صله رحم: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'سیره رسول خدا' به 'سیره رسول خدا'
جز (جایگزینی متن - 'سیره رسول خدا' به 'سیره رسول خدا') |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
*[[رسول خدا]]{{صل}} به حدی بر صله رحم تأکید داشت که وقتی [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]] از [[جعفر بن ابی طالب]] - که [[سرپرستی]] [[مسلمانان]] را برای [[هجرت]] به [[حبشه]] به عهده داشت - خواست تا [[دین اسلام]] را معرفی کند، او یکی از دستورهای مهم [[رسول اکرم]]{{صل}} را به [[مسلمانان]]، انجام صله رحم و رابطه داشتن با [[خویشاوندان]] بیان کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ص ۳۰؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۸۲ و تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع ، ج ۴، ص ۱۰۷.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۷.</ref>. | *[[رسول خدا]]{{صل}} به حدی بر صله رحم تأکید داشت که وقتی [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]] از [[جعفر بن ابی طالب]] - که [[سرپرستی]] [[مسلمانان]] را برای [[هجرت]] به [[حبشه]] به عهده داشت - خواست تا [[دین اسلام]] را معرفی کند، او یکی از دستورهای مهم [[رسول اکرم]]{{صل}} را به [[مسلمانان]]، انجام صله رحم و رابطه داشتن با [[خویشاوندان]] بیان کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ص ۳۰؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۸۲ و تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع ، ج ۴، ص ۱۰۷.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۷.</ref>. | ||
==صله رحم در [[سیره | ==صله رحم در [[سیره رسول خدا]]{{صل}}== | ||
*[[رسول خدا]]{{صل}} را {{متن حدیث|أَوْصَلَ النَّاسِ لرحمهم}} نامیدهاند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۱۱، ص ۵۰۱ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۱.</ref> و [[نقل]] شده است که ایشان با [[خویشاوندان]] خود صله رحم میکرد، بدون آنکه آنان را بر دیگر [[مردم]] مقدم بدارد<ref>قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۵۸؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۳۵۰ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref>. "[[روایت]] شده است، ایشان{{صل}} هرگاه از مسافرتی باز میگشتند، اولین کسی را که [[ملاقات]] میکردند، دخترشان، [[حضرت زهرا]]{{س}} بود؛ [[پیامبر]]{{صل}} پس از ورود به [[شهر]]، ابتدا بر در [[حضرت]] [[فاطمه]]{{س}} میرفت و مدّتی طولانی نزد ایشان توقف میکرد و احوال ایشان را جویا میشد<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۳۴ و روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۴۳.</ref>. | *[[رسول خدا]]{{صل}} را {{متن حدیث|أَوْصَلَ النَّاسِ لرحمهم}} نامیدهاند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۱۱، ص ۵۰۱ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۱.</ref> و [[نقل]] شده است که ایشان با [[خویشاوندان]] خود صله رحم میکرد، بدون آنکه آنان را بر دیگر [[مردم]] مقدم بدارد<ref>قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۵۸؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۳۵۰ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref>. "[[روایت]] شده است، ایشان{{صل}} هرگاه از مسافرتی باز میگشتند، اولین کسی را که [[ملاقات]] میکردند، دخترشان، [[حضرت زهرا]]{{س}} بود؛ [[پیامبر]]{{صل}} پس از ورود به [[شهر]]، ابتدا بر در [[حضرت]] [[فاطمه]]{{س}} میرفت و مدّتی طولانی نزد ایشان توقف میکرد و احوال ایشان را جویا میشد<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۳۴ و روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۴۳.</ref>. | ||
*امّا صله رحم و [[محبت]] [[رسول خدا]]{{صل}} تنها ویژه به [[خویشاوندان]] آن [[حضرت]] نبود؛ انس بن مالک، از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}}، در این باره میگوید: "[[سیره]] و روش [[پیامبر خدا]]{{صل}} بر آن بود که اگر یکی از [[برادران دینی]] خود را سه روز نمیدید، احوالش را میپرسید. اگر آن شخص حضور نداشت، برایش [[دعا]] میکرد و اگر آن شخص حضور داشت، به دیدارش میرفت. اگر هم متوجه میشد که آن شخص [[بیمار]] است، به عیادت آن شخص میرفت"<ref>حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۹؛ مجمع الزوائد، ج ۲، ص ۲۹۵؛ ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۶، ص ۱۵۰ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۴۴.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۸.</ref>. | *امّا صله رحم و [[محبت]] [[رسول خدا]]{{صل}} تنها ویژه به [[خویشاوندان]] آن [[حضرت]] نبود؛ انس بن مالک، از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}}، در این باره میگوید: "[[سیره]] و روش [[پیامبر خدا]]{{صل}} بر آن بود که اگر یکی از [[برادران دینی]] خود را سه روز نمیدید، احوالش را میپرسید. اگر آن شخص حضور نداشت، برایش [[دعا]] میکرد و اگر آن شخص حضور داشت، به دیدارش میرفت. اگر هم متوجه میشد که آن شخص [[بیمار]] است، به عیادت آن شخص میرفت"<ref>حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۹؛ مجمع الزوائد، ج ۲، ص ۲۹۵؛ ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۶، ص ۱۵۰ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۴۴.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۸.</ref>. |