تجربه دینی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' ]]' به ' [['
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ' [[') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
*واژۀ تجربه در [[غرب]] تا قرن هفدهم میلادی به معنای [[آزمایش]] و از آن به بعد به معنای مشاهدۀ واقعی [[اعمال]] و همچنین به معنای [[احساسات]] درونی آمده است. از نظر [[دانشمندان]] غربی به معنای [[اعتقاد]] به خداست. تجربه از یک طرف مبتنی بر ممارست است و از طرف دیگر مشاهدۀ تجربه برای افراد دیگر ممکن نیست لذا در چیستی آن میان [[دانشمندان]] غربی [[اختلاف]] است<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۴.</ref>. | *واژۀ تجربه در [[غرب]] تا قرن هفدهم میلادی به معنای [[آزمایش]] و از آن به بعد به معنای مشاهدۀ واقعی [[اعمال]] و همچنین به معنای [[احساسات]] درونی آمده است. از نظر [[دانشمندان]] غربی به معنای [[اعتقاد]] به خداست. تجربه از یک طرف مبتنی بر ممارست است و از طرف دیگر مشاهدۀ تجربه برای افراد دیگر ممکن نیست لذا در چیستی آن میان [[دانشمندان]] غربی [[اختلاف]] است<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۴.</ref>. | ||
===[[تعقل]] راه [[شناخت]] واقعیات در [[اسلام]]=== | ===[[تعقل]] راه [[شناخت]] واقعیات در [[اسلام]]=== | ||
*منتها باید توجه داشت [[قرآن]] برای اثبات حقایق [[دینی]] به [[برهان]] روی میآورد و [[مردم]] را به [[تفکر]] و تأمل فرامیخواند<ref>{{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ}}«اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن|مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ}}«خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر میبود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف میکنند» سوره مؤمنون، آیه ۹۱</ref>. طرح مباحث عمیق [[الهی]] به دست [[مبارک]] [[امامان معصوم]]{{ع}} و به ویژه [[امام علی]]{{ع}} موجب شده [[عقل]] [[شیعه]] از همان آغاز، جامۀ [[فلسفی]] در برکند و به عرصۀ [[استدلال]] آید<ref>ر.ک: اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج ۵، ص۱۳.</ref>. تنها راه برای حل مسائل بنیادی [[اعتقادی]]، راه [[عقل]] و روش [[تعقل]] است. پس از دست یافتن به [[اعتقادات]] [[استوار]] و درست، میتوان از گذر [[سیر و سلوک]] و باز نمودن [[باب ]][[مکاشفه]] آنچه را با [[استدلال عقلی]] ثابت شده است، بیواسطۀ مفاهیم ذهنی، مشاهده کرد<ref>ر.ک: آموزش عقاید، ج۱۰، ص۵۷.</ref>. [[عقل]] و [[قلب]]، راههای مختلف [[شناخت]] واقعیات و مکمل یکدیگرند<ref>ر.ک: اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۹.</ref> | *منتها باید توجه داشت [[قرآن]] برای اثبات حقایق [[دینی]] به [[برهان]] روی میآورد و [[مردم]] را به [[تفکر]] و تأمل فرامیخواند<ref>{{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ}}«اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن|مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ}}«خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر میبود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف میکنند» سوره مؤمنون، آیه ۹۱</ref>. طرح مباحث عمیق [[الهی]] به دست [[مبارک]] [[امامان معصوم]]{{ع}} و به ویژه [[امام علی]]{{ع}} موجب شده [[عقل]] [[شیعه]] از همان آغاز، جامۀ [[فلسفی]] در برکند و به عرصۀ [[استدلال]] آید<ref>ر.ک: اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج ۵، ص۱۳.</ref>. تنها راه برای حل مسائل بنیادی [[اعتقادی]]، راه [[عقل]] و روش [[تعقل]] است. پس از دست یافتن به [[اعتقادات]] [[استوار]] و درست، میتوان از گذر [[سیر و سلوک]] و باز نمودن [[باب]] [[مکاشفه]] آنچه را با [[استدلال عقلی]] ثابت شده است، بیواسطۀ مفاهیم ذهنی، مشاهده کرد<ref>ر.ک: آموزش عقاید، ج۱۰، ص۵۷.</ref>. [[عقل]] و [[قلب]]، راههای مختلف [[شناخت]] واقعیات و مکمل یکدیگرند<ref>ر.ک: اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۹.</ref> | ||
===پیدایش [[تجربۀ دینی]]=== | ===پیدایش [[تجربۀ دینی]]=== | ||
*پیدایش [[تجربۀ دینی]]، شرایط و ویژگیهای [[غرب]] بوده است و از این رو در [[تفکر]] [[اسلامی]] و [[شیعی]] جایی ندارد<ref>ر.ک: فرهنگ واژهها، ۲۱۳.</ref>. وقتی رویکردهایی مانند عقلگرایی در [[غرب]] از اثبات حقایق [[دینی]] [[ناتوان]] است، رویکردهای معنویتگرا و [[ارتباط با عالم غیب]] در قالب تجربۀ دینی با حال [[معنوی]] خود را نشان میدهد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۰۹.</ref>. ابتدا در قرن نوزدهم، شلایر ماخر، [[متکلم]] و [[فیلسوف]] آلمانی این واژه را مطرح کرد و اظهار داشت مبنای [[دیانت]] نه [[تعالیم]] وحیانی است و نه [[عقل]] فطرتآموز، بلکه "[[تجربۀ دینی]]" است<ref>ر.ک: باربور، ایان، علم و دین، ص۱۳۱.</ref>. انگیزۀ شلایر ماخر دو چیز بود: یکی اینکه میخواست گروهی از روشنفکران را که به [[هنر]] و نقاشی و مسائل ذوقی اهتمام داشتند، ولی از [[دین]] اظهار تنفر میکردند، به [[دیانت]] [[دعوت]] کند (با این توجیه که [[حقیقت]] [[دین]] از مقولۀ احساس و ذوق است)؛ دیگر اینکه اشکالاتی که به نام [[علم]] و [[عقل]] به [[دین]] وارد شده است بر [[حقیقت]] [[دین]] که از مقولۀ احساس روحی و روانی است، وارد نیست بلکه بر جنبههای بیرونی [[دین]] وارد است که [[حقیقت]] [[دین]] به آن بازنمی گردد<ref>ر.ک: پراودفوت، تجربۀ دینی، ص۱۹ ـ ۱۸.</ref>.. شلایرماخر، معجزۀ [[حضرت مسیح]]{{ع}} را نه در خوارق عادات، بلکه در لبریز شدن [[عیسی]] از [[خدا]] میدید. ازاینرو از جملۀ برهانهای [[خداشناسی]]، [[برهان]] [[تجربۀ دینی]] است که [[برهان]] دریافتها و شهودهای غیر [[عقلی]] است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۰۹.</ref>. | *پیدایش [[تجربۀ دینی]]، شرایط و ویژگیهای [[غرب]] بوده است و از این رو در [[تفکر]] [[اسلامی]] و [[شیعی]] جایی ندارد<ref>ر.ک: فرهنگ واژهها، ۲۱۳.</ref>. وقتی رویکردهایی مانند عقلگرایی در [[غرب]] از اثبات حقایق [[دینی]] [[ناتوان]] است، رویکردهای معنویتگرا و [[ارتباط با عالم غیب]] در قالب تجربۀ دینی با حال [[معنوی]] خود را نشان میدهد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۰۹.</ref>. ابتدا در قرن نوزدهم، شلایر ماخر، [[متکلم]] و [[فیلسوف]] آلمانی این واژه را مطرح کرد و اظهار داشت مبنای [[دیانت]] نه [[تعالیم]] وحیانی است و نه [[عقل]] فطرتآموز، بلکه "[[تجربۀ دینی]]" است<ref>ر.ک: باربور، ایان، علم و دین، ص۱۳۱.</ref>. انگیزۀ شلایر ماخر دو چیز بود: یکی اینکه میخواست گروهی از روشنفکران را که به [[هنر]] و نقاشی و مسائل ذوقی اهتمام داشتند، ولی از [[دین]] اظهار تنفر میکردند، به [[دیانت]] [[دعوت]] کند (با این توجیه که [[حقیقت]] [[دین]] از مقولۀ احساس و ذوق است)؛ دیگر اینکه اشکالاتی که به نام [[علم]] و [[عقل]] به [[دین]] وارد شده است بر [[حقیقت]] [[دین]] که از مقولۀ احساس روحی و روانی است، وارد نیست بلکه بر جنبههای بیرونی [[دین]] وارد است که [[حقیقت]] [[دین]] به آن بازنمی گردد<ref>ر.ک: پراودفوت، تجربۀ دینی، ص۱۹ ـ ۱۸.</ref>.. شلایرماخر، معجزۀ [[حضرت مسیح]]{{ع}} را نه در خوارق عادات، بلکه در لبریز شدن [[عیسی]] از [[خدا]] میدید. ازاینرو از جملۀ برهانهای [[خداشناسی]]، [[برهان]] [[تجربۀ دینی]] است که [[برهان]] دریافتها و شهودهای غیر [[عقلی]] است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۰۹.</ref>. |