عتاب: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'صورت' به 'صورت'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'صورت' به 'صورت') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است: | در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است: | ||
#[[خداوند]] پیامبرش را مورد عتاب قرار میدهد و میگوید و اگر تو از راه و روش آنها که به صورت [[دین]] در آوردهاند [[پیروی]] کنی آنها از تو [[خشنود]] میشوند. {{متن قرآن|وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ}} ولی تو چون پیرو [[هدایت]] خدایی که همان [[هدایت]] به سوی خیر و کمال است، نمیتوانی پیرو [[اندیشهها]] و روش و ملیت ساخته آنها، باشی: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى}} غیر [[هدایت الهی]] که [[آیین خدا]] و [[روشنبینی]] به مسائل وجود و [[تکالیف]] میباشد، [[هواهای نفسانی]] است که گاهی در قالب [[دین]] درمیآید. [[ثبات]] به آن [[هدایت الهی]] مؤید [[علم]] و موجب [[ولایت]] و [[یاری]] [[خداوند]] است. با چنین [[هدایت]] و [[علمی]] هر که از هواها [[پیروی]] کند از معرض [[ولایت]] و [[یاری]] خدایی بیرون رفته، گرچه به فرض شخص [[پیمبر]] [[معصوم]] باشد: {{متن قرآن|وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}} این هواهایی که به رنگ [[دین]] درآمده و قشری از [[تعصبات]] آن را فرا گرفته از بیشتر یهود و نصارایی است که از [[حق]] و کتاب چنان که باید [[پیروی]] نمیکنند. ولی آنها که [[هدایت]] [[کتاب]][[تاریکی]] اوهامشان را زدوده و [[نور]] آن در [[جان]] و قلبشان تابیده و چنان که باید کتاب را [[تلاوت]] میکنند، به این کتاب عالی و [[هدایت]] کامل [[ایمان]] میآورند<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۸۱.</ref>؛ | #[[خداوند]] پیامبرش را مورد عتاب قرار میدهد و میگوید و اگر تو از راه و روش آنها که به صورت [[دین]] در آوردهاند [[پیروی]] کنی آنها از تو [[خشنود]] میشوند. {{متن قرآن|وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ}} ولی تو چون پیرو [[هدایت]] خدایی که همان [[هدایت]] به سوی خیر و کمال است، نمیتوانی پیرو [[اندیشهها]] و روش و ملیت ساخته آنها، باشی: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى}} غیر [[هدایت الهی]] که [[آیین خدا]] و [[روشنبینی]] به مسائل وجود و [[تکالیف]] میباشد، [[هواهای نفسانی]] است که گاهی در قالب [[دین]] درمیآید. [[ثبات]] به آن [[هدایت الهی]] مؤید [[علم]] و موجب [[ولایت]] و [[یاری]] [[خداوند]] است. با چنین [[هدایت]] و [[علمی]] هر که از هواها [[پیروی]] کند از معرض [[ولایت]] و [[یاری]] خدایی بیرون رفته، گرچه به فرض شخص [[پیمبر]] [[معصوم]] باشد: {{متن قرآن|وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}} این هواهایی که به رنگ [[دین]] درآمده و قشری از [[تعصبات]] آن را فرا گرفته از بیشتر یهود و نصارایی است که از [[حق]] و کتاب چنان که باید [[پیروی]] نمیکنند. ولی آنها که [[هدایت]] [[کتاب]][[تاریکی]] اوهامشان را زدوده و [[نور]] آن در [[جان]] و قلبشان تابیده و چنان که باید کتاب را [[تلاوت]] میکنند، به این کتاب عالی و [[هدایت]] کامل [[ایمان]] میآورند<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۸۱.</ref>؛ | ||
#[[خداوند]] [[پیامبر]] را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید اگر [[اعراض]] و روگردانی [[مخالفان]] [[دعوت]] [[توحیدی]]، زیاد بر تو سخت و سنگین است {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ}} چنانچه بتوانی اعماق [[زمین]] را بشکافی و در آن نقبی بزنی و جستجو کنی و یا نردبانی به [[آسمان]] بگذاری و اطراف [[آسمانها]] را نیز جستجو کنی و [[آیه]] و نشانه دیگری برای آنها بیاوری چنین کن {{متن قرآن|فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ}} ولی [[دعوت]] به [[حق]] و قبول آن باید در مجرای [[اختیار]] جریان یابد گو اینکه [[خداوند]] بر [[هدایت]] اجباری و اضطراری [[مردم]] [[قادر]] است {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ}} ولی روشن است که این چنین [[ایمان]] اجباری [[بیهوده]] است، [[آفرینش بشر]] برای [[تکامل]] بر اساس [[اختیار]] و [[آزادی]] [[اراده]] میباشد، تنها در | #[[خداوند]] [[پیامبر]] را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید اگر [[اعراض]] و روگردانی [[مخالفان]] [[دعوت]] [[توحیدی]]، زیاد بر تو سخت و سنگین است {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ}} چنانچه بتوانی اعماق [[زمین]] را بشکافی و در آن نقبی بزنی و جستجو کنی و یا نردبانی به [[آسمان]] بگذاری و اطراف [[آسمانها]] را نیز جستجو کنی و [[آیه]] و نشانه دیگری برای آنها بیاوری چنین کن {{متن قرآن|فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ}} ولی [[دعوت]] به [[حق]] و قبول آن باید در مجرای [[اختیار]] جریان یابد گو اینکه [[خداوند]] بر [[هدایت]] اجباری و اضطراری [[مردم]] [[قادر]] است {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ}} ولی روشن است که این چنین [[ایمان]] اجباری [[بیهوده]] است، [[آفرینش بشر]] برای [[تکامل]] بر اساس [[اختیار]] و [[آزادی]] [[اراده]] میباشد، تنها در صورت[[آزادی]] [[اراده]] است که [[ارزش]] [[مؤمن]] از [[کافر]] و [[نیکان]] از بدان و درستکاران از خائنان و [[راستگویان]] از [[دروغگویان]] شناخته میشود، و گرنه در [[ایمان]] و تقوای اجباری هیچگونه تفاوتی میان خوب و بد نخواهد بود، و این مفاهیم در زمینه [[اجبار]] [[ارزش]] خود را به کلی از دست میدهند. سپس [[پیامبر]] را مورد عتاب قرار میدهد و میفرماید: اینها را برای این گفتیم که تو از [[جاهلان]] نباشی و در شمار کسانی که نسبت به [[معارف الهی]] [[جاهل]] هستند قرار نگیری {{متن قرآن|فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ}} و [[اصرار]] به یافتن [[معجزه]] و آیهای داشته باشی که آنها را مجبور به [[هدایت]] کند. [[بیتابی]] مکن و [[صبر]] و [[استقامت]] را از دست مده و بیش از اندازه خود را به خاطر [[کفر]] و [[شرک]] آنها ناراحت مکن و بدان راه همین است که تو میپیمایی؛ | ||
#چون در [[آیات قرآن]] قسمتهایی از سرگذشتهای [[انبیاء]] و [[اقوام]] پیشین ذکر شده بود، و بعضی از [[مشرکان]] و [[منکران]] [[دعوت پیامبر]]{{صل}} در صحت آنها تردید میکردند، [[قرآن]] از آنها میخواهد که برای [[فهم]] [[صدق]] این گفتهها به [[اهل کتاب]] مراجعه کنند، و چگونگی را از آنها بخواهند، چرا که در کتب آنها بسیاری از این مسائل آمده است. ولی به جای اینکه روی سخن را به [[مخالفان]] کند، [[پیامبر]] را مورد عتاب خطابی ساخته، چنین میگوید: اگر از آنچه بر تو نازل کردیم در [[شک و تردید]] هستی از آنها که [[کتب آسمانی]] را قبل از تو میخوانند بپرس {{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ}} تا از این طریق ثابت شود که آنچه بر تو نازل شده [[حق]] است و از طرف [[پروردگار]] {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ}} بنابراین هیچگونه [[شک و تردید]] هرگز به خود راه مده [۳] {{متن قرآن|فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}}؛ | #چون در [[آیات قرآن]] قسمتهایی از سرگذشتهای [[انبیاء]] و [[اقوام]] پیشین ذکر شده بود، و بعضی از [[مشرکان]] و [[منکران]] [[دعوت پیامبر]]{{صل}} در صحت آنها تردید میکردند، [[قرآن]] از آنها میخواهد که برای [[فهم]] [[صدق]] این گفتهها به [[اهل کتاب]] مراجعه کنند، و چگونگی را از آنها بخواهند، چرا که در کتب آنها بسیاری از این مسائل آمده است. ولی به جای اینکه روی سخن را به [[مخالفان]] کند، [[پیامبر]] را مورد عتاب خطابی ساخته، چنین میگوید: اگر از آنچه بر تو نازل کردیم در [[شک و تردید]] هستی از آنها که [[کتب آسمانی]] را قبل از تو میخوانند بپرس {{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ}} تا از این طریق ثابت شود که آنچه بر تو نازل شده [[حق]] است و از طرف [[پروردگار]] {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ}} بنابراین هیچگونه [[شک و تردید]] هرگز به خود راه مده [۳] {{متن قرآن|فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}}؛ | ||
#[[خداوند]] [[مردم]] را ازطریق [[پیامبر]] مورد عتاب قرار میدهد و میگوید: پس در مورد [[باطل]] بودنِ آنچه که آنان میپرستند، در تردید مباش. {{متن قرآن|فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هَؤُلَاءِ}} آنان [[پرستش]] نمیکنند، جز همانگونه که پیش از آن پدرانشان میپرستیدند؛ {{متن قرآن|مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ}} و قطعاً ما نصیبشان را ناکاسته، به طور کامل به آنان خواهیم داد {{متن قرآن|وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ}} [[علامه طباطبایی]] مینویسد: معنای [[آیه]] چنین میشود: حال که داستان اولین و گذشتگان را شنیدی و فهمیدی که چگونه خدایانی غیر از [[خدای تعالی]] میپرستیدند و چگونه [[آیات]] [[خدا]] را [[تکذیب]] میکردند، و دانستی که [[سنت]] [[خدای تعالی]] در میان آنان چه بود، و چگونه [[خدا]] در [[دنیا]] هلاک و در [[آخرت]] به [[آتش]] جاودانه مبتلایشان نمود، پس دیگر در [[عبادت]] [[قوم]] خودت [[شک و تردید]] نداشته باش، که [[بتپرستی]] آنان همان رسم دیرینه [[پدران]] ایشان است و جز [[تقلید]] از آنان هیچ دلیلی ندارند، و مطمئن بدان که ما بهزودی بهرهای را که از [[کیفر]] اعمالشان عایدشان میشود به ایشان میدهیم، بدون اینکه به [[وسیله]] [[شفاعت]] و یا [[عفو]] از آن بکاهیم. ممکن هم هست که مقصود از کلمه {{متن قرآن|آبَاؤُهُمْ}} [[پدران]] [[بلا]] فصل نباشد، بلکه امتهای گذشتهای باشد که به [[کیفر]] [[بتپرستی]] منقرض شدهاند، و حتی ممکن است مقصود [[پدران]] و نیاکان [[عرب]] بعد از [[اسماعیل]]{{ع}} هم نباشد، بلکه مطلق امتهای گذشته باشد و [[خداوند]]<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۵۷.</ref>؛ | #[[خداوند]] [[مردم]] را ازطریق [[پیامبر]] مورد عتاب قرار میدهد و میگوید: پس در مورد [[باطل]] بودنِ آنچه که آنان میپرستند، در تردید مباش. {{متن قرآن|فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هَؤُلَاءِ}} آنان [[پرستش]] نمیکنند، جز همانگونه که پیش از آن پدرانشان میپرستیدند؛ {{متن قرآن|مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ}} و قطعاً ما نصیبشان را ناکاسته، به طور کامل به آنان خواهیم داد {{متن قرآن|وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ}} [[علامه طباطبایی]] مینویسد: معنای [[آیه]] چنین میشود: حال که داستان اولین و گذشتگان را شنیدی و فهمیدی که چگونه خدایانی غیر از [[خدای تعالی]] میپرستیدند و چگونه [[آیات]] [[خدا]] را [[تکذیب]] میکردند، و دانستی که [[سنت]] [[خدای تعالی]] در میان آنان چه بود، و چگونه [[خدا]] در [[دنیا]] هلاک و در [[آخرت]] به [[آتش]] جاودانه مبتلایشان نمود، پس دیگر در [[عبادت]] [[قوم]] خودت [[شک و تردید]] نداشته باش، که [[بتپرستی]] آنان همان رسم دیرینه [[پدران]] ایشان است و جز [[تقلید]] از آنان هیچ دلیلی ندارند، و مطمئن بدان که ما بهزودی بهرهای را که از [[کیفر]] اعمالشان عایدشان میشود به ایشان میدهیم، بدون اینکه به [[وسیله]] [[شفاعت]] و یا [[عفو]] از آن بکاهیم. ممکن هم هست که مقصود از کلمه {{متن قرآن|آبَاؤُهُمْ}} [[پدران]] [[بلا]] فصل نباشد، بلکه امتهای گذشتهای باشد که به [[کیفر]] [[بتپرستی]] منقرض شدهاند، و حتی ممکن است مقصود [[پدران]] و نیاکان [[عرب]] بعد از [[اسماعیل]]{{ع}} هم نباشد، بلکه مطلق امتهای گذشته باشد و [[خداوند]]<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۵۷.</ref>؛ |