پرش به محتوا

خوارج نهروان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مستحق' به 'مستحق'
جز (جایگزینی متن - 'لطیف' به 'لطیف')
جز (جایگزینی متن - 'مستحق' به 'مستحق')
خط ۲۱: خط ۲۱:
#[[تنسک]] و [[عبادت]]؛ خوارج بسیار متنسک بودند؛ به [[احکام اسلام]] سخت پایبند بودند. [[ابن عباس]] درباره ایشان به [[علی]] {{ع}} می‌گوید: [[دوازده]] هزار نفر که از کثرت [[عبادت]] پیشانی‌هایشان پینه بسته و از فرط [[سجده]]، دست‌هایشان مانند پاهای شتر سخت شده است. [[پیراهن کهنه]] و مندرس دارند ولی بسیار مصمم و [[قاطع]] هستند. [[ابن عباس]] از دیدن تقوای آنها در [[حیرت]] افتاده بود. او می‌بایست با کسانی می‌جنگید که از وی عابد‌تر و زاهدتر بودند. از او کمتر [[گناه]] می‌کردند و حتی یک [[دروغ]] نمی‌گفتند و [[یاران]] [[امام علی|علی]] {{ع}} تنها با [[اطمینان]] به او بود که توانستند با افرادی با چنین ظاهر [[نورانی]] [[جنگ]] کنند.<ref>همان، صص ۳۱۷ و ۶۰۰.</ref>
#[[تنسک]] و [[عبادت]]؛ خوارج بسیار متنسک بودند؛ به [[احکام اسلام]] سخت پایبند بودند. [[ابن عباس]] درباره ایشان به [[علی]] {{ع}} می‌گوید: [[دوازده]] هزار نفر که از کثرت [[عبادت]] پیشانی‌هایشان پینه بسته و از فرط [[سجده]]، دست‌هایشان مانند پاهای شتر سخت شده است. [[پیراهن کهنه]] و مندرس دارند ولی بسیار مصمم و [[قاطع]] هستند. [[ابن عباس]] از دیدن تقوای آنها در [[حیرت]] افتاده بود. او می‌بایست با کسانی می‌جنگید که از وی عابد‌تر و زاهدتر بودند. از او کمتر [[گناه]] می‌کردند و حتی یک [[دروغ]] نمی‌گفتند و [[یاران]] [[امام علی|علی]] {{ع}} تنها با [[اطمینان]] به او بود که توانستند با افرادی با چنین ظاهر [[نورانی]] [[جنگ]] کنند.<ref>همان، صص ۳۱۷ و ۶۰۰.</ref>
#[[جهل]] و [[نادانی]]؛ ایشان مردمی [[جاهل]] و [[نادان]] بودند. حقایق را نمی‌فهمیدند و [[معارف]] را بد [[تفسیر]] می‌کردند. خوارج با [[روح]] [[فرهنگ اسلامی]] ناآشنا بودند. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: ایشان مردمی [[خشن]]، فاقد اندیشۀ [[عالی]] و احساسات لطیف، مردمی [[پست]]، برده‌صفت، اوباش هستند که از هر گوشه‌ای جمع شده و از هر ناحیه‌ای گرد هم آمده‌اند (ریشه ندارند) و باید [[تربیت]] شوند و [[تعلیمات دینی]] ببینند. باید کسی [[قیم]] آنها باشد و برایشان [[حکومت]] کند. اینها مانند [[مهاجرین]] و [[انصار]] نبودند که تربیت‌شدۀ [[پیامبران]] باشند.<ref>{{متن حدیث|جُفَاةٌ طَغَامٌ وَ عَبِيدٌ أَقْزَامٌ، جُمِعُوا مِنْ كُلِّ أَوْبٍ وَ تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ، مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ وَ يُؤَدَّبَ وَ يُعَلَّمَ وَ يُدَرَّبَ وَ يُوَلَّى عَلَيْهِ وَ يُؤْخَذَ عَلَى يَدَيْهِ؛ لَيْسُوا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لَا مِنَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸.</ref> [[جهالت]] این گروه باعث [[تردید]] و [[گمراهی]] دیگران نیز می‌شد. آنان آن‌چنان [[جاهل]] بودند که در تمجيد عمل [[ابن ملجم]]، [[قاتل]] [[علی]] {{ع}} شعری بدین مضمون سرودند: [[ارزش]] عمل او از [[عبادت]] تمام [[انسان‌ها]] بالاتر است.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[مشکلات علی (کتاب)|مشکلات علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۶۱۲.</ref>  
#[[جهل]] و [[نادانی]]؛ ایشان مردمی [[جاهل]] و [[نادان]] بودند. حقایق را نمی‌فهمیدند و [[معارف]] را بد [[تفسیر]] می‌کردند. خوارج با [[روح]] [[فرهنگ اسلامی]] ناآشنا بودند. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: ایشان مردمی [[خشن]]، فاقد اندیشۀ [[عالی]] و احساسات لطیف، مردمی [[پست]]، برده‌صفت، اوباش هستند که از هر گوشه‌ای جمع شده و از هر ناحیه‌ای گرد هم آمده‌اند (ریشه ندارند) و باید [[تربیت]] شوند و [[تعلیمات دینی]] ببینند. باید کسی [[قیم]] آنها باشد و برایشان [[حکومت]] کند. اینها مانند [[مهاجرین]] و [[انصار]] نبودند که تربیت‌شدۀ [[پیامبران]] باشند.<ref>{{متن حدیث|جُفَاةٌ طَغَامٌ وَ عَبِيدٌ أَقْزَامٌ، جُمِعُوا مِنْ كُلِّ أَوْبٍ وَ تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ، مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ وَ يُؤَدَّبَ وَ يُعَلَّمَ وَ يُدَرَّبَ وَ يُوَلَّى عَلَيْهِ وَ يُؤْخَذَ عَلَى يَدَيْهِ؛ لَيْسُوا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لَا مِنَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸.</ref> [[جهالت]] این گروه باعث [[تردید]] و [[گمراهی]] دیگران نیز می‌شد. آنان آن‌چنان [[جاهل]] بودند که در تمجيد عمل [[ابن ملجم]]، [[قاتل]] [[علی]] {{ع}} شعری بدین مضمون سرودند: [[ارزش]] عمل او از [[عبادت]] تمام [[انسان‌ها]] بالاتر است.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[مشکلات علی (کتاب)|مشکلات علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۶۱۲.</ref>  
#کوته‌بینی و تنگ‌نظری؛ مردمی کوته‌بین و تنگ‌نظر بودند. تنها خود را اهل [[هدایت]] دانسته و سایر [[مردم]] را در [[ضلالت]] و [[گمراهی]] و [[جهنمی]] می‌شمردند. تنگ‌نظری خود را به صورت عقیده‌ای [[دینی]] مطرح می‌کردند. افراد را با ارتکاب یک کبيره مثل [[دروغ]] یا [[غیبت]]، [[کافر]] و [[مستحق]] خلود در [[آتش]] می‌دانستند.
#کوته‌بینی و تنگ‌نظری؛ مردمی کوته‌بین و تنگ‌نظر بودند. تنها خود را اهل [[هدایت]] دانسته و سایر [[مردم]] را در [[ضلالت]] و [[گمراهی]] و [[جهنمی]] می‌شمردند. تنگ‌نظری خود را به صورت عقیده‌ای [[دینی]] مطرح می‌کردند. افراد را با ارتکاب یک کبيره مثل [[دروغ]] یا [[غیبت]]، [[کافر]] و مستحق خلود در [[آتش]] می‌دانستند.
#ظاهربینی و [[ساده‌لوحی]]؛ خوارج تنها به ظاهر عبادت‌ها توجه داشته و در اثر ناآشنایی با [[روح]] [[فرهنگ اسلامی]] به راحتی [[فریب]] می‌خوردند. مانند ماجرای بر نیزه کردن [[قرآن]] که [[فریب]] ظاهر [[قرآن]] را خوردند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[مشکلات علی (کتاب)|مشکلات علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۲۰.</ref>
#ظاهربینی و [[ساده‌لوحی]]؛ خوارج تنها به ظاهر عبادت‌ها توجه داشته و در اثر ناآشنایی با [[روح]] [[فرهنگ اسلامی]] به راحتی [[فریب]] می‌خوردند. مانند ماجرای بر نیزه کردن [[قرآن]] که [[فریب]] ظاهر [[قرآن]] را خوردند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[مشکلات علی (کتاب)|مشکلات علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۲۰.</ref>
#[[تزلزل]] و [[بی‌ثباتی]] در [[عقیده]]؛ ایشان به [[دلیل]] فقدان [[بینش]] عمیق به سرعت اختلاف‌نظر پیدا کرده و تغییر [[عقیده]] می‌دادند. مثلاً ایشان نخست بر [[حکمیت]] تأکید داشتند و سپس آن را به شدت محکوم کرده و مساوی كفر دانستند و یا اینکه ابتدا وجود [[خلیفه]] و [[حاکم]] را غیرضروری و غیرشرعی می‌پنداشتند، ولی بعداً با [[عبدالله بن وهب راسبی]] [[بیعت]] کردند.<ref>یادداشت‌ها، ج ۳، ص ۳۶۷.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۹۸ تا۱۰۶.</ref>
#[[تزلزل]] و [[بی‌ثباتی]] در [[عقیده]]؛ ایشان به [[دلیل]] فقدان [[بینش]] عمیق به سرعت اختلاف‌نظر پیدا کرده و تغییر [[عقیده]] می‌دادند. مثلاً ایشان نخست بر [[حکمیت]] تأکید داشتند و سپس آن را به شدت محکوم کرده و مساوی كفر دانستند و یا اینکه ابتدا وجود [[خلیفه]] و [[حاکم]] را غیرضروری و غیرشرعی می‌پنداشتند، ولی بعداً با [[عبدالله بن وهب راسبی]] [[بیعت]] کردند.<ref>یادداشت‌ها، ج ۳، ص ۳۶۷.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۹۸ تا۱۰۶.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش