←سرگذشت بنی امیه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==سرگذشت بنی امیه== | ==سرگذشت بنی امیه== | ||
*بنی امیه طایفهای از [[قریش]] است، که [[نسب]] آنان به امیة بن | *بنی امیه طایفهای از [[قریش]] است، که [[نسب]] آنان به [[امیة بن خلف]] از [[فرزندان]] [[عبد شمس]] میرسد. [[خاندان بنی امیه]] هنگام [[فتح مکّه]] در [[سال دهم هجری]]، در ظاهر [[اسلام]] آوردند و [[پیامبر]] آنها را "طُلَقا" (یعنی [[آزادشدگان]]) نامید. بنی امیه به [[اسلام]] به عنوان جایگاهی برای رسیدن به مطامع [[دنیوی]] و [[سیاسی]] مینگریستند. از اینرو پس از [[ارتحال پیامبر]] در تب و تاب دستیابی به [[قدرت]] و [[حکومت]] برآمدند. آنها در دوران [[خلافت خلیفه سوم]]، که خود از [[فرزندان]] امیّه بود، به [[قدرت]] رسیدند. از [[ابوسفیان]] [[نقل]] شده است که به [[خویشان]] خود سفارش میکرد: «حال که گوی [[خلافت]] به دست شما رسیده، آنرا میان خود بگردانید و نگذارید از دستتان خارج شود». بنی امیه به حسب طبع زیادهخواه و [[مستکبر]] خود از [[فرصت]] به دست آمده استفاده کرده و به [[غارت]] [[بیت المال]] پرداختند. [[امام علی]]{{ع}} در مورد آنها فرمود: «تا سرانجام سومی به [[خلافت]] نشست، در حالی که باد [[نخوت]] به غبغب افکنده و هدفی جز کامجویی از [[خلافت]] در سر نپرورده بود و همراه او خویشانش به [[غارت بیت المال]] پرداختند و چون شتری که بر گیاه بهاران درآمده، [[مال]] [[خدا]] را بر باد دادند»<ref>{{متن حدیث|إِلَی أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَیْهِ بَیْنَ نَثِیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِیهِ یَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ- [خَضْمَ] خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِیعِ إِلَی أَنِ انْتَکَثَ عَلَیْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَیْهِ عَمَلُهُ وَ کَبَتْ بِهِ بِطْنَتُه}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. | ||
*[[امام علی]]{{ع}} پس از [[خلافت]] در نخستین خطبههای خود از خیانتهایی که در [[بیت المال]] صورت گرفته بود، پرده برداشت و فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر این [[اموال]]، | *[[امام علی]]{{ع}} پس از [[خلافت]] در نخستین خطبههای خود از خیانتهایی که در [[بیت المال]] صورت گرفته بود، پرده برداشت و فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر این [[اموال]]، مهر [[همسران]] و بهای کنیزکان هم شده باشد، آن را به [[بیتالمال]] برمیگردانم، که در [[عدالت]] [[گشایش]] است و آن کس که "داد" بر او سخت آید، از "[[بیداد]]" به فریاد آید»<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَق}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵.</ref>. <ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۱۷۰.</ref> | ||
==[[حکومت]] بنی امیه== | ==[[حکومت]] بنی امیه== | ||
*در دوران [[خلافت امام علی]]{{ع}} سران [[بنیامیه]] به [[مکه]] گریختند. [[امام علی]]{{ع}} [[فتنه]] [[بنیامیه]] را خطرناکترین [[فتنهها]] معرفی میکرد، ولی در عین حال از آنجا که اقتضای [[مقام امامت]] است در فرازهای گوناگون آنها را مورد [[نصیحت]] قرار میداد. برای مثال آنها را از کوتاهی [[عمر]] حکومتشان مطلع میسازد. آنها هنگامی که [[طلحه]] و [[زبیر]] به [[خونخواهی عثمان]] به [[مخالفت با امام]] برخاستند، مجالی برای [[مخالفت با امام]] یافتند و پس از [[جنگ جمل]] بیشتر آنها راهی [[شام]]، مقر [[خلافت]] [[معاویه]] شدند. از اینرو نقطه آغازین [[حکومت امویان]] را باید [[ولایت]] [[شام]] و به دست [[معاویه]] در سال ۴۱ [[هجری]] دانست که تا سال ۱۳۲ [[هجری]] [[حکومت]] داشتند و به تبع حکومتهای [[روم]] و [[فارس]]، بساط و تشریفات و [[تجملات]] و عیش و نوشهایی راه انداخته بودند. برخی از [[خلفای بنی امیه]] عبارت بودند از: [[معاویه]]، [[یزید]]، [[مروان]]، [[عبد]] الملک، [[ولید]]، [[سلیمان]]، [[عمر بن عبد العزیز]]، هشام و... که با [[مروان حمار]]، این سلسله منقرض شد. در جریان [[قیام]] [[ابو مسلم]] [[خراسانی]] مدت حکومتشان هزار [[ماه]] بود. [[امویان]] اولین کسانی بودند که [[سنت رسول خدا]]{{صل}} را تغییر دادند و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[پیشگویی]] کرده بود که چنین خواهد شد: {{متن حدیث|إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یُبَدِّلْ سُنَّتِی رَجُلُ مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ}}<ref>شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار{{عم}}، ج۲، ص: ۱۵۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۱۶۹-۱۷۰؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۸۵.</ref> | *در دوران [[خلافت امام علی]]{{ع}} سران [[بنیامیه]] به [[مکه]] گریختند. [[امام علی]]{{ع}} [[فتنه]] [[بنیامیه]] را خطرناکترین [[فتنهها]] معرفی میکرد، ولی در عین حال از آنجا که اقتضای [[مقام امامت]] است در فرازهای گوناگون آنها را مورد [[نصیحت]] قرار میداد. برای مثال آنها را از کوتاهی [[عمر]] حکومتشان مطلع میسازد. آنها هنگامی که [[طلحه]] و [[زبیر]] به [[خونخواهی عثمان]] به [[مخالفت با امام]] برخاستند، مجالی برای [[مخالفت با امام]] یافتند و پس از [[جنگ جمل]] بیشتر آنها راهی [[شام]]، مقر [[خلافت]] [[معاویه]] شدند. از اینرو نقطه آغازین [[حکومت امویان]] را باید [[ولایت]] [[شام]] و به دست [[معاویه]] در سال ۴۱ [[هجری]] دانست که تا سال ۱۳۲ [[هجری]] [[حکومت]] داشتند و به تبع حکومتهای [[روم]] و [[فارس]]، بساط و تشریفات و [[تجملات]] و عیش و نوشهایی راه انداخته بودند. برخی از [[خلفای بنی امیه]] عبارت بودند از: [[معاویه]]، [[یزید]]، [[مروان]]، [[عبد]] الملک، [[ولید]]، [[سلیمان]]، [[عمر بن عبد العزیز]]، هشام و... که با [[مروان حمار]]، این سلسله منقرض شد. در جریان [[قیام]] [[ابو مسلم]] [[خراسانی]] مدت حکومتشان هزار [[ماه]] بود. [[امویان]] اولین کسانی بودند که [[سنت رسول خدا]]{{صل}} را تغییر دادند و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[پیشگویی]] کرده بود که چنین خواهد شد: {{متن حدیث|إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یُبَدِّلْ سُنَّتِی رَجُلُ مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ}}<ref>شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار{{عم}}، ج۲، ص: ۱۵۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۱۶۹-۱۷۰؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۸۵.</ref> |