پرش به محتوا

حدیث ثقلین: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ ژوئن ۲۰۲۰
خط ۲۰: خط ۲۰:
#اولاً: [[دلیل]] بر [[عصمت]] [[عترت]] است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref> زیرا هرگونه [[مخالفت]] آنان با [[قرآن]] هرچند از روی [[خطا]] و اشتباه، افتراق و جدایی از [[قرآن]] محسوب می‌شود بنابراین همان‌گونه که [[قرآن]] [[وحی الهی]] است و خطایی در آن راه ندارد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند. در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱ ـ ۴۲</ref>، [[امامان]] نیز از [[هوای نفس]] و [[گناه]] و [[خطا]] مصونند به همین خاطر [[فرمان]] داد که به هر دو تمسّک جویند و از آن دو جدا نشوند تا [[گمراه]] نگردند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۰۸و [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵.</ref>؛  
#اولاً: [[دلیل]] بر [[عصمت]] [[عترت]] است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref> زیرا هرگونه [[مخالفت]] آنان با [[قرآن]] هرچند از روی [[خطا]] و اشتباه، افتراق و جدایی از [[قرآن]] محسوب می‌شود بنابراین همان‌گونه که [[قرآن]] [[وحی الهی]] است و خطایی در آن راه ندارد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند. در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱ ـ ۴۲</ref>، [[امامان]] نیز از [[هوای نفس]] و [[گناه]] و [[خطا]] مصونند به همین خاطر [[فرمان]] داد که به هر دو تمسّک جویند و از آن دو جدا نشوند تا [[گمراه]] نگردند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۰۸و [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵.</ref>؛  
#ثانیاً: [[لزوم]] [[فرمانبرداری]] و [[اطاعت]] از [[عترت]] و [[اهل بیت]] را می‌رساند؛ زیرا "اخذ" در [[حدیث]] چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] [[دستورات]] نیست و همچنین چنانکه [[ظلم]] به [[قرآن کریم]] عبارت است از [[نافرمانی]] [[دستورات]] و [[تعالیم]] آن، بنابراین [[ظلم]] به [[عترت]]{{ع}} هم [[نافرمانی]] از [[دستورات]] آنان است و چه ظلمی بدتر از زیرپا گذاشتن [[دستورات]] [[قرآن]] و [[اهل بیت]] که همان [[تعالیم قرآن]] [[کریم]] است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>، بر خلاف نظر بعضی که [[وصیت]] و سفارش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دربارۀ [[اهل بیت]] خود را اعطای [[حقوق]] و [[ظلم]] نکردن به آنها می‌‌دانند و می‌‌گویند سخنی از [[اطاعت]] نیست<ref>{{عربی|و هو لم یأمر باتباع العترة لکن قال اذکرکم الله اهل بیتی و تذکیر الامة بهم یقتضی ان یذکروا ما تقدم الأمر قبل ذلک من أعطائهم حقوقهم و الامتناع من ظلمهم}}؛ منهاج السنة النبویه، ج ۴، ص ۲۴۰. </ref>.
#ثانیاً: [[لزوم]] [[فرمانبرداری]] و [[اطاعت]] از [[عترت]] و [[اهل بیت]] را می‌رساند؛ زیرا "اخذ" در [[حدیث]] چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] [[دستورات]] نیست و همچنین چنانکه [[ظلم]] به [[قرآن کریم]] عبارت است از [[نافرمانی]] [[دستورات]] و [[تعالیم]] آن، بنابراین [[ظلم]] به [[عترت]]{{ع}} هم [[نافرمانی]] از [[دستورات]] آنان است و چه ظلمی بدتر از زیرپا گذاشتن [[دستورات]] [[قرآن]] و [[اهل بیت]] که همان [[تعالیم قرآن]] [[کریم]] است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>، بر خلاف نظر بعضی که [[وصیت]] و سفارش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دربارۀ [[اهل بیت]] خود را اعطای [[حقوق]] و [[ظلم]] نکردن به آنها می‌‌دانند و می‌‌گویند سخنی از [[اطاعت]] نیست<ref>{{عربی|و هو لم یأمر باتباع العترة لکن قال اذکرکم الله اهل بیتی و تذکیر الامة بهم یقتضی ان یذکروا ما تقدم الأمر قبل ذلک من أعطائهم حقوقهم و الامتناع من ظلمهم}}؛ منهاج السنة النبویه، ج ۴، ص ۲۴۰. </ref>.
==[[حدیث ثقلین]]==
==دلالت حدیث ثقلین بر [[ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت]]==
*در روایتی که به [[حدیث ثقلین]] معروف شده، [[ولایت اهل بیت]]{{عم}} به عنوان محور [[فهم قرآن]] مطرح شده است؛ به‌گونه‌ای که جدایی از آن به معنای جدایی از [[قرآن]] و گرفتن [[روح]] بالنده [[کتاب الهی]] از آن است. {{متن حدیث|قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ{{عم}} قُطْبَ الْقُرْآنِ وَ قُطْبَ جَمِيعِ الْكُتُبِ عَلَيْهَا يَسْتَدِيرُ مُحْكَمُ الْقُرْآنِ وَ بِهَا يُوهَبُ الْكُتُبُ وَ يَسْتَبِينُ الْإِيمَانُ وَ قَدْ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَنْ يُقْتَدَى بِالْقُرْآنِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ذَلِكَ حَيْثُ قَالَ فِي آخِرِ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ الثَّقَلَ الْأَكْبَرَ وَ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ فَأَمَّا الْأَكْبَرُ فَكِتَابُ رَبِّي وَ أَمَّا الْأَصْغَرُ فَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي فَاحْفَظُونِي فِيهِمَا فَلَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا}}<ref>تفسیر العیاشی (ط. مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ ه.ق.)، ج۱، ص۵: فی فضل القرآن.</ref>.
*در روایتی که به [[حدیث ثقلین]] معروف شده، [[ولایت اهل بیت]]{{عم}} به عنوان محور [[فهم قرآن]] مطرح شده است؛ به‌گونه‌ای که جدایی از آن به معنای جدایی از [[قرآن]] و گرفتن [[روح]] بالنده [[کتاب الهی]] از آن است. {{متن حدیث|قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ{{عم}} قُطْبَ الْقُرْآنِ وَ قُطْبَ جَمِيعِ الْكُتُبِ عَلَيْهَا يَسْتَدِيرُ مُحْكَمُ الْقُرْآنِ وَ بِهَا يُوهَبُ الْكُتُبُ وَ يَسْتَبِينُ الْإِيمَانُ وَ قَدْ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَنْ يُقْتَدَى بِالْقُرْآنِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ذَلِكَ حَيْثُ قَالَ فِي آخِرِ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ الثَّقَلَ الْأَكْبَرَ وَ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ فَأَمَّا الْأَكْبَرُ فَكِتَابُ رَبِّي وَ أَمَّا الْأَصْغَرُ فَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي فَاحْفَظُونِي فِيهِمَا فَلَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا}}<ref>تفسیر العیاشی (ط. مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ ه.ق.)، ج۱، ص۵: فی فضل القرآن.</ref>.
*توضیح آنکه: اوّلاً، با توجّه به [[حدیث ثقلین]]، معلوم می‌شود که آن دو [[حقیقت]] [[ارزشمندی]] که از یکدیگر تفکیک‌ناپذیرند، وجود [[مبارک]] [[معصوم و قرآن]] است؛ نه [[کلام]] و [[اخبار]] آنها، که در دلالت و صدور، ظنّی هستند و در [[فهم]] [[معارف الهی]]، [[یقین]] ضعیف‌تری از [[قرآن]] برای [[امّت]] پدید می‌آورند.
*توضیح آنکه: اوّلاً، با توجّه به [[حدیث ثقلین]]، معلوم می‌شود که آن دو [[حقیقت]] [[ارزشمندی]] که از یکدیگر تفکیک‌ناپذیرند، وجود [[مبارک]] [[معصوم و قرآن]] است؛ نه [[کلام]] و [[اخبار]] آنها، که در دلالت و صدور، ظنّی هستند و در [[فهم]] [[معارف الهی]]، [[یقین]] ضعیف‌تری از [[قرآن]] برای [[امّت]] پدید می‌آورند.
خط ۲۶: خط ۲۶:
*مضافاً بر آنکه در [[سیره اهل بیت]]{{عم}}، [[احتجاج]] به [[قرآن]] و توصیه به [[تدبّر]] در آن فراوان است؛ حتّی در [[اخبار]] متعارض، یکی از راه حل‌ها برای [[فهم]] مراد حضرات ائمّه{{عم}}، عرضه [[کلام]] آنان به [[قرآن]] است؛ چنان‌که از [[رسول خدا]]{{صل}} و حضرات ائمّه{{عم}} [[روایات]] متعدّدی به این مضمون صادر شده که فرموده‌اند:{{متن حدیث|إِذَا جَاءَكُمْ مِنَّا حَدِيثٌ فَاعْرِضُوهُ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَهُ فَاطْرَحُوهُ}}<ref>المقنع (للصدوق) (ط. مؤسسه امام مهدی ملل، ۱۴۱۵ ه.ق.)، ص۳۱۲، باب النکاح.</ref>.  
*مضافاً بر آنکه در [[سیره اهل بیت]]{{عم}}، [[احتجاج]] به [[قرآن]] و توصیه به [[تدبّر]] در آن فراوان است؛ حتّی در [[اخبار]] متعارض، یکی از راه حل‌ها برای [[فهم]] مراد حضرات ائمّه{{عم}}، عرضه [[کلام]] آنان به [[قرآن]] است؛ چنان‌که از [[رسول خدا]]{{صل}} و حضرات ائمّه{{عم}} [[روایات]] متعدّدی به این مضمون صادر شده که فرموده‌اند:{{متن حدیث|إِذَا جَاءَكُمْ مِنَّا حَدِيثٌ فَاعْرِضُوهُ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَهُ فَاطْرَحُوهُ}}<ref>المقنع (للصدوق) (ط. مؤسسه امام مهدی ملل، ۱۴۱۵ ه.ق.)، ص۳۱۲، باب النکاح.</ref>.  
*بنابراین، آنچه در انحصار [[تفسیر قرآن]] در این بخش مطرح می‌شود، [[تبیین]] قطعی و یقین‌آوری است که برای [[امّت]]، حجّتی [[یقینی]] در [[احکام]] و [[اعتقادات]] باشد. در اینجا سخن از [[ضرورت]] وجود شخص [[امام]] و [[مقام عصمت]] درکنار [[قرآن]] برای [[تفسیر]] آن است و نه کلمات آن بزرگواران؛ زیرا اگر بنا باشد که [[قرآن]] با [[اخبار]] آحاد - که ظنّی‌الصدور والدّلاله هستند - تفسیرگردد، همه ایرادهایی که به [[تفسیر ظاهر قرآن]] و قرائت‌های مختلف از [[ظواهر]] [[آیات]] وارد می‌شود، بر [[اخبار]] نیز وارد می‌گردد؛ زیرا در میان کلمات صادره از [[مقام عصمت]] نیز، [[محکم و متشابه]] و ظاهر و [[باطن]] و [[ناسخ و منسوخ]] وجود دارد<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ غَيْرُ مُقَرَّبٍ}} (بصائر الدرجات فی فضائل ال محمد{{صل}} (ط. مکتبه آیه‌الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ه.ق)، ج۱، ص۲۱، باب ۱۱).</ref>. به علاوه، [[قرآن]] قطعی‌الصدور از جانب [[خداوند]] است؛ در حالی که تعداد قابل توجّهی از [[اخبار]]، ضعیف و ظنّی الصدور است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۳۵۴-۳۵۵.</ref>.
*بنابراین، آنچه در انحصار [[تفسیر قرآن]] در این بخش مطرح می‌شود، [[تبیین]] قطعی و یقین‌آوری است که برای [[امّت]]، حجّتی [[یقینی]] در [[احکام]] و [[اعتقادات]] باشد. در اینجا سخن از [[ضرورت]] وجود شخص [[امام]] و [[مقام عصمت]] درکنار [[قرآن]] برای [[تفسیر]] آن است و نه کلمات آن بزرگواران؛ زیرا اگر بنا باشد که [[قرآن]] با [[اخبار]] آحاد - که ظنّی‌الصدور والدّلاله هستند - تفسیرگردد، همه ایرادهایی که به [[تفسیر ظاهر قرآن]] و قرائت‌های مختلف از [[ظواهر]] [[آیات]] وارد می‌شود، بر [[اخبار]] نیز وارد می‌گردد؛ زیرا در میان کلمات صادره از [[مقام عصمت]] نیز، [[محکم و متشابه]] و ظاهر و [[باطن]] و [[ناسخ و منسوخ]] وجود دارد<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ غَيْرُ مُقَرَّبٍ}} (بصائر الدرجات فی فضائل ال محمد{{صل}} (ط. مکتبه آیه‌الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ه.ق)، ج۱، ص۲۱، باب ۱۱).</ref>. به علاوه، [[قرآن]] قطعی‌الصدور از جانب [[خداوند]] است؛ در حالی که تعداد قابل توجّهی از [[اخبار]]، ضعیف و ظنّی الصدور است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۳۵۴-۳۵۵.</ref>.
==پاسخ به یک [[شبهه]]==
==پاسخ به یک [[شبهه]]==
*برخی [[گمان]] کرده‌‌اند سفارش [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به [[قرآن]] و [[سنت]] است نه [[قرآن و عترت]] و دست آویز آنان برای این [[پندار]] [[نقلی]] است که به جای کلمه "و عترتی" کلمه "و سنتی" را قرار داده‌اند و لذا از [[احادیث]] [[ثقلین]] به "الاعتصام بالکتاب و السنه" تعبیر شده است<ref>کنزالعمال، ج ۱، ص ۱۷۲.  </ref>.
*برخی [[گمان]] کرده‌‌اند سفارش [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به [[قرآن]] و [[سنت]] است نه [[قرآن و عترت]] و دست آویز آنان برای این [[پندار]] [[نقلی]] است که به جای کلمه "و عترتی" کلمه "و سنتی" را قرار داده‌اند و لذا از [[احادیث]] [[ثقلین]] به "الاعتصام بالکتاب و السنه" تعبیر شده است<ref>کنزالعمال، ج ۱، ص ۱۷۲.  </ref>.
۲۱۸٬۵۶۲

ویرایش