پرش به محتوا

ربوبیت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{علم معصوم}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 25...» ایجاد کرد)
 
خط ۱۱: خط ۱۱:
==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
*[[رب]] که در [[زبان فارسی]] از آن به [[پروردگار]] و [[خدا]] تعبیر می‌شود<ref>لغت نامه، ج ۸ ، ص ۱۱۸۷۵، «رب».</ref>، واژه‌ای [[عربی]] از ریشه "ر ـ ب ـ ب" و در لغت به معانی مالک، سیّد، مدبّر، [[قیّم]]، [[منعم]]، [[مربّی]]<ref>لسان العرب، ج ۵ ، ص ۹۵، «ربب».</ref>، [[مطاع]]<ref>اقرب الموارد، ص ۳۸۱، «ربب».</ref>، [[معبود]]، [[مصلح]]<ref>کلیات ابوالبقاء، ص ۴۶۶، «الرّب».</ref>، [[برتر]]، [[خالق]] <ref>روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰؛ اسماء الحسنى، ص ۱۴۱.</ref> و... است.
*[[رب]] که در [[زبان فارسی]] از آن به [[پروردگار]] و [[خدا]] تعبیر می‌شود<ref>لغت نامه، ج ۸ ، ص ۱۱۸۷۵، «رب».</ref>، واژه‌ای [[عربی]] از ریشه "ر ـ ب ـ ب" و در لغت به معانی مالک، سیّد، مدبّر، [[قیّم]]، [[منعم]]، [[مربّی]]<ref>لسان العرب، ج ۵ ، ص ۹۵، «ربب».</ref>، [[مطاع]]<ref>اقرب الموارد، ص ۳۸۱، «ربب».</ref>، [[معبود]]، [[مصلح]]<ref>کلیات ابوالبقاء، ص ۴۶۶، «الرّب».</ref>، [[برتر]]، [[خالق]] <ref>روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰؛ اسماء الحسنى، ص ۱۴۱.</ref> و... است.
*به گفته برخی، معنای اصلی مادّه "[[رب]]" سوق دادن چیزی به سوی کمال و زدایش کاستی‌های آن با [[تخلیه]] و [[تحلیه]] است و از [[حقیقت]] این معنا در هر موردی مناسب با ذات و مقتضیات آن مورد، با عباراتی چون اِصلاح، اِنعام، [[تدبیر]]، [[سیاست]] و اِتمام یاد می‌شود که همه مصادیق آن حقیقت‌اند و معانی دیگری مانند [[مالکیت]]، [[مصاحبت]]، [[سیادت]]، قیمومت، زیادت، نمو، علوّ، ملازمت، [[تغذیه]] و... از لوازم و آثار [[حقیقت]] یاد شده‌اند<ref>التحقیق، ج ۴، ص ۲۰، «رب».</ref>، از این رو معنای اصلی [[رب]]، یعنی کسی که مالک زمام امر چیزی است و آن را اداره، [[تربیت]] و [[اصلاح]] می‌کند<ref>المیزان، ج ۱، ص ۲۱.</ref>، پس ربِّ مزرعه، کسی است که امور مزرعه را [[اصلاح]] می‌کند و ربِّ [[قوم]] شخصی است که آنها را [[رهبری]] کرده و کارهایشان را تنظیم و اداره می‌کند<ref>التوحید و الشرک، ص ۶۷ ـ ۶۸.</ref>. برخی «[[رب]]» را در اصل مصدر و به معنای [[تربیت]] دانسته و [[تربیت]] را به ایجاد چیزی تا مرز تمام <ref>مفردات، ص ۱۸۴، «رب».</ref> یا رساندن تدریجی چیزی به کمال خاص خود بر اساس استعداد [[ازلی]] معنا کرده‌اند<ref>روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰.</ref>.
*به گفته برخی، معنای اصلی مادّه "[[رب]]" سوق دادن چیزی به سوی کمال و زدایش کاستی‌های آن با [[تخلیه]] و [[تحلیه]] است و از [[حقیقت]] این معنا در هر موردی مناسب با ذات و مقتضیات آن مورد، با عباراتی چون اِصلاح، اِنعام، [[تدبیر]]، [[سیاست]] و اِتمام یاد می‌شود که همه مصادیق آن حقیقت‌اند و معانی دیگری مانند [[مالکیت]]، [[مصاحبت]]، [[سیادت]]، قیمومت، زیادت، نمو، علوّ، ملازمت، [[تغذیه]] و... از لوازم و آثار [[حقیقت]] یاد شده‌اند<ref>التحقیق، ج ۴، ص ۲۰، «رب».</ref>، از این رو معنای اصلی [[رب]]، یعنی کسی که مالک زمام امر چیزی است و آن را اداره، [[تربیت]] و [[اصلاح]] می‌کند<ref>المیزان، ج ۱، ص ۲۱.</ref>، پس ربِّ مزرعه، کسی است که امور مزرعه را [[اصلاح]] می‌کند و ربِّ [[قوم]] شخصی است که آنها را [[رهبری]] کرده و کارهایشان را تنظیم و اداره می‌کند<ref>التوحید و الشرک، ص ۶۷ ـ ۶۸.</ref>. برخی "[[رب]]" را در اصل مصدر و به معنای [[تربیت]] دانسته و [[تربیت]] را به ایجاد چیزی تا مرز تمام <ref>مفردات، ص ۱۸۴، «رب».</ref> یا رساندن تدریجی چیزی به کمال خاص خود بر اساس استعداد [[ازلی]] معنا کرده‌اند<ref>روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰.</ref>.
*بعضی نیز احتمال داده‌اند که [[رب]] از ریشه "ر ـ ب ـ و" به معنای [[رشد]] و نمو ـ مانند [[ربا]] الصغیر یعنی [[کودک]] [[رشد]] کرد ـ گرفته شده و با [[تضعیف]] عین الفعل آن، متعدّی گشته است<ref>روح‌المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰.</ref>.
*بعضی نیز احتمال داده‌اند که [[رب]] از ریشه "ر ـ ب ـ و" به معنای [[رشد]] و نمو ـ مانند [[ربا]] الصغیر یعنی [[کودک]] [[رشد]] کرد ـ گرفته شده و با [[تضعیف]] عین الفعل آن، متعدّی گشته است<ref>روح‌المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰.</ref>.
*برخی نیز آن را از ریشه‌های "ر ـ ب ـ و" به معنای [[سلطنت]] و [[فرمانروایی]] و "ر ـ ب ـ ی" به معنای [[تهذیب]] و ایصال به مطلوب و "ر ـ ب ـ ب" به معنای [[تربیت نفوس]] دانسته‌اند<ref>اسماء الحسنى، ص ۱۴۱.</ref>.
*برخی نیز آن را از ریشه‌های "ر ـ ب ـ و" به معنای [[سلطنت]] و [[فرمانروایی]] و "ر ـ ب ـ ی" به معنای [[تهذیب]] و ایصال به مطلوب و "ر ـ ب ـ ب" به معنای [[تربیت نفوس]] دانسته‌اند<ref>اسماء الحسنى، ص ۱۴۱.</ref>.
*در مقابل، برخی گفته‌اند: [[رب]]، صفت مشبهه است<ref>مجد البیان، ص ۲۸۳.</ref>؛ ولی ظاهراً این واژه اسم فاعل یا [[مبالغه]] آن است که در اصل رابّ بوده و اَلِف آن برای [[تخفیف]] حذف گشته است؛ مانند بارّ و [[برّ]]<ref>روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰، خلاصه شرح تعرف، ص ۵۲ .</ref>.
*در مقابل، برخی گفته‌اند: [[رب]]، صفت مشبهه است<ref>مجد البیان، ص ۲۸۳.</ref>؛ ولی ظاهراً این واژه اسم فاعل یا [[مبالغه]] آن است که در اصل رابّ بوده و اَلِف آن برای [[تخفیف]] حذف گشته است؛ مانند بارّ و [[برّ]]<ref>روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰، خلاصه شرح تعرف، ص ۵۲ .</ref>.
*برخی [[رب]] را در شمار واژه‌های دخیل غیر [[عربی]] یاد کرده و احتمال داده‌اند این واژه از زبان آرامی به زبان [[عربی]] راه یافته باشد<ref>واژه‌هاى دخیل، ص ۲۱۵.</ref>. «[[رب]]» در اصطلاح [[علم اسماء]] و [[اهل]] [[معرفت]]، از اسمای حسنای خداست که به اعتبار نسبت وی با موجودات [[عینی]] ـ یعنی [[ارواح]] و اجساد ـ بر او اطلاق می‌شود و همان گونه که نسبت ذات با اعیان ثابت، منشأ اعتبار اسم‌های [[الهی]] مانند [[قادر]] و [[مرید]] است، نسبت ذات با اعیان خارجی نیز خاستگاه اسماء [[ربوبیت]] همچون رازق و [[حفیظ]] است، بنابراین [[رب]] اسمی ویژه است که مقتضی وجود مربوب است و هر پدیده‌ای، صورت اسمی ربّانی است<ref>اصطلاحات الصوفیه، ص ۸۸ .</ref>.
*برخی [[رب]] را در شمار واژه‌های دخیل غیر [[عربی]] یاد کرده و احتمال داده‌اند این واژه از زبان آرامی به زبان [[عربی]] راه یافته باشد<ref>واژه‌هاى دخیل، ص ۲۱۵.</ref>. "[[رب]]" در اصطلاح [[علم اسماء]] و [[اهل]] [[معرفت]]، از اسمای حسنای خداست که به اعتبار نسبت وی با موجودات [[عینی]] ـ یعنی [[ارواح]] و اجساد ـ بر او اطلاق می‌شود و همان گونه که نسبت ذات با اعیان ثابت، منشأ اعتبار اسم‌های [[الهی]] مانند [[قادر]] و [[مرید]] است، نسبت ذات با اعیان خارجی نیز خاستگاه اسماء [[ربوبیت]] همچون رازق و [[حفیظ]] است، بنابراین [[رب]] اسمی ویژه است که مقتضی وجود مربوب است و هر پدیده‌ای، صورت اسمی ربّانی است<ref>اصطلاحات الصوفیه، ص ۸۸ .</ref>.
*اسم [[رب]] به شکل مطلق و بی‌اضافه به چیزی، به [[خدا]] اختصاص داشته و در صورت اضافه، بر دیگران نیز اطلاق می‌شود؛ مانند [[رب]] الدار و [[رب]] الابل<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ص ۸۴۱ .</ref>. اختصاص یاد شده از آن روست که [[ربوبیت]] مطلقِ همه آفریده‌ها از هر جهت از آنِ خداست و جز او را در آن بهره‌ای نیست<ref>مجد البیان، ص ۲۸۲.</ref>؛ البته به نظر برخی، گرچه اطلاق "[[رب]]" به گونه مطلق از نظر [[فقه]] و لغت بر دیگران جایز است، از نظر [[اخلاق]] و [[ادب]] روا نیست<ref>تفسیر سید مصطفى خمینى، ج ۱، ص ۳۸۴.</ref>. اسم [[رب]]، اگر به معنای ثابت باشد، اسم ذات است؛ چنانچه به معنای مالک باشد، اسم صفت و اگر به معنای [[مصلح]] باشد اسم فعل است<ref>شرح فصوص الحکم، قیصرى، ص ۴۵؛ رسائل شاه نعمت اللّه‌ ولى، ج ۳، ص ۸۸ .</ref>.
*اسم [[رب]] به شکل مطلق و بی‌اضافه به چیزی، به [[خدا]] اختصاص داشته و در صورت اضافه، بر دیگران نیز اطلاق می‌شود؛ مانند [[رب]] الدار و [[رب]] الابل<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ص ۸۴۱ .</ref>. اختصاص یاد شده از آن روست که [[ربوبیت]] مطلقِ همه آفریده‌ها از هر جهت از آنِ خداست و جز او را در آن بهره‌ای نیست<ref>مجد البیان، ص ۲۸۲.</ref>؛ البته به نظر برخی، گرچه اطلاق "[[رب]]" به گونه مطلق از نظر [[فقه]] و لغت بر دیگران جایز است، از نظر [[اخلاق]] و [[ادب]] روا نیست<ref>تفسیر سید مصطفى خمینى، ج ۱، ص ۳۸۴.</ref>. اسم [[رب]]، اگر به معنای ثابت باشد، اسم ذات است؛ چنانچه به معنای مالک باشد، اسم صفت و اگر به معنای [[مصلح]] باشد اسم فعل است<ref>شرح فصوص الحکم، قیصرى، ص ۴۵؛ رسائل شاه نعمت اللّه‌ ولى، ج ۳، ص ۸۸ .</ref>.
*به دیده برخی، [[خدا]] از آن جهت که آفریننده اشیاست، اِله است و از آن رو که آنها را از [[زوال]] و [[فساد]] نگه می‌دارد، [[رب]] است<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۲۹.</ref>. بر اساس [[حدیثی]] [[رب]] بزرگ‌ترین نام خداست<ref>روض الجنان، ج ۱، ص ۶۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۵؛ فیض القدیر،ج ۱، ص ۲۰۵، ۵۲۶ .</ref> و بر همه [[افعال الهی]] دلالت می‌کند و اسماء حسنایی چون [[خالق]]، باری، [[مصوّر]]، قهّار، [[وهّاب]]، [[رزّاق]]، [[فتّاح]]، [[قابض]]، [[باسط]]، خافض، رافع، [[معزّ]]، [[مذلّ]]، لطیف، خبیر، [[حلیم]]، [[رقیب]]، باعث، [[شهید]]، مبدئ، [[معید]]، [[محیی]]، [[ممیت]]، [[نافع]]، [[ضارّ]]، [[غفور]]، [[رئوف]]، شکور و... را [[پوشش]] می‌دهد<ref> المنار، ج ۱، ص ۷۵، نیز نک: مجد البیان، ص ۲۸۷.</ref>، از این رو برخی آن را پس از کلمه "[[الله]] ‌"، جامع جمیع [[صفات جمال]] و جلال و از جمله حروف [[اسم اعظم]] [[پروردگار]] دانسته و [[تربیت]] [[جسم]]، [[روح]]، نفس، [[جان]]، [[جهان]] و برآوردن خواسته‌های [[دنیایی]] و [[آخرتی]] [[انسان‌ها]] را که مهم‌ترین امر پس از [[آفرینش]] است، از [[شئون]] این اسم معرفی کرده‌اند<ref> اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، ۱۴۵.</ref>، پس توجّه کامل و مداوم به اسم "[[رب]]" شرط موفقیت در امور است<ref> اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، نیز نک: خواص اسماء اللّه‌ الحسنى، ص ۸۹ .</ref>. برپایه [[روایات]]، [[خواندن]] [[خدا]] به این اسم ـ با عدد و کیفیت خاص ـ بسزا در [[اجابت دعا]] اثر دارد<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۳؛ روضة الواعظین، ص ۴۴۶؛ بحر الغرائب، ص ۱۴۹.</ref>.
*به دیده برخی، [[خدا]] از آن جهت که آفریننده اشیاست، اِله است و از آن رو که آنها را از [[زوال]] و [[فساد]] نگه می‌دارد، [[رب]] است<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۲۹.</ref>. بر اساس [[حدیثی]] [[رب]] بزرگ‌ترین نام خداست<ref>روض الجنان، ج ۱، ص ۶۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۵؛ فیض القدیر،ج ۱، ص ۲۰۵، ۵۲۶ .</ref> و بر همه [[افعال الهی]] دلالت می‌کند و اسماء حسنایی چون [[خالق]]، باری، [[مصوّر]]، قهّار، [[وهّاب]]، [[رزّاق]]، [[فتّاح]]، [[قابض]]، [[باسط]]، خافض، رافع، [[معزّ]]، [[مذلّ]]، لطیف، خبیر، [[حلیم]]، [[رقیب]]، باعث، [[شهید]]، مبدئ، [[معید]]، [[محیی]]، [[ممیت]]، [[نافع]]، [[ضارّ]]، [[غفور]]، [[رئوف]]، شکور و... را [[پوشش]] می‌دهد<ref> المنار، ج ۱، ص ۷۵، نیز نک: مجد البیان، ص ۲۸۷.</ref>، از این رو برخی آن را پس از کلمه "[[الله]] ‌"، جامع جمیع [[صفات جمال]] و جلال و از جمله حروف [[اسم اعظم]] [[پروردگار]] دانسته و [[تربیت]] [[جسم]]، [[روح]]، نفس، [[جان]]، [[جهان]] و برآوردن خواسته‌های [[دنیایی]] و [[آخرتی]] [[انسان‌ها]] را که مهم‌ترین امر پس از [[آفرینش]] است، از [[شئون]] این اسم معرفی کرده‌اند<ref> اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، ۱۴۵.</ref>، پس توجّه کامل و مداوم به اسم "[[رب]]" شرط موفقیت در امور است<ref> اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، نیز نک: خواص اسماء اللّه‌ الحسنى، ص ۸۹ .</ref>. برپایه [[روایات]]، [[خواندن]] [[خدا]] به این اسم ـ با عدد و کیفیت خاص ـ بسزا در [[اجابت دعا]] اثر دارد<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۳؛ روضة الواعظین، ص ۴۴۶؛ بحر الغرائب، ص ۱۴۹.</ref>.
خط ۲۸: خط ۲۸:
:*{{متن قرآن|رَبُّكُمَا}}؛ {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ}}<ref>«پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاه‌هایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.</ref>،
:*{{متن قرآن|رَبُّكُمَا}}؛ {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ}}<ref>«پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاه‌هایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.</ref>،
:*{{متن قرآن|رَبَّكُمُ}}؛ {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است  خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.</ref>
:*{{متن قرآن|رَبَّكُمُ}}؛ {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است  خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.</ref>
*و زمانی به اسم ظاهر نظیر {{متن قرآن|رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«پروردگار جهانیان » سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> و در مواردی نیز همراه یکی دیگر از [[اسمای الهی]] آمده است؛ همچون {{متن قرآن|سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ}}<ref>««درود» سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (می‌شنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.</ref>. این اسم در [[عهد قدیم]] و [[جدید]] نیز به کار رفته است<ref>المحیط الجامع، ص ۵۶۵ ـ ۵۶۶ .</ref>؛ البته در [[قرآن]] و همچنین [[عهدین]] <ref>معجم اللاهوت الکتابى، ص ۳۶۸.</ref> گاهی به معنای [[سید]] یا [[مربّی]] آمده و مراد از آن غیر [[خدا]] است {{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ}}<ref>«ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی  شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.</ref> و با این موضوع ربط ندارد<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>.
*و زمانی به اسم ظاهر نظیر {{متن قرآن|رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«پروردگار جهانیان » سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> و در مواردی نیز همراه یکی دیگر از [[اسمای الهی]] آمده است؛ همچون {{متن قرآن|سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ}}<ref>«درود» سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (می‌شنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.</ref>. این اسم در [[عهد قدیم]] و [[جدید]] نیز به کار رفته است<ref>المحیط الجامع، ص ۵۶۵ ـ ۵۶۶ .</ref>؛ البته در [[قرآن]] و همچنین [[عهدین]] <ref>معجم اللاهوت الکتابى، ص ۳۶۸.</ref> گاهی به معنای [[سید]] یا [[مربّی]] آمده و مراد از آن غیر [[خدا]] است {{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ}}<ref>«ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی  شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.</ref> و با این موضوع ربط ندارد<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>.




۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش