پرش به محتوا

معصیت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مستحق' به 'مستحق'
جز (جایگزینی متن - 'ذکر' به 'ذکر')
جز (جایگزینی متن - 'مستحق' به 'مستحق')
خط ۲۴: خط ۲۴:
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح شده است:
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح شده است:
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] که می‌فرماید به [[راستی]] ما [در [[صلح حدیبیه]]] [[فتح]] نمایانی برای تو پدید آوردیم تا [[خدا]] آن [[گناهان]] تو را که و بعد [از [[هجرت]]، به [[وسیله]] [[کفار]] [[مکه]] به تو نسبت داده شده] بود برتو بپوشاند و نعمتش را برتو تمام کند و تو را به راهی راست رهنمون شود: {{متن قرآن|لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرٰاطاً مُسْتَقِیماً وَ ینْصُرَک اللٰهُ نَصْراً عَزِیزاً}}<ref>«تا خداوند گناه پیشین و پسین  تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲.</ref>
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] که می‌فرماید به [[راستی]] ما [در [[صلح حدیبیه]]] [[فتح]] نمایانی برای تو پدید آوردیم تا [[خدا]] آن [[گناهان]] تو را که و بعد [از [[هجرت]]، به [[وسیله]] [[کفار]] [[مکه]] به تو نسبت داده شده] بود برتو بپوشاند و نعمتش را برتو تمام کند و تو را به راهی راست رهنمون شود: {{متن قرآن|لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرٰاطاً مُسْتَقِیماً وَ ینْصُرَک اللٰهُ نَصْراً عَزِیزاً}}<ref>«تا خداوند گناه پیشین و پسین  تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲.</ref>
#باتوجه به [[عصمت پیامبران]] و منزه بودن ساحت [[پیامبر اکرم]] از [[گناه]] در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] وجوه و اقوالی از [[مفسرین]] آمده است که وجهی را [[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر]] [[المیزان]] در کنار [[نقل]] نظریه‌های دیگر [[مفسرین]] پسندیده‌اند و از آن [[دفاع]] کرده‌اند می‌آوریم: لام در کلمه "لیغفر" به طوری که از ظاهر عبارت [[آیه]] بر می‌آید لام تعلیل است، در نتیجه غرض از این "[[فتح مبین]]" عبارت از "[[آمرزش]] [[پیامبر]] نسبت به [[گناهان]] گذشته و آینده‌ات" و ما می‌دانیم که هیچ رابطه‌ای بین [[فتح]] مذکور با [[آمرزش گناهان]] نیست و هیچ معنای معقولی برای تعلیل آن [[فتح]] به [[مغفرت]] به [[ذهن]] نمی‌رسد، پس چه باید کرد، و چطور [[آیه]] را معنا کنیم‌؟.... کوتاه سخن اینکه: مراد از کلمه "[[ذنب]]" در [[آیه شریفه]]، [[گناه]] به معنای معروف کلمه یعنی [[مخالفت]] [[تکلیف]] [[مولوی]] [[الهی]] نیست. و نیز مراد از "[[مغفرت]]" معنای معروفش که عبارت است از ترک [[عذاب]] در مقابل [[مخالفت]] نامبرده نیست، چون کلمه "[[ذنب]]" در لغت آن طور که از موارد استعمال آن استفاده می‌شود عبارت است از عملی که آثار و تبعات [[بدی]] دارد، حال هر چه باشد. و [[مغفرت]] هم در لغت عبارت است از پرده افکندن بر روی هر چیز، ولی باید این را هم بدانیم که این دو معنا که برای دو لفظ "[[ذنب]]" و "[[مغفرت]]"ذکر کردیم «و گفتیم که متبادر از لفظ "[[ذنب]]" [[مخالفت]] [[امر مولوی]] است که [[عقاب]] در پی بیاورد، و متبادر از کلمه "[[مغفرت]]" ترک [[عقاب]] بر آن [[مخالفت]] است» معنایی است که نظر [[عرف]] [[مردمان]] متشرع به آن دو لفظ داده، و گرنه معنای لغوی [[ذنب]] همان بود که گفتیم عبارت است از هر عملی که آثار شوم داشته باشد، و معنای لغوی [[مغفرت]] هم پوشاندن هر چیز است. حال که معنای لغوی و عرفی این دو کلمه روشن شد، می‌گوییم [[قیام]] [[رسول خدا]] به [[دعوت]] [[مردم]]، و نهضتش علیه [[کفر]] و وثنیت، از [[قبل از هجرت]] و ادامه‌اش تا بعد از آن، و جنگ‌هایی که بعد از [[هجرت]] با [[کفار]] [[مشرک]] به راه انداخت، عملی بود دارای آثار شوم، و مصداقی بود برای کلمه "[[ذنب]]" و خلاصه عملی بود حادثه آفرین و مسأله ساز، و معلوم است که [[کفار]] [[قریش]] ما دام که [[شوکت]] و نیروی خود را محفوظ داشتند هرگز او را مشمول [[مغفرت]] خود قرار نمی‌دادند، یعنی از ایجاد دردسر برای آن جناب کوتاهی نمی‌کردند، و هرگز زوال ملیت و انهدام [[سنت]] و طریقه خود را، و نیز خون‌هایی که از بزرگان ایشان ریخته شده، از یاد نمی‌بردند، و تا از راه [[انتقام]] و محو اسم و رسم [[پیامبر]] کینه‌های درونی خود را تسکین نمی‌دادند، [[دست]] بردار نبودند. اما [[خدای سبحان]] با [[فتح مکه]] و یا [[فتح]] [[حدیبیه]] که آن نیز منتهی به [[فتح مکه]] شد، [[شوکت]] و نیروی [[قریش]] را از آنان گرفت، و در نتیجه گناهانی که [[رسول خدا]] در نظر [[مشرکین]] داشت پوشانید، و آن جناب را از [[شر]] [[قریش]] ایمنی داد. پس مراد از کلمه "[[ذنب]]" - و [[خدا]] داناتر است: تبعات بد، و آثار خطرناکی است که [[دعوت]] آن جناب از [[ناحیه]] [[کفار]] و [[مشرکین]] به بار می‌آورد، و این آثار از نظر لغت [[ذنب]] است، ذنبی است که در نظر [[کفار]] وی را در برابر آن [[مستحق]] [[عقوبت]] می‌ساخت، هم چنان که [[موسی]]{{ع}} در جریان کشتن آن [[جوان]] قبطی خود را [[گناه]] کار قبطیان معرفی نموده می‌گوید: {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که می‌هراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref> ". این معنای [[گناهان]] گذشته [[رسول خدا]] است گناهانی که [[قبل از هجرت]] کرده بود و اما [[گناهان]] آینده‌اش عبارت است از خونهایی که بعد از [[هجرت]] از صنادید [[قریش]] ریخت، و [[مغفرت]] [[خدا]] نسبت به [[گناهان]] آن جناب عبارت است از پوشاندن آنها، و ابطال عقوبت‌هایی که به دنبال دارد، و آن به این بود که [[شوکت]] و بنیه [[قریش]] را از آنان گرفت. مؤید این معنا جمله {{متن قرآن|وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ}}<ref>«و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.</ref>... {{متن قرآن|وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا}}<ref>«و خداوند تو را با یاری کردنی بی‌همتا  یاری کند» سوره فتح، آیه ۳.</ref> است. این آن معنایی است که از [[آیه]]، به ضمیمه سیاق به نظر ما رسید، (ترجمه [[تفسیر]] [[المیزان]] [[علامه طباطبائی]] ج ۱۸ ص ۸۰-۸۱-۸۲-۸۳)
#باتوجه به [[عصمت پیامبران]] و منزه بودن ساحت [[پیامبر اکرم]] از [[گناه]] در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] وجوه و اقوالی از [[مفسرین]] آمده است که وجهی را [[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر]] [[المیزان]] در کنار [[نقل]] نظریه‌های دیگر [[مفسرین]] پسندیده‌اند و از آن [[دفاع]] کرده‌اند می‌آوریم: لام در کلمه "لیغفر" به طوری که از ظاهر عبارت [[آیه]] بر می‌آید لام تعلیل است، در نتیجه غرض از این "[[فتح مبین]]" عبارت از "[[آمرزش]] [[پیامبر]] نسبت به [[گناهان]] گذشته و آینده‌ات" و ما می‌دانیم که هیچ رابطه‌ای بین [[فتح]] مذکور با [[آمرزش گناهان]] نیست و هیچ معنای معقولی برای تعلیل آن [[فتح]] به [[مغفرت]] به [[ذهن]] نمی‌رسد، پس چه باید کرد، و چطور [[آیه]] را معنا کنیم‌؟.... کوتاه سخن اینکه: مراد از کلمه "[[ذنب]]" در [[آیه شریفه]]، [[گناه]] به معنای معروف کلمه یعنی [[مخالفت]] [[تکلیف]] [[مولوی]] [[الهی]] نیست. و نیز مراد از "[[مغفرت]]" معنای معروفش که عبارت است از ترک [[عذاب]] در مقابل [[مخالفت]] نامبرده نیست، چون کلمه "[[ذنب]]" در لغت آن طور که از موارد استعمال آن استفاده می‌شود عبارت است از عملی که آثار و تبعات [[بدی]] دارد، حال هر چه باشد. و [[مغفرت]] هم در لغت عبارت است از پرده افکندن بر روی هر چیز، ولی باید این را هم بدانیم که این دو معنا که برای دو لفظ "[[ذنب]]" و "[[مغفرت]]"ذکر کردیم «و گفتیم که متبادر از لفظ "[[ذنب]]" [[مخالفت]] [[امر مولوی]] است که [[عقاب]] در پی بیاورد، و متبادر از کلمه "[[مغفرت]]" ترک [[عقاب]] بر آن [[مخالفت]] است» معنایی است که نظر [[عرف]] [[مردمان]] متشرع به آن دو لفظ داده، و گرنه معنای لغوی [[ذنب]] همان بود که گفتیم عبارت است از هر عملی که آثار شوم داشته باشد، و معنای لغوی [[مغفرت]] هم پوشاندن هر چیز است. حال که معنای لغوی و عرفی این دو کلمه روشن شد، می‌گوییم [[قیام]] [[رسول خدا]] به [[دعوت]] [[مردم]]، و نهضتش علیه [[کفر]] و وثنیت، از [[قبل از هجرت]] و ادامه‌اش تا بعد از آن، و جنگ‌هایی که بعد از [[هجرت]] با [[کفار]] [[مشرک]] به راه انداخت، عملی بود دارای آثار شوم، و مصداقی بود برای کلمه "[[ذنب]]" و خلاصه عملی بود حادثه آفرین و مسأله ساز، و معلوم است که [[کفار]] [[قریش]] ما دام که [[شوکت]] و نیروی خود را محفوظ داشتند هرگز او را مشمول [[مغفرت]] خود قرار نمی‌دادند، یعنی از ایجاد دردسر برای آن جناب کوتاهی نمی‌کردند، و هرگز زوال ملیت و انهدام [[سنت]] و طریقه خود را، و نیز خون‌هایی که از بزرگان ایشان ریخته شده، از یاد نمی‌بردند، و تا از راه [[انتقام]] و محو اسم و رسم [[پیامبر]] کینه‌های درونی خود را تسکین نمی‌دادند، [[دست]] بردار نبودند. اما [[خدای سبحان]] با [[فتح مکه]] و یا [[فتح]] [[حدیبیه]] که آن نیز منتهی به [[فتح مکه]] شد، [[شوکت]] و نیروی [[قریش]] را از آنان گرفت، و در نتیجه گناهانی که [[رسول خدا]] در نظر [[مشرکین]] داشت پوشانید، و آن جناب را از [[شر]] [[قریش]] ایمنی داد. پس مراد از کلمه "[[ذنب]]" - و [[خدا]] داناتر است: تبعات بد، و آثار خطرناکی است که [[دعوت]] آن جناب از [[ناحیه]] [[کفار]] و [[مشرکین]] به بار می‌آورد، و این آثار از نظر لغت [[ذنب]] است، ذنبی است که در نظر [[کفار]] وی را در برابر آن مستحق [[عقوبت]] می‌ساخت، هم چنان که [[موسی]]{{ع}} در جریان کشتن آن [[جوان]] قبطی خود را [[گناه]] کار قبطیان معرفی نموده می‌گوید: {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که می‌هراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref> ". این معنای [[گناهان]] گذشته [[رسول خدا]] است گناهانی که [[قبل از هجرت]] کرده بود و اما [[گناهان]] آینده‌اش عبارت است از خونهایی که بعد از [[هجرت]] از صنادید [[قریش]] ریخت، و [[مغفرت]] [[خدا]] نسبت به [[گناهان]] آن جناب عبارت است از پوشاندن آنها، و ابطال عقوبت‌هایی که به دنبال دارد، و آن به این بود که [[شوکت]] و بنیه [[قریش]] را از آنان گرفت. مؤید این معنا جمله {{متن قرآن|وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ}}<ref>«و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.</ref>... {{متن قرآن|وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا}}<ref>«و خداوند تو را با یاری کردنی بی‌همتا  یاری کند» سوره فتح، آیه ۳.</ref> است. این آن معنایی است که از [[آیه]]، به ضمیمه سیاق به نظر ما رسید، (ترجمه [[تفسیر]] [[المیزان]] [[علامه طباطبائی]] ج ۱۸ ص ۸۰-۸۱-۸۲-۸۳)
# [[پیامبر]] [[مأمور]] [[استغفار]] از [[گناهان]] [[امت]] نسبت به خودش گردیده است: {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ}}<ref>«بنابراین شکیب کن که وعده خداوند راستین است و از گناه خویش آمرزش بخواه و در پایان روز  و پگاهان  با سپاس پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره غافر، آیه ۵۵.</ref> در [[تفسیر]] [[روح]] المعانی در ذیل [[آیه]] «چنین آمده است. به امردین توجه کن وجبران کن آن چه را که نسبت به توگناه شمرده می‌شود هرچندواقعا [[گناه]] نباشد وشایداین امراهمیت [[استغفار]] تعبدی دائمی رابرای توجه به [[حق]] - می‌رساند ([[روح]] المعانی فی [[تفسیر]] القرآن العظیم، ج ۱۲، ص: ۳۳۵).
# [[پیامبر]] [[مأمور]] [[استغفار]] از [[گناهان]] [[امت]] نسبت به خودش گردیده است: {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ}}<ref>«بنابراین شکیب کن که وعده خداوند راستین است و از گناه خویش آمرزش بخواه و در پایان روز  و پگاهان  با سپاس پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره غافر، آیه ۵۵.</ref> در [[تفسیر]] [[روح]] المعانی در ذیل [[آیه]] «چنین آمده است. به امردین توجه کن وجبران کن آن چه را که نسبت به توگناه شمرده می‌شود هرچندواقعا [[گناه]] نباشد وشایداین امراهمیت [[استغفار]] تعبدی دائمی رابرای توجه به [[حق]] - می‌رساند ([[روح]] المعانی فی [[تفسیر]] القرآن العظیم، ج ۱۲، ص: ۳۳۵).
# [[پیامبر]] [[مأمور]] به [[استغفار]] برای خود و مردان [[مؤمن]] وزنان [[مؤمن]] ه: {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ}}<ref>«پس بدان که هیچ خدایی جز خداوند نیست و از گناه خویش و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه و خداوند از گردشتان (در روز)  و آرامیدنتان (در شب) آگاه است» سوره محمد، آیه ۱۹.</ref> باتوجه به [[عصمت پیامبر]] نظریه مرحوم [[طبرسی]] در [[مجمع البیان]] آورده می‌شود اینجا مورد خطاب [[پیامبر]] است، ولی منظور از آن [[امت]] او است، و بدان جهت حضرتش مورد خطاب قرار گرفته است که [[امت]] براه و روش او اقتداء نمایند، و بعضی هم گفته‌اند منظور از آن [[انقطاع]] بسوی [[خداوند بزرگ]] است، زیرا [[استغفار]] عبادتی است که [[انسان]] به [[وسیله]] آن [[استحقاق]] [[ثواب]] می‌یابد. و [[حدیث صحیح]] در این باره از [[حذیفة بن یمان]] آمده است که می‌گوید: «من شخصی بد زبان بودم نسبت به خانواده‌ام، گفتم: یا [[رسول الله]] من می‌ترسم که زبانم مرا به [[جهنم]] کشاند؟ [[حضرت رسول]] فرمودند: تو چرا [[استغفار]] نمی‌کنی‌؟ من هر روز یکصد بار [[استغفار]] می‌کنم: (ترجمه [[مجمع البیان]] ج ۲۳ ص ۶۷)
# [[پیامبر]] [[مأمور]] به [[استغفار]] برای خود و مردان [[مؤمن]] وزنان [[مؤمن]] ه: {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ}}<ref>«پس بدان که هیچ خدایی جز خداوند نیست و از گناه خویش و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه و خداوند از گردشتان (در روز)  و آرامیدنتان (در شب) آگاه است» سوره محمد، آیه ۱۹.</ref> باتوجه به [[عصمت پیامبر]] نظریه مرحوم [[طبرسی]] در [[مجمع البیان]] آورده می‌شود اینجا مورد خطاب [[پیامبر]] است، ولی منظور از آن [[امت]] او است، و بدان جهت حضرتش مورد خطاب قرار گرفته است که [[امت]] براه و روش او اقتداء نمایند، و بعضی هم گفته‌اند منظور از آن [[انقطاع]] بسوی [[خداوند بزرگ]] است، زیرا [[استغفار]] عبادتی است که [[انسان]] به [[وسیله]] آن [[استحقاق]] [[ثواب]] می‌یابد. و [[حدیث صحیح]] در این باره از [[حذیفة بن یمان]] آمده است که می‌گوید: «من شخصی بد زبان بودم نسبت به خانواده‌ام، گفتم: یا [[رسول الله]] من می‌ترسم که زبانم مرا به [[جهنم]] کشاند؟ [[حضرت رسول]] فرمودند: تو چرا [[استغفار]] نمی‌کنی‌؟ من هر روز یکصد بار [[استغفار]] می‌کنم: (ترجمه [[مجمع البیان]] ج ۲۳ ص ۶۷)
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش