ربوبیت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←نسبت ربوبیت الهی بر بدبختی نگون بختان
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
*افزون بر این، حرکاتی در گردونه [[ربوبیت]] [[حق]] متعالی جای میگیرد که به کمال و [[سعادت]] [[انسانها]] انجامد، زیرا [[تربیت]] و [[ربوبیت]] جز فراهم ساختن اسباب وصول به کمال نیست و به کمال نرسیدن اشیا به [[قصور]] ماهیات و عدم قابلیّت محلّ مستند است و [[خدا]] به اقتضای اسم [[ربّ]]، متصدّی [[تربیت]] عالمیان، هر چند به اقتضای اسمایی چون مضلّ: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ }}<ref>« بیگمان خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد» سوره رعد، آیه ۲۷.</ref> و [[ضارّ]]: {{متن حدیث|يَا ضَارُّ يَا نَافِعُ }}<ref>المصباح، ص ۲۵۱؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۷۳.</ref>، [[شأن]] دیگری دارد <ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۸۰.</ref>، از این رو نه [[کفر]] [[کافر]] و [[تعذیب]] او منافی با [[ربوبیّت]] مطلق خداست و نه [[خلق]] جبری [[ایمان]] شرط [[ربوبیت]] است؛ برخلاف نظر [[قدریه]] که [[کفر]] [[کافر]] را مخلوق [[خدا]] و [[عقوبت]] او را منافی با [[ربوبیت]] میدانند؛ نیز برخلاف نظر جبریّه که [[خلق]] جبری [[ایمان]] را شرط [[ربوبیّت]] معرفی کردهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>. | *افزون بر این، حرکاتی در گردونه [[ربوبیت]] [[حق]] متعالی جای میگیرد که به کمال و [[سعادت]] [[انسانها]] انجامد، زیرا [[تربیت]] و [[ربوبیت]] جز فراهم ساختن اسباب وصول به کمال نیست و به کمال نرسیدن اشیا به [[قصور]] ماهیات و عدم قابلیّت محلّ مستند است و [[خدا]] به اقتضای اسم [[ربّ]]، متصدّی [[تربیت]] عالمیان، هر چند به اقتضای اسمایی چون مضلّ: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ }}<ref>« بیگمان خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد» سوره رعد، آیه ۲۷.</ref> و [[ضارّ]]: {{متن حدیث|يَا ضَارُّ يَا نَافِعُ }}<ref>المصباح، ص ۲۵۱؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۷۳.</ref>، [[شأن]] دیگری دارد <ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۸۰.</ref>، از این رو نه [[کفر]] [[کافر]] و [[تعذیب]] او منافی با [[ربوبیّت]] مطلق خداست و نه [[خلق]] جبری [[ایمان]] شرط [[ربوبیت]] است؛ برخلاف نظر [[قدریه]] که [[کفر]] [[کافر]] را مخلوق [[خدا]] و [[عقوبت]] او را منافی با [[ربوبیت]] میدانند؛ نیز برخلاف نظر جبریّه که [[خلق]] جبری [[ایمان]] را شرط [[ربوبیّت]] معرفی کردهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>. | ||
==[[ربوبیت]] و اقتضای [[عبودیت]] | |||
[[وصف]] [[خدا]] به «[[ربّ]] العالمین» مایه جلب محبّتِ [[بنده]] به [[خدا]] <ref>مجد البیان، ص ۲۸۸.</ref> و [[زمینهساز]] [[بندگی]] در برابر اوست و به [[سخن]] دیگر، [[اعتقاد]] به ربوبیّتِ مطلق [[خدا]] مستلزم [[عبودیّت]]، [[محبّت]]، [[خوف و رجا]] و [[شکرگزاری]] در برابر بخشیدن [[نعمتها]] و دفع ضررها از جانب وی است<ref>مجد البیان، ص ۶۲۰ ـ ۶۲۷ و نیز نک: تفسیر سید مصطفی خمینی، ج، ص ۳۰۶.</ref>؛ ولی با اینکه [[خدا]] جز [[انسان]]، مملوک و مربوب دیگری نیز دارد و [[انسان]] جز [[خدا]] پروردگاری ندارد، او [[انسان]] را بهگونهای میپروراند که گویا جز آن مملوکی ندارد و [[آدمی]] [[خدا]] را به گونهای میپرستد که گویی جز او پروردگاری دیگر دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref>. [[آیه]] ۱۶۴ انعام / ۶ به [[پیامبر]]{{صل}} [[دستور]] میدهد به [[مشرکان]] بگوید: آیا جز [[خدا]] را به [[پروردگار]] بودن بجویم، در حالی که او پرورش دهنده همه موجودات است: «قُل اَغَیرَ اللّهِ اَبغی رَبـًّا وهُوَ رَبُّ کلِّ شَیءٍ». برخی ذیل این [[آیه]]، بر [[ظلم]] کسانی تأکید کردهاند که با داشتن [[اعتقاد]] به [[خالقیت]] و [[ربوبیّت]] مطلق [[خدا]]، جز او را میپرستند<ref>التحریر و التنویر، ج ۸، ص ۲۰۶.</ref>. بر همین اساس، [[لقمان]] به فرزندش سفارش میکند او تنها باید [[خدا]] را بپرستد و کسی را در [[عبادت]] شریک وی قرار ندهد، زیرا [[شرک]] مساوی قرار دادن کسی است که [[شایسته]] [[عبادت]] نیست، با کسی که سزاوار [[پرستش]] است <ref>لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.</ref> و آن ستمی بس بزرگ است: «یـبُنَیَّ لا تُشرِک بِاللّهِ اِنَّ الشِّرک لَظُـلمٌ [[عَظیم]]» ([[لقمان]] / ۳۱، ۱۳۳)؛ [[ستم]] است، چون [[عبادت]] در [[جایگاه]] خویش انجام نمیشود<ref>لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.</ref> و [[ستم]] بزرگ است، زیرا در آن، کسی که همه [[نعمتها]] از اوست با کسی که هیچ نعمتی به وی استناد ندارد، یکسان دیده میشود <ref>الکشاف، ج ۳، ص ۴۹۳.</ref>. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] بسیاری همراه [[دستور]] به [[پرستش]] [[خدا]] به [[وصف]] [[پروردگار]] و [[آفریدگار]] [[انسانها]]، [[اعتقاد]] به [[ربوبیّت]] او را مقتضیِ [[پرستش]] و [[لزوم اطاعت]] از وی دانسته است، چنانکه در [[آیات]] ۲۱ ـ ۲۲ بقره / ۲ [[مردم]] را به [[پرستش]] پروردگاری فرامیخواند که [[خالق]] آنهاست و [[زمین]] را همچو فرشی گسترده و [[آسمان]] را مانند سازهای افراشته و از [[آسمان]] آبی را فرود آورده که با آن روزی آنها را فراهم ساخته است: «یـاَیُّهَا النّاسُ اعبُدوا رَبَّکمُ الَّذی خَلَقَکم والَّذینَ مِن قَبلِکم... * اَلَّذی جَعَلَ لَکمُ الاَرضَ فِرشـًا والسَّماءَ بِنَـاءً و اَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرتِ رِزقـًا لَکم.»..؛ گویا [[خدا]] در این دو [[آیه]] [[ربوبیت]] و [[خالقیت]] خود را [[دلیل]] [[لزوم]] [[پرستش]] خویش نهاده است<ref>اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۳۸؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۴، ص ۳۰۶.</ref>. [[حضرت مسیح]]{{ع}} نیز با تکیه بر [[ربوبیّت الهی]] به [[پیروان]] خویش سفارش میکند تنها [[خدا]] را بپرستند که [[راه مستقیم]] همین است: «اِنَّ اللّهَ رَبّی ورَبُّکم فاعبُدوهُ هـذا صِرطٌ مُستَقیم» ([[آل عمران]] / ۳، ۵۱۱)؛ نیز [[مریم]] / ۱۹، ۳۶ و زخرف / ۴۳، ۶۴۴، چنانکه او در [[رستاخیز]] نیز در پاسخ این [[پرسش]] که آیا تو [[مردم]] را به [[پرستش]] غیر [[خدا]] [[دعوت]] کردهای، میگوید من آنان را به چیزی جز آنچه [[خدا]] [[دستور]] داده، [[دعوت]] نکردهام؛ من به آنان گفتم تنها خدایی را بپرستید که [[پروردگار]] من و شماست: «ما قُلتُ لَهُم اِلاّ ما اَمَرتَنی بِهِ اَنِ اعبُدوااللّهَ رَبّی ورَبَّکم» ([[مائده]] / ۵، ۱۱۷۷)؛ همچنین [[فرشته وحی]]، خدای را [[پروردگار]] [[آسمانها]] و [[زمین]] و آنچه میان آندوست دانسته و به [[پیامبر]]{{صل}} میگوید: بنابراین تنها او را [[عبادت]] کن؛ نیز در [[پرستش]] وی [[شکیبا]] باش که برایش همنام و شریکی نیست: «رَبُّ السَّمـوتِ والاَرضِ وما بَینَهُما فَاعبُدهُ واصطَبِر لِعِبـدَتِهِ هَل تَعلَمُ لَهُ سَمیـّا». ([[مریم]] / ۱۹، ۶۵)<ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۸۵.</ref> به گفته برخی، [[تأمّل]] در [[آیه]] «اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العــلَمین» ([[حمد]] / ۱، ۲۲) به [[درک]] عظمتِ [[حق]] ـ تعالی ـ و انکسار، [[حیا]]، [[خشوع]] و [[اخبات]] در برابر وی و [[انقطاع]] از غیر او و اطلاع به حدود مربوبیّت و [[شئون]] مناسب آن میانجامد؛ نیز سبب ترک ادّعای مشارکت در شأنی از [[شئون]] [[ربوبیت]] است، زیرا همانگونه که [[حضرت حق]] به شکل مطلقْ [[ربّ]] است، [[بنده]] نیز به هر اعتباری مربوب است<ref>مجد البیان، ص ۲۸۹.</ref>. به گفته بعضی دیگر، بایستی [[بنده]] از وصفِ [[خدا]] به [[ربوبیّت]]، او را بر این [[وصف]] [[سپاس]] گوید و در پرتو [[هدایت دینی]] ـ که به گفته برخی همان [[ربوبیت الهی]] است<ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص ۸۳.</ref> ـ با بهکارگیری [[نعمتهای خدا]] در مسیر [[تعیین]] شده، [[شکر]] آنها را بهجا آورد و از این راه قوای بدنی و [[عقلی]] خویش را [[رشد]] و تعالی بخشد؛ چنین کسی باید از عهده [[تربیت]] کسانی که [[وظیفه]] [[تربیت]] آنها به دوش اوست ـ مانند [[زن]]، [[فرزند]]، [[مرید]] و [[شاگرد]] ـ نیز به خوبی برآید؛ همچنین از کارهایی که فراعنه به نام «ربِّ [[مردم]]» انجام میدادند و در [[حقیقت]]، خودشان را در [[ربوبیّت]]، شریک [[خدا]] میساختند و بیاذن او به گونه دلخواه قوانینی را میساختند و به [[مردم]] [[ستم]] روا میداشتند، [[پرهیز]] کند<ref> المنار، ج ۱، ص ۵۲ ـ ۵۳.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>. | |||