ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست'
جز (جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست') |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*این بیان [[نبوی]]{{صل}}، هرچند خود [[دلیل نقلی]] مستقلّی است، ولی با ارشادهای متعدّدی که آن [[حضرت]] و ائمّه اطهار{{عم}} در توضیح آن بیان فرمودند، خود یک [[دلیل عقلی]] است که میتواند جدا از مدرک [[نقلی]] آن، مورد استناد قرار گیرد. ماحصل [[استدلال عقلی]] بر این مبنا، آنگونه که پیشتر نیز بحث شد، چنین است: | *این بیان [[نبوی]]{{صل}}، هرچند خود [[دلیل نقلی]] مستقلّی است، ولی با ارشادهای متعدّدی که آن [[حضرت]] و ائمّه اطهار{{عم}} در توضیح آن بیان فرمودند، خود یک [[دلیل عقلی]] است که میتواند جدا از مدرک [[نقلی]] آن، مورد استناد قرار گیرد. ماحصل [[استدلال عقلی]] بر این مبنا، آنگونه که پیشتر نیز بحث شد، چنین است: | ||
#[[قرآن]] حاوی [[احکام]] کلّی [[اسلام]] است و جز در موارد نادر، به جزئیّات [[احکام]] اشارهای نفرموده و طبعاً [[نیاز]] به مفسّر و مبین دارد. | #[[قرآن]] حاوی [[احکام]] کلّی [[اسلام]] است و جز در موارد نادر، به جزئیّات [[احکام]] اشارهای نفرموده و طبعاً [[نیاز]] به مفسّر و مبین دارد. | ||
#احتمال آنکه در گذر زمان، [[قرآن]] دستخوش قرائتهای | #احتمال آنکه در گذر زمان، [[قرآن]] دستخوش قرائتهای نادرست گوناگون گردد و باب [[تحریف]] [[معنوی]] و حتّی لفظی در آن باز شود، وجود دارد؛ چنانکه در [[کتابهای آسمانی]] قبل، چنین اتفاقی افتاد و آن هم نه از سوی [[بیگانگان]]، بلکه علمای همان [[امّت]]، مثل علمای [[بنیاسرائیل]] و یا حواریّون، که ادعای [[دینداری]] و [[حفاظت از شریعت]] را داشتند، مرتکب آن [[خطا]] شدند. | ||
#در همه [[قوانین]] کلّی بشری، مانند [[قانون]] اساسی کشورها، عقلا و فرهیختگان آن [[جامعه]]، علیرغم [[عقل]] ناقص بشری خود، لازم میدانند که برای [[پرهیز]] از [[تحریف]] و تفسیرهای گوناگون از [[قانون]] اساسی، مفسّر و مبیّن آن را در متن [[قانون]] به طور روشن تعریف و [[تعیین]] کنند، تا در عمل به [[قانون]] و در سالهای بعد از [[حیات]] پایهگذاران [[قانون]] اساسی، در کنار [[قانون]] [[صامت]]، افرادی باشند که با [[تفسیر]] صحیح [[قانون]]، اجازه قرائتهای گوناگون و [[تفاسیر]] [[انحرافی]] را ندهند. به بیان دیگر، برای [[پرهیز]] از [[تحریف]] و [[تفسیر]] [[انحرافی]] از [[قانون]]، همیشه لازم است که در کنار آن، مبیّن و [[مفسر]] ناطقی را نیز [[تعیین]] کنند تا در مواقع لازم و اختلافی، [[قانون]] را [[تفسیر]] نماید. [[عقل]] [[حکم]] میکند که مهمترین مشخّصه این افراد، عبارت است از [[علم]] به [[قانون]] و اشراف بر منویّات [[قانونگذار]] و ظرائف و پیچیدگیها و شیوه [[تفسیر]] آن، به گونهای که بتواند در ابهامات و [[اختلافات]] در مورد متن [[قانون]]، [[بهترین]] [[تفسیر]] را از [[قانون]] اساسی ارائه نماید. | #در همه [[قوانین]] کلّی بشری، مانند [[قانون]] اساسی کشورها، عقلا و فرهیختگان آن [[جامعه]]، علیرغم [[عقل]] ناقص بشری خود، لازم میدانند که برای [[پرهیز]] از [[تحریف]] و تفسیرهای گوناگون از [[قانون]] اساسی، مفسّر و مبیّن آن را در متن [[قانون]] به طور روشن تعریف و [[تعیین]] کنند، تا در عمل به [[قانون]] و در سالهای بعد از [[حیات]] پایهگذاران [[قانون]] اساسی، در کنار [[قانون]] [[صامت]]، افرادی باشند که با [[تفسیر]] صحیح [[قانون]]، اجازه قرائتهای گوناگون و [[تفاسیر]] [[انحرافی]] را ندهند. به بیان دیگر، برای [[پرهیز]] از [[تحریف]] و [[تفسیر]] [[انحرافی]] از [[قانون]]، همیشه لازم است که در کنار آن، مبیّن و [[مفسر]] ناطقی را نیز [[تعیین]] کنند تا در مواقع لازم و اختلافی، [[قانون]] را [[تفسیر]] نماید. [[عقل]] [[حکم]] میکند که مهمترین مشخّصه این افراد، عبارت است از [[علم]] به [[قانون]] و اشراف بر منویّات [[قانونگذار]] و ظرائف و پیچیدگیها و شیوه [[تفسیر]] آن، به گونهای که بتواند در ابهامات و [[اختلافات]] در مورد متن [[قانون]]، [[بهترین]] [[تفسیر]] را از [[قانون]] اساسی ارائه نماید. | ||
*[[بدیهی]] است که در مورد [[قرآن کریم]]، این قاعده [[عقلی]] به طریق اولی جریان دارد. در این خصوص میتوان چنین [[استدلال]] نمود: | *[[بدیهی]] است که در مورد [[قرآن کریم]]، این قاعده [[عقلی]] به طریق اولی جریان دارد. در این خصوص میتوان چنین [[استدلال]] نمود: |