم]]، رابط سومی ([[احمد]] قمی) را گسیل می‌دارد. [[اسحاق بن اسماعیل نیشابوری]] از جانب [[امام عسکری|امام یازدهم]] {{ع}} [[مأموریت]] پیدا می‌کند تا پیامشان را به وکلای نواحی متعدد برسانند، از جمله به [[محمد بن موسی نیشابوری]]، [[ابراهیم بن عبده]]، [[بلالی]]، محمودی و دهقان [[وکیل]] [[بغداد]]<ref>{{عربی|"وَ أَنْتَ رَسُولِي يَا إِسْحَاقُ إِلَى إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدَةَ... اقْرَأْ كِتَابَنَا عَلَى الْبِلَالِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ... وَ عَلَى الْمَحْمُودِيِّ عَافَاهُ اللَّهُ... عَلَى الدِّهْقَانِ وَكِيلِنَا وَ ثِقَتِنَا وَ الَّذِي يَقْبِضُ مِنْ مَوَالِينَا..."}} طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۴۷، ح۱۰۸۸.</ref>.  
::::::از ظاهر این [[روایت]] برمی‌آید که "میمون" و "مسافر" هر کدام خواهان دریافت [[مال]] برای ارسال به محضر [[امام]] بودند که [[امام]] برای روشن شدن [[تکلیف]] [[وکیل]] [[قم]]، رابط سومی ([[احمد]] قمی) را گسیل می‌دارد. [[اسحاق بن اسماعیل نیشابوری]] از جانب [[امام عسکری|امام یازدهم]] {{ع}} [[مأموریت]] پیدا می‌کند تا پیامشان را به وکلای نواحی متعدد برسانند، از جمله به [[محمد بن موسی نیشابوری]]، [[ابراهیم بن عبده]]، [[بلالی]]، محمودی و دهقان [[وکیل]] [[بغداد]]<ref>{{عربی|"وَ أَنْتَ رَسُولِي يَا إِسْحَاقُ إِلَى إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدَةَ... اقْرَأْ كِتَابَنَا عَلَى الْبِلَالِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ... وَ عَلَى الْمَحْمُودِيِّ عَافَاهُ اللَّهُ... عَلَى الدِّهْقَانِ وَكِيلِنَا وَ ثِقَتِنَا وَ الَّذِي يَقْبِضُ مِنْ مَوَالِينَا..."}} طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۴۷، ح۱۰۸۸.</ref>.  
::::::[[سفیر دوم]]، [[جعفر بن محمد بن متیل]] را به [[ناحیه]] واسط گسیل می‌دارد تا با [[حسن صیدلانی]] [[وکیل]] مقیم آنجا [[دیدار]] کرده و وسایل مورد نیاز را تحویل او دهد<ref>راوندی، الخرایج والجرایح، ۱۱۱۹،۳، ح۳۵؛ طوسی، کمال‌الدین، ص ۵۰۴، باب ۴۵، ح۳۵.</ref>.  مسأله [[وکیل]] رابط یا [[رسول]] [[امام]] بودن، نزد اهالی نواحی شیعه‌نشین، شناخته شده بود تا آنجا که [[حلاج]] وقتی وارد [[قم]] می‌شود، اعلام می‌دارد که [[رسول]] و [[وکیل]] [[امام]] {{ع}} است<ref>{{عربی|"و أخبرني جماعة عن أبي عبد الله الحسين بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه أن ابن الحلاج صار إلى قم و كاتب قرابة أبي الحسن (والد الصدوق) يستدعيه و يستدعي أبا الحسن أيضا و يقول: أنا رسول الإمام و وكيله‏..."}} (مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۷۰، باب ذکر المذمومین).</ref>»<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۶۶-۷۵.</ref>.
::::::[[سفیر دوم]]، [[جعفر بن محمد بن متیل]] را به [[ناحیه]] واسط گسیل می‌دارد تا با [[حسن صیدلانی]] [[وکیل]] مقیم آنجا [[دیدار]] کرده و وسایل مورد نیاز را تحویل او دهد<ref>راوندی، الخرایج والجرایح، ۱۱۱۹،۳، ح۳۵؛ طوسی، کمال‌الدین، ص ۵۰۴، باب ۴۵، ح۳۵.</ref>.  مسأله [[وکیل]] رابط یا [[رسول]] [[امام]] بودن، نزد اهالی نواحی شیعه‌نشین، شناخته شده بود تا آنجا که [[حلاج]] وقتی وارد [[قم]] می‌شود، اعلام می‌دارد که [[رسول]] و [[وکیل]] [[امام]] {{ع}} است<ref>{{عربی|"و أخبرني جماعة عن أبي عبد الله الحسين بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه أن ابن الحلاج صار إلى قم و كاتب قرابة أبي الحسن (والد الصدوق) يستدعيه و يستدعي أبا الحسن أيضا و يقول: أنا رسول الإمام و وكيله‏..."}} (مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۷۰، باب ذکر المذمومین).</ref>»<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۶۶-۷۵.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش