ضرورت وجود امام: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(←مقدمه) |
|||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
*[[ابو سهل نوبختی]] در کتاب "التنبیه" که حدود سال ۲۹۰ ق آن را به انجام رسانده، بر لزوم [[وجود امام]] منصوص و عالم بر کتاب و سنت که واجب الطاعه است و در کتاب خدا و سنت دچار فراموشی و اشتباه و خطا نمیشود، به عنوان آموزه امامیه تأکید کرده است. او بر وجوب عقلی نص از سوی [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} بر جانشین خود و [[امام]] مؤمنان استدلال میکند<ref>التنبیه، ص ۹۴، ۹۶-۹۷.</ref>. [[ابو سهل نوبختی]] تصریح میکند که شخص [[امام]]، حجت خداوند تلقی میشود و به واسطه وجود اوست که شرایع خداوند زنده و پایدار میماند و در غیر این صورت اگر [[امام]] و حجت در زمین نباشد، شریعت خداوند تعطیل و ساقط میشود<ref>التنبیه، ص ۹۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>. | *[[ابو سهل نوبختی]] در کتاب "التنبیه" که حدود سال ۲۹۰ ق آن را به انجام رسانده، بر لزوم [[وجود امام]] منصوص و عالم بر کتاب و سنت که واجب الطاعه است و در کتاب خدا و سنت دچار فراموشی و اشتباه و خطا نمیشود، به عنوان آموزه امامیه تأکید کرده است. او بر وجوب عقلی نص از سوی [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} بر جانشین خود و [[امام]] مؤمنان استدلال میکند<ref>التنبیه، ص ۹۴، ۹۶-۹۷.</ref>. [[ابو سهل نوبختی]] تصریح میکند که شخص [[امام]]، حجت خداوند تلقی میشود و به واسطه وجود اوست که شرایع خداوند زنده و پایدار میماند و در غیر این صورت اگر [[امام]] و حجت در زمین نباشد، شریعت خداوند تعطیل و ساقط میشود<ref>التنبیه، ص ۹۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>. | ||
*در منظومه دینی [[شیخ مفید]] و مکتب کلامی او، بحث ضرورت [[وجود امام]] از جایگاه ویژهای برخوردار است و از این رو، نیازمند مطالعه و بررسی است: از دیدگاه [[شیخ مفید]]، [[امامان]] "قائم مقام" پیامبران در تنفیذ احکام و برپا داشتن حدود الهی و پاسداری از شرایع و تربیت بشرند <ref>نک: شیخ مفید، اوائل المقالات، به کوشش واعظ چرندابی، ص۷۴.</ref>. از این رو، [[شیخ مفید]] تأکید بیشتری به نقش [[امام]] در جامعه مؤمنان به عنوان ریاست اجتماع دینی دارد؛ از اینجا بود که متکلمان امامی در این دوره در تداوم اندیشه [[فضل بن شاذان]]، ضرورت [[وجود امام]] را از طریق قاعده لطف تبیین کردند و اصول [[امامت]] را از این راه مورد باز اندیشی قرار دادند. در این دیدگاه وجود "تکلیف" عقلاً ضرورت [[وجود امام]] را توضیح میدهد و تعیین [[امام]] را از سوی خداوند واجب میسازد. در جایگاهی که [[شیخ مفید]] و شاگردانش برای [[امام]] به عنوان ریاست جامعه مؤمنان قائلند، [[وجود امام]] برای مصالح دینی مؤمنان پیشبینی شده، و بدین سبب، با ثبوت "تکلیف"، بر خداوند واجب است که بر مبنای لطف عمل کند و [[امام]] را که وجودش برای وجود تکلیف ضروری است، تعیین نماید. در این تفسیر از [[وجود امام]]، [[امام]] صرفاً یک مفسر قرآن و سنت نبوی نیست، بلکه به عنوان رئیس جامعه مؤمنان، کسی است که دارای نفاذ امر و نهی است و طاعتش مفروض است و از این رو، ریاست او، ریاست مطلقه به حساب میآید. صرف وجود چنین کسی در هنگامی که از وجوب تکلیف و ثبوت آن سخن گفته میشود، برای مؤمنان امری واجب است، چه، مقتضای لطف باری تعالی است. بر این اساس، تصرف [[امام]] در امت، لطف است و مصلحت دینی آنان را در بر دارد. متکلمان در استدلال به قاعده لطف، افزون بر ثبوت تکلیف عقلی، ارتفاع [[عصمت]] را نیز شرط کردهاند، به این معنا که هنگامی میتوان بر [[وجود امام]] به عنوان لطف تأکید کرد که مکلفان از [[عصمت]] برخوردار نباشند و از این رو، برای انجام دادن واجب و امتناع از قبیح، به وجود رئیس نیازمند باشند. طبعاً برای چنین رئیسی عصمت ضروری است، چه، مقتضای درونمایه قاعده لطف است و از آنجا که تنها خداوند کاشف از [[عصمت امام]] است، امت را به انتخاب کردن [[امام]] راهی نیست و بنابراین، نمیتوان برپایه استدلال به وجود امامت به عنوان ریاست الهی جامعه مؤمنان، برای "اختیار" جامعه مؤمنان، شأنی در انتخاب [[امام]] مفروض دانست، زیرا جدا از لطف و نص، کشف [[عصمت امام]] نیز از سوی مردم امکان ناپذیر است. بر این اساس، طبق قاعده لطف که متکلمان امامی بر مبنای آن منظومه [[امامت]] را در دورههای [[شیخ مفید]] و شاگردانش تنظیم کردند، با ثبوت عدم [[عصمت]] در یک شخص، نمیتوان از انتخاب او از سوی مردم و دینی بودن ریاست مطلقه وی و نیز ابتنای آن بر مصالح دینی مؤمنان سخن گفت، زیرا برطبق این قاعده، به صرف وجود مصالح دینی در ریاست [[امام]]، وجود و تعیین و [[عصمت]] او ضرورت مییابد و بر خدا واجب میشود که از باب لطف او را تعیین نماید<ref> (نک: شیخ مفید، اوائل المقالات، به کوشش واعظ چرندابی، ص۴۶؛ سید مرتضی، الذخیره، به کوشش احمد حسینی، ص۴۰۹ بب؛ شیخ طوسی، الغیبه، ۳- ۱۵</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>. | *در منظومه دینی [[شیخ مفید]] و مکتب کلامی او، بحث ضرورت [[وجود امام]] از جایگاه ویژهای برخوردار است و از این رو، نیازمند مطالعه و بررسی است: از دیدگاه [[شیخ مفید]]، [[امامان]] "قائم مقام" پیامبران در تنفیذ احکام و برپا داشتن حدود الهی و پاسداری از شرایع و تربیت بشرند <ref>نک: شیخ مفید، اوائل المقالات، به کوشش واعظ چرندابی، ص۷۴.</ref>. از این رو، [[شیخ مفید]] تأکید بیشتری به نقش [[امام]] در جامعه مؤمنان به عنوان ریاست اجتماع دینی دارد؛ از اینجا بود که متکلمان امامی در این دوره در تداوم اندیشه [[فضل بن شاذان]]، ضرورت [[وجود امام]] را از طریق قاعده لطف تبیین کردند و اصول [[امامت]] را از این راه مورد باز اندیشی قرار دادند. در این دیدگاه وجود "تکلیف" عقلاً ضرورت [[وجود امام]] را توضیح میدهد و تعیین [[امام]] را از سوی خداوند واجب میسازد. در جایگاهی که [[شیخ مفید]] و شاگردانش برای [[امام]] به عنوان ریاست جامعه مؤمنان قائلند، [[وجود امام]] برای مصالح دینی مؤمنان پیشبینی شده، و بدین سبب، با ثبوت "تکلیف"، بر خداوند واجب است که بر مبنای لطف عمل کند و [[امام]] را که وجودش برای وجود تکلیف ضروری است، تعیین نماید. در این تفسیر از [[وجود امام]]، [[امام]] صرفاً یک مفسر قرآن و سنت نبوی نیست، بلکه به عنوان رئیس جامعه مؤمنان، کسی است که دارای نفاذ امر و نهی است و طاعتش مفروض است و از این رو، ریاست او، ریاست مطلقه به حساب میآید. صرف وجود چنین کسی در هنگامی که از وجوب تکلیف و ثبوت آن سخن گفته میشود، برای مؤمنان امری واجب است، چه، مقتضای لطف باری تعالی است. بر این اساس، تصرف [[امام]] در امت، لطف است و مصلحت دینی آنان را در بر دارد. متکلمان در استدلال به قاعده لطف، افزون بر ثبوت تکلیف عقلی، ارتفاع [[عصمت]] را نیز شرط کردهاند، به این معنا که هنگامی میتوان بر [[وجود امام]] به عنوان لطف تأکید کرد که مکلفان از [[عصمت]] برخوردار نباشند و از این رو، برای انجام دادن واجب و امتناع از قبیح، به وجود رئیس نیازمند باشند. طبعاً برای چنین رئیسی عصمت ضروری است، چه، مقتضای درونمایه قاعده لطف است و از آنجا که تنها خداوند کاشف از [[عصمت امام]] است، امت را به انتخاب کردن [[امام]] راهی نیست و بنابراین، نمیتوان برپایه استدلال به وجود امامت به عنوان ریاست الهی جامعه مؤمنان، برای "اختیار" جامعه مؤمنان، شأنی در انتخاب [[امام]] مفروض دانست، زیرا جدا از لطف و نص، کشف [[عصمت امام]] نیز از سوی مردم امکان ناپذیر است. بر این اساس، طبق قاعده لطف که متکلمان امامی بر مبنای آن منظومه [[امامت]] را در دورههای [[شیخ مفید]] و شاگردانش تنظیم کردند، با ثبوت عدم [[عصمت]] در یک شخص، نمیتوان از انتخاب او از سوی مردم و دینی بودن ریاست مطلقه وی و نیز ابتنای آن بر مصالح دینی مؤمنان سخن گفت، زیرا برطبق این قاعده، به صرف وجود مصالح دینی در ریاست [[امام]]، وجود و تعیین و [[عصمت]] او ضرورت مییابد و بر خدا واجب میشود که از باب لطف او را تعیین نماید<ref> (نک: شیخ مفید، اوائل المقالات، به کوشش واعظ چرندابی، ص۴۶؛ سید مرتضی، الذخیره، به کوشش احمد حسینی، ص۴۰۹ بب؛ شیخ طوسی، الغیبه، ۳- ۱۵</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>. | ||
*[[انسان]] بر اساس [[فطرت سالم]] خود، همواره در حرکت به سوی کمال است و [[هدف از آفرینش]] نیز همین است؛ منتها در مسیر حرکت تکاملی [[انسان]]، آفات، موانع و خطرات بسیاری وجود دارد؛ طوری که امکان دستیابی [[انسان]] به کمال، به خودی خود و بدون [[یاری]] دیگران، بسیار ضعیف بلکه ناممکن است؛ بنابراین باید راه تضمین شدهای برای حصول [[هدف آفرینش]] وجود داشته باشد تا [[نقض غرض]] نشود. این راه تضمین شده در زمان [[پیامبر]] توسط او تأمین میشود؛ ولی [[نیاز]] به زمان خاصّی نیست بلکه همیشه وجود دارد؛ یعنی باید همواره یک [[انسان کامل]] راه یافته به مقصد و [[آگاه]] از راه و خطرات و پیچ و خمهای آن وجود داشته باشد تا راهنمای [[انسانها]] به مقصد والای [[تکامل]] باشد. این [[انسان کامل]] همان "[[امام]]" است؛ یعنی [[انسان]] [[معصوم]] و [[برگزیده]] و منادی [[توحید]] که تمام امتیازاتی که ممکن است در یک فرد متعالی تحقّق یابد در او به فعلیّت رسیده است. آن [[خورشید]] [[نورانی]] که از اوج قله [[انسانیت]] سر برآورده و گمگشتگان را [[هدایت]] مینماید [[واسطه فیض]] ربّانی و رابط بین [[جهان غیب]] و نوع [[انسان]] است. او بیواسطه تحت [[هدایت]] [[خداوند]] قرار گرفته و با [[عنایت خاص الهی]] از هر نوع [[لغزش]] و [[خطا]] و [[آلودگی]] مصون است. محال است [[خداوند حکیم]] که [[انسان]] را مجهّز به نیروی کمالیابی و با [[فطرت]] [[کمالجویی]] [[آفریده]]، راه رسیدن به مقصد را برای او نگشوده باشد. | |||
==یادسپاری== | ==یادسپاری== | ||
* برای اطلاع از '''[[ضرورت امامت]]''' به معنای علّت مشروعیت [[امام]] یا [[امامت]] به مدخل [[ضرورت تعیین امام]] یا [[وجوب تعیین امام]] مراجعه شود. | * برای اطلاع از '''[[ضرورت امامت]]''' به معنای علّت مشروعیت [[امام]] یا [[امامت]] به مدخل [[ضرورت تعیین امام]] یا [[وجوب تعیین امام]] مراجعه شود. |