پرش به محتوا

عمار بن یاسر: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
*[[عمار]] بعد از [[بعثت پیامبر]]{{صل}} [[مسلمان]] شد و [[پدر]]، [[مادر]] و برادرش را نیز به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۷۲، ۱۸۷؛ بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. او همراه [[پدر]] و مادرش در [[مکه]] به [[دستور]] بزرگان قبیلۀ بنی مخزوم با انواع شکنجه‌های سخت از جمله با خوابانده شدن در ریگ‌های داغ [[عذاب]] می‎‎شدند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۱۱۳۶.</ref>.<ref>ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‎نامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۱۰۳.</ref> تا اینکه [[یاسر]] و [[سمیه]] توسط [[مشرکان]] به [[شهادت]] رسیدند و نخستین مرد و زنی بودند که در راه [[دین اسلام]] به [[شهادت]] رسیدند؛ اما [[عمار]] شکنجه‎‌ها را [[تحمّل]] می‎‌کرد تا اینکه [[تقیّه]] کرده و [[اسلام]] خود را مخفی نمود؛ ولی قلبش سرشار از [[ایمان]] بود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۸ـ ۱۸۹.</ref> و تمام [[مفسران]] [[اجماع]] دارند آیۀ {{متن قرآن|إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> دربارۀ [[عمار]] نازل شده است<ref>ابن ابی الحدید، الاستیعاب، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۴۷۴؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۱۳۶.</ref>.   
*[[عمار]] بعد از [[بعثت پیامبر]]{{صل}} [[مسلمان]] شد و [[پدر]]، [[مادر]] و برادرش را نیز به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۷۲، ۱۸۷؛ بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. او همراه [[پدر]] و مادرش در [[مکه]] به [[دستور]] بزرگان قبیلۀ بنی مخزوم با انواع شکنجه‌های سخت از جمله با خوابانده شدن در ریگ‌های داغ [[عذاب]] می‎‎شدند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۱۱۳۶.</ref>.<ref>ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‎نامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۱۰۳.</ref> تا اینکه [[یاسر]] و [[سمیه]] توسط [[مشرکان]] به [[شهادت]] رسیدند و نخستین مرد و زنی بودند که در راه [[دین اسلام]] به [[شهادت]] رسیدند؛ اما [[عمار]] شکنجه‎‌ها را [[تحمّل]] می‎‌کرد تا اینکه [[تقیّه]] کرده و [[اسلام]] خود را مخفی نمود؛ ولی قلبش سرشار از [[ایمان]] بود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۸ـ ۱۸۹.</ref> و تمام [[مفسران]] [[اجماع]] دارند آیۀ {{متن قرآن|إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> دربارۀ [[عمار]] نازل شده است<ref>ابن ابی الحدید، الاستیعاب، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۴۷۴؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۱۳۶.</ref>.   
==[[ایمان]] [[عمار]]==
==[[ایمان]] [[عمار]]==
*[[عمار]] از معدود کسانی است که [[خدا]]، [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{ع}}، دربارۀ [[درجه]] عالی و مرتبۀ رفیع ایمانش [[شهادت]] داده‎‌اند. از جمله: [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: «از سر تا قدم [[عمار]]، مَملو از [[ایمان]] است و [[ایمان]] با گوشت و [[خون]] او آمیخته است»<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۱۱۳۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۳ـ۱۰۴.</ref>؛<ref>ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‎نامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۱۰۳.</ref> [[امام علی]]{{ع}} نیز در فرازی از [[نهج البلاغه]] در رثای [[یاران]] [[وفادار]] خویش از جمله [[عمار بن یاسر]] چنین فرمودند: «[[راستی]] برادرانمان که در [[نبرد صفین]] خونشان ریخته شد و شربت [[شهادت]] نوشیدند، هرگز ضرر ندیدند؛ زیرا امروز نیستند که شوکران غصه را سر کشند و شرنگ [[اندوه]] را به کامشان ریزند. به [[خدا]] [[سوگند]] به [[دیدار]] [[حق]] شتافتند و پاداششان را دریافت کردند و از ظلم‌آباد و غمستانی که در آن بودند در [[خانه]] [[امن]] و [[شادی]] جایشان دادند. آه کجایند برادرانم که در خط [[خدا]] حرکت کردند و تا آخرین لحظه [[حیات]]، مسیر [[حق]] را وانگذاشتند کجاست [[عمار]]؟ کجاست [[ابن تیهان]]؟ کجاست [[ذوالشهادتین]]؟...»<ref>{{متن حدیث|مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِکَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یَکُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسِیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ، قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ. أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَی الْحَقِّ؟ أَیْنَ عَمَّارٌ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ...}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۸۷ ـ ۵۸۸.</ref>
*[[عمار]] از معدود کسانی است که [[خدا]]، [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{ع}}، دربارۀ [[درجه]] عالی و مرتبۀ رفیع ایمانش [[شهادت]] داده‎‌اند. از جمله: [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: «از سر تا قدم [[عمار]]، مَملو از [[ایمان]] است و [[ایمان]] با گوشت و [[خون]] او آمیخته است»<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۱۱۳۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۳ـ۱۰۴.</ref>؛<ref>ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‎نامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۱۰۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۶۰.</ref> [[امام علی]]{{ع}} نیز در فرازی از [[نهج البلاغه]] در رثای [[یاران]] [[وفادار]] خویش از جمله [[عمار بن یاسر]] چنین فرمودند: «[[راستی]] برادرانمان که در [[نبرد صفین]] خونشان ریخته شد و شربت [[شهادت]] نوشیدند، هرگز ضرر ندیدند؛ زیرا امروز نیستند که شوکران غصه را سر کشند و شرنگ [[اندوه]] را به کامشان ریزند. به [[خدا]] [[سوگند]] به [[دیدار]] [[حق]] شتافتند و پاداششان را دریافت کردند و از ظلم‌آباد و غمستانی که در آن بودند در [[خانه]] [[امن]] و [[شادی]] جایشان دادند. آه کجایند برادرانم که در خط [[خدا]] حرکت کردند و تا آخرین لحظه [[حیات]]، مسیر [[حق]] را وانگذاشتند کجاست [[عمار]]؟ کجاست [[ابن تیهان]]؟ کجاست [[ذوالشهادتین]]؟...»<ref>{{متن حدیث|مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِکَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یَکُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسِیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ، قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ. أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَی الْحَقِّ؟ أَیْنَ عَمَّارٌ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ...}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۸۷ ـ ۵۸۸.</ref>
 
==[[هجرت]] [[عمار]] به [[مدینه]]==
==[[هجرت]] [[عمار]] به [[مدینه]]==
*[[عمار]] بعد از [[مسلمان]] شدن همواره در [[خدمت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بوده و برای پیشبرد [[اسلام]] تلاش می‌‎کرد. او در زمان [[هجرت پیامبر]]{{صل}} از [[مکه]] بیرون آمد و به سوی [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد. او آنچنان به [[پیامبر]]{{صل}} نزدیک بود که می‌‎گوید: «من همسال و دوشادوش [[رسول خدا]]{{صل}} بودم. هیچ کس مثل من به آن [[حضرت]] نزدیک نبود»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۱۳۶ـ۱۱۳۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۹ـ۱۹۰.</ref>. خود [[حضرت]] نیز فرمودند: «همانا [[عمار]]، پوست بین دو چشمان و بینی من است»<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۷؛ این ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۲.</ref>؛ یعنی پیوند و اختصاص [[عمار]] به من بسیار زیاد است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۷.</ref>.<ref>ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‌‎نامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۱۰۴.</ref>   
*[[عمار]] بعد از [[مسلمان]] شدن همواره در [[خدمت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بوده و برای پیشبرد [[اسلام]] تلاش می‌‎کرد. او در زمان [[هجرت پیامبر]]{{صل}} از [[مکه]] بیرون آمد و به سوی [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد. او آنچنان به [[پیامبر]]{{صل}} نزدیک بود که می‌‎گوید: «من همسال و دوشادوش [[رسول خدا]]{{صل}} بودم. هیچ کس مثل من به آن [[حضرت]] نزدیک نبود»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۱۳۶ـ۱۱۳۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۹ـ۱۹۰.</ref>. خود [[حضرت]] نیز فرمودند: «همانا [[عمار]]، پوست بین دو چشمان و بینی من است»<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۷؛ این ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۲.</ref>؛ یعنی پیوند و اختصاص [[عمار]] به من بسیار زیاد است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۷.</ref>.<ref>ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‌‎نامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۱۰۴.</ref>   
۱۱۰٬۷۱۷

ویرایش