گوشهگیری: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'خودداری' به 'خودداری'
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[') |
جز (جایگزینی متن - 'خودداری' به 'خودداری') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
*گاه نیز اُلفت به معنای تلاش در رفع نیازمندیهای دیگران و شادمان ساختن آنان، به کار رفته است. این معنا نیز در [[روایات]] ما به شدّت به تأکید گرفته شده، بهگونهای که گذشته از ثوابهای بسیار آن، گویا آن را به نوعی [[واجب]] دانستهاند؛ در این زمینه به این [[حدیث شریف]] بنگرید: "هرکس که سرلوحه [[زندگی]] او اهتمام به امور [[مسلمانان]] نباشد، [[مسلمان]] نیست"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳.</ref>. | *گاه نیز اُلفت به معنای تلاش در رفع نیازمندیهای دیگران و شادمان ساختن آنان، به کار رفته است. این معنا نیز در [[روایات]] ما به شدّت به تأکید گرفته شده، بهگونهای که گذشته از ثوابهای بسیار آن، گویا آن را به نوعی [[واجب]] دانستهاند؛ در این زمینه به این [[حدیث شریف]] بنگرید: "هرکس که سرلوحه [[زندگی]] او اهتمام به امور [[مسلمانان]] نباشد، [[مسلمان]] نیست"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳.</ref>. | ||
*گاه نیز همین کلمه به معنایی خاصتر، یعنی رعایت کردن [[قانون]] [[مواسات]] آمده است. [[روایات]] بسیاری در این زمینه وارد شده، همه آنها بر آن دلالت میکند که هرکس مراعات این [[قانون]] را بر عهده خویش نگیرد، [[شیعه]] [[حقیقی]] نبوده هنوز به کمال [[عقلانی]] خویش نرسیده است. | *گاه نیز همین کلمه به معنایی خاصتر، یعنی رعایت کردن [[قانون]] [[مواسات]] آمده است. [[روایات]] بسیاری در این زمینه وارد شده، همه آنها بر آن دلالت میکند که هرکس مراعات این [[قانون]] را بر عهده خویش نگیرد، [[شیعه]] [[حقیقی]] نبوده هنوز به کمال [[عقلانی]] خویش نرسیده است. | ||
*جای صد افسوس است که این [[قانون]] در میان [[شیعیان]] هرگز جاری نشده، نمیپندارم که تا [[زمان ظهور]] [[حضرت]] ولیّعصر نیز جریان یابد. از همین رو است که [[ائمه هدی]]{{عم}} از [[بیان]] آن برای [[مردم]] | *جای صد افسوس است که این [[قانون]] در میان [[شیعیان]] هرگز جاری نشده، نمیپندارم که تا [[زمان ظهور]] [[حضرت]] ولیّعصر نیز جریان یابد. از همین رو است که [[ائمه هدی]]{{عم}} از [[بیان]] آن برای [[مردم]] خودداری میفرمودند، و تنها در مواردی نادر که با [[اصرار]] سؤال کننده روبهرو میشدند، به توضیحی کوتاه پیرامون آن میپرداختند. در این شمار میتوان به [[روایت]] [[معلّی بن خُنَیس]] اشاره کرد: [[معلّی بن خنیس]] گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[حق]] [[مسلمان]] بر [[مسلمان]] چیست؟ فرمود: برای او هفت [[حق]] [[واجب]] است که همه آنها بر عهده برادرش [[واجب]] است، و اگر برخی از آنها را تباه و ضایع کند، از [[ولایت]] و [[اطاعت خدا]] بیرون [[رود]]، و [[خدا]] از او بهره ([[اطاعت]] و [[بندگی]]) ندارد. عرض کردم: قربانت گردم! آنها چیست؟ فرمود: ای معلّی! من بر تو نگرانم و میترسم این [[حقوق]] را ضایع گذاری و مراعات نکنی و بدانی و عمل ننمایی؛ عرض کردم: نیرویی جز از [[خدا]] نیست! فرمود: آسانترین آن [[حقوق]] این است که آنچه برای خود [[دوست]] داری برای او هم [[دوست]] داشته باشی، و آنچه برای خود نپسندی بر او نیز نپسندی؛ و [[حقّ]] دوّم آنکه از آنچه او را ناخرسند دارد دوری کنی، و خوشنودی او را [[پیروی]] نموده فرمانش بری؛ و [[حقّ]] سوّم آنکه با [[جان]] و [[مال]] و زبان و دست و پای خویش او را [[یاری]] کنی؛ و [[حقّ]] چهارم آنکه چشم و [[راهنما]] و آیینه او باشی؛ و [[حقّ]] پنجم آنکه تو سیر نباشی و او گرسنه، یا سیرآب باشی و او تشنه، یا پوشیده باشی و او برهنه؛ و [[حقّ]] ششم آنکه اگر تو خدمتگزار داری و برادرت ندارد، [[واجب]] است خدمتگزارت را بفرستی که جامههایش را بشوید، و غذایش را درست کند، و بسترش را مرتّب نماید؛ و [[حقّ]] هفتم آنکه سوگندش را [[تصدیق]] کنی و دعوتش را بپذیری، و در بیماریاش از او [[عیادت]] کنی و بر جنازهاش حاضر شوی، و چون بدانی حاجتی دارد در انجام آن [[سبقت]] گیری و او را مجبور نسازی که از تو بخواهد، بلکه خودت پیشدستی کنی. چون چنین کردی، [[دوستی]] خود را به [[دوستی]] او پیوستهای، و [[دوستی]] او را بهدوستی خود پیوند دادهای"<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لَهُ مَا حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ قَالَ لَهُ سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلَّا وَ هُوَ عَلَيْهِ وَاجِبٌ إِنْ ضَيَّعَ مِنْهَا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ وِلَايَةِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ وَ لَمْ يَكُنْ لِلَّهِ فِيهِ مِنْ نَصِيبٍ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا هِيَ قَالَ يَا مُعَلَّى إِنِّي عَلَيْكَ شَفِيقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَيِّعَ وَ لَا تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لَا تَعْمَلَ قَالَ قُلْتُ لَهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قَالَ أَيْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ وَ الْحَقُّ الثَّانِي أَنْ تَجْتَنِبَ سَخَطَهُ وَ تَتَّبِعَ مَرْضَاتَهُ وَ تُطِيعَ أَمْرَهُ وَ الْحَقُّ الثَّالِثُ أَنْ تُعِينَهُ بِنَفْسِكَ وَ مَالِكَ وَ لِسَانِكَ وَ يَدِكَ وَ رِجْلِكَ وَ الْحَقُّ الرَّابِعُ أَنْ تَكُونَ عَيْنَهُ وَ دَلِيلَهُ وَ مِرْآتَهُ وَ الْحَقُّ الْخَامِسُ أَنْ لَا تَشْبَعَ وَ يَجُوعُ وَ لَا تَرْوَى وَ يَظْمَأُ وَ لَا تَلْبَسَ وَ يَعْرَى وَ الْحَقُّ السَّادِسُ أَنْ يَكُونَ لَكَ خَادِمٌ وَ لَيْسَ لِأَخِيكَ خَادِمٌ فَوَاجِبٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَكَ فَيَغْسِلَ ثِيَابَهُ وَ يَصْنَعَ طَعَامَهُ وَ يَمْهَدَ فِرَاشَهُ وَ الْحَقُّ السَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِيبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِيضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَةً تُبَادِرُهُ إِلَى قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ يَسْأَلَكَهَا وَ لَكِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَةً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ وَصَلْتَ وَلَايَتَكَ بِوَلَايَتِهِ وَ وَلَايَتَهُ بِوَلَايَتِكَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۸۲-۴۸۴.</ref>. | ||
*این [[روایات]]، بهگونهای زیاد است که [[شیخ کلینی]] تنها شانزده عدد از آنها را در یک باب گرد آورده؛ گذشته از آنکه بیش از یکصد [[روایت]] در این زمینه در دیگر بابهای "[[کافی]]" [[نقل]] شده است. | *این [[روایات]]، بهگونهای زیاد است که [[شیخ کلینی]] تنها شانزده عدد از آنها را در یک باب گرد آورده؛ گذشته از آنکه بیش از یکصد [[روایت]] در این زمینه در دیگر بابهای "[[کافی]]" [[نقل]] شده است. | ||
*[[مردم]] این روزگار امّا، چه عالم و چه [[جاهل]]، چه متّقی و چه غیر متّقی، در مراعات این [[قانون]] [[تسامح]] ورزیده آن را در شمار مستحبّات قرار دادهاند. | *[[مردم]] این روزگار امّا، چه عالم و چه [[جاهل]]، چه متّقی و چه غیر متّقی، در مراعات این [[قانون]] [[تسامح]] ورزیده آن را در شمار مستحبّات قرار دادهاند. |