پرش به محتوا

پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۱۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۰
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
===ممنوعیت [[آزادی]] بیان===
===ممنوعیت [[آزادی]] بیان===
*از عوامل دیگری که بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} در خودکامگی هیئت حاکمه و از بین رفتن [[آزادی]] مؤثر افتاده، جلوگیری از ورود در معقولات و بحث و [[استدلال]] از سوی [[خلفا]] بود. در [[صدر اسلام]] - به ویژه در زمان [[خلیفه]] اوّل و دوّم - این بُعد از [[فرهنگ اسلامی]] به تعطیلی کشانده شده بود. بحث انتقادی و کنجکاوی [[آزاد]] در مسایل [[اعتقادی]] [[ممنوع]] بود و [[بدعت]] در [[دین]] شمرده می‌شد و مجازات‌های [[سختی]] در پی داشت؛ چنان‌که به [[نقل]] [[تاریخ]]، شخصی درباره مسئله‌ای با [[خلیفه]] دوّم به بحث و [[مناظره]] پرداخت، [[خلیفه]] با تازیانه آنقدر به او زد که [[خون]] از بدنش روان شد، همچنین [[خلیفه]] دوّم معنی آیه‌ای از [[قرآن]] را طوری بیان کرد که مفهوم [[جبر]] داشت، یکی از [[مسلمانان]] [[اعتراض]] کرد. [[خلیفه]] وی را آن چنان [[تهدید]] نمود که [[بیم]] کشتن او می‌رفت تا آنکه بعضی حضار به زحمت [[خلیفه]] را آرام کردند. این روند باعث شد که اصیل‌ترین روش‌ها و [[براهین]] در [[عقاید]] و [[علم کلام]] از بین رفت و در [[آینده]] که [[علم کلام]] رواج یافت استدلال‌ها جنبه صوری و بازیچه به خود گرفت و راه [[اثبات]] [[عقیده]]، منحصر به [[تقلید]] یا [[اجماع]] شد؛ آن هم نه [[اجماع]] [[مسلمانان]]، بلکه [[اجماع]] گروهی از علمای همان [[فرقه]]؛ البته طرف مقابل نیز اجماعی از [[فرقه]] خود را مدرک سخن خود قرار می‌داد و به این ترتیب ادله‌ای واقعی ([[عقل]] و [[ادله]] لفظی، کتاب و [[سنّت]]) [[ارزش]] و اعتبار واقعی خود را از دست داد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۲۶-۱۲۷.</ref>.
*از عوامل دیگری که بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} در خودکامگی هیئت حاکمه و از بین رفتن [[آزادی]] مؤثر افتاده، جلوگیری از ورود در معقولات و بحث و [[استدلال]] از سوی [[خلفا]] بود. در [[صدر اسلام]] - به ویژه در زمان [[خلیفه]] اوّل و دوّم - این بُعد از [[فرهنگ اسلامی]] به تعطیلی کشانده شده بود. بحث انتقادی و کنجکاوی [[آزاد]] در مسایل [[اعتقادی]] [[ممنوع]] بود و [[بدعت]] در [[دین]] شمرده می‌شد و مجازات‌های [[سختی]] در پی داشت؛ چنان‌که به [[نقل]] [[تاریخ]]، شخصی درباره مسئله‌ای با [[خلیفه]] دوّم به بحث و [[مناظره]] پرداخت، [[خلیفه]] با تازیانه آنقدر به او زد که [[خون]] از بدنش روان شد، همچنین [[خلیفه]] دوّم معنی آیه‌ای از [[قرآن]] را طوری بیان کرد که مفهوم [[جبر]] داشت، یکی از [[مسلمانان]] [[اعتراض]] کرد. [[خلیفه]] وی را آن چنان [[تهدید]] نمود که [[بیم]] کشتن او می‌رفت تا آنکه بعضی حضار به زحمت [[خلیفه]] را آرام کردند. این روند باعث شد که اصیل‌ترین روش‌ها و [[براهین]] در [[عقاید]] و [[علم کلام]] از بین رفت و در [[آینده]] که [[علم کلام]] رواج یافت استدلال‌ها جنبه صوری و بازیچه به خود گرفت و راه [[اثبات]] [[عقیده]]، منحصر به [[تقلید]] یا [[اجماع]] شد؛ آن هم نه [[اجماع]] [[مسلمانان]]، بلکه [[اجماع]] گروهی از علمای همان [[فرقه]]؛ البته طرف مقابل نیز اجماعی از [[فرقه]] خود را مدرک سخن خود قرار می‌داد و به این ترتیب ادله‌ای واقعی ([[عقل]] و [[ادله]] لفظی، کتاب و [[سنّت]]) [[ارزش]] و اعتبار واقعی خود را از دست داد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۲۶-۱۲۷.</ref>.
==آثار [[انحرافات]]==
*روند مذکور آثار شوم و نتایج خسارت باری برای [[جامعه اسلامی]] در پی داشت که به بعضی موارد آن اشاره می‌شود:
===معنویت‌زدایی===
*این نظر که محور [[حکومت]]، [[حفظ]] [[مصالح]] [[عامّه]] [[جامعه اسلامی]] است، با موافقت کتاب و [[سنّت]] در جایی که ممکن است و با تقدیم [[مصلحت]] وقت بر کتاب و [[سنّت]] در جایی که ممکن نیست، [[معنویّت]] را از [[نظام اسلامی]] گرفت و آن را در قالب یک [[نظام]] "اجتماعی مادّی" در آورد، به ویژه بعد از آنکه [[مصلحت]] [[حاکم]] و [[خلیفه]] جای [[مصلحت اسلام]] و [[مسلمین]] نشست و معیار تشخیص این [[مصلحت]] نظر شخص [[خلیفه]] بود طوری که اگر نظر او با [[سنّت]] مسلّم [[پیامبر]]{{صل}} نیز منافات داشت، ترجیح با نظر اجتهادی [[خلیفه]] بود؛ آن‌گاه اصول [[نظام اسلامی]] مشوش شد؛ طوری که [[چهار خلیفه]] اوّل هر کدام به شیوه خاصّی روی کار آمدند.
*[[معاویه]] از طریق آنچه شبیه یک کودتای نظامی بود [[حکومت]] را به دست گرفت و بعد از او نیز [[نظام]] [[اسلام]] همانند نظام‌های [[دیکتاتوری]] و به صورت [[سلطنت]] استبدادی "موروثی" شد. از لحاظ [[سیره]] و عملکرد نیز هر یک به نوعی بودند؛ [[دو خلیفه]] اوّل تقریباً شبیه هم، [[خلیفه]] سوّم و چهارم هر یک به [[سیره]] خاصّ خود و از [[معاویه]] به بعد دقیقاً [[سیره]] امپراطوران و [[شاهدان]] [[مستبد]] [[حاکم]] بود. این امر علاوه بر نتیجه مذکور "انحراف [[نظام سیاسی]] حاکم" دو نتیجه دیگر نیز در بر داشت:
#آنکه در [[جامعه]] [[جدید]] تقارت [[طبقات جامعه]] را که [[اسلام]] با آن همه کوشش بنیان‌گذاری کرده بود، از بین رفت و [[اختلاف طبقاتی]] با عمق و وسعت بیشتری بر [[جامعه]] [[حاکم]] شد،
#اینکه [[نظام]] تمام نیروی خود را [[صرف]] [[کشورگشایی]] و توسعه [[حکومت]] کرد و بقیه مقاصد عالی [[اسلام]] در زمینه [[تربیت]] و [[تکامل]] [[مردم]] به [[فراموشی]] سپرده شد<ref>معنویت تشیع، علامه طباطبایی.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۲۶-۱۲۷.</ref>.
===ممنوعیت [[نوشتن]] [[حدیث]]===
*با آنکه در زمان [[پیامبر]]{{صل}} [[صحابه]] در [[حفظ]] و [[نوشتن]] [[حدیث]] [[پیامبر]]{{صل}} جدیّت تمام داشتند، امّا پس از [[رحلت]] [[حضرت]] [[کتابت]] [[حدیث]] اکیداً [[ممنوع]] شد و این ممنوعیت تا اواخر [[حکومت]] خلفای [[اموی]] ادامه داشت.
*[[خلیفه]] اوّل بسیاری از روایاتی را که نوشته شده بود جمع‌آوری کرد و سوزاند و [[خلیفه دوم]] [[صحابه]] را از [[نقل حدیث]] بر [[حذر]] می‌داشت. این امر باعث از بین رفتن بسیاری از [[سخنان پیامبر]]{{صل}} شد و نیز زمینه را برای [[جعل حدیث]] در زمان [[معاویه]] آماده ساخت.
*[[معاویه]] [[اعلان]] عمومی داد که هر کس در [[مناقب]] [[سه خلیفه]] اوّل [[حدیثی]] [[نقل]] کند، جایزه خواهد گرفت و هر کس از [[مناقب]] [[علی بن ابی طالب]] خبری ذکر کند، هیچ‌گونه مصونیّت نخواهد داشت و [[مقام خلافت]] از او بیزار است.
*نتیجه این [[سیاست]] آن شد که [[نقل حدیث]] در غیر مورد [[احکام فقهی]]، به ویژه در [[ستایش]] [[خلفا]] سه‌گانه و سایر [[اصحاب]]، توسعه یافت؛ امّا در مورد [[قوانین]] و [[احکام فقهی]] تنزّل کرد.
*تاکنون نام حدود [[دوازده]] هزار نفر از [[صحابه]] در [[تاریخ]] [[ثبت]] شده است که تا حدود یک قرن بعد از [[پیامبر]]{{صل}} [[زندگی]] می‌کردند، در حالی که از تمام اینان و در طول این مدّت تنها پانصد [[حدیث]] [[فقهی]] (از هر بیست و چهار نفر یک [[حدیث]]) [[نقل]] شده است؛ طوری که نه تنها در بسیاری از مسائل [[سنّت]] قطعی [[نبوی]] سندی در دست نیست که حتّی در امور روزمره و [[بدیهی]] از قبیل [[وضو]] و [[نماز]] نیز [[اختلاف]] و ابهام و [[تعارض]] در عمل بین [[مذاهب]] مختلف وجود دارد و هیچ‌کس نمی‌تواند سندی ارائه نماید که [[فصل خصومت]] کند؛ البته باید توجّه نمود پیامدهای زیان‌بار اوضاع [[اجتماعی]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}} به موارد مذکور منحصر نیست؛ چنانکه جنایاتی از قبیل [[شهادت امام حسین]]{{ع}} و [[کشتار]] و تعقیب بقیه [[مسلمانان]] [[آزاده]]، [[عقب‌ماندگی]] از قافله [[علم]] و تمدّن بشری، سکولاریزه شدن [[نظام سیاسی اسلام]]، فاصله گرفتن [[جامعه]] از [[اخلاق]] و [[معنویّت]] و... نیز از نتایج این روز بود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۲۷-۱۲۸.</ref>.


== عصر پیامبر خاتم==
== عصر پیامبر خاتم==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش