مدعیان بابیت چه کسانی هستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ']]' به ' [['
جز (جایگزینی متن - 'امامی' به 'امامی') |
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
:::::*'''[[حسن شریعی]] یا سریعی''': وی مدعی [[منصب]] نداشتهاش بود و مورد [[لعنت]] و [[برائت]] [[شیعه]] واقع شد. گفتهشده، وی اولین مدعی مقامی بود که [[خداوند]] به او نداده بود. [[ابو محمد]] تلعکبری به [[نقل]] از [[ابو علی محمد بن همام]] میگوید: [[کنیه]] [[شریعی]] [[ابو محمد]] است. [[هارون]] میگوید: گمان میکنم نامش [[حسن]] بود او از [[یاران]] ابی الحسن [[علی بن محمد]] و سپس [[حسن بن علی]] {{ع}} بود. او اولین مدعی مقامی بود که [[خدا]] به او نداده بود و [[شایسته]] آن هم نبود. او به [[خدا]] و [[اهل بیت]] {{عم}} نسبتهای ناروا میداد لذا مورد [[لعنت]] و [[برائت]] [[شیعه]] واقع شد و بالاخره [[امام]] با توقیعی او را [[لعن]] و نفرین کرد. سپس سخنان [[کفر]] و [[الحاد]] نیز از زبان او درآمد<ref>الطوسی، الغیبة، ص ۳۷۹.</ref>. | :::::*'''[[حسن شریعی]] یا سریعی''': وی مدعی [[منصب]] نداشتهاش بود و مورد [[لعنت]] و [[برائت]] [[شیعه]] واقع شد. گفتهشده، وی اولین مدعی مقامی بود که [[خداوند]] به او نداده بود. [[ابو محمد]] تلعکبری به [[نقل]] از [[ابو علی محمد بن همام]] میگوید: [[کنیه]] [[شریعی]] [[ابو محمد]] است. [[هارون]] میگوید: گمان میکنم نامش [[حسن]] بود او از [[یاران]] ابی الحسن [[علی بن محمد]] و سپس [[حسن بن علی]] {{ع}} بود. او اولین مدعی مقامی بود که [[خدا]] به او نداده بود و [[شایسته]] آن هم نبود. او به [[خدا]] و [[اهل بیت]] {{عم}} نسبتهای ناروا میداد لذا مورد [[لعنت]] و [[برائت]] [[شیعه]] واقع شد و بالاخره [[امام]] با توقیعی او را [[لعن]] و نفرین کرد. سپس سخنان [[کفر]] و [[الحاد]] نیز از زبان او درآمد<ref>الطوسی، الغیبة، ص ۳۷۹.</ref>. | ||
:::::*'''[[احمد بن هلال کرخی]]''': او از [[یاران]] [[ابو محمد]] {{ع}} بود که به [[دلیل]] [[حسادت]] یا طمعورزی یا به [[دلایل]] دیگر [[نیابت]] [[محمد بن عثمان بن سعید عمری]] را [[انکار]] میکرد و از [[ناحیه مقدسه]] [از جانب [[امام]] {{ع}}] [[توقیع]] [[لعن]] و نفرین او صادر شد. ابو [[علی]] بن همام میگوید: [[احمد بن هلال]] از [[یاران]] [[ابو محمد]] {{ع}} بود [[شیعیان]] بنابر [[نص]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} در زمان حیات [[محمد بن عثمان]] [[اجماع]] داشتند. پس از [[شهادت امام عسکری]] {{ع}} [[شیعیان]] به او گفتند: [[ابو جعفر]] [[محمد بن عثمان]] را بهعنوان [[نایب]] قبول نداری؛ در حالیکه امامی که فرمانبرداری از او [[واجب]] است، او را تعیین و تأیید کرده است. گفت: نشنیدم چیزی در مورد [[نیابت]] او فرموده باشد<ref>الطبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۹۲.</ref>. | :::::*'''[[احمد بن هلال کرخی]]''': او از [[یاران]] [[ابو محمد]] {{ع}} بود که به [[دلیل]] [[حسادت]] یا طمعورزی یا به [[دلایل]] دیگر [[نیابت]] [[محمد بن عثمان بن سعید عمری]] را [[انکار]] میکرد و از [[ناحیه مقدسه]] [از جانب [[امام]] {{ع}}] [[توقیع]] [[لعن]] و نفرین او صادر شد. ابو [[علی]] بن همام میگوید: [[احمد بن هلال]] از [[یاران]] [[ابو محمد]] {{ع}} بود [[شیعیان]] بنابر [[نص]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} در زمان حیات [[محمد بن عثمان]] [[اجماع]] داشتند. پس از [[شهادت امام عسکری]] {{ع}} [[شیعیان]] به او گفتند: [[ابو جعفر]] [[محمد بن عثمان]] را بهعنوان [[نایب]] قبول نداری؛ در حالیکه امامی که فرمانبرداری از او [[واجب]] است، او را تعیین و تأیید کرده است. گفت: نشنیدم چیزی در مورد [[نیابت]] او فرموده باشد<ref>الطبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۹۲.</ref>. | ||
::::::[[شیخ صدوق]] میگوید: [[شیخ]] ما [[محمد بن حسن]] بن [[احمد]] بن ولید [[نقل]] میکند که از [[سعد بن ]][[عبد الله]] شنیدم: ندیده و نشنیدیم همانند کسی که از [[تشیع]] خود برگردد و [[ناصبی]] شود مگر [[احمد بن هلال]]<ref>العلامة المجلسی، بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۸.</ref>. بعد از انتشار خبر او بین [[شیعیان]] توقیعی از طرف [[امام]] {{ع}} صادر شد و آن، چنین بود: از ابن هلال- [[خدا]] او را نیامرزد- و هرکه از او [[برائت]] نجوید، در درگاه [[خداوند]] اعلام [[برائت]] میکنیم. اسحاقی و همشهریانش و هرکه را از تو پرسید و میپرسد از احوال این [[فاسق]] مطلع ساز<ref>السید الخویی، معجم رجال الحدیث، ج ۳، ص ۱۵۲.</ref>. | ::::::[[شیخ صدوق]] میگوید: [[شیخ]] ما [[محمد بن حسن]] بن [[احمد]] بن ولید [[نقل]] میکند که از [[سعد بن ]] [[عبد الله]] شنیدم: ندیده و نشنیدیم همانند کسی که از [[تشیع]] خود برگردد و [[ناصبی]] شود مگر [[احمد بن هلال]]<ref>العلامة المجلسی، بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۸.</ref>. بعد از انتشار خبر او بین [[شیعیان]] توقیعی از طرف [[امام]] {{ع}} صادر شد و آن، چنین بود: از ابن هلال- [[خدا]] او را نیامرزد- و هرکه از او [[برائت]] نجوید، در درگاه [[خداوند]] اعلام [[برائت]] میکنیم. اسحاقی و همشهریانش و هرکه را از تو پرسید و میپرسد از احوال این [[فاسق]] مطلع ساز<ref>السید الخویی، معجم رجال الحدیث، ج ۳، ص ۱۵۲.</ref>. | ||
::::::[[پژوهش]] علمی منطقی و روشمند علمای [[شیعه]]. [[فساد]] [[عقیده]] شخص و عدم قبول [[روایات]] از او را از هم جدا دانسته است. [[سید]] خوئی میگوید: درست نیست که به [[دلیل]] [[اعتقاد]] داشتن کسی به چیزی بر او اشکال وارد شود و او را فاسد دانست و [[روایت]] او را رد کرد. با وجود این اثبات [[فساد]] شخص برای ما اهمیتی ندارد. زیرا [[فساد]] [[عقیده]] یا کار تأثیری در از میان بردن [[حجیت روایت]] ندارد؛ در حالیکه [[راوی]] ثقه باشد<ref>السید الخوئی، معجم رجال الحدیث، ج ۳، ص ۱۵۲.</ref>. | ::::::[[پژوهش]] علمی منطقی و روشمند علمای [[شیعه]]. [[فساد]] [[عقیده]] شخص و عدم قبول [[روایات]] از او را از هم جدا دانسته است. [[سید]] خوئی میگوید: درست نیست که به [[دلیل]] [[اعتقاد]] داشتن کسی به چیزی بر او اشکال وارد شود و او را فاسد دانست و [[روایت]] او را رد کرد. با وجود این اثبات [[فساد]] شخص برای ما اهمیتی ندارد. زیرا [[فساد]] [[عقیده]] یا کار تأثیری در از میان بردن [[حجیت روایت]] ندارد؛ در حالیکه [[راوی]] ثقه باشد<ref>السید الخوئی، معجم رجال الحدیث، ج ۳، ص ۱۵۲.</ref>. | ||
::::::چقدر خوب بود که نویسندگان و مؤلفان نیز به این روش [[اقتدا]] میکردند و دست از طعن و [[لعن]] اشخاص منتسب به فرقههای دیگر برمیداشتند و در کتابهای خود به اشخاص [[راوی]] تنها به خاطر [[شیعه]] بودنشان، این همه حمله نمیکردند. | ::::::چقدر خوب بود که نویسندگان و مؤلفان نیز به این روش [[اقتدا]] میکردند و دست از طعن و [[لعن]] اشخاص منتسب به فرقههای دیگر برمیداشتند و در کتابهای خود به اشخاص [[راوی]] تنها به خاطر [[شیعه]] بودنشان، این همه حمله نمیکردند. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
:::::*'''[[محمد بن نصیر النمیری]]''': او نیز برای رقابت با [[محمد بن عثمان]] مدعی [[وکالت]] [[امام]] بود و به همین [[دلیل]] [[ابو نصر هبة الله بن محمد]] میگوید: [[محمد بن نصیر نمیری]] از [[اصحاب امام]] [[ابو محمد]] [[حسن بن علی]] [[امام عسکری]] {{ع}} بود که پس از [[وفات]] [[حضرت]] ادعای [[منصب]] [[محمد بن عثمان]] و [[وکالت]] [[امام زمان]] را کرد. [[خداوند متعال]] نیز او را با [[الحاد]] و [[نادانی]] و [[ملعون]] شدن از طرف [[ابو جعفر محمد بن عثمان]] و [[برائت]] جستن از او، رسوا کرد. شرح ماجرای عذرخواهی او از [[محمد بن عثمان]] در زیر میآید: بنابر گفته [[ابو طالب انباری]]: وقتی این جریانها برای [[محمد]] بن نصیر اتفاق افتاد و [[ابو جعفر]] او را [[لعنت]] کرد و از او [[برائت]] جست و به گوش او رسید، ابن نصیر تصمیم گرفت نزد [[ابو جعفر]] رفته و از او دلجویی و عذرخواهی کند ولی [[ابو جعفر]] به او اجازه نداد و او را [[ناامید]] و ناکام برگرداند<ref>الغیبة، الطوسی، ص ۳۹۸.</ref>. | :::::*'''[[محمد بن نصیر النمیری]]''': او نیز برای رقابت با [[محمد بن عثمان]] مدعی [[وکالت]] [[امام]] بود و به همین [[دلیل]] [[ابو نصر هبة الله بن محمد]] میگوید: [[محمد بن نصیر نمیری]] از [[اصحاب امام]] [[ابو محمد]] [[حسن بن علی]] [[امام عسکری]] {{ع}} بود که پس از [[وفات]] [[حضرت]] ادعای [[منصب]] [[محمد بن عثمان]] و [[وکالت]] [[امام زمان]] را کرد. [[خداوند متعال]] نیز او را با [[الحاد]] و [[نادانی]] و [[ملعون]] شدن از طرف [[ابو جعفر محمد بن عثمان]] و [[برائت]] جستن از او، رسوا کرد. شرح ماجرای عذرخواهی او از [[محمد بن عثمان]] در زیر میآید: بنابر گفته [[ابو طالب انباری]]: وقتی این جریانها برای [[محمد]] بن نصیر اتفاق افتاد و [[ابو جعفر]] او را [[لعنت]] کرد و از او [[برائت]] جست و به گوش او رسید، ابن نصیر تصمیم گرفت نزد [[ابو جعفر]] رفته و از او دلجویی و عذرخواهی کند ولی [[ابو جعفر]] به او اجازه نداد و او را [[ناامید]] و ناکام برگرداند<ref>الغیبة، الطوسی، ص ۳۹۸.</ref>. | ||
::::::او تنها [[ادعای نیابت]] نکرد بلکه [[ادعای نبوت]] هم کرد. او [[اعتقاد]] به [[تناسخ]] داشت و [[محرمات الهی]] را [[حلال]] اعلام کرد و دروغهایی میبافت که خود به تنهایی نشانه [[دروغ]] و انحرافش بود. | ::::::او تنها [[ادعای نیابت]] نکرد بلکه [[ادعای نبوت]] هم کرد. او [[اعتقاد]] به [[تناسخ]] داشت و [[محرمات الهی]] را [[حلال]] اعلام کرد و دروغهایی میبافت که خود به تنهایی نشانه [[دروغ]] و انحرافش بود. | ||
::::::به همین [[دلیل]] [[سعد بن ]][[عبد الله]] میگوید: [[محمد بن نصیر نمیری]] ادعا میکرد که او فرستاده یک [[پیامبر]] است و میگفت [[علی بن محمد]] ([[امام عسکری]]) او را فرستاده است. او قائل به [[تناسخ]] بود و در مورد [[امام عسکری]] {{ع}} مبالغه کرده و قائل به ربوبیت [[حضرت]] بود و [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] میدانست<ref>الغیبة، الطوسی، ص ۳۹۸.</ref>. | ::::::به همین [[دلیل]] [[سعد بن ]] [[عبد الله]] میگوید: [[محمد بن نصیر نمیری]] ادعا میکرد که او فرستاده یک [[پیامبر]] است و میگفت [[علی بن محمد]] ([[امام عسکری]]) او را فرستاده است. او قائل به [[تناسخ]] بود و در مورد [[امام عسکری]] {{ع}} مبالغه کرده و قائل به ربوبیت [[حضرت]] بود و [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] میدانست<ref>الغیبة، الطوسی، ص ۳۹۸.</ref>. | ||
::::::عدهای [[سادهلوح]] و [[نادان]] که بعد از او متفرق شدند و دیگر هم جمع نشدند- دور او را گرفته بودند. افراد دیگری نیز وجود دارند که [[ادعای نیابت]] کردند و [[شیعیان راستین]]، واقعیت امر آنها را برملا کردند. [[صاحب]] کتاب الحدائق میگوید: [[اصحاب]] [[ائمه]] {{ع}} بسیار در این مورد سخت میگرفتند و حتی در این کار تندروی کردند تا جایی که گاهی به محض تهمت مبنی بر این ادعاها، از فرد فاصله میگرفتند<ref>الحدائق الناظرة، ج ۱، ص ۱۲.</ref>»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۱۴۸-۱۵۵.</ref>. | ::::::عدهای [[سادهلوح]] و [[نادان]] که بعد از او متفرق شدند و دیگر هم جمع نشدند- دور او را گرفته بودند. افراد دیگری نیز وجود دارند که [[ادعای نیابت]] کردند و [[شیعیان راستین]]، واقعیت امر آنها را برملا کردند. [[صاحب]] کتاب الحدائق میگوید: [[اصحاب]] [[ائمه]] {{ع}} بسیار در این مورد سخت میگرفتند و حتی در این کار تندروی کردند تا جایی که گاهی به محض تهمت مبنی بر این ادعاها، از فرد فاصله میگرفتند<ref>الحدائق الناظرة، ج ۱، ص ۱۲.</ref>»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۱۴۸-۱۵۵.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |