توحید افعالی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'نیاز' به 'نیاز'
جز (جایگزینی متن - 'نیاز' به 'نیاز') |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==توحید افعالی در فرهنگ اصطلاحات کلام== | ==توحید افعالی در فرهنگ اصطلاحات کلام== | ||
*"[[توحید افعالی]]" به معنای عدم | *"[[توحید افعالی]]" به معنای عدم نیاز واجبالوجود به هرگونه [[یار]] و یاوری است: {{عربی| لم یتخذ ولیا من الذل }}؛ و از سوی دیگر، همه موجودات به او نیازمندند و هیچ رویدادی بیاذن او صورت نمیپذیرد: {{عربی|لا مؤثر في الوجود الا اللّه}}. | ||
*[[علت]] هستیبخش، یعنی قیومیت [[خدا]] اثباتکننده این صفت است که معلول با تمام وجود، [[قائم]] به [[علت]] است و به اصطلاح [[فلسفی]] "عین ربط و تعلق" است و از خود استقلالی ندارد<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص۱۶۴.</ref>. | *[[علت]] هستیبخش، یعنی قیومیت [[خدا]] اثباتکننده این صفت است که معلول با تمام وجود، [[قائم]] به [[علت]] است و به اصطلاح [[فلسفی]] "عین ربط و تعلق" است و از خود استقلالی ندارد<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص۱۶۴.</ref>. | ||
*شرکی که بیشتر در میان [[مردم]] شایع بوده و هست، [[شرک]] افعالی، مانند [[شرک]] در [[خالقیت]] و [[شرک]] در [[تدبیر]] میباشد، و اثبات [[توحید ذاتی]] و [[توحید]] در صفات برای ابطال آنها کافی نیست؛ زیرا ممکن است کسی به [[توحید ذاتی]] ملتزم بوده و [[معتقد]] باشد که خدای یگانه یک یا چند مخلوق را آفرید، ولی ضمناً به این نکته قائل باشد که از آن پس [[خداوند]] در [[آفرینش]] سایر مخلوقات و یا [[تدبیر]] [[جهان]] نقش ندارد، و به همین [[دلیل]] [[شرک]] در [[خالقیت]] یا [[شرک]] در [[تدبیر]] در [[اعتقاد]] این شخص هنوز پا برجا باشد<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ص۳۸۷.</ref>. | *شرکی که بیشتر در میان [[مردم]] شایع بوده و هست، [[شرک]] افعالی، مانند [[شرک]] در [[خالقیت]] و [[شرک]] در [[تدبیر]] میباشد، و اثبات [[توحید ذاتی]] و [[توحید]] در صفات برای ابطال آنها کافی نیست؛ زیرا ممکن است کسی به [[توحید ذاتی]] ملتزم بوده و [[معتقد]] باشد که خدای یگانه یک یا چند مخلوق را آفرید، ولی ضمناً به این نکته قائل باشد که از آن پس [[خداوند]] در [[آفرینش]] سایر مخلوقات و یا [[تدبیر]] [[جهان]] نقش ندارد، و به همین [[دلیل]] [[شرک]] در [[خالقیت]] یا [[شرک]] در [[تدبیر]] در [[اعتقاد]] این شخص هنوز پا برجا باشد<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ص۳۸۷.</ref>. |