امر الهی: تفاوت میان نسخهها
←امر تکوینی الهی
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
*[[امر الهی]] [[واحد]] بوده و هیچگونه تدریجی در آن راه ندارد: {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> در این [[آیه]] امر [[خداوند]] به چشم برهم زدن [[تشبیه]] شده است که این [[تشبیه]] برای نفی هرگونه تدریج است و از آن بر میآید که اشیایی که به تدریج و از طریق اسباب کونیّه حادث میشوند و دارای زمان و مکان هستند، جهت دیگری نیز دارند که آن جهت تهی از تدریج و خارج از حیطه زمان و مکان است و بنابر نظری اشیا از جهت اوّل [[خلق]] [[الهی]] بوده و از جهت دوم امر، قول و کلمه [[الهی]] هستند: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref><ref>المیزان، ج۱۳، ص۱۹۷.</ref>، بنابراین، عبارت {{متن قرآن|أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} بدین معنا نیست که لفظی وجود دارد که با تلفظ آن، شییء موجود میشود<ref> مجمعالبیان، ج۸، ص۶۷۹؛ الکشاف، ج۲، ص۶۰۶.</ref>، زیرا در این صورت وجود آن لفظ نیز محتاج به لفظی دیگر و این مستلزم [[تسلسل]] و [[باطل]] است و نیز معنای عبارت بالا این نیست که مخاطبی وجود دارد که خطاب [[الهی]] را میشنود، زیرا در صورت وجود مخاطب، [[افاضه]] وجود به آن بیمعنا خواهد بود، پس عبارت فوق برای بیان چگونگی [[افاضه]] وجود از طرف [[خداوند]]، بدون اینکه [[نیاز]] به چیزی داشته باشد و بدون [[تخلف]] و تدریج است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۵.</ref>. برخی گفتهاند: این عبارت برای بیان آن است که ایجاد هر چیزی برای [[خداوند]] بسیار آسان است و این تعبیر مراد را بهتر میرساند<ref>مجمعالبیان، ج ۱، ص ۳۶۸؛ ج ۸ ص ۶۷۹.</ref> برخی این [[پرسش]] را مطرح کردهاند که آیا امر [[خداوند]] به وجود شییء در حال عدم آن چیز است یا در حال وجود آن؟ در صورت اول، [[امر]] کردن به معدوم ممکن نیست و در صورت دوم چیزی که وجود دارد امر کردن به حدوث آن معنا ندارد. سپس اقوال گوناگونی را ذکر کرده و در پایان این قول را برگزیدهاند که وجود شیء نه بر [[اراده]] و [[امر الهی]] مقدّم و نه از آن مو ٔ ّر است <ref>جامعالبیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۱۱ ـ ۷۱۲.</ref>. [[عارفان]] در پاسخ این [[پرسش]] گفتهاند: اشیا پیش از آنکه در خارج موجود شوند نسبت به وجود خارجی معدوماند؛ ولی ازلاً و ابدا با وجود [[علمی]] [[الهی]] موجودند <ref>شرح فصوص الحکم، ص ۷۵۴.</ref> و اشیا با وجود [[علمی]] خود خطاب [[الهی]] را شنیده و آن را پذیرفته و [[امتثال]] میکنند و وجود خارجی مییابند. اشیا به اعتبار وجود [[علمی]]، همان اعیان ثابتهاند که عبارتاند از صور معقوله [[اسمای الهی]] در [[علم]] [[خداوند]]<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۶۱.</ref> و همین اعیان به اعتبار دیگری حقایق موجودات خارجی هستند<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۶۵.</ref>. گفته شده: در [[امر تکوینی]] بر خلاف [[امر تشریعی]] بین امر و [[مأمور]] هیچگونه مغایرتی نیست <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۲۴۸.</ref><ref>[[احمد جمالیزاده|جمالیزاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>. | *[[امر الهی]] [[واحد]] بوده و هیچگونه تدریجی در آن راه ندارد: {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> در این [[آیه]] امر [[خداوند]] به چشم برهم زدن [[تشبیه]] شده است که این [[تشبیه]] برای نفی هرگونه تدریج است و از آن بر میآید که اشیایی که به تدریج و از طریق اسباب کونیّه حادث میشوند و دارای زمان و مکان هستند، جهت دیگری نیز دارند که آن جهت تهی از تدریج و خارج از حیطه زمان و مکان است و بنابر نظری اشیا از جهت اوّل [[خلق]] [[الهی]] بوده و از جهت دوم امر، قول و کلمه [[الهی]] هستند: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref><ref>المیزان، ج۱۳، ص۱۹۷.</ref>، بنابراین، عبارت {{متن قرآن|أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} بدین معنا نیست که لفظی وجود دارد که با تلفظ آن، شییء موجود میشود<ref> مجمعالبیان، ج۸، ص۶۷۹؛ الکشاف، ج۲، ص۶۰۶.</ref>، زیرا در این صورت وجود آن لفظ نیز محتاج به لفظی دیگر و این مستلزم [[تسلسل]] و [[باطل]] است و نیز معنای عبارت بالا این نیست که مخاطبی وجود دارد که خطاب [[الهی]] را میشنود، زیرا در صورت وجود مخاطب، [[افاضه]] وجود به آن بیمعنا خواهد بود، پس عبارت فوق برای بیان چگونگی [[افاضه]] وجود از طرف [[خداوند]]، بدون اینکه [[نیاز]] به چیزی داشته باشد و بدون [[تخلف]] و تدریج است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۵.</ref>. برخی گفتهاند: این عبارت برای بیان آن است که ایجاد هر چیزی برای [[خداوند]] بسیار آسان است و این تعبیر مراد را بهتر میرساند<ref>مجمعالبیان، ج ۱، ص ۳۶۸؛ ج ۸ ص ۶۷۹.</ref> برخی این [[پرسش]] را مطرح کردهاند که آیا امر [[خداوند]] به وجود شییء در حال عدم آن چیز است یا در حال وجود آن؟ در صورت اول، [[امر]] کردن به معدوم ممکن نیست و در صورت دوم چیزی که وجود دارد امر کردن به حدوث آن معنا ندارد. سپس اقوال گوناگونی را ذکر کرده و در پایان این قول را برگزیدهاند که وجود شیء نه بر [[اراده]] و [[امر الهی]] مقدّم و نه از آن مو ٔ ّر است <ref>جامعالبیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۱۱ ـ ۷۱۲.</ref>. [[عارفان]] در پاسخ این [[پرسش]] گفتهاند: اشیا پیش از آنکه در خارج موجود شوند نسبت به وجود خارجی معدوماند؛ ولی ازلاً و ابدا با وجود [[علمی]] [[الهی]] موجودند <ref>شرح فصوص الحکم، ص ۷۵۴.</ref> و اشیا با وجود [[علمی]] خود خطاب [[الهی]] را شنیده و آن را پذیرفته و [[امتثال]] میکنند و وجود خارجی مییابند. اشیا به اعتبار وجود [[علمی]]، همان اعیان ثابتهاند که عبارتاند از صور معقوله [[اسمای الهی]] در [[علم]] [[خداوند]]<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۶۱.</ref> و همین اعیان به اعتبار دیگری حقایق موجودات خارجی هستند<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۶۵.</ref>. گفته شده: در [[امر تکوینی]] بر خلاف [[امر تشریعی]] بین امر و [[مأمور]] هیچگونه مغایرتی نیست <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۲۴۸.</ref><ref>[[احمد جمالیزاده|جمالیزاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>. | ||
==اوصاف [[امر تکوینی]]== | |||
#[[امر تکوینی]] [[الهی]] همه [[عالم ممکنات]] را در برگرفته است، زیرا هر شأنی از [[شئون]] ایجاد از [[امر الهی]] است و [[خداوند]] مالک هر امری است: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref><ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۱۱۱.</ref> {{متن قرآن| بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا }}<ref>« بلکه تمام کارها از آن خداوند است» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref><ref>تفسیر ماوردی، ج ۳، ص ۱۱۲.</ref>، {{متن قرآن| إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ }}<ref>«یکسره کار با خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref><ref> فتح القدیر، ج ۱، ص ۳۹۱.</ref>، چنانکه [[خداوند]] در همه زمانها مالک امور است: {{متن قرآن|فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد میشوند» سوره روم، آیه ۴.</ref><ref>التحریر والتنویر، ج ۲۱، ص ۴۶.</ref>؛ همچنین [[مالکیت]] [[امر تکوینی]] مختص [[خداوند]] است و هیچکس حتّی [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} هیچگونه مالکیتی نسبت به امور [[الهی]] ندارد: {{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>« تو را در این کار هیچ دستی نیست چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بیگمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.</ref><ref> رحمة من الرحمن، ج ۱، ص ۴۶۶.</ref>. | |||
#تحقق [[امر الهی]] قطعی است، زیرا [[خداوند]] بر امر خویش غالب است و [[امر الهی]] مغلوب او بوده و چارهای جز [[اطاعت]] از او ندارد، بنابراین، [[تخلف]] از [[امر الهی]] غیر ممکن است و هیچکس نمیتواند [[مانع]] تحقق [[امر تکوینی]] [[خداوند]] شود. علت این امر آن است که اسباب ظاهری در تأثیرات خود مستقل نیستند، بلکه اثرگذاری آنها به [[اذن خداوند]] است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار (و با خادمان مگمار) باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدینگونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمیدانند» سوره یوسف، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا}}<ref>«و به او از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بیگمان خداوند برای هر چیز، اندازهای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref><ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲؛ تفسیر موضوعی، ج ۶، ص ۲۴۱ ـ ۲۴۲.</ref> | |||
#امر [[خداوند]] دارای اندازه، تقدیر و [[تدبیر]] است و او برای هر کسی چیزی را تقدیر میکند که مناسب با حال وی است: {{متن قرآن|مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا}}<ref>«پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشتهاند و فرمان خداوند دارای اندازهای سنجیده است» سوره احزاب، آیه ۳۸.</ref><ref> المیزان، ج ۱۶، ص ۳۲۴.</ref> و در [[نظام هستی]] نیز [[خداوند]] [[امر]] عالم را [[تدبیر]] میکند، بدین معنا که با آوردن امری پس از امری دیگر، [[بهترین]] [[نظام]] را بین موجودات عالم برقرار میسازد، بهگونهای که هر چیزی به سوی غایتی که مقصود از [[آفرینش]] آن چیز است حرکت کند و مجموع عالم [[دنیا]] نیز به سوی [[غایت]] خویش که [[رجوع]] به سوی [[خدا]] و [[ظهور]] [[آخرت]] پس از دنیاست حرکت کند: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی میکند، آیات را آشکار میدارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.</ref><ref>المیزان، ج ۸، ص ۱۵۳؛ ج ۱۱، ص ۲۹۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.</ref>. | |||
# [[امر تکوینی]] [[الهی]]، دفعی است و تدریج در آن راه ندارد{{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۷.</ref> و تدریجی که در موجودات [[مادّی]] [[مشاهده]] میشود، مربوط به نحوه وجود و جنبه [[مادیّت]] آنهاست<ref>[[احمد جمالیزاده|جمالیزاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>. | |||
==[[فرشتگان]] و [[امر تکوینی]]== | |||
*گرچه وجود [[فرشتگان]] از حیث انتساب به [[خدا]]، خود از مصادیق [[امر الهی]] است؛ ولی [[فرشتگان]] واسطه بین [[خدا]] و مخلوقات دیگر او نیز بوده و [[امر الهی]] را از مافوق دریافت کرده و آن را در مراتب پایینتر [[اجرا]] میکنند. آنان اسبابی هستند که حوادث عالم به آنها مستند است. در [[آیات]] ابتدایی [[سوره نازعات]]، [[اجرای امر الهی]] به دست [[فرشتگان]] به این صورت بیان شده است: [[سوگند]] به فرشتگانی که پس از صدور [[امر الهی]] از [[جایگاه]] خویش خارج شده و شروع به تنزّل میکنند: {{متن قرآن|وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا}}<ref>«سوگند به بیرون کشندگان (جان کافران) به سختی، و به گیرندگان (جان مؤمنان) به آرامی» سوره نازعات، آیه ۱-۲.</ref> و برای اجرای آن امر میشتابند: {{متن قرآن|وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا}}<ref>«و به فرشتگانی که شناورند (و با شتاب فرود میآیند)،» سوره نازعات، آیه ۳.</ref> و هر فرشتهای نسبت به امری که بدان [[مأمور]] است از [[فرشتگان]] دیگر [[سبقت]] میگیرد: {{متن قرآن|فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا}}<ref>«پس، به فرشتگان پیشگام،» سوره نازعات، آیه ۴.</ref>و در نتیجه به [[تدبیر امور عالم]] میپردازند: {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار،» سوره نازعات، آیه ۵.</ref><ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۳.</ref>. | |||
*[[فرشتگان]] هیچگاه از [[امر الهی]] [[سرپیچی]] نکرده و پیوسته آنچه را بدان مأمورند انجام میدهند: {{متن قرآن|يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«از پروردگارشان که بر آنها چیرگی دارد میهراسند و آنچه فرمان مییابند بجای میآورند» سوره نحل، آیه ۵۰.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>، چنانکه در [[آخرت]]، [[خداوند]] به آنها [[فرمان]] میدهد که اهل [[جهنم]] را به انواع عذابها<ref>الفرقان، ج۲۸، ص۴۴۲.</ref> [[مبتلا]] سازند و آنها نیز این [[امر الهی]] را بدون هیچ [[کاستی]]، [[اجرا]] میکنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>. | |||
*[[فرشتگان]] هیچگاه بدون [[امر الهی]] از عالم بالا فرود نمیآیند: {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>«و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمیآییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست» سوره مریم، آیه ۶۴.</ref> این [[آیه]] بر [[عصمت]] [[فرشتگان]] دلالت دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۳۵.</ref>. | |||
*[[فرشتگان]] و [[روح]] در [[شب قدر]]، از هر امری نازل میشوند: {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ}}<ref>«فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود میآیند» سوره قدر، آیه ۴.</ref> بنابر احتمالی، مراد از امر در این [[آیه]] [[امر الهی]] است و معنای [[آیه]] این است که هر [[امر الهی]] سبب آغاز [[نزول]] [[فرشتگان]] است<ref> المیزان، ج۲۰، ص۳۳۲.</ref>. | |||
*در برخی از [[آیات]] آمده است که [[خداوند]] پس از [[آفرینش آدم]] {{ع}} به [[فرشتگان]] و [[ابلیس]] [[فرمان]] داد برای [[آدم]] [[سجده]] کنند که [[فرشتگان]] این امر را [[اطاعت]] کردند و [[ابلیس]] از آن [[سرپیچی]] کرد: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمیگزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ}}<ref>«و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریدهای؟» سوره اسراء، آیه ۶۱.</ref> برخی مراد از امر به [[سجده]] را [[امر تشریعی]] دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۱۹۲.</ref>؛ ولی برخی این نظریه را درست ندانستهاند؛ زیرا معتقدند [[امر تشریعی]] در مورد [[فرشتگان]] معنا ندارد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴.</ref>؛ همچنین نمیتوان این امر را [[تکوینی]] دانست، زیرا [[تخلف]] از [[امر تکوینی]] ممکن نیست، در حالی که [[ابلیس]] از [[سجده]] کردن [[سرپیچی]] کرد<ref> تفسیر موضوعی، ج ۶، ص ۲۴۳.</ref>. برخی نیز آن را دو امر دانستهاند<ref>منشور جاوید، ج ۱۱، ص ۶۷.</ref> که در این صورت میتوان گفت امر [[فرشتگان]] [[تکوینی]] و امر [[ابلیس]] [[تشریعی]] بود. گفته شده: با [[تدبّر]] در مجموع [[آیات]] مربوط به این موضوع به دست میآید که گرچه [[قرآن]] موضوع [[سجده]] برای [[آدم]] {{ع}} را به صورت قصههای [[اجتماعی]] که متضمّن امر و [[اطاعت]] و [[سرپیچی]] است [[نقل]] کرده؛ ولی این قصه در [[حقیقت]] تمثیلی برای [[تکوین]] است و مراد از آن این است که پیش از [[آفرینش آدم]] {{ع}} [[مقام قرب]] و بُعد و راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] از یکدیگر جدا نبود و [[ابلیس]] با [[فرشتگان]] در [[مقام]] [[قدس]] بود و چیزی آنها را از یکدیگر جدا نمیکرد؛ ولی با [[آفرینش آدم]] {{ع}} راه [[سلوک]] به سوی [[خدا]] به دو راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] تقسیم شد و [[مقام قرب]] از [[مقام]] بعد جدا گشت و [[ابلیس]] از [[فرشتگان]] متمیّز گشته و از [[مقام قرب]] رانده شد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴.</ref>. | |||
==[[روح]] و [[امر تکوینی]]== | |||
*[[روح]] در لغت مبدأ [[حیات]] است که با آن، موجود زنده [[قادر]] به [[احساس]] و حرکت ارادی میشود <ref>مفردات، ص۳۶۹، «روح»؛ المیزان، ج۱۳، ص۱۹۵.</ref>. [[حقیقت]][[ روح]] حقیقتی [[واحد]] و دارای مراتب و درجات است. مرتبهای از آن در حیوانات است، مرتبهای در [[عامّه]] [[انسانها]] {{متن قرآن|ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«سپس او را باندام برآورد و از روح خویش در او دمید و برایتان گوش و چشمان و دلها را پدیدار کرد، (امّا) اندک سپاس میگزارید» سوره سجده، آیه ۹.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>، مرتبهای در انسانهای [[مؤمن]] ([[مجادله]] / ۵۸، ۲۲)، مرتبهای همراه [[فرشتگان]] (نحل / ۱۶، ۲) و مرتبهای از آن برای [[تأیید]] [[پیامبران]] است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۷؛ ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref>.[[ روح]] در [[حقیقت]] موجودی مستقل و دارای [[حیات]]، [[علم]] و [[قدرت]] است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۵.</ref>. براساس روایاتی این موجود عالی رتبه، [[فرشته]] نیست و [[مقام]] آن از همه [[فرشتگان]] [[برتر]] است<ref>البرهان، ج ۳، ص ۵۸۳ ـ ۵۸۴.</ref>. | |||
* [[مشرکان]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره [[حقیقت]] مطلق [[روح]] که در [[قرآن]] وارد شده بود پرسیدند. [[قرآن]] در پاسخ آنها به بیان [[حقیقت]][[ روح]] و مرتبه برین آن پرداخت و [[روح]] را از سنخ [[امر الهی]] دانست: «ویَسـ ٔ لونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِن اَمرِ رَبّی». ([[اسراء]] / ۱۷، ۸۵)<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref> از [[آیات قرآن]] برمیآید که [[روح]] از سنخ [[امر الهی]] و کلمه ایجاد و از سنخ [[ملکوت]] است، در نتیجه [[روح]] کلمه [[حیات]] است که [[خداوند]] آن را بر اشیا [[القا]] کرده و آنها را زنده میکند<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.</ref>. [[خداوند]][[ روح]] را به همراه [[فرشتگان]] نازل کرده و آن را در [[جان]] هر [[پیامبری]] که بخواهد [[القا]] میکند، تا به این صورت، [[معارف الهی]] بر آن [[پیامبر]] [[افاضه]] شود: «یُنَزِّلُ المَلـکَةَ بِالرُّوحِ مِن اَمرِهِ عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ اَن اَنذِروا..». (نحل / ۱۶، ۲)، «یُلقِی الرُّوحَ مِن اَمرِهِ عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ لِیُنذِرَ..».. ([[غافر]] / ۴۰، ۱۵)<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.</ref> برخی [[روح]] را در این [[آیه]]، [[وحی]] یا [[قرآن]]،[[ جبرئیل]]، [[رحمت]]، [[هدایت]] یا [[ارواح]] [[انسانها]] دانستهاند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۵.</ref>. برخی نیز در [[آیه]] ۲ نحل / ۱۶ و ۱۵ [[غافر]] / ۴۰ عبارت «مِن اَمرِهِ» را به معنای «بأمره» دانستهاند<ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص ۵۳۷؛ ج ۸، ص ۸۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص ۲۲۰.</ref> که براساس آن معنای دو [[آیه]] با آنچه گفته شد تفاوت پیدا میکند. [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بیان داشته است که [[معارف الهی]] و احکامی که نزد آن [[حضرت]] است و [[مردم]] را به سوی آنها فرا میخواند، از خود ایشان نیست، بلکه به واسطه نازل کردن [[روح]] بر آن [[حضرت]] این [[معارف]] به وی [[افاضه]] شده و پیش از [[نزول]] [[روح]] ایشان نمیدانستند کتاب و [[ایمان]] چیست: «و کَذلِکَ اَوحَینا اِلَیکَ روحـًا مِن اَمرِنا ما کُنتَ تَدری مَا الکِتـبُ ولاَ الایمـنُ». ([[شوری]] / ۴۲، ۵۲)<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۷۵.</ref>[[ روح]] در [[شب قدر]] نیز به همراه [[فرشتگان]] نازل میشود. ([[قدر]] / ۹۷، ۴)<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۰۷.</ref> | |||